۱۳۹۳-۱۱-۲۹، ۰۳:۵۹ عصر
بار روی الکتروسکوپ سبب میشود تا ورقهها از یکدیگر دور شوند.
وجود بار اکلتریکی سبب افزایش نیرو الکترواستاتیکی میشود: بارها به یکدیگر نیرو اعمال میکنند، نیرویی که در گذشته شناخته شده ولی علتش نامعلوم بود. یک گوی سبک که از یک نخ آویزان است، هنگام تماس با میله شیشهای باردار که تحت مالش با پارچه قرار گرفته، میتواند باردار شود. اگر گوی دیگری نیز با همان میله شیشهای باردار شود، گوی قبلی را دفع میکند: بار تلاش میکند تا دو گوی را از هم دور کند. دو گوی باردار شده به وسیله میله پلاستیکی نیز یکدیگر را دفع میکنند. اما، اگر یک گوی به وسیله میله شیشهای و گوی دیگر به وسیله یک میله پلاستیکی باردار شود این دو گوی یکدیگر را جذب میکنند. شارل آگوستن دو کولن این پدیده را در قرن هیجدهم کشف کرد. او استنباط کرد که بار الکتریکی خود را به دو شکل نمایان میکند. این کشف به قانون مشهوری منجر شد: اجسام با بار همنام یکدیگر را دفع و اجسام با بار غیر همنام یکدیگر را جذب میکنند.
این نیرو ذرات باردار را تحت تاثیر قرار میدهد، بنابرین بار تمایل دارد تا جای امکان به طور مساوی در یک سطح هادی پخش شود. اندازه نیرو الکترومغناطیسی، چه جاذبه باشد و چه دافعه، با استفاده از قانون کولن بدست میآید. مطابق این قانون، نیرو با حاصلضرب بار دو ذره در مجذور معکوس فاصله بین آن دو متناسب است. نیروی الکترومغناطیس بسیار نیرومند است و در واقع بعد از نیروی هستهای قوی نیرومندترین نیرو به شمار میآید، اما بر خلاف آن این نیرو در تمام فواصل اعمال میشود. در مقایسه با نیروی گرانش، نیرو الکترومغناطسی که دو الکترون را دفع میکند، ۱۰۴۲ بار قویتر از نیروی جاذبه گرانشی بین آن دو است.
مطالعات نشان میدهند که منشا بار انواع مخصوصی از ذرات زیراتمی هستند که ویژگی بار الکتریکی را دارند. بار الکتریکی سبب تقویت نیروی الکترومغناطیسی میشود، که یکی از چهار نیروی بنیادی به حساب میآید. آشناترین حاملان بار الکتریکی الکترونها و پروتونها هستند. تحقیقات حاکی از وجود قانون بقای بار الکتریکی هستند و این بدان معناست که در یک سیستم ایزوله بدون توجه به هر تغییری که در سیستم روی دهد، مقدار بار کلی آن ثابت میماند. در یک سیستم ممکن است بار از جسمی به جسم دیگر منتقل شود که این اتفاق میتواند به صورت تماس مستقیم باشد، یا با عبور از یک ماده رسانا مانند سیم، روی دهد. واژه الکتریسیته ساکن به وجود بار روی یک جسم، گفته میشود که اغلب هنگام مالش در ماده غیرهمسان به یکدیگر ایجاد میشود و بار از یکی به دیگری انتقال مییابد.
بار الکترون و پروتون مخالف همند، بنابرین مقدار بار ممکن است مثبت یا منفی باشد. طبق قرارداد باری که به وسیله الکترونها حمل میشود منفی و باری که به وسیله پروتونها حمل میشود مثبت است، این موضوع از تلاشهای بنجامین فرانکلین سرچشمه گرفته است. اندازه بار را با علامت Q نشان میدهند که واحدش کولن است. هر الکترون حدوداً بار −۱٫۶۰۲۲×۱۰−۱۹ کولن را حمل میکند. بار پروتون نیز معادل الکترون بوده ولی علامتش مثبت میباشد، یعنی ۱٫۶۰۲۲×۱۰−۱۹ کولن. بار تنها به وسیله ماده جذب نمیشود، بلکه در پادماده نیز، هر پادذره باری هم اندازه و مخالف ذره مربوطهاش تحمل میکنند.
بار را میتوان به وسیله ابزار گوناگونی سنجید، یک ابزار جدید برای سنجش بار الکتروسکوپ نام دارد، که اگرچه هنوز در کلاسهای درسی به کار میرود، جایگزین برق سنج الکترونیکی شده است.
جریان الکتریکی
حرکت بارهای الکتریکی را جریان الکتریکی گویند که شدت آن با واحد آمپر سنجیده میشود. جریان میتواند شامل حرکت هر ذره بارداری باشد؛ اکثراً الکترونها هستند ولی هر بار در حال حرکتی یک جریان به حساب میآید.
مطابق قرارداد تاریخی، جریان مثبت مسیری را که هر بار مثبت شامل شدهای طی کند، میپیماید یا از مثبت ترین بخش یک مدار به منفی ترین بخشش انتقال مییابد. جریانی که از این الگو پیروی کند، جریان قراردادی نام دارد. بنابرین حرکت الکترونهای دارای بار مخالف در یک مدار الکتریکی، یکی از آشناترین اشکال جریان، در خلاف جهت حرکت الکترونها، مثبت فرض میشود. اما، بر اساس شرایط، یک جریان الکتریکی میتواند شامل یک جریان از ذرات باردار، هم در یک مسیر و هم در هر دو مسیر باشد. قرارداد مثبت به منفی برای سادهسازی این شرایط وضع شده است.
یک قوس الکتریکی یک دمونستراسیون الکتریکی از جریان الکتریکی فراهم میآورد.
کابل افشان،سیم افشان،سیم ارت،قیمت کابل برق،کابل برق،سیم و کابل،کابل و برق سیمکو
فرایندی که در آن جریان الکتریکی از مواد عبور میکند با واژه رسانایی الکتریکی مورد استفاده قرار میگیرد، و طبیعت آن با ذرات باردار و مادهای که به وسیله آن جابجا میشوند، متفاوت است. مثالهایی برای جریان الکتریکی شامل رسانای فلزی، که الکترونها در رسانایی مانند فلزات جریان مییابند و برقکافت میشود، که در آن یونها (اتمهای باردار) در مایعات یا پلاسماهایی مانند جرقههای الکتریکی جریان مییابند. در حالی که ذرات به خودی خود کندند، و گاهی اوقات با سرعت رانش میانگین یک میلیمتر در ثانیه پیش میروند، میدان الکتریکی که آنها را پیش میبرد، سرعت آنها را به نزدیکی سرعت نور میرساند و سیگنالهای الکتریکی را قادر میسازد که با سرعت سیمها را بپیمایند.
جریان دارای چند تاثیر قابل مشاهده است که به طور تاریخی ابزاری برای شناسایی وجودش به شمار میرود. جریان میتواند آب را تجزیه کند و این موضوع در سال ۱۸۰۰ به وسیله ویلیام نیکولسون و آنتونی کارلیسله کشف شد و امروزه آن را با نام برقکافت میشناسیم. در سال ۱۸۳۳، مایکل فارادی راه آنان را به خوبی ادامه داد. جریان در یک مقاومت الکتریکی سبب تجمع گرما در مقاومت میشود. در سال ۱۸۴۰، این اثر را جیمز ژول از نظر ریاضی مورد مطالعه قرار داد. یکی از مهمترین اکتشافات مرتبط با جریان به طور اتفاقی در سال ۱۸۲۰ به وسیله هانس کریستین اورستد صورت گرفت. این اتفاق زمانی روی داد که هنگام آماده کردن سخنرانی خود، او مشاهده کرد که جریان در یک سیم سوزن قطبنما را به حرکت در میآورد. او الکترومغناطیس را که یک تعامل اساسی بین الکتریسیته و مغتاطیس بود، کشف کرد. میزان انتشار الکترومغناطیسی تولید شده به وسیله قوس الکتریکی برای تولید تداخل الکترومغناطیسی کافیست که میتواند برای صدمه دیدن وسایل مجاور، مضر باشد.
در وسایل مهندسی یا خانگی جریان به دو دسته مستقیم و متناوب تقسیم میشود. این واژهها به تغییرات جریان در بازه زمانی اشاره دارد. جریان مستقیم، برای مثال از یک باتری گرفته میشود و بیشتر لوازم الکترونیکی بدان نیاز دارند. این جریان یک سویه بوده که از قسمت مثبت مدار به قسمت منفی جریان مییابد. اگر این جریان به وسیله الکترونها حمل شود، جهت جریان در خلاف جهت گفته شده خواهد بود. جریان متناوب جریانیست که به طور مکرر جهت جریانش تغییر میکند. این تغییر اغلب به شکل یک موج سینوسی است. بنابرین، جریان متناوب دارای پالس عقب و جلو بوده و در یک رسانا بدون حرکت بارها جریان تولید میکند. ارزش میانگین زمانی یک جریان متناوب صفر است، اما این جریان انرژی را در یک مسیر میرساند و سپس تغییر جهت میدهد. جریان متناوب تحت تاثیر ویژگیهای الکتریکی در شرایط پایدار جریان مستقیم، مانند القاوری و ظرفیت خازنی قرار میگیرد. این ویژگیها زمانی مهم میشوند که شدت جریان گذرا باشد.