۱۳۹۱-۸-۱۷، ۱۰:۳۷ صبح
حکومت بنی عباس درآخرالزمان
یکی از مهمترین و عجیبترین نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(علیه السلام) برپایی دوبارۀ حکومت بنی عبّاس، در آخرالزمان، در مشرق زمین است.
حاکمان «بنی عبّاس» (فرزندان عبّاس)، سلسلهای از نوادگان عبّاس بن عبدالمطّلب، عموی رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، می باشند که پس از خلفای اموی، برای نخستین بار به قدرت رسیدند و رهبری جهان اسلام و حکومت بر مسلمانان را در اختیار گرفتند. از عبّاسیان 37 نفر به حکومت رسیدند و نخستین آنان سفّاح است که در 132هـ.ق در کوفه بر تخت خلافت نشست و آخرینشان مستعصم می باشد که در 656 هـ.ق در بغداد به دست نیروهای هولاکوخان مغول کشته شد. با کشته شدن مستعصم، خلافت 524 سالۀ عبّاسیان که با ستم و فساد بسیار همراه بود، به پایان رسید و فقط نامی از آن در تاریخ باقی ماند.
عبدالله بن ابو الأشعث لیثی گفته است: برای بنی عبّاس دو پرچم خارج خواهد شد: نخستینِ آن دو آغازش یاری (آسانی) و انجامش سنگینی (سختی) است؛ یاری اش نکنند(2) و خدا آن را یاری نکند، و دیگری ابتدایش سنگینی و پایانش کفر است؛ یاری اش نکنند و خدا آن را یاری نکند(3).
امام موسی کاظم(علیه السلام) که دوران امامتش معاصر با چهار خلیفۀ عبّاسی بود، فرمود: حکومت بنی عبّاس نیرنگ و پنهانکاری است. از میان می رود تا آنجا که گفته می شود: از آن چیزی باقی نمانده است، سپس نوسازی می گردد تا آنجا که گفته می شود: چیزی از آن نگذشته است(4).
با توجّه به آنکه ما در دورۀ آخرالزمان به سر می بریم، نگارنده شایسته می داند از سرّی از اسرار آیات قرآن کریم که تا کنون بر مفسّرین قرآن و پژوهشگران در اخبار آخرالزمان پوشیده مانده بود، پرده بردارد، و آن راز، خبردادن یکی از آیات قرآن کریم از برپایی دولت بنی عبّاس در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) است.
جابر بن یزید جعُفی از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ تأویل آیات سورۀ فجر، چنین روایت کرده است: سخن خدای متعالی: «والفجر» (سوگند به سپیده دم) همان قائم، «و لیالٍ عشر» (شبهای دهگانه) امامان(علیهم السلام) از حسن تا حسن، «و الشفع» (جُفت) امیر مؤمنان و فاطمه(علیهما السلام)، «و الوتر» (تَک) همان خدای یکتایی است که برای او شریکی نیست، «و اللّیل اذا یسر» (و شب، هنگامی که سپری شود) همان دولت حَبتَر است؛ پس آن دولت به سوی دولت قائم(علیه السلام) می رود(5).
مراد از «حسن تا حسن»، امامان بین امام علی و امام مهدی(علیهما السلام)، یعنی امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری(علیهم السلام) می باشد.
در این حدیث، امام صادق(علیه السلام)، به دلیل نیرنگبازی و پنهانکاری بنی عبّاس، از دولت آنان به «دولت روباه» تعبیر کرده است، و چنان که می دانید، نزد مردم، روباه جانوری حیله گر و پنهانکار به شمار می آید. البتّه اگر واژۀ «حبتر» در روایت یادشده را به معنای «مرد کوتاه قامت» بدانیم، در این صورت، پیش از ظهور امام مهدی(علیه السلام)، آخرین حاکم از نظام عبّاسی شخصی کوتاه قامت خواهد بود.
گفتنی است، در روایات اسلامی، به دلیل استفادۀ زیاد بنی عبّاس از رنگ سیاه در پوشش سر، تن، پا و یا پرچم، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. همچنین، در احادیث اسلامی، به دلیل به کاربردن کلاهها و پرچمهای سیاه به وسیلۀ نیروهای حسینی خراسانی که در آخرالزمان، در خراسان قیام می کنند، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. بنا بر این، در آخرالزمان دو پرچم سیاه خواهد بود که نخستین آن دو، متعلّق به زمامداران دولت جدید بنی عبّاس و دومین آن دو، از آنِ نیروهای حسینی خراسانی است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و دستها و پاهایتان را تکان ندهید. سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود و دلهایشان چون پاره های آهن است، آشکار خواهند شد. ایشان که به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی کنند، به حق دعوت می کنند، در حالی که اهلش نیستند، نامهایشان کنیه ها و نسبتهایشان به آبادیهاست(6)، موهایشان مانند موهای زنان رهاست، دارای دولت اند تا آنکه میانشان اختلاف افتد. سپس خداوند حق را به هر کس که بخواهد می دهد(7).
در بارۀ مطالب سطرهای آغازین این حدیث، دو احتمال وجود دارد: نخست آنکه، عبارت «هر گاه پرچمهای سیاه را دیدید»، به زمامداران بنی عبّاس در قدیم، و عبارت «سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود...»، به بنی عبّاس در آخرالزمان اشاره داشته باشد.
دوم اینکه، هر دو عبارت یادشده به بنی عبّاس جدید اشاره داشته باشد، با این تفصیل که عبارت نخست، با دور آغازین مبارزات این گروه در آخرالزمان، و عبارت دوم، با دور پایانی اقدامات این گروه و تشکیل حکومت به وسیلۀ آنان در آخرالزمان مرتبط باشد که در هر دو دوره نباید با آنان همکاری نمود.
امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است: ... آشکار می شود اَکیَس (زیرکتر) با گروهی که به آنان اهمّیّت داده نمی شود، دلهایشان چون پاره های آهن است، موهایشان تا شانه هایشان بوده، برای ایشان دلسوزی و بخششی بر دشمنانشان نیست، نامهایشان کنیه ها و قبیله هایشان آبادیهاست(8) و بر ایشان لباسهایی مانند رنگِ شبِ تاریک است. اکیس این گروه را به سوی آل عبّاس رهبری می کند و دولت آنان را فراهم می سازد. پس بزرگان آن زمان را می کشند تا جایی که آن بزرگان از دست این گروه به بیابان فرار می کنند(9). همواره دولتشان بر قرار است تا آنکه ستارۀ دنباله دار پدیدار شود و میانشان اختلاف افتد(10).
از این روایت چنین می فهمیم، اکیس که بنیان گذار حکومت بنی عبّاس در آخرالزمان است، خود از بنی عبّاس نیست.
3. الفتن، ص 135، جزء 3، ح 556. 4. الغیبة، ص 314، ب 18، ح 9. 5. بحار الأنوار، ج 24، ص 78، ب 30، ح 19.
6. یعنی این گروه عرب نیستند. زیرا عربها کنیه مانند ابوالفضل را نام اشخاص قرار نمی دهند و افراد را به جای آبادیها، به قبیله ها نسبت می دهند. . یعنی بر خلاف عربها که به قبیله هایشان نسبت داده می شوند، این گروه نسبتهایشان به آبادیهاست.
کعب الأحبار نیز می گوید: ... بی گمان، قائم از فرزندان علی(علیهالسلام) است... پس از غیبتش، با طلوع ستارۀ سرخ، خرابی زوراء که همان ری است، فرورفتن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، خروج سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، ظاهر می شود...(2).
1. الفتن، ص 144، جزء 3، ح 593. 2. الغیبة، ص ۱۴۹، ب 10، ح ۴.
درگیری اهل مغرب با بنی عبّاس
در سال ظهور امام مهدی(علیه السلام)، «اهل مغرب» یا بربرها با پرچمهای زرد از شمال غربی افریقا، ابتدا وارد مصر و سپس شام می شوند، و پس از شکست خوردن از سفیانی، گروهی از آنان به سپاه سفیانی می پیوندند، و در لشکرکشی سفیانی به سوی مصر، عراق، عربستان و ایران، با وی همکاری می کنند.
درگیری مغربیها با بنی عبّاس در دو مرحله و دو منطقه صورت می گیرد. آنان ابتدا، با بخشی از نیروهای طرفدار دولت بنی عبّاس که دور از مرکز حکومتشان و در سرزمین شام مستقرّند، درگیر می شوند و سپس، با نیروهای اصلی دولت بنی عبّاس در مرکز حکومتشان در مشرق زمین می جنگند.
پیامبر(صلّی الله علیه وآله) می فرماید: هر گاه فتنه ای از مشرق و فتنه ای از مغرب روی آوردند و در دل شام با یکدیگر رو به رو شدند، در آن روز دل زمین خوبتر از روی آن خواهد بود(1).
خروج خراسانی و سفیانی بر بنی عبّاس:
علّت کینه ورزی سفیانی نسبت به حاکمان بنی عبّاس، فتنه انگیزی آنان در سرزمین شام و مستقرکردن بخشی از نیروهایشان در این سرزمین است.
ابو جعفر امام باقر(علیهالسّلام) فرمود: به ناچار بنی عبّاس حکومت خواهند کرد. پس هر گاه حاکم شدند و اختلاف کردند و کارشان پراکنده گردید، خراسانی و سفیانی بر ایشان می شورند؛ آن از مشرق و این از مغرب، در حالی که مانند دو اسب مسابقه، به سوی کوفه پیشی می گیرند. آن از آنجا و این از اینجا تا آنکه نابودی ایشان به دست آن دو خواهد بود. آگاه باشید، هرگز آن دو کسی از ایشان را باقی نمی گذارند(1).
امام علی(علیهالسّلام)، در بیان نشانههای قیام امام مهدی(علیه السلام)، از نابودی حاکمان بنی عبّاس به دست نیروهایی چینیتبار (لشکریان حسینی خراسانی)، خبر می دهد: ... هر گاه پادشاهان بنیعبّاس را که کورباطن و اشتباهاندازند، تیراندازان کماندار که چهرههایی چون سپرها دارند، از پای درآورند و بصره ویران گردد، در آن هنگام، قیامکننده از فرزندان حسین(علیهالسّلام) به پا میخیزد(2).
پایان کار بنی عبّاس
در پایان کار بنی عبّاس، حکومتشان بر اثر اختلاف سست می گردد و مردم دچار فتنه، شر، ترس، فقر، نا امیدی و کفر می گردند.
کعب گفته است: هر گاه خاندان عبّاس در میانشان اختلاف افتاد، پس آن، نخستین سستی کارشان است(1).
از محمّد بن حنفیّه نقل شده است: بنی عبّاس حکومت می کنند تا آنکه مردم از خیر نا امید شوند. سپس کارشان پراکنده می گردد. پس اگر جز سوراخ عقرب نیافتید، وارد آن شوید. زیرا بی گمان، در مردم شرّی درازمدّت خواهد بود. آن گاه، حکومتشان نابود می گردد و مهدی قیام می کند(3). این حدیث به مسلمانان می آموزد که سالهای پایانی حکومت بنی عبّاس، سالهایی پُربلا خواهند بود، و انسان برای در امان ماندن از بلاها، باید خود را از آشوبها بر کنار نگه دارد و به مناطق امن پناه برد.
بر اساس حدیثی از امام صادق(علیهالسّلام)، حاکمان بنی عبّاس در پایان کارشان، برای حفظ حکومت خویش، مردم را دچار وحشت می کنند.
محمّد بن مسلم گفت: از ابو عبدالله(علیهالسّلام) شنیدم که میفرمود: بیگمان پیشاپیش[قیام](4) قائم،[نشانه هایی اند](5) که آزمایشی
از سوی خداوند [متعالی برای بندگان مؤمن اش خواهند بود.] (6) گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ پس آیۀ ] و البتّه شما را با
چیزی از قبیل ترس، گرسنگی و کاستی در مالها و جانها و میوهها میآزماییم، و (تو ای رسول) شکیبایان را مژده بده [(7) را قرائت نمود و سپس فرمود: ترس از پادشاهان فرزندان فلانی [در پایان حکومتشان](8)، گرسنگی به خاطر گرانی قیمتها،کاهش مالها به علّت کساد تجارتها و کمی رشد آنها، کاستی جانها به خاطر مرگی شتابان و فراگیر، کمشدن میوهها به علّت رویش اندک کِشْتهها و کمی برکت میوهها. سپس فرمود: در این هنگام، شکیبایان را به شتابانشدن خروج قائم(علیهالسّلام) مژده بده(9).
طبق روایتی از امام باقر(علیهالسّلام)، در پایان حکومت بنی عبّاس مردم دچار فقر و تنگدستیِ شدید می شوند، و در چنین وضعیّتی، به ناگاه، کار این گروه پایان یافته و فرج آل محمّد(صلّی الله علیه وآله) فرا می رسد: ... هر گاه نیاز و تنگدستی شدّت یافت ... هر صبح یا شام در انتظار این امر (پایان کار آل عبّاس) باشید...(10).
1. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 571. 2. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 572. 3. الفتن، ص 143، جزء 3، ح 584.
4. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
5. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: کمال الدین، ج 2، ص 589، ب 57، ح 3، نقل کردیم.
6. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
7. ]و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین[ (قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 155).
. تفسیر القمّی، ج 2، ص 281، سورۀ محمّد صلّی الله علیه وآله. سید سلیمان مدنی تنکابنی
یکی از مهمترین و عجیبترین نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(علیه السلام) برپایی دوبارۀ حکومت بنی عبّاس، در آخرالزمان، در مشرق زمین است.
حاکمان «بنی عبّاس» (فرزندان عبّاس)، سلسلهای از نوادگان عبّاس بن عبدالمطّلب، عموی رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، می باشند که پس از خلفای اموی، برای نخستین بار به قدرت رسیدند و رهبری جهان اسلام و حکومت بر مسلمانان را در اختیار گرفتند. از عبّاسیان 37 نفر به حکومت رسیدند و نخستین آنان سفّاح است که در 132هـ.ق در کوفه بر تخت خلافت نشست و آخرینشان مستعصم می باشد که در 656 هـ.ق در بغداد به دست نیروهای هولاکوخان مغول کشته شد. با کشته شدن مستعصم، خلافت 524 سالۀ عبّاسیان که با ستم و فساد بسیار همراه بود، به پایان رسید و فقط نامی از آن در تاریخ باقی ماند.
عبدالله بن ابو الأشعث لیثی گفته است: برای بنی عبّاس دو پرچم خارج خواهد شد: نخستینِ آن دو آغازش یاری (آسانی) و انجامش سنگینی (سختی) است؛ یاری اش نکنند(2) و خدا آن را یاری نکند، و دیگری ابتدایش سنگینی و پایانش کفر است؛ یاری اش نکنند و خدا آن را یاری نکند(3).
امام موسی کاظم(علیه السلام) که دوران امامتش معاصر با چهار خلیفۀ عبّاسی بود، فرمود: حکومت بنی عبّاس نیرنگ و پنهانکاری است. از میان می رود تا آنجا که گفته می شود: از آن چیزی باقی نمانده است، سپس نوسازی می گردد تا آنجا که گفته می شود: چیزی از آن نگذشته است(4).
با توجّه به آنکه ما در دورۀ آخرالزمان به سر می بریم، نگارنده شایسته می داند از سرّی از اسرار آیات قرآن کریم که تا کنون بر مفسّرین قرآن و پژوهشگران در اخبار آخرالزمان پوشیده مانده بود، پرده بردارد، و آن راز، خبردادن یکی از آیات قرآن کریم از برپایی دولت بنی عبّاس در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) است.
جابر بن یزید جعُفی از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ تأویل آیات سورۀ فجر، چنین روایت کرده است: سخن خدای متعالی: «والفجر» (سوگند به سپیده دم) همان قائم، «و لیالٍ عشر» (شبهای دهگانه) امامان(علیهم السلام) از حسن تا حسن، «و الشفع» (جُفت) امیر مؤمنان و فاطمه(علیهما السلام)، «و الوتر» (تَک) همان خدای یکتایی است که برای او شریکی نیست، «و اللّیل اذا یسر» (و شب، هنگامی که سپری شود) همان دولت حَبتَر است؛ پس آن دولت به سوی دولت قائم(علیه السلام) می رود(5).
مراد از «حسن تا حسن»، امامان بین امام علی و امام مهدی(علیهما السلام)، یعنی امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری(علیهم السلام) می باشد.
در این حدیث، امام صادق(علیه السلام)، به دلیل نیرنگبازی و پنهانکاری بنی عبّاس، از دولت آنان به «دولت روباه» تعبیر کرده است، و چنان که می دانید، نزد مردم، روباه جانوری حیله گر و پنهانکار به شمار می آید. البتّه اگر واژۀ «حبتر» در روایت یادشده را به معنای «مرد کوتاه قامت» بدانیم، در این صورت، پیش از ظهور امام مهدی(علیه السلام)، آخرین حاکم از نظام عبّاسی شخصی کوتاه قامت خواهد بود.
گفتنی است، در روایات اسلامی، به دلیل استفادۀ زیاد بنی عبّاس از رنگ سیاه در پوشش سر، تن، پا و یا پرچم، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. همچنین، در احادیث اسلامی، به دلیل به کاربردن کلاهها و پرچمهای سیاه به وسیلۀ نیروهای حسینی خراسانی که در آخرالزمان، در خراسان قیام می کنند، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. بنا بر این، در آخرالزمان دو پرچم سیاه خواهد بود که نخستین آن دو، متعلّق به زمامداران دولت جدید بنی عبّاس و دومین آن دو، از آنِ نیروهای حسینی خراسانی است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و دستها و پاهایتان را تکان ندهید. سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود و دلهایشان چون پاره های آهن است، آشکار خواهند شد. ایشان که به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی کنند، به حق دعوت می کنند، در حالی که اهلش نیستند، نامهایشان کنیه ها و نسبتهایشان به آبادیهاست(6)، موهایشان مانند موهای زنان رهاست، دارای دولت اند تا آنکه میانشان اختلاف افتد. سپس خداوند حق را به هر کس که بخواهد می دهد(7).
در بارۀ مطالب سطرهای آغازین این حدیث، دو احتمال وجود دارد: نخست آنکه، عبارت «هر گاه پرچمهای سیاه را دیدید»، به زمامداران بنی عبّاس در قدیم، و عبارت «سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود...»، به بنی عبّاس در آخرالزمان اشاره داشته باشد.
دوم اینکه، هر دو عبارت یادشده به بنی عبّاس جدید اشاره داشته باشد، با این تفصیل که عبارت نخست، با دور آغازین مبارزات این گروه در آخرالزمان، و عبارت دوم، با دور پایانی اقدامات این گروه و تشکیل حکومت به وسیلۀ آنان در آخرالزمان مرتبط باشد که در هر دو دوره نباید با آنان همکاری نمود.
امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است: ... آشکار می شود اَکیَس (زیرکتر) با گروهی که به آنان اهمّیّت داده نمی شود، دلهایشان چون پاره های آهن است، موهایشان تا شانه هایشان بوده، برای ایشان دلسوزی و بخششی بر دشمنانشان نیست، نامهایشان کنیه ها و قبیله هایشان آبادیهاست(8) و بر ایشان لباسهایی مانند رنگِ شبِ تاریک است. اکیس این گروه را به سوی آل عبّاس رهبری می کند و دولت آنان را فراهم می سازد. پس بزرگان آن زمان را می کشند تا جایی که آن بزرگان از دست این گروه به بیابان فرار می کنند(9). همواره دولتشان بر قرار است تا آنکه ستارۀ دنباله دار پدیدار شود و میانشان اختلاف افتد(10).
از این روایت چنین می فهمیم، اکیس که بنیان گذار حکومت بنی عبّاس در آخرالزمان است، خود از بنی عبّاس نیست.
3. الفتن، ص 135، جزء 3، ح 556. 4. الغیبة، ص 314، ب 18، ح 9. 5. بحار الأنوار، ج 24، ص 78، ب 30، ح 19.
6. یعنی این گروه عرب نیستند. زیرا عربها کنیه مانند ابوالفضل را نام اشخاص قرار نمی دهند و افراد را به جای آبادیها، به قبیله ها نسبت می دهند. . یعنی بر خلاف عربها که به قبیله هایشان نسبت داده می شوند، این گروه نسبتهایشان به آبادیهاست.
کعب الأحبار نیز می گوید: ... بی گمان، قائم از فرزندان علی(علیهالسلام) است... پس از غیبتش، با طلوع ستارۀ سرخ، خرابی زوراء که همان ری است، فرورفتن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، خروج سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، ظاهر می شود...(2).
1. الفتن، ص 144، جزء 3، ح 593. 2. الغیبة، ص ۱۴۹، ب 10، ح ۴.
درگیری اهل مغرب با بنی عبّاس
در سال ظهور امام مهدی(علیه السلام)، «اهل مغرب» یا بربرها با پرچمهای زرد از شمال غربی افریقا، ابتدا وارد مصر و سپس شام می شوند، و پس از شکست خوردن از سفیانی، گروهی از آنان به سپاه سفیانی می پیوندند، و در لشکرکشی سفیانی به سوی مصر، عراق، عربستان و ایران، با وی همکاری می کنند.
درگیری مغربیها با بنی عبّاس در دو مرحله و دو منطقه صورت می گیرد. آنان ابتدا، با بخشی از نیروهای طرفدار دولت بنی عبّاس که دور از مرکز حکومتشان و در سرزمین شام مستقرّند، درگیر می شوند و سپس، با نیروهای اصلی دولت بنی عبّاس در مرکز حکومتشان در مشرق زمین می جنگند.
پیامبر(صلّی الله علیه وآله) می فرماید: هر گاه فتنه ای از مشرق و فتنه ای از مغرب روی آوردند و در دل شام با یکدیگر رو به رو شدند، در آن روز دل زمین خوبتر از روی آن خواهد بود(1).
خروج خراسانی و سفیانی بر بنی عبّاس:
علّت کینه ورزی سفیانی نسبت به حاکمان بنی عبّاس، فتنه انگیزی آنان در سرزمین شام و مستقرکردن بخشی از نیروهایشان در این سرزمین است.
ابو جعفر امام باقر(علیهالسّلام) فرمود: به ناچار بنی عبّاس حکومت خواهند کرد. پس هر گاه حاکم شدند و اختلاف کردند و کارشان پراکنده گردید، خراسانی و سفیانی بر ایشان می شورند؛ آن از مشرق و این از مغرب، در حالی که مانند دو اسب مسابقه، به سوی کوفه پیشی می گیرند. آن از آنجا و این از اینجا تا آنکه نابودی ایشان به دست آن دو خواهد بود. آگاه باشید، هرگز آن دو کسی از ایشان را باقی نمی گذارند(1).
امام علی(علیهالسّلام)، در بیان نشانههای قیام امام مهدی(علیه السلام)، از نابودی حاکمان بنی عبّاس به دست نیروهایی چینیتبار (لشکریان حسینی خراسانی)، خبر می دهد: ... هر گاه پادشاهان بنیعبّاس را که کورباطن و اشتباهاندازند، تیراندازان کماندار که چهرههایی چون سپرها دارند، از پای درآورند و بصره ویران گردد، در آن هنگام، قیامکننده از فرزندان حسین(علیهالسّلام) به پا میخیزد(2).
پایان کار بنی عبّاس
در پایان کار بنی عبّاس، حکومتشان بر اثر اختلاف سست می گردد و مردم دچار فتنه، شر، ترس، فقر، نا امیدی و کفر می گردند.
کعب گفته است: هر گاه خاندان عبّاس در میانشان اختلاف افتاد، پس آن، نخستین سستی کارشان است(1).
از محمّد بن حنفیّه نقل شده است: بنی عبّاس حکومت می کنند تا آنکه مردم از خیر نا امید شوند. سپس کارشان پراکنده می گردد. پس اگر جز سوراخ عقرب نیافتید، وارد آن شوید. زیرا بی گمان، در مردم شرّی درازمدّت خواهد بود. آن گاه، حکومتشان نابود می گردد و مهدی قیام می کند(3). این حدیث به مسلمانان می آموزد که سالهای پایانی حکومت بنی عبّاس، سالهایی پُربلا خواهند بود، و انسان برای در امان ماندن از بلاها، باید خود را از آشوبها بر کنار نگه دارد و به مناطق امن پناه برد.
بر اساس حدیثی از امام صادق(علیهالسّلام)، حاکمان بنی عبّاس در پایان کارشان، برای حفظ حکومت خویش، مردم را دچار وحشت می کنند.
محمّد بن مسلم گفت: از ابو عبدالله(علیهالسّلام) شنیدم که میفرمود: بیگمان پیشاپیش[قیام](4) قائم،[نشانه هایی اند](5) که آزمایشی
از سوی خداوند [متعالی برای بندگان مؤمن اش خواهند بود.] (6) گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ پس آیۀ ] و البتّه شما را با
چیزی از قبیل ترس، گرسنگی و کاستی در مالها و جانها و میوهها میآزماییم، و (تو ای رسول) شکیبایان را مژده بده [(7) را قرائت نمود و سپس فرمود: ترس از پادشاهان فرزندان فلانی [در پایان حکومتشان](8)، گرسنگی به خاطر گرانی قیمتها،کاهش مالها به علّت کساد تجارتها و کمی رشد آنها، کاستی جانها به خاطر مرگی شتابان و فراگیر، کمشدن میوهها به علّت رویش اندک کِشْتهها و کمی برکت میوهها. سپس فرمود: در این هنگام، شکیبایان را به شتابانشدن خروج قائم(علیهالسّلام) مژده بده(9).
طبق روایتی از امام باقر(علیهالسّلام)، در پایان حکومت بنی عبّاس مردم دچار فقر و تنگدستیِ شدید می شوند، و در چنین وضعیّتی، به ناگاه، کار این گروه پایان یافته و فرج آل محمّد(صلّی الله علیه وآله) فرا می رسد: ... هر گاه نیاز و تنگدستی شدّت یافت ... هر صبح یا شام در انتظار این امر (پایان کار آل عبّاس) باشید...(10).
1. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 571. 2. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 572. 3. الفتن، ص 143، جزء 3، ح 584.
4. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
5. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: کمال الدین، ج 2، ص 589، ب 57، ح 3، نقل کردیم.
6. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
7. ]و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین[ (قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 155).
. تفسیر القمّی، ج 2، ص 281، سورۀ محمّد صلّی الله علیه وآله. سید سلیمان مدنی تنکابنی