۱۳۹۴-۴-۲۸، ۰۴:۴۰ عصر
مصاحبه خواندنی با <a href="http://www.topseda.ir/20515/album-shahram-shkoohi-ta-nafas-hast/">شهرام شکوهی</a><br /><br /><img src="http://cvr.topseda.ir/1394/04/16/Shahram-Shokoohi-Ta-Nafas-Hast-Coming-Soon.jpg"><br />صحبت از شهرام شكوهی است؛ خوانندهای كه با حضور در یكی از مسابقات ماهوارهای استعدادش را نشان داد و بعد از چند سال با آلبوم «مدارا» ورودش را به بازار رسمی موسیقی داخل کشور جشن گرفت <br /> برترین ها: خودش میگوید پدیده نیستم و فقط كسی است كه یك مقدار دیر وارد بازار موسیقی شده. صحبت از شهرام شكوهی است؛ خوانندهای كه با حضور در یكی از مسابقات ماهوارهای استعدادش را نشان داد و بعد از چند سال با آلبوم «مدارا» ورودش را به بازار رسمی موسیقی داخل کشور جشن گرفت و حالا طرفداران زیادی برای خود دست و پا كرده است. شكوهی برخلاف صدای خشداری كه دارد، خیلی مهربان و بااحساس است. این را میتوان از رفتار بسیار خوبش با «ملودی» فهمید؛ ملودی نام دختر چهار ساله شهرام شكوهی است كه تمام آهنگهای پدر را حفظ است و در میان همه این آهنگها، «مدارا» را بیشتر از همه دوست دارد.<br />در نظرسنجیهای مختلف به عنوان پدیده موسیقی ایران معرفی شدهاید، زمانی كه داشتید «مدارا» را تولید میكردید، به فكر ستاره شدن بودید؟<br /><br />اینطور نبود كه بخواهم با رویكرد ستاره شدن كار كنم، اما از همان ابتدا هم خودم پیشبینی میكردم كه اگر كار منتشر شود، با چه بازتابهایی روبهرو خواهم شد. در مورد كلمه پدیده هم كه اشاره كردید، باید بگویم شخصاً به این موضوع اعتقادی ندارم، چون پدیده در نظر من كسی است كه از هفت–هشتسالگی استعداد خاصی را از خود به نمایش بگذارد. كسانی مثل من یا مهدی یراحی یا مازیار فلاحی پدیده نیستیم؛ ما كسانی هستیم كه یك مقدار دیر وارد بازار موسیقی شدهایم!<br /><br />دلیل دیر وارد شدنتان به دنیای موسیقی چه بود؟<br /><br />چون من اصلاً قصد نداشتم حرفهای کار كنم. راستش را بخواهید من به خاطر جنس صدایم زیاد به حرفهای شدن فکر نمیکردم. <br />پس چرا در مسابقه یكی از شبكههای ماهوارهای شركت كردید؟<br /><br />من در آن مسابقه شركت نكردم كه نفر اول شوم! در این برنامه بارها دیده بودم كه به بچههایی كه از ایران در مسابقه شركت میكردند، توهین میشد و داورها بچهها را مسخره میکردند. اگر این برنامه را دیده باشید، میدانید كه در عمل با من هم جنگیدند و در نهایت من را قبول نكردند. البته باتوجه به بحثهای پشتپردهای كه به وجود آمده بود، خودم هم مطمئن بودم که انتخاب نمیشوم. شرط انتخاب آنها این بود كه اگر در ایران سكونت داری، باید كشور را ترك كنی.<br /><br />پس شما برنامههای قبلی را دیده بودید و از رفتار داورها با شركتكنندگان ایرانی دلخور بودید؟<br /><br />بله؛ نوع برخورد با شركتكنندگانی که از ایران آمده بودند، اصلاً خوب و مودبانه نبود. مثلاً وقتی یكی از شركتكنندهها میخواست آهنگ یكی از خوانندگان داخلی را بخواند، توهینآمیز میگفتند این كسی كه میخواهی آهنگش را بخوانی اصلاً كی هست؟ به هر حال آنها نماینده موسیقی لسآنجلسی بودند و از نظر من و خیلی از دوستان دیگر، این نوع موسیقی مدتهاست تمام شده و اگر كمكی كه امروز از داخل ایران به آنها میشود، قطع شود، موسیقی لسآنجلسی كاملاً ریشهكن خواهد شد. نمیخواهم بگویم آن مسابقه تقابل موسیقی داخلی و لسآنجلسی بود، اما رفتارهایی كه در این برنامه دیدم من را مجاب كرد تا با حضور در آن نشان دهم كه وضع موسیقی داخلی به شكلی كه توسط این برنامه تبلیغ میشود، خراب نیست. من به این برنامه ایمیل زدم و اعتراضم را نسبت به روش و عملكرد برنامه اعلام كردم.<br /><br />جواب آنها چه بود؟<br /><br />خب طبیعتاً جواب سربالا دادند و گفتند به نظر ما روند برنامه مشكلی ندارد، اگر شما فكر میكنید رفتار ما اشتباه است، بیا و رفتار درست را به ما یاد بده.<br /> مسئولان با من برخورد بدی نکردند<br /><br />الان كه داریم باهم صحبت میكنیم از حضور در برنامه خوانندگی ماهوارهای پشیمان نیستید؟<br /><br />هم پشیمانم و هم پشیمان نیستم! همانطور كه گفتم من قصد این را نداشتم كه به صورت حرفهای كار كنم، اما وقتی در این برنامه شركت كردم، بازتابهای بسیار خوبی از اجرای «مدارا» دریافت كردم. به هرحال حضور در چنین برنامهای، تبعاتی هم داشت كه باید بپذیریم؛ البته باید همینجا از مسئولان محترم تشکر کنم که با من برخورد بدی نکردند. یک موقعی هست که برای تنبیه برخورد بدی با شما میکنند تا دیگر کار بدی نکنید، موقعی هم هست که هیچ چیزی به شما نمیگویند و خودتان از این عدم برخورد، شرمنده میشوید و ترجیح میدهید که دیگر کار اشتباهی نکنید. در مورد من حالت دوم صدق میکند. برای من هیچ اخطاریهای فرستاده نشد و ایرادی هم به من نگرفتند و در مجموع هیچ برخورد قهرآمیزی در مورد آن مسئله با من انجام ندادند که واقعاً جای تشکر دارد. وقتی مملکتم اینطور باشد، مطمئناً هیچجایی را غیر از ایران برای کار انتخاب نمیکنم.<br /><br />در نهایت با شركت در این برنامه به هدف خودتان رسیدید؟<br /><br />بله؛ حضورم در این برنامه باعث شد من به چیزی كه مدنظر داشتم، برسم. من یك هدف داشتم و آن هم این بود كه میخواستم نشان بدهم موسیقی داخل ایران حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حٌسن بزرگ این برنامه این بود که اینقدر تماسها زیاد بود که تولیدكنندگان برنامه به نوعی كلافه شده بودند و این همان اتفاقی بود كه دنبالش بودم. من میخواستم اعتباری كه آنها داشتند به دروغ برای خود جمع میكردند، از بین برود. خوشبختانه مردم خیلی خوب متوجه شدند كه این مسابقه عادلانه نیست؛ همین برای من كافی بود.<br />به رقابت موسیقی داخلی و لسآنجلسی اشاره كردید، فكر میكنید این دو نوع موسیقی قابل رقابت و قیاس هستند؟<br /><br />خیلی راحت میگویم كه ما این رقابت را از موسیقی لسآنجلسی بردیم.<br /><br />نشانههای برد ما چیست؟<br /><br />اگر الان ترانه، ملودی و تنظیم از داخل ایران به موسیقی لسآنجلسی تزریق نشود، آنها شاید در سال10 تا موسیقی خوب هم تولید نكنند. آنها بازه زمانی طولانی را بدون رقیب جلو میرفتند و هیچ رقیبی از بین این هفتادمیلیون نفر كه در كشور زندگی میكردند، برای خودشان نمیدیدند و هر كاری كه دوست داشتند، انجام دادند. خیلی از این خوانندهها تبدیل به اسطوره شدند، اما نباید فراموش كرد كه در بازاری كه رقیب وجود ندارد اسطوره شدن كار چندان سختی هم نیست. <br /> جنس صدایم معمولی نیست<br /><br />جنس صدای من، جنس معمول صدای ایرانی نیست! عادتهای شنیداری ما ایرانیها اینطور است که صداهای گرفته را زیاد نمیپسندیم. مثلا شما رضا یزدانی را ببینید، درست است که طرفدار دوآتشه دارد اما به نسبت خوانندگان دیگر، به دلیل اینکه شاخه موسیقی متفاوتی را دنبال میکند طرفداران کمتری دارد. البته رضا تنها راکری است که در ایران کار میکند و میتواند اینقدر خوب کنسرت بگذارد، اما راک طرفداران کمتری دارد. یا سیروان خسروی یک موسیقیدان فوقالعاده است، اما طرفداران محدودی دارد و اگر تهران را از محدوده طرفدارانش حذف کنید، هواخواهانش ریزش شدیدی دارند. دلیل این ماجرا هم این است که موسیقی سیروان، موسیقی کاملاً غربی است که در ایران آدمهای خاصی این نوع موسیقی را میپسندند. <br /> حتی اگر بد باشم...<br /><br />به وجود مافیا در موسیقی داخلی اعتقاد دارید؟<br /><br />به نظرم مافیا یعنی مخاطب. وقتی منِ خواننده، مخاطب خودم را حفظ كنم، چرا باید برایم مشكل ایجاد شود؟ واقعیت این است كه خیلی از دوستانی كه امروز علم مبارزه با مافیای موسیقی را به دست گرفتهاند، آلبومهایشان بیش از 5هزار نسخه نخواهد فروخت، ولی نمیدانم چرا ما همیشه دوست داریم خودمان را گول بزنیم. شما وقتی چشمت را میبندی و با صدایی كه حتی برای خود و خانوادهات هم قابل قبول نیست، دست به انتشار آلبوم میزنی، چه توقعی داری؟<br /><br />تیتراژ خواندن هم مافیا دارد؟<br /><br />نمیدانم. چون تا به حال در این حیطه فعالیت نكردهام، نمیتوانم اظهارنظر كنم.<br /><br />فكر میكنید تیتراژ خواندن هنوز هم مثل گذشته در پررنگ شدن یك خواننده موثر است؟<br /><br />به هرحال امروز باتوجه به وسعت شبكههای ماهوارهای، توجه مردم به تلویزیون كمتر از گذشته است و همین موضوع طبیعتاً باعث شده، تاثیرگذاری تیتراژها هم كمتر از گذشته باشد. شاید در بین همه تیتراژهایی كه در طول یك سال تولید و پخش میشود، دو آهنگ با استقبال زیادی مواجه شود.<br /><br />یكی از خوانندهها میگفت، خواننده میتواند به راحتی پولدار شود اما آدم پولدار نمیتواند به آسانی خواننده شود، شما هم با این جمله موافقید؟<br /><br />واقعیت این است كه من برای رسیدن به این تفاوت بیش از سیزده سال تلاش كردم و برای كارم وقت گذاشتم. تفاوت به این نیست كه در پوستر آلبوم بنویسیم متفاوتترین آلبوم سال یا متفاوتترین صدایی كه تاكنون شنیدهاید؛ تفاوت یعنی اینكه شما وقتی صدای یك خواننده را میشنوید، سرتان را از تعجب برگردانید تا بفهمید نام خواننده چیست. حتی اگر واكنشها به این متفاوت بودن منفی باشد، یك حُسن برای خواننده محسوب میشود. به نظرم اگر من شهرام شكوهی بد هم باشم، بهتر از این است كه ادای كسی را دربیاورم، چون در این صورت اگر حتی یك نفر را هم بتوانم با صدایم جذب كنم، آن یك نفر طرفدار واقعی من است. اما اگر ادای محسن یگانه یا محسن چاووشی را دربیاورم، در نهایت هر طرفداری هم جذب كنم، متعلق به من نیستند و طرفدار یگانه یا چاووشی یا ... هستند.<br /><br />به مجاز شدن بحث كلیپ، امید دارید؟<br /><br />نه؛ باتوجه به شرایطی كه وجود دارد بعید است به این زودیها این موضوع اتفاق بیفتد. به هرحال مسائلی هستند كه باید با آنها كنار آمد. این صلاحدید مسئولان است و حتماً برای این تصمیم دلیل خوبی هم دارند.<br />كلكل جوانی باعث شد خواننده شوم<br /><br />متولد دهه پنجاه هستم و تحصیلاتم در زمینه دامپزشکی است. موسیقی را از سال 71 آغاز و با ثبتنام در کلاس آواز علاقه به موسیقی را دنبال كردم. آن زمان پرداختن به ساز سخت بود، به همین دلیل ترجیح دادم موسیقی را با آواز دنبال کنم. از آنجایی که آن روزها فضایی برای آموختن موسیقی پاپ نبود، به کلاس آواز سنتی رفتم، البته شاید برایت جالب باشد بدانی که آن اوایل، رفتن به این کلاسها برای من بیشتر جنبه سرگرمی داشت و مثل یک نوع بازی دوستانه بود بین چند دوست! آن روزها به خاطر کلکلهای دوران جوانی که بین ما بود، به همراه چند تن از دوستانم، همه با هم در کلاس آواز استاد حاتم عسگری ثبتنام کردیم. روز اولی که به کلاس رفتم از آنجایی که زیاد اهل موسیقی ایرانی نبودم، هیچ آهنگی را حفظ نبودم که برای تست صدا بخوانم!<br />منبع:برترین ها