۱۳۹۹-۲-۹، ۰۲:۳۷ عصر
۱۳۹۹-۲-۹، ۰۲:۴۶ عصر
اولین سوتی رو خودم میگم
صبح زود ازپارکینگ پدر خانمم ماشین رو در میاوردم که احساس کردملاستیک ماشین افتاد تو جدول اب
نگاه کردم دیدم جفت لاستیک ها داخل جدول افتاده
پدر خانمم با تعجب2 تا با هم غیر مممکن هست
بعد اومد نگاه کرد گفت
پل روی جدول رو بردند....
صبح زود ازپارکینگ پدر خانمم ماشین رو در میاوردم که احساس کردملاستیک ماشین افتاد تو جدول اب
نگاه کردم دیدم جفت لاستیک ها داخل جدول افتاده
پدر خانمم با تعجب2 تا با هم غیر مممکن هست
بعد اومد نگاه کرد گفت
پل روی جدول رو بردند....
۱۳۹۹-۹-۱۵، ۰۶:۵۰ صبح
چند هفته پیش من و خواهرم یه سوتی عظیم دادیم و خب شد خاطره ای که فقط باهاش میخندیم
منم گفتم اینو دیگه تویتش میکنم ببین کی گفتم گذشت چند روز پیش خواهرم داشت میگفت ماجرا برای چند نفر تعریف کرده و چه بازخوردی گرفته
مامانم گفت دختر چرا هرچی میشه میری به دیگران میگی
منم گفتم خب این که کلا نخود توی دهنش خیس نمیخوره
خواهرمم گفت خودت چی میگی که میخواستی توییت کنی ?
منم گفتم اینو دیگه تویتش میکنم ببین کی گفتم گذشت چند روز پیش خواهرم داشت میگفت ماجرا برای چند نفر تعریف کرده و چه بازخوردی گرفته
مامانم گفت دختر چرا هرچی میشه میری به دیگران میگی
منم گفتم خب این که کلا نخود توی دهنش خیس نمیخوره
خواهرمم گفت خودت چی میگی که میخواستی توییت کنی ?
۱۴۰۰-۱۰-۲۹، ۰۱:۰۴ عصر
با رئیسم حرف میزدم اخراش که میخواستم خداحافطی کنم به جای اینکه بگم امری ندارید گفتم عرضی ندارید؟