مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: مباحث ارتقای فرهنگی + صوت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
اگه بخوایم خیلی تخصصی به بحث ارتقاء فرهنگی نگاه کنیم ، باید کلمه فرهنگ رو تعریف کنیم و بگیم فرهنگ تشکیل شده از این و این ...
[اگه بخوایم] خیلی ساده تر و عامیانه تر بحث رو تعریف کنیم اینه : برخی از آدمها برای اینکه آدم خوبی بشن و به اعتقاداتشون عمل کنن ، برای اینکه خیال آدم یه مقداری راحت باشه که اگه اینها از این مسجد ، از این فضا ، از این برهه خارج شدن می تونن خودشون رو حفظ کنن ، یه مشکلی دارن تحت عنوان مشکل فرهنگی .
این مشکل فرهنگی ، همون فحشی است که می گن طرف بی فرهنگه .
می گن : بی فرهنگه ، ولش کن . فحشه ، ولی مشخص می کنه که اشکال رفتاری بعضی ها مال یه جای دیگه است .
مثلاً به طرف بگو شما باید اینجا مبادی آداب باشی ، خیلی با ادب راه بری ، با ادب بشینی ، با ادب بلند بشی ، با ادب سر سفره بشینی ، با ادب قاشق و چنگال دست بگیری ، می تونه تا یه مدتی قشنگ خودش رو کنترل کنه . ولی یه جایی بالاخره همه این ادبها رو میذاره کنار . مشکل این آدمه اینه که بی فرهنگه .
چی می شه یه آدمی رو اگه بکشی حرف بد نمی زنه و یه آدمی قول میده حرف بد نزنه ، اما بعد از یه مدتی راحت قولش رو فراموش می کنه .
این مال فرهنگه . فرهنگ یه چیزیه که انسانها رو طی یه آدابی نگه میداره و اگه آدمی فرهنگ نداشته باشه نمی تونه .
چی می شه یه آدمی رو [اگه] بکشی ، حاضر نیست خسیس باشه و باید برای یه آدمی اینقدر آیه و روایت بخونی که یه مقداری از خسیس بودنش کم کنی ؟!
اسم این فرهنگه . چیزی که می خوایم بررسی کنیم اینه . ( نمی خوایم خیلی جدی [به این موضوع] نگاه کنیم ، تا حدی که خودتون یه برداشتی داشته باشید] .
توی ایران آمار اعتکاف و معتکفین و حضور جوانان در عرصه های مذهبی سال به سال بالا می ره .
هرچی هم کار می کنن که برعکس بشه ، برعکس نمی شه .
این سال به سال بالا رفتن آمار یه حالتش ممکنه ماها رو فریب بده ، اینکه : پیامبراکرم فرمودند در آخرالزمان دین عمومی تر می شه ، اما عمقش کم می شه .
یه زمان می گفتن اعتکاف ، از هر یک میلیون جوان ، به زور 100 تاش حاضر
می شدن اعتکاف بیان .
برای اینکه اعتکاف یه عبادت سنگین بود . الان زیاد سنگین نیست ، مشتری هم بیشتره .
یعنی عمق دین که کم می شه ، سطح دین زیاد می شه .
یه زمان اگه می خواستی جلسات مذهبی کل شیراز رو شرکت کنی ( 10 – 15 سال پیش ) یا خیلی از شهرهای ما نمی دونستن فاطمیه یعنی چی . می گفتی شب شهادت حضرت زهراست .
می گفتن : چند وقت پیش شهادت حضرت زهرا (س) بود . می گفتن : دو تا روایت داره . یکی 75 روزه ، یکی 95 روز .
طرف گفته بود : حاج آقا ببخشید امام محمد بقولی کیه ؟!
گفتیم : بقولی نداریم . گفت : اینجا نوشته ، شهادت امام محمد باقرِ بقولی . به قولی رو خونده بود بقولی .
اینقدر مردم اطلاعاتشون نسبت به خیلی از مسائل پایین بود .
حالا فاطمیه که می شه حداقل 30 تا بوم برای مجلسهای شهری میره بالا . خصوصیت آخرالزمان اینه .
چی می شه که میزان پخش شدن دین بین مردم زیاد می شه ، عمق دین میاد پایین ؟ این یعنی بی فرهنگی .
از کجا می تونیم اینها رو بفهمیم ؟!
اینکه ما گول بخوریم ، بگیم پارسال که جام جهانی نبود ، امتحانها هم نبود ، توی کل کشور 30 هزار تا اعتکاف داشتیم . 200 – 350 هزار نفر در اعتکاف شرکت کرده بودن ، امسال شدن 600 هزار نفر .
وقتی بدون اینکه نگاه کنی تأثیرات این اعتکاف چیه می شمری ، این بی فرهنگیه .
بی فرهنگی یعنی شما اینجا در یه جمع بسیار خوب نشستی ، فضا اینقدر سنگینِ ، اینقدر فشار گریه ، اشک و توسل بالاست که شما ناخودآگاه بالکل متحول می شی .
حالا اگه فرهنگ نداشته باشی ، دقیقاً یه جای دیگه هم بالکل متحول می شی .
فرهنگ یعنی تغییر کنشها . رفتارهایی که اساساً تغییر کنه .
چرا بعضی از ما اصلاً نمی تونیم فحش بدیم و بعضی از ما نمی تونیم فحش ندیم ؟ این فرهنگه .
هر دو می‌دونیم فحش دادن ، ناسزا [گفتن] و کلمات زشت بر زبان [آوردن] مذمومه . چی می شه در یه بستر خیلی رسمی راحت خودمون رو کنترل می کنیم ، تا غیررسمی می شه یا رومون فشار میاد ، اون رو خودش رو نشون میده . به این
می گن بی فرهنگی . این مقدمه بحث .
برخی از آمارهایی که خدمتتون عرض می کنم ، مال اواخر سال گذشته سازمان ملی جوانانه و موثق هست .  
یکی از چیزهایی که مردم این روزها خیلی بهش تکیه می کنن اینه که وضع دین و دینداری روز به روز بدتر می شه .
در یه پرسشنامه ای که این پرسشنامه فنی بود ( یعنی نیومده بودن توی یه محله ای پرسشنامه پخش کنن ) اجمالی نظر یه مقداری از کسبه مختلف ، یه مقداری از کارمندها ، یه مقداری از تحصیلات بالا ، متوسطه و پایین رو آورده بودن . تعداد خیلی زیادی از مردم ایران اینجوری ادعا کرده بودن که وضعیت دینی جوانان سال به سال بدتر می شه .
این یعنی زنگ خطر برای دولت و حکومتی که اسم اسلامی داره و فکری برای فرهنگ جامعه نمی کنه . ( بررسی می کنیم که فکرها چیه . )
ما با این نیت وارد کار می شیم .
چیزهایی که فرهنگ ما رو می سازن : ( مبانی فرهنگی )
1- عاطفه و احساسات
بعضی ها می گن این کار احساسیه . [سؤال :] کدوم کار احساسی نیست ؟
آقا شما چرا غذا می خوری ؟ گشنه ام می شه یعنی چی ؟ بگو احساس گرسنگی
می کنم .
چرا می خوابی ؟ احساس خواب می کنم .
کدوم کار ما توی مملکت احساسی نیست ؟ احساسات یکی از پایه های ساختنِ فرهنگه . تا به دین می رسن می گن احساسی بازیه .
اول تمام چیزهای ما احساسه . منتها احساس باید فرهنگ بسازه .
شما چرا وقتی یه لیوان داغ یا آتیش توی دستته ، دستت رو می کشی ؟ احساس داغی می کنی .
چرا وقتی یه لیوان آب سرد می خوری ، آرام می شی ؟ احساس آرامش مال چیه ؟
اول تمام مسائل فرهنگی احساسه . اصلاً تا احساس نباشه ، فرهنگ تغییر نمی کنه ، ممکنه عقیده تغییر کنه ، اما فرهنگ تغییر نمی کنه .
تا تنور عاطفه و احساسات داغ نشه ، فرهنگ تغییر نمی کنه .
دشمنان ما از احساس و عاطفة جذب نشدة به امان خدا رها شدة جوان برای مطامع خودشون سوءاستفاده می کنن ، بعد هم خود ما کتاب و مقاله می نویسیم و سمینار می گیریم و توی تلویزیون انیمیشن پخش می کنیم که نگاه کن اونها چه جوری جذب می کنن ؟
لات ، مواد مخدری ، هروئینی و فاسده میاد به جوون می گه نوکرتم ، چاکرتم ، دمت گرم ...
نمی دونم ما بالاخره باید کدوم ور قضیه رو بگیریم ، بگیم احساسات درسته یا درست نیست ؟!
اگه درست نیست پس چرا می گیم اونها دارن از احساسات استفاده می کنن ، چرا شما استفاده نمی کنید ؟
وقتی استفاده می کنیم می گن این کارها احساسیه ، بدرد نمی خوره .
راه حل بده !
مگه می شه جوون تا احساساتش داغ نشه ، مطلب بگیره ؟
مشکل کجاست ؟ مشکل اینجاست که جوان احساس کنه وقتی احساساتش داغ شد ، دیندار شده .
امروز روزه گرفته ، شب هم اینجا نشسته ، یه چشمی هم به من نگاه می کنه که ما دیگه عمده المکاشفینیم . چرا ؟ چون امروز گناه نکردم .
این یعنی چی ؟ یعنی فرهنگش ساخته نشده .
قدم اول حتماً احساسات ، دوستی و داغ شدن تنور عاطفه است .  
جوونی که توی منطقه عملیاتی ، برای بغلدستیش روی نارنجک می خوابید ، آیه شریفه قرآن توی ذهنش نبود که خداوند تبارک تعالی فرموده است : " وَ سَارِعُوا إلَی مَغفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُم وَ جَنَّه " . توی ذهنش این بود که این داداش من ، دوست من و رفیق منه ، باید خودم رو فدای این بکنم .
این قلمبه احساسات بود .
ولی همون جوان وقتی برگشت ، چون برخی فرهنگش رو نداشتن ، خودش رو فدای جامعه نکرد .
2- شناخت آگاهیها
یعنی با احساسات تنها جواب نمیده . شما اینجا نشستی ، خیلی قشنگ روی احساساتت کار می شه ، تحریک احساسی می شی و برای خدای محمد فریاد
می زنی .
و فردا یک راهبه یا کشیش دست تو رو با ملاطفت می گیره و می نشونه و با تن صدای بسیار بسیار محزون و اثر بخش کلمات زیبا از خدای عیسی برای تو می گه و فرداشب می شی مسیحی متدین .
پس فردا گیر یه زردشتی میفتی ، با آهنگ و کلام بسیار زیبا و کلمات زیباتر از خدای زردشت برای تو می گه ، زردشتی می شی .
روز چهارم مانی ، روز پنجم کنفسیوس ، روز ششم بودایی ، روز هفتم الاماشاءالله .
تازه بعد از 365 تا خدا عوض کردن می شینی ، می گی هر طرف بری خداست ، فرقی نمی کنی .
فرهنگ پیدا نکردی .
آدمی که عادت کنه . می گم : شما چرا این مطلب رو می خونی ؟ توی این مطلب این خدا و دنیایی که به تو معرفی می شه ، شیعی نیست . می گه : نگاه چقدر قشنگ نوشته . این یعنی احساسات .
وقتی تو فقط قشنگی ها جذبت می کنه .
می گم : چرا اینو گوش میدی ؟ می گه : قشنگ می خونه .
می گم : تو دیروز توی اعتکاف با قشنگ خوندن قرآن صفا می کردی ، بنابراین تو فقط قسمت احساسی قرآن رو گرفتی ، به آگاهی نرسیدی . فردا انجیل رو قشنگ بخونن ، انجیل می خونی .
پس فردا تورات [رو قشنگ بخونن] تورات می خونی . هر چیز دیگه ... حافظ ، شاهنامه ...  
وقتی توی اعتکاف نتونستی به خودت باور کنی و بباورونی که بنده نیومدم دنبال قشنگیها باشم ، بنده اومدم دنبال درستیها باشم .
احساساتم رو داغ کردم که به حقایق برسم .
دل زیباپرست با دل خداپرست دو تا مقوله است . بعضی از شما رو بکشن ، اعتکاف دیگه ای نمی رید .
می گن : آقا اینجا پر شده ، بسته شده . جای دیگه نمی ره .
چرا ؟ چون این دل ، دلِ زیباپرسته . به این دل نمی شه اعتماد کرد که فردا دنبال زیبایی بالاتر نره .
دل باید خداپرست باشه . این بی فرهنگیه .
تو از یه طریق خاص فقط به خدا می رسی .  اون طریق چیه ؟ طریقی که دلت
می پسنده .
و چون از طریقیِ که دلت می پسنده ، ضمانتی نیست که فردا دلت یه چیزی بپسنده که به خدا نمی رسونتت . برات مهم نیست !
اینقدر منیت ، پسند و زیباپسندی بر بنده و تو حاکمه که اصلاً خدا رو نمی بینیم . فکر می کنیم دنبال خداییم .
بعد از سه روز نگی آقا چی شد !؟ فرهنگ رو تغییر بده .
می گی : چرا اومدی اعتکاف ؟ می گه : نمی دونی چه حالی میده . فردا هم یه حال بالاتر میاد ، می ره .
خیلی ها اینطورین .
دین رواجش زیاد شده ، عمقش کم شده .
3- نگرشها
بعضی ها ذاتاً خوش بین هستن . این فرهنگ درسته و می شه این فرهنگ رو دینی کرد .
بعضی ها ذاتاً بدبین هستن . این فرهنگ رو نمی شه دینی کرد . باید توی اعتکاف عوضش کنی .
بعضی ها ذاتاً خوش باورن . این فرهنگ خوبیه . بعضی ها ذاتاً بدباورن .
بعضی ها تئوریشون ، تئوری y هست . یعنی همه بدند ، مگر اینکه ثابت کنند خوبند .
و بعضی ها تئوریشون ، تئوری x هست . یعنی همه خوبند ، مگر اینکه ثابت بشه بدند .
بعضی با این نگرش میان که برسن به اینکه همه بدن .
بعضی میان برای اینکه به خودشون بباورانن که همه خوبن .
چقدر تفاوت فرهنگه .
اگه این نگرشهات توی اعتکاف تغییر نکنه ، بعدش سخته .
برخی نوع نگاهشون فرق می کنه . برخی می خوان مؤمن بشن که بیشتر داشته باشن . یعنی به فضائل خودشون بیشتر اضافه کنن .
برخی می خوان خدا رو بپرستن که در حقیقت خود رو بپرستن .
بنابراین اگه فردا امام جماعت شد یه خودپرسته ، نه خداپرست .
و بعضی خدا رو می پرستن ، برای اینکه دنبال رضای خدا هستن .
بعضی ها سؤال می کنن نماز می خونیم ، لذت نمی بریم ، باید چیکار کنیم ؟
جوابش خیلی ساده است . من سؤال می کنم . ـ می خوای نماز بخونی لذت چشایی ببری ؟ یعنی بگی نمازهاش خوشمزه است ؟! نه .
می خوای نماز بخونی که لذت بینایی ببری ؟ یعنی نماز اندازه یه منظره یا فرد بسیار زیبا به چشم تو لذت بده ؟ نه .
می خوای نماز بخونی که لذت لامسه ببری ؟ مثل اینکه یه جسم لطیف رو لمس کنی لذت ببری ؟ نه .
می خوای نماز بخونی که لذت شنوایی ببری ؟ کل عبادتها رو می گم . یعنی
می خوای اندازه یه رایحه ای که گوش تو رو بنوازه لذت ببری ؟ نه .
نعوذبالله نماز می خونی به لذت جنسی برسی ؟ نه .
ببخشید اول تو تعریف کن که لذت چیه ؟! از معنویات چه لذتی می خوای ؟
می گه : چرا یه عده از معنویات لذت نمی برن ؟
چه لذتی می خوای ؟ لذتی که می خوای از معنویات ببری دقیقاً چیه ؟ تو اول مشخص کن دنبال چی می گردی !؟
اگه فکر کردی نماز می تونه جایگزین ازدواج یا لذت جنسی یا لذت شنوایی ، بویایی ، چشایی یا لامسه باشه که نماز نمی تونه همچین کاری بکنه .
الان داری اعتکاف میای لذت رو برای ما تعریف کن . می گه : رفتم اعتکاف خیلی لذت بردم . لذت مادی یا معنوی بردی !؟
بعضی وقتها ما داریم لذتهای مادیمون رو پای خدا میذاریم .
خوش می گذره ، با دوستها و رفیقهاییم دیگه .
خوش می گذره ، راحت می گیم ، می خندیم ، کارهامون رو می کنیم ، جلسه است ، منبره ، چهار تا جک هم منبری می گه ، مداحِ قشنگ می خونه ، سینه می زنیم ، خیلی ردیفِ . توی صف هم مسخره بازی داریم ، به همدیگه می خندیم ، اشکالی نداره ها ! اما می خوام بگم اگه برای این لذتها اعتکاف اومدی ، فردا از این بالاترش توی جامعه هست و نمی تونی اعتکافت رو حفظ کنی ، چون تو دنبال لذتی . اول لذت رو تعریف کن .
دقیقاً از خدا چی می خوای ؟ این قشنگ برای ما تعریف بشه .
لذت معنوی یعنی چی ؟ یعنی انسان روحش راضی باشه .
روح راضی یعنی انسان به جایی برسه که برایش فقط و فقط رضای خدا مهم باشه و رضای خدا بهش لذت بده . از اینکه خدا راضیه ، کیف کنه .
بگه ما رفتیم اعتکاف ، گرم بود ، سرد بود ، گشنگی ، تشنگی ، شب بیدار موندیم ، جلسه رفتیم ، نرفتیم ، روزه بودیم ، نبودیم ، و خدا دید و از ما راضی شد و اینکه خدا از من راضی شده برای من کیف داره . لذت معنوی یعنی همین .
اگه به این سمت رفتی و فرهنگت رو تغییر دادی ، از فردا هم توی خیابون و اینور و اونور خیلی ساده تر می تونی به لذت معنوی برسی ، چون اعتکاف عبادت سنگینیه .
اینجوری خیلی ساده تره ! آدم زبونش رو می بنده لذت ببره . چشمش رو می بنده ، لذت می بره . گوشش رو می گیره لذت ببره . روش رو اینور می کنه لذت ببره .
اصلاً بیرون بساط ریخته . اونهایی که غصه می خورن بعد از اعتکاف چیکار کنیم ، بیان لذتگراییشون رو عوض کنن که بعد آرزوش بشه زودتر بره بیرون . چون بساط لذت بیرون بیشتره .
این فرهنگه . فرهنگی که دنبال لذت خواهیه . فرهنگی که دنبال این می گرده به خودم و جسمم چی برسه .
مشخصه این فرهنگ نمی تونه دیندار بار بیاره .
نگرشها ، تصحیح اینها بحثی است که خواهیم داشت .
اولین چیزی که بررسی می کنیم بحث فرهنگ در اعتقاداته .
طبق آماری که ما داریم 30 درصد مردم به اعتقاداتشون شک می کنن و از این 30 درصد عده زیادی دنبال تصحیح اعتقادات و شک نکردن به اونها و برطرف کردن شک نمی رن و با اولین شک راهشون رو کج می کنن .
مثال ) یه دانش آموز زرنگ و یه دانش آموز تنبل داریم . دوتاییشون خبر دارن که 24 خردادماه امتحان دارن .
یدفعه یه هفته قبل از 24 ام ، یه کسی به این دو تا تماس می گیره . به زرنگه می گه : فکر می کنم 24 ام امتحان نباشه .
به تنبلِ هم همین رو می گه ، می گه فکر کنم امتحان 24 ام لغو شده . ظاهراً استادِ لغو کرده .
زرنگِ بلافاصله با یکی از دانش آموزان یا دانشجویان تماس می گیره ، می گه امتحان 24 ام لغوه ؟ می گه : نمی دونم . حالا سؤال می کنم .
زنگ می زنه آموزش یا مدرسه ، بالاخره به یقین می رسه که امتحان 24 ام لغوه یا لغو نیست ؟! والسلام .
تنبلِ می گه : اَه ، امتحان 24 ام لغوه ....
بهش می گی : یارو گفت فکر کنم . می گه : انشاءالله لغوه دیگه ، کتاب رو می بنده .
برخی از مردم دوست ندارن با خدا باشن ، دنبال شک می‌گردن که بی خیالش بشن .
تموم شد رفت !
یعنی چی ؟ یعنی 40 هزار تا آیه و روایت براش میاری که فلان کار مشکل داره ، ایشون می خواد اینو انجام بده ، یه نقل قول از یه کتاب دستِ ششمی ، از یه نویسنده و منبع غیر موثق ، توی یه جای گمشده ، پشت یه قبرستون پیدا می کنه که بهش جواز بده این کارِ رو بکنه .  
می گی : امتحان لغو نیست ، کتاب رو نبند . ایشون دنبال بهونه می گرده .
بعضی دنبال بهونه می گردن خوب باشن ، بعضی دنبال بهونه می گردن خوب نباشن . این دو تا فرهنگه . نمی شه با این راه اومد .
مردم در مسیر عبادت ، فرهنگشون ، فرهنگ تکلیف مداری نیست . یعنی دنبال این نمی گردن که وظیفه شون رو انجام بدن .
* 20 درصد از مردم مسلمان شیعه ما پایبندی به مسائل دینی رو جزء دین نمی‌دونن .
یعنی می گن تو می تونی دیندار باشی ، نیازی نیست به دستورات خدا پایبند باشی .
تو دینداری ، دینداری به این نیست .
* 45 درصد از مردم ما اعتقاد دارن قلب باید پاک باشه و پایبندی به اخلاقیات
می تونه انسان رو از دین بی نیاز کنه .
45 درصد مردم ما می گن آدم باش . نمی خواد دین داشته باشی ، اینقدر دیندار داریم که آدم نیستن . راست هم می گه .
ولی قبول نمی کنن اونهایی که آدمند ، دین دارن . نمی شه بدون دین آدم باشی .
می‌گه : چرا ، فلانی رو نگاه کن . اخلاقش خوب ، رفتارش خوب ، نگاه کردنش خوب، محبتش خوب ، پول خرج کردنش خوب ، هیچ رفتار دینی هم نداره .
نه نماز می خونه ، نه روزه می گیره ، نه مسجد می ره ، نه قیافه اش حزب اللهیه ، نه حجاب داره ، ولی چه آدم خوبیه .
باور کنید توی همین جمع معتکفین ، درصد بالایی از شما با این جملاتی که گفتم توی ذهنتون گفتید راست می گه .
یعنی درصد زیادی از شما گفتید کسی که هم اخلاقش خوبه ، هم رفتارش خوبه ، هم بخیل نیست ، هم اهل صدقه است ، هم کمک می کنه ، حالا اگه حجاب نداره ، نماز نمی خونه ، روزه نمی گیره ، مهم نیست ، آدم خوبیه .
و واقعاً بعضی از اینها باعث فریب ما می شن .
45 درصد مردم ما اعتقاد دارن این آدم خوبه ، [دیگه] دین نمی خواد .
یعنی ماها چون ذاتاً آدمهای بد و پست و کثیفی هستیم ، مجبور شدیم خودمون رو با دین کنترل کنیم ، اگه بتونیم بدون دین خودمون رو کنترل کنیم ، آدم خوبی هستیم دیگه . اخلاقش رو نگاه کن ! لباسش منظم ، همه چی ردیف .
یه کسی تعریف می کرد ، چقدر منظم ، چقدر تمیز ، [آدم] نگاه می کنه خیابونهاشون داره برق می زنه ، صورتهاشون برق می زنه ، لباسهاشون برق می زنه ، روزی یه بار دوش می گیرن ، چقدر مرتب و مؤدب ، به همدیگه دست میدن .
یه ذره خاک روی کفش آدمی که توی کل شهر بگرده ، پیدا نمی شه . بهترین اخلاقیات رو دارن . چقدر قشنگ ، متبسم ، خندان ، مهربون ، اینها برن جهنم ؟!
ماهایی که صبح تا شب توی گودعربون و کل مشیر توی سر و کله همدیگه می زنیم و پدر همدیگه رو در میاریم و با شارلاتانی و فحش و فحش کاری توی خیابون راه باز می کنیم و یه دستمون روی بوقِ ، کله مون از پنجره بیرونه و مشغول صحبت راجع به خانواده اطرافیانه ، وقتی هم بر می گردیم با زن و بچه و دوست و رفیق غیبت همدیگه رو می کنیم و دستمون توی جیب همدیگه است ، تمام اداراتمون بر مبنای رشوه میره بالا ، ما بریم بهشت ، اونها برن جهنم ؟!
درصد بالایی از معتکفین این جملات رو قبول دارن . و اگه همین الان منبر رو ختم کنم ، همه به این نتیجه می رسن .
این یه مشکله .
* 30 درصد مردم ما اعتقاد دارن عقب ماندگی مسلمین در مسائل جهانی و علمی به خاطر دینداری مسلمینه .
اگه نبود دهه فاطمیه ، دهه محرم ، دهه صفر ، 30 شب ماه رمضون ، سه شب اعتکاف ، جمعه ، پنجشنبه، درصد بالایی از عقب ماندگی مسلمین مالِ اینه که مردم یا توی مسجد علافند ، یا توی اعتکاف علافند ، یا توی ماه رمضون هستن ، یا دهه محرم تعطیل کردن و اونها [این برنامه ها] رو ندارن ، در مسائل علمی پیشرفت کردن .
درصد بالایی از مردم ما این اعتقاد رو دارن . می گن دین مسلمین رو علاف کرده .
* 25 درصد مردم جمهوری اسلامی اعتقاد دارن اگه علم باشه ما نیازی به دین نداریم .
امروز ما نمی دونیم چرا سرمون درد می کنه و به خدا پناه می بریم . مثل بیماریهای لاعلاج . امروز چون ما دوای سرطان رو نداریم به علی بن موسی الرضا متوسل می شیم وگرنه اگه دواش رو داشته باشیم ، خود اهل بیت گفتن اول برو پهلوی طبیب ، بعد بیا سراغ ما .
عده زیادی از مردم اعتقاد رو دارن . روز به روز که دین جلوتر می ره ، علم راهها رو باز می کنه و ما نیازی به دین نداریم .
اینها فرهنگه و ما با سه روز اعتکاف نمی تونیم با این فرهنگ مبارزه کنیم ، باید آگاهیت رو ببری بالا .
* 40 درصد مردم اعتقاد دارن عدم توجه به تکالیف دینی آدم رو بی دین نمی کنه .
می گه : عزیزم این حرفهایی که می زنن مال خدا نشناسی آخوندهاست .
این آخوندها اگه اندازة یه بازاری خدا رو می شناختن ، اینقدر مردم رو از خدا و تکلیف نمی ترسوندن .
نگاه کن کشیشها چقدر جذابیت دارن . مبلغین مسیحی رو نگاه کن ، مبلغین
فرقه های نوظهور رو نگاه کن ، چرا اینقدر جذابیت دارن ؟!
برای اینکه تو از نمره 1 دین تا نمره 20 دین در جلسة این بابا که شرکت کنی ، راضی میای بیرون . و به تویی که 2 گرفتی ، یعنی قبول نشدی ، یه جوری القاء
می کنه که آدم خوبی هستی و اگه بخوای به کثافت کاریها و جنایتهات ادامه بدی ، وجدانت سبک شده .
یعنی در حقیقت این جلسات دینی که اینقدر بازه و تکلیف رو از تو می گیره ، داره ادامه جنایتکاری و سیاه کاری تو که یه چیزی به عنوان وجدان در مقابلت سد ایجاد کرده رو برمیداره . [میگه] راحت باش عزیزم .
بابا ! داری تا دم مسجد شهداء می ری ، ببند صورتت رو ، اعتکافت باطل شد ...
می گه : ای آقا ! به خدا اینقدر مردم هستن که دو زار حجاب ندارن ، سالی یه بار هم خدا نمی گن ، این دختر ما حداقل سه روز رفته برای خدا گریه می کنه . راحت باش عزیزم !
این یعنی چی ؟ یعنی دین تکلیف نداره .
یه وقت هست به تو می گیم برادر تو با این سنت ، خواهر تو با این سنت ، با هر شرایطی اومدی اعتکاف ، خیلی بالاتر از کسانی هستی که نیومدن . چرا ؟ چون اومدی ، ولی من تحمل نمی کنم که وسط اعتکاف فحش بدی .
من نمی تونم تحمل کنم ، یعنی بگم به خاطر اینکه این بابا اومده اعتکاف ، اجازه داره [فحش بده] .
بگم یه عده توی چهار تا خیابون پایین تر فحش میدن ، این فحشش رو انتخاب کرده که توی اعتکاف بده ، بازم جای خوبیه . غلط می کنه !!
وقتی آدم به سمت دین میاد باید یه پایبندی هایی داشته باشه .
بین فحش دادن با رفتارت به خدا ، توی خارج از اعتکاف و داخل اعتکاف فرق بذاری مال بی فرهنگیته .
بی حجابیت در خیابان و اعتکاف ، مال بی فرهنگیت می شه . یعنی اعتکاف وجدان رو از جلوت برداشته . این اعتکاف به حال تو مضره . برای اینکه باعث می شه تو یه سال دیگه برای ادامه دادن مسیر گناه احساس ایمنی کنی .
می گه : انشاءالله سال دیگه می ریم باز پاکش می کنیم . مگه اینجا کلیساست !؟ تو باید اینجا تغییر فرهنگ بدی . نیومدی اینجا که اعتراف کنی و بار گناهت رو برداری.
نیومدی اعتراف کنی و امشب مناجات کنی و اشک بریزی که بار گناهت سبک بشه  که برای ادامه دادن گناه روحیه داشته باشی و وجدان که سر سنگینی می کرد رو ساکت کنی و بگی دیدی رفتم مسجد شهدا ، هیچکس از دور و بریهای من نیومد . من رفتم اعتکاف شرکت کردم ، سه روز هم گریه کردم . و یک سال دیگه روحیه دارم .
بعد می بینی برادر و خواهری که میاد ، وقتی بر می گرده مسیرش رو ادامه میده .
چرا اومدی ؟ چرا اجازه میدی شیطان از مسیر اعتکاف به تو برای گناه کردن و ادامه دادن روحیه بده ؟
* 55 درصد کسانی که به آگاهی می رسن ، به آگاهیهای خودشون عمل نمی کنن .
یعنی برادر و خواهر اینجا نشسته با خودش می گه راست می گه ، من توی پروژه شیطان گیر کرده بودم ، شیطان تکلیف رو از من گرفته بود و این اشکها و مناجاتها و مشهدها و اعتکافها و من عاشق امام رضام و چهارشنبه ها جمکران می رم ، فقط و فقط برای این بود که بار فشار وجدان از روم برداشته بشه ، راحت تر بتونم مسیر گناه رو ادامه بدم .
من ماهی یه بار ، سالی یه بار مشهد و جمکران می رم برای اینکه وجدانم رو ساکت کنم . هیچ فرقی با بقیه گنهکارها ندارم . من گنهکاری هستم که از بقیه گنهکارها راحتتر گناه می کنم . چون هر چند وقت یه بار وجدانم رو ساکت می کنم .
الان نشسته ، فکر می کنه ، اینها رو فهمید .
55 درصد کسانیکه به شناخت و معرفت و آگاهی می رسن ، به آگاهیهای خودشون عمل نمی کنن .
می خوایم ببینیم آخرش چیزی ته کاسه این اعتکافها و کارهای فرهنگی ما بدون تغییر فرهنگ می مونه یا نه ؟! باید فرهنگ رو تغییر بدیم .
اینکه من بشینم اینجا و بگم گریه کنید ، خدا مهربان و ارحم الراحمینِ ، خوبه و همه رو می بخشه و ادامه ندم که شرطش اینه که تو تغییر کنی و تغییر فرهنگی رو در خودت ایجاد کنی ، این خیانت به تو می شه یا نمی شه ؟!
شرطش اینه در خودت تغییر ایجاد کنی .
شرطش اینه نگرشت فرق کنه . شرطش اینه که اصل رو رسیدن به لذت نذاری .
داریم بررسی می کنیم .
و از این 45 تایی که از اون 30 تا ، چیزی که ته کاسه بود ، احساساتشون رو کنترل کردن و استفاده کردن ، به شناخت و آگاهی رسیدن ، به ارتقاء فرهنگی هم رسیدن ، یعنی تغییر کردن ، از این جمع فقط و فقط 15 درصدشون می رن بیرون و فرهنگشون رو ترویج می کنن . یعنی ته کاسه از هزار تا دو تا هم نموند .
اونور داستان رو نگاه کن چه خبره . دو هزار تا شبکه و تشکیلات و فلان دارن فرهنگشون رو ترویج می کنن .
از اینور ماجرا تغییرات فرهنگی که امثال اعتکافهای ما ، مجالس ما ، کلاسهای ما ، حوزه های علمیه ما ، دانشگاههای ما انجام میدن ، تهش که هیچی نمی مونه ، همون هیچی 15 درصدشون احساس تکلیف می کنن که این فرهنگ رو ترویج بدن .
چه اتفاقاتی میفته ؟!
پیش بینی های آخرالزمان پیامبر :
می فرمایند : در آخرالزمان جای حسن و قبح عوض می شود . منکر امر می شود و معروف نهی می شود .
چون تغییر فرهنگ ندادی ، فردا دختر و پسر می خوان رعایت کنن ، می گه من
می خوام حجابم رو رعایت کنم . از حجاب دار بودن نهی می شه .
منکر ارزش می شه ، معروف بی ارزشی .
یعنی اگه فردا دزدی نکنی ، زنت به رخت می کشه . باجناقت رو نگاه کن ، 5 ساله ازدواج کرده . خونه داره ، ماشین داره ، درآمد داره ، سونا و جکوزی هم زده و .... و این زن اینقدر بی فرهنگِ که فکر نمی کنه شوهر این و باجناقش که با هم 5 سالِ شروع کردن ، اون از کجا به اینها رسیده ؟! چون دزدی بهش امر می شه .
در جامعه امروز منکر مشهور می شه ، امر می شه .
می گه : خاک توی سرت ، یاد بگیر . امر به دزدی !
از یکی از دوستان سؤال کردم ببخشید از کجا آوردی ؟
باور کنید برخی از دزدها توی همین " از کجا آوردی " یه کلمه نمی‌تونن جواب بدن .
مثلاً به من بگن آقای انجوی لباست رو از کجا آوردی ؟ بگم : لباسم یه جایی ....
نمی تونم بگم ، مِن و مِن می کنم .
ولی بنده که امروز از در میرم بیرون ، بررسی کنید که یک میلیون کل سرمایه امه ، شش ماه بعد بشه دو میلیارد تومن ، نمی تونم مِن مِن کنم . این داره امر می شه .
می گه : خاک توی سرت ، ببین 5 ساله به کجا رسید !!
ـ از چه راهی به کجا رسید ؟ نمی تونی مِن و مِن کنی و منطقی باشه .
باید یه راهی بهشون نشون بدن .
بلافاصله بگه پدربزرگم در بورکی نافاسو بود یا آفریقای جنوبی . بس که شیپور زدن سکته کرد مرد ، اموالش رسید به ما .
یه جمله بگه ، غیر از این ممکنه ؟!
منکر داره امر می شه .
* برعکس شدن کارهای فرهنگی و راهکارهای فرهنگی
یعنی می خوایم با فرهنگ برخورد کنیم ، با رفتار برخورد می کنیم .
آقا بغل خیابون ماشینها رو کنار همدیگه توی شش طبقه قطار بکنن ، روش هم تابلو می زنن مزاحمین نوامیس مردم .
این یعنی چی ؟ یعنی فامیل و دوستش که رد می شن ، ماشینش رو می شناسن .
ـ اِه ، ماشین کیه ؟ ماشین کامبیزه .
دو سال بعد که کامبیز می خواد بره خواستگاری ، آزیتا جون می گه دو سال پیش ماشینش رو برای نوامیس مردم گرفته بودن . یعنی ایشون حق خواستگاری رفتن توی فامیل و اطرافیان رو نداره .
عکسش هم می گیرن و همه جا می زنن .
یعنی ما با یه منکر برخورد می کنیم ، در عوض یه منکراتی ذاتی می سازیم .
نوع برخورد با منکر ، خودش منکر می شه .
آبروی مردم رو می بره ، هزار تا مشکل ایجاد می کنه ، یه کسی می سازه که راه برگشت نداره که ایشون توی خیابون برای یه خانمی بوق زده یا اصلاً مزاحم شده .
گوشش رو بگیر ، ببرش توی پس کوچه ، گواهینامه اش رو بگیر ، ماشینش رو سه هفته بخوابون . تابلو می زنه ، بغل خیابون نگه میداره " مزاحمین نوامیس مردم "
بعد اون بدبخت بیچاره که با یه پیکان 42 مزاحم شده . کنار سوناتا و ... این هم هست . " مزاحمین نوامیس مردم "
نوع برخورد با منکر فرهنگی ، خودش منکره .
من توی مصادیق وارد نمی شم ، می خوام بگم در آخرالزمان منکرات با منکرات بالاتر جبران می شه .
قدیما بین علما یه بحثی بوده ، می گفتن دفع افسد به فاسد .
مثلاً اگه این آقا می خواد قتل کنه ، بیاد بگه دو حالت داره : یا میذاری این آدم رو بکشم . یا دو تا پیاله مشروب بخورم که از یادم بره .
توی علما بحث بود که اجازه داریم این کار رو بکنیم . برای اینکه آدم نکشه ، دو تا پیاله مشروب بهش بدیم ، بگیم بخور ، برو گمشو ، نمی خواد آدم بکشی .
دفع افسد به فاسد . قدیم روی این بحث بود . علما هم به نتیجه نرسیدن که مجازه این کار رو بکنیم یا نه !
امروزه دفع فاسد می کنیم به افسد .
مثلاً فرض می کنیم جوون توی فامیل یه گناهی کرده . مثلاً مادرش دیده داره یه گوشه ای یواشکی با تلفن صحبت می کنه .
بررسی کرده ، دیده با اون کسی که پشت تلفن صحبت می کرده یه رابطه تلفنی دارن ، نامشروعه .
زنگ می زنه ، داد می زنه ، توی فامیل پخش می کنه ، غیبت ، تهمت ، تحقیر ، هزار تا بدبختی سرش در میاره ، 200 تا گناه کبیره مرتکب می شه که جلوی این گناه رو بگیره .
یه فیلم سینمایی رو چند وقت پیش تلویزیون نشون داد و من از این برداشت هوشمندانه  لذت بردم .
4 تا دزد بودن ، 2 میلیون دلار پول می خواستن ، 3 نفر رو گروگان گرفته بودن .
وقت گذاشته بودن که یه ربع دیگه 2 میلیون دلار رو به ما برسونید . به سرعت پلیس شهر داشت می رفت ، توی مسیر 200 تا تصادف کردن . ماشینها از اینور به اونور می خوردن به همدیگه . من دیدم اینها 60 میلیون دلار خسارت زدن ، 200 نفر هم کشتن که برسن اون سه تا گروگان رو نجات بدن .
بعضی وقتها ما داریم اینجوری کار می کنیم . دفع فاسد می کنیم به افسد .
200 تا کار غیرفرهنگی می کنیم که می خوایم یه معظل فرهنگی رو حل کنیم .
ببخشید اگه نخوایم شما معظل فرهنگی جامعه رو حل کنید ، باید کیو ببینیم ؟ معلمی که خودش تمام ضد فرهنگه ، اگه ما نخوایم ایشون از فرهنگ و دین دفاع کنه ، نخوایم ایشون احساس غیرت نسبت به خون شهداء بکنه ، باید کیو ببینیم ؟! که سر چهار تا نوجوان و جوان داد نزنه و فحش نده که خجالت بکش اکبیری کثافت لجن ، به خون شهداء خیانت نکن باید کیو ببینیم !؟ که ایشون 200 تا گناه کبیره برای برخورد با یه گناه صغیره مرتکب نشه !!
معظلات فرهنگی !
دفع فاسد به افسد .
مقدمه ای که عرض کردیم این بود که باید توی اعتکاف سعی کنیم معظلات فرهنگی رو برطرف کنیم .






صوت جلسه
http://bayanbox.ir/id/845884573421806250...format=mp3
بحث ما راجع به معضلات فرهنگی است که در رفتارهای اخلاقی ما تأثیر داره .
در چهارمین گزینه ای که بررسی می کنیم ، معاشرتها و عدم احساس خطر برای فرهنگه . یکی از چیزهایی که دشمن و ما روش حساب باز کردیم .
در جلسة توجیهی که برای برخی از برادرها و خواهرهای فرهنگی کادر در اعتکاف داشتیم عرض کردم بعد از چند سال کار فرهنگی تازه به این نتیجه رسیدیم فقط و فقط فرهنگ و دین در صورتی نشر پیدا می کنه و همگانی می شه که حلقه های دوستی ایجاد کنیم . چون معاشرت به مراتب بیشتر از تعلیم و تدریس و پای منبر نشینی اثر داره .

همراهی !
اینقدر در اسلام و دین و مسائل اخلاقی به معاشران توصیه می کنن .
وقتی عرفا و بزرگان می خوان راجع به کسانی که اونها رو به جاهای بالا رهنمون شدن صحبت کنن و کسانیکه قراره مسیرهای پیچیدة رسیدن به خدا رو برای اونها باز کنن ، حافظ می گه :
معاشران گره از زلف یار باز کنید
چـو یار ناز نمـاید شمـا نیـاز کنید
تازه حافظ هم که می خواد سراغ یار بره ، دلخوشیش به معاشران دور و برشه .
ممکنه توی فضای اعتکاف شما با یه نگاه جامعه شناسی ، ببینید حلقه حلقه نوع معتکف بودنشون مشخص می شه .
یه آدمی جاش رو اینجا انداخته ، خورده به پست حلقة کسانیکه فرض می کنیم قراره توی بحثهای جدی رسانه ای وارد بشن . این هم جزء همون ها شده .
حلقه بغلی خورده به پست کسانیکه دور یه طلبه ای به عنوان محور جمع شدن ، دارن مسائل اعتقادیشون رو بررسی می کنن .
حلقه بغلی صاحب هندونه و خربزه بیشتر توی این مایه هستن که کجای کولر هندونه رو بذارن که سردتر بشه . اونجا راهکارهای رسیدن به سحری و افطاری با نوبت و بی نوبت بررسی می شه .
[حلقه] بغلی کلاً خوابن .
[حلقه] اونوری دارن شطرنج و منچ و مارپله بازی می کنن ، این هم شریک می شه .
این یعنی اطراف ما بهمون خط می دن .
بعضی از برادرها و خواهرها خیلی احساس می کنن که می تونن خط بدن ، این خطره .
آدمی که احساس کنه من رنگ نمی گیرم ، [حتی] رنگ هم میدم ، خیلی خطره ، چون همة آدمها رنگ می گیرن ، مگر توی سنِ خیلی پخته .
همین بعدازظهر برای دانش آموزان محترم عرض می کردم اگه منم صبح تا شب توی گوشم یه مطلبی بخونن ، بالاخره رنگ می گیرم ، نظرم عوض می شه .
بحث سر این بود که ما چقدر از رسانه ، صدا و سیما و ماهواره استفاده می کنیم .
گفتم وقتی 200 تا کانال ماهواره ای توی گوشت یه مطلب رو می خونن ، نمی تونی بگی من هنوز دارم بررسی می کنم ، می خوام ببینم بیگانگان چی می گن .
نه دیگه ، تو می شی گوش اونها ! 
مگه می شه ؟! روی آدم تأثیر میذاره .
من خودم بعضی وقتها که دو سه بار رادیو بیگانه گوش میدم ، دفعه چهارم پنجم می گم عجب وضعیه ، هی گزک میدیم دست دشمنان . بعضاً دروغهای اونها باورم می شه .
" معاشران گره از زلف یار باز کنید "
یعنی حافظ به تنهایی زورش به باز کردن گرههای رسیدن به سمت خدا نمی رسه و من تعجب می کنم که چرا برخی از شما اینقدر نسبت به معاشرتهاتون بی تفاوتید .
دلیل اینکه این گزینه رو گفتیم اینه : آمار می گه : 60 درصد مردم معاشرت رو خطری برای دین نمی دونن .
بهش می گی همسایه بغلیت بهائیه . می گه : خدا لعنتشون کنه .
می گی : بچه ات داره با بچه اش توی خیابون بازی می کنه . می گه : بچه ان .
می گی : خانمت [باهاشون] رفت و آمد داره . می گه : زن زولن دیگه .
می گی : خودت هم احوالپرسی می کنی . می گه : مردونه است !!
می گی : ببخشید وقتی قرآن کریم می فرماید بین خودتون و کفار خط بکشید ، معاشرت شما برای شما خطره ، سگها و گاوهاتون رو گفته یا بچه هاتون رو ؟!!
چرا روی معاشرتهاتون فکر نمی کنید ؟!
برادر من ، خواهر من ! این رفیقت مشکل داره ، یه جایی گیرت میندازه . مطمئنی
می تونی این گیر رو باز کنی ؟!
* 60 درصد از مردم اعتقاد دارن که معاشرتها نمی تونه خطر برای دینداریها و دیندارها ایجاد کنه . این یه مشکل فرهنگیه .
* 70 درصد مردم با مجموعه ها ، جلسات و انجمنهای دینی انس ندارن .
یه زمانی اصلاً اینطوری نبود . یعنی اگه شما توی محلت اهل مسجد و جلسه هفتگی نبودی ، یه حسینیه ای بود ، نبود حتماً توی خونه تون روضه داشتید . نبود ماهیانه رو داشتید ، ماهی یه روضه بود ، یه کسی می یومد چهار تا کلمه احکام می گفت .
بعد این روضه های خونگی ، محلی و هفتگی به جلسات شهری تبدیل شد و جلسات شهری ، جلسات هفتگی کوچیک محلی رو از رونق انداخت و کم کم اون جلسات هم از رونق افتادن و جلسات خونگی هم از بین رفت .
فامیلی بود ، جمعه ها و پنجشنبه ها یه جا جمع می شدن ، چهار تا کلام احکام
می گفتن ، بچه ها با هم رفیق می شدن ، پسرعمه ها ، پسر خاله ها ، دخترعمه ها ، دخترخاله ها توی جلسات شرکت می کردن . اگه این چهار تا شبهه بلد بود ، به جای اینکه بره به دخترخاله اش بگه ، اون به پسر خاله و رفیقش بگه ، نگه میداشت
می یومد توی جلسه ، به اون روحانیه می گفت بقیه هم می فهمیدن . هم شبهه خودش حل می شد ، هم جمع با این شبهه و جوابش آشنا می شدن . و اگه آشنا
نمی شدن با همدیگه پا می شدن می رفتن یه جای بالاتر . بالاخره به نتیجه
می رسیدن .
امروز انجمنهای دینی کمه .
اگه امروز ریاضی شما مشکل داشته باشه ، بلافاصله کلاس خصوصی ریاضی داری . پولی ! اشکال نداره . پولی هم دینی نداریم .
بلافاصله کلاس خصوصی ریاضی ، نشد حل المسائل ، نشد ترجمه کردن ، نشد کلاسهای فشرده و نیمه فشرده ، ولی مباحث دینی الان بصورت کاملاً آزاد درآمده .
یعنی شما می تونی اگه طرف وقت داشته باشه بری سؤالاتت رو ازش بپرسی . معمولاً یا تو نمی ری یا اون وقت نداره . برای اینکه انجمنها خیلی بزرگ شده .
ما توی اعتکاف همدیگه رو می بینیم . خیلی تلاش کنیم ، جلسات هفتگی داریم دو ساعت دور هم هستیم ، اصلاً نمی تونیم ارتباط برقرار کنیم .
انجمنهای کوچک دینی تعطیل شد و انجمنهای بزرگ هم پاسخگو نیستن .
صفحه‌ها: 1 2 3