مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: مادرم راز نگه دار نیست
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
. متاسفانه همش با مامانم جروبحث میکنیم بابت اخلاقش. اصلا راز دار نیست هرچی بهش میگم میره به بقیه میگه کلافه شدم بخدا دیگه بهش اعتماد ندارم یه حس تنفر بهش پیدا کردم بابت این اخلاقش. مثلا بحث خواستگار اینا که میشه هنوز هیچی نشده به خواهراش میگه و اونا حسرتو…ولی خودشون زرنگن هیچیو نمیگن و پنهان میکنن از من و مامانم ولی برا من زنگ میزنن و فضولی و دخالت میکنن حتی از اوناهم متنفر شدم بخدا خسته و کلافم دیگه تحمل ندارم همش حرص و جوش و گریه دوست دارم بمیرم.
سلام به نظرتون این کار مامان دقیقا چه معنی برای شما داره؟ آیا خجالت کشیدن و تحقیر شدنه؟ من فکر می کنم که خیلی خوبه که اول از همه یک مرزی رو با مامان رعایت کنین یعنی شاید نیاز نباشه که او همه چی رو بدونه و در مرحله دوم اینکه چطور میشه که این رفتار او این همه تحقیر یا حس دیگه رو بالا میاره
با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز هر کسی هم دارای ویژگیهای منفی و هم دارای ویژگیهای مثبت می باشد و مادر شما هم از این قاعده مستثنی نیست. شما از ویژگی منفی عدم رازداری گفتید اما از ویژگی های مثبتشون چیزی نگفتید ویژگیهای که حتما کم نیستند اما شاید به چشم شما نمی آیند. حتی می توان این عدم رازداری در مواردی همچون خواستگاری رو ناشی از ذوق و شوق ایشان برای موفقیت و خوشبختی شما دانست که علاقه مندند با دیگران به اشتراک بگذارند و فکر می کنند که دیگران نیز همانند خودشان خوشحال می شوند. چقدر خوبه بعضی مواقع مسایل رو از دید مادرتون ببینید و باهاشون همدلی داشته باشید این گونه شاید خیلی از مسایل برای شما پذیرفتنی تر بشه و ناراحتی و حرص و جوش شما کمتر بشه. خوشبخت و سرفراز باشید.