مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: شهيد غلامعلي‌ چنگ‌آواز + عکس منتشر نشده از پیکر وی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شهيد غلامعلي‌ چنگ‌آواز
   
نام پدر : محمدابراهيم‌
محل تولد : شهرستان جوین روستاي عباس‌ آباد عرب‌
تاريخ تولد:1346/01/01
تاريخ شهادت :1363/02/27
کد شهید:6303697
مسؤليت :تيربارچي‌ـ ادوات
   
   
گلزار :شهرستان جوین گلزار شهداي روستاي عباس‌آباد عرب‌
[align=CENTER][تصویر:  0101.jpg]





گوينده :علي اصغر چنگ آواز
   
موقع شهادت غلامعلي من و  پدرم در روستا نبوديم. وقتي آمديم جلوي حياط ما را چراغاني كرده  بودند.(حجله بسته بودند) و شنيديم از داخل حياط صداي گريه و زاري مي آيد.  من نمي دانستم چه خبر است. پدرم كه همراه من بود گفت: چكار شده است؟ گفتند:  غلامعلي شهيد شده است.

--------------------------------------------------------------------------------

گوينده :محمد ابراهيم چنگ آواز
پيرزني  كه ما به او ماما مي گفتيم در كنار شركت تعاوني روستا ايستاده بود تا يكي  از اهالي به او سيگاري مي دهد و او شروع به كشيدن سيگار مي كند. غلامعلي  وقتي او را مي بيند به او مي گويد: خوب نيست يك زن در كوچه سيگار بكشد شما  هر چه مي خواهي بيا پيش من تا برايت تهيه كنم ولي در كوچه سيگار نكش. ماما  دست نوازش بر سر غلامعلي مي كشد و مي گفت: چشم. روز بعد ماما در حياط ما مي  آيد و مي گويد با غلامعلي كار دارم هر چه گفتم چه كار داري؟ چيزي نگفت.  فقط گفت: به غلامعلي بگوييد آن چيزي كه قرار بود به من بدهي بياور. وقتي  غلامعلي آمد اين حرف را به او گفتم و هر چه به او اصرار كردم كه ماما چه  گفته و از تو چه خواسته است. چيزي نگفت. روز بعد باز ماما به در خانه ما  آمد و گفت: غلامعلي كجاست؟ گفتم: كتابهايش را برداشته و به باغ رفته كه درس  بخواند. گفت: غلامعلي ديروز براي من سه بسته سيگار با كبريت آورد و گفت:  بي بي جان نوكرت هستم اينها را بگير و در كوچه ديگر سيگار نكش.

--------------------------------------------------------------------------------
   
گوينده :شهربانو چنگ آواز موضوع:خواب و روياي ديگران در مورد شهيد

يك  شب خواب ديدم غلامعلي گفت: من مي خواهم به مشهد بروم شما هم اگر نذر داري  بيا با هم برويم. من پسر كوچكي داشتم كه او بچه را بغل كرد. گفتم: بچه را  به من بده. گفت: نه خواهرم، اگر مي خواهي به مشهد بيايي وسايلت را جمع كن  تا برويم. من وسايلم را جمع كردم تا با او به مشهد بروم كه در همين لحظه او  خواب بيدار شدم ديدم نه غلامعلي و نه بچه است.
شهید غلامعلی چنگ اواز
پشت عکس : محل شهادت بیمارستان موصل عراق

[تصویر:  1356357583_1_c62d289b52.jpg]
کجایی ای شهیدان خدایی     بلاجویان دشت کربلایی
درآن بحرید کاین عالم کف اوست بداده وامداران رارهایی...