مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: احمد، اسماعیل، گاطع،مدعی،فرزندی و وصایت امام زمان(عج)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

متین

      1391/12/04                                                                                              احمد اسماعیل گاطع الصیمری در حالی به دروغ مدّعی فرزندی و وصایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادّعای قیام کرده و خود را اوّلین نفر از مهدییّن می‌نامد.                                                                               چکیده

استعمار برای سلطه بر کشورهای اسلامی از روش‌های متعدد بهره می‌جوید؛ گاهی با حضور فیزیکی و گاهی از طریق سوء استفاده از باورهای اعتقادی مردم همان کشور؛ همانند اینکه در عراق از اعتقاد مردم به مهدویت استفاده کرد و فردی به نام احمد الحسن را به میدان فرستاد تا ادعا کند یمانی است.

در این مقاله، پس از بررسی روایاتی که دربارة یمانی وارد شده، و نیز مرور ادعاها و اعتقاداتِ احمد الحسن، تناقضات ادعاها و اعتقادات او با روایات بیان شده و ایرادات اساسی این حرکت، تبیین شده است. در پایان، بر اساس روایات، بهترین راه سعادت در زمان غیبت، مراجعه به علمای ربّانی معرفی شده است.

 

مقدمه

استعمارگران براى گسترش دامنه و حوزه قدرت خویش در سرزمین‌هاى اسلامى، همیشه اسلام ـ به ویژه شیعه ـ را مانع مهم دستیابی به اهداف خود یافته‌اند؛ از همین رو با بدعت گذاری و بنیان نهادن فرقه های ضاله و مذاهب ساختگی در برابر فرهنگ اصیل شیعی، زمینه سازی رشد و ترویج آن‌ها را در رأس برنامه های شیطانی خود قرار دادند. تأسیس مذهب قادیانی در پاکستان، بابیت و بهائیت در ایران، و وهابیت در عربستان، نمونه هایی از آن فرقه‌ها و جریانات دینی است. همراهی، بلکه سر سپردگی این فرقه‌ها به آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها در این زمان بر همگان آفتابی شده است.

بر این اساس، اخیراً دولت های استعماری که به بهانه مبارزه با تروریسم، کشورهای مسلمان افغانستان و عراق را اشغال کرده‌اند، پروژه تأسیس آن گونه فرقه‌ها وپشتیبانی از آن‌ها را به ویژه در عراق در رأس برنامه های خود قرار داده‌اند. در این کشور، به دنبال اشغال عراق ده‌ها فرقه بروز و ظهور نموده اند؛ از قبیل:

ـ جند السماء به رهبری ضیاء عبدالزهراء کاظم الگرعاوی؛

ـ جریان یمانی؛

ـ جریان سید محمود حسنی سرخی؛

ـ فرقة الامام الربانی به رهبری سید فاضل عبدالحسین الحسینی الهاشمی؛

ـ فرقه فرقد القزوینی؛

ـ جریان سلوکی؛

اغلب جریانات فوق، مدّعی مهدویت یا ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده‌اند و ارتباط بیشتر آن‌ها با جریانات بعثی و دستگاه های جاسوسی استعماری، کشف و احراز گردیده است. هدف اصلی این فرقه‌ها مبارزه با حوزه، مرجعیت و روحانیت شیعه قرار گرفته است؛ زیرا در تاریخ نهضت های اسلامی معاصر ضد استعماری، این واقعیت، بارها به اثبات رسیده است که تنها سنگری که در مقابل استعمار ایستاده و مانع پیروزی آن‌ها شده، سنگر روحانیت، مرجعیت و حوزه های علمیه شیعه است.[2] جالب این جاست که فرقه های مذکور فقط بر ضد روحانیت سخن می‌گویند و اقدامات عملی انجام می‌دهند؛ امّا هیچ گونه اقدامی بر ضد اشغالگران انجام نداده‌اند.

یکی از مسائل مطرح در باب مهدویت، بررسی علائم و نشانه‌های ظهور است. بررسی و شناخت این علائم و نشانه ها، از این رو اهمیت و ضرورت دارد که درمتون روایی شیعی، شناخت نمادهای آخرالزمان، مورد تأکید قرارگرفته و حجم وسیعی از روایات مربوط به مباحث مهدویت را بحث علائم ظهور و شناخت طلایه‌داران ظهور دولت کریمة مهدوی، به خود اختصاص داده است.یکی از این نشانه‌ها و علایم، قیام شخصی موسوم به «یمانی» در آستانه ظهور است که در منابع روایی شیعی، بارها از او یاد شده. این موضوع از جهات مختلفی نظیر زمان قیام یمانی، خصوصیات شخصی، ملیت، اهداف و ویژگی‌های قیام یمانی قابل بررسی است.

اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق مشغول شده اند؛ لذا این سوال‌ها برای برخی از مؤمنان ایجاد شده که این جریان چیست ؟ احمد الحسن کیست؟ چه سابقه‌ای دارد؟ ادّعاهای او چیست؟ برای اثبات مدّعای خود به چه دلایلی استناد می‌کند؟ ادلّه مورد ادّعای او به چه میزان، اعتبار شرعی دارد؟ این جریان، وابسته به کجا است؟ عملکرد این جریان، تاکنون چه بوده است؟ بالأخره تکلیف مؤمنان در برابر این گونه جریان‌ها چیست ؟                     برای شناخت این جریان، لازم است نخست، ادعاهای احمدالحسن یمانی مطرح گردد و در مرحله دوم، وضعیت یمانی با روایات سنجیده شود و در مرحله سوم، تناقضات مدعی مورد بررسی قرار گیرد.

مرحله نخست (ادعاهای احمد الحسن یمانی)

باتوجه به پیدایش نحله های دروغین در جوامع اسلامی و خصوصاً در عراق و دست داشتن حزب بعث در پیدایش آن‌ها توجه به ریشة بعثی احمدالحسن یمانی و نیز شناخت حزب بعث، درخور توجه است.

شناخت حزب بعث

حزب بعث عراق توسط یک مسیحی صهیونیست به نام میشل عفلق تأسیس شده است. حزب مذکور از یک سو به جریان استعماری انگلیسی وابسته بود، و از سوی دیگر دشمنی ذاتی با اسلام و تشیع داشت.شعار معروف آن‌ها هنگام به دست گرفتن قدرت، این بود:«آمنت بالبعث ربّاً لاشریک له وبمیشل نبیّاً ماله ثانی؛ به بعث به ‌عنوان پروردگار بی‌شریک، و به میشل به عنوان پیامبری که همتا ندارد، ایمان آورده‌ام».[3]

کارنامه حزب بعث به ویژه در طول حاکمیت سی ساله صدام، مملوّ از مبارزه با اسلام و قتل صدها هزار انسان بی گناه، نابودی اقتصادی عراق و به تعطیلی کشیدن شعائر مذهبی و شهید کردن صدها مجتهد و فاضل و هزاران طلبه از حوزه های علمیه بود.این حزب به تحریک آمریکا، پس از پایان جنگ تحمیلی با ایران، به منظور بسترسازی حضور آمریکا و متحدانش در خلیج فارس، در سال 1990 م (1369 ش) کویت را اشغال کرد.

پس از حضور آمریکا و متحدان غربی اش در منطقه که به بهانه اخراج صدام از کویت، انجام گرفته بود، مردم مسلمان عراق در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله خوئی بر ضد حزب بعث در انتفاضه معروف به شعبانیه[4] قیام کردند، و در آستانه پیروزی قرار گرفتند؛ اما آمریکا با کمک منافقان به سرکوب انتفاضه پرداخت و صدام را بار دیگر بر کرسی قدرت نشاند.

تغییر مبارزه حزب بعث

حزب بعث عراق، هنگامی که مشاهده کرد روح اسلامی در مردم مسلمان عراق نمرده و هنوز هم می‌تواند آن‌ها را به انقلاب وا دارد، این بار تاکتیک خود را در مبارزه با اسلام عوض کرد و به جای نشان دادن چهره خشن، جنگ نرمی را بر ضد اسلام و حوزه و مردم مظلوم شیعه عراق تحت عنوان «الحملة الایمانیّة» به راه انداخت. در واقع، این کار همان استفاده ابزاری از مذهب بر ضد مذهب بود.صدّام علاوه بر تظاهر به نماز و رفتن به زیارت، در این حمله ایمانی، چند کار خبیث وخطرناک انجام داد، از جمله:

1. نفوذ دادن جوانان مستعد بعثی در حوزه های علمیّه، تا به عنوان طلبه علوم دینی به تحصیل بپردازند و از آن‌ها برای مأموریت های ضددینی بهره ببرد.

2. دادن آزادی به برخی از علما برای فعالیت به عنوان مرجعیت و کوبیدن مراجع تقلید دیگر به منظور ایجاد تفرقه میان آنان به بهانه های قومی وصنفی.

3. اجازه دادن به برخی از روحانیان برای اقامه نماز جمعه و برگزاری کنترل شده شعائر دینی.

البته صدّام وقتی از فعالیت‌های مرجع شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر ضربه خورد و مشاهده کرد که به دست خود زمینه را برای حضور مردم متدین در صحنه فراهم کرده است، آن مرجع بزرگ را به شهادت رساند و عملاً آن برنامه‌ها به تعطیلی کشیده شد.

4. نفوذ دادن برخی از جوانان بعثی که ظاهری متدین داشتند و در سحر و جادو و مرتاضی دست داشتند به درون زندان‌ها. این نفوذ به منظور فریب زندانیان سیاسی صورت گرفت و نمونة بارز آن، مثل ضیاء عبدالزهراء الگرعاوی است که یک افسر بعثی بود.

ضیاء دوره آموزش مرتاضی را در هند دیده و به درون زندان عراق رفت. او با گرفتن اخبار سرّی از مأموران بعثی زندان، پیشاپیش از آزادی یا شهادت برخی از زندانیان خبر می‌داد. بسیاری از زندانیان هم فریب ادعاهای او را خورده، او را ولی الله و مرتبط با جهان غیب دانستند. همین شخص پس از آزادی از زندان و پس از سقوط صدام در سال 1382ش، گروهی را به نام «جند السماء» تشکیل داد و ادعا کرد که قائم آل محمد است و مأموریت دارد که روز عاشوراء 1200 نفر از روحانیان نجف را به قتل برساند.اما پلیس عراق در تاسوعای سال 1385 ش نیروهای او را در پادگان «الزرگه» در حوالی نجف کشف کرد و آن‌ها را از بین برد. خود ضیاء گرعاوی به اتفاق صدها نفر از همراهانش، از جمله 200 نفر از نیروهای به اصطلاح یمانی، به هلاکت رسیدند.[5]

مشخصات مدعی یمانی

این جریان ادعایی به وسیلة احمد الحسن یمانی، که خود را وصی و فرزند و فرستاده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌دانست، در سال های پایانی حاکمیت صدام بروز کرد. او پس از سقوط صدام، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلاء، ناصریّه و بصره به راه انداخت.

مؤسس جریان، شخصی است به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر که در حدود سال 1973م، در منطقه‌ای به نام «هویر» از توابع شهرستان «زبیر» از استان بصره متولد شد. وی در سال 1999، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید آیت الله سید محمد صدر در نجف به تحصیل پرداخت. ضمناً بنا بر نقل مؤثق، برادر وی از نیروهای بعثی بود.[6]

ادعاهای احمد حسن یمانی

وی با این که سید نیست[7] و اصل و نسب او از طایفه «صیامر» معلوم و معروف است، عمامه سیاه بر سر ‌می‌گذاشت و در مجامع عمومی ظاهر می‌شد؛ از جمله ـ طبق فیلمی که از او گرفته شده است ـ بر بالای منبر در یک مسجد، با لباس روحانی و عمامه سیاه سخنرانی نموده، و ادّعاهای ضد و نقیض خود را مطرح کرده است.

وی، در عین اینکه تصریح می‌کند که هیچ ادّعایی ندارد و یک مرد ساده از یک روستای ساده است، در همان زمان ادّعا می‌کند که «من مایة رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم. هر جا بروم، اهل بیت علیهم السلام همواره با من هستند. صریحاً می‌گویم که خدواند مرا برگزیده است. صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده و خود، صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می‌خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی، من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم و به صورت سیاه و سفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال، هیچ ادعایی هم ندارم.»[8]

مراحل ادعا

او طی پیامی از طریق پایگاه اینترنتی خود خطاب به علما و مراکز دینی در مورخه 27 شوال 1424ق ادعاهایی مطرح کرد که محورهای آن‌ها از این قرار است:

در مرحله اوّل: ادّعا می‌کند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام دیده که او را به زیارت عسکریین امر می‌کند. پس از آن، به دیدار آن حضرت در بیداری موفق شده، حضرت او را از انحرافات عملی و مالی حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه می‌کند و تحت تربیت ویژه قرار می‌دهد.

در مرحله دوم: وی مدّعی است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را امر به ورود به حوزه علمیه می‌کند و در آن جا به او مأموریت می‌دهد که انحرافات حوزه را مطرح کند.

در مرحله سوم: ادّعا می‌کند که در ماه شعبان سال 1420 ق (مصادف با 1378 ش) امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین علیه السلام ملاقات کرده و به دستور آن حضرت به نجف می‌رود. او دعوت خود را علنی می‌سازد که در این مرحله، جمعی او را تکذیب و به سحر و جنون و تسخیر اجنّه، متهم می‌کنند. در پی آن، احمد به شهر خود بازگردانده می‌شود [9].

دعوت علنی

پس از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی 1424ق، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار می‌کند و تعدادی فریب حرف های او را می‌خورند. در ماه مبارک رمضان آن سال، او ادّعا می‌کند که از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مأموریت یافته است که همه مردم زمین را خطاب قرار دهد و آن‌ها را به قیام در راه حق و بر ضد ظالمان دعوت کند!

وی در آن پیام، تصریح می‌کند که من انتظار یاری علمای دین را ندارم؛ زیرا بسیاری از آنان با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با لسان و سنان خواهند جنگید؛ چون با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می‌شود. به گفتة او مقصود از اوثان و اصنام (بت‌ها ) همان علما هستند. [10]

استدلال‌ها (مغالطات) احمدالحسن

وی برای اثبات مدّعای خود به چند دلیل استناد می‌کند:

دلیل اول. خواب هایی که اشخاصی درباره او دیده‌اند و این، علاوه بر خواب‌هایی که خود دیده بود.

دلیل دوم. اخبار از حوادث آینده مثل سقوط صدّام.

دلیل سوم. آمادگی برای مناظره با علمای اسلام، یهود و مسیحت.

دلیل چهارم. آمادگی برای مباهله با علمای شیعه و سنی و یهودی و نصرانی.بدیهی است که دلایل فوق، صرف ادّعا است.

وی در پیامی خطاب به مردم عراق، چنین می‌گوید:پدرم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من را برای اهل زمین فرستاد و من دعوتم را در بین شما آغاز کردم. در حالی که جبرئیل و میکائیل مرا تأیید و نصرت می‌دهند، من از شما طلب نصرت می‌کنم.اگر نصرتم دادید فبها، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنید، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقیل صبر نمود. من بزودی از میان شما خواهم رفت، ‌ای باقیمانده های قاتلان حسین! اگر می‌خواستم، شمر و شبث این زمان را معرفی می‌کردم.

من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آینده به همراه او، که جز شمشیر، چیزی را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت.وی در پایگاه اینترنتی «انصار المهدی»[11] با امضای سید احمد حسن، وصی و رسول امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در تاریخ 21 ربیع الثانی 1426ق مصادف با 9 / 3 / 1384 به صورت سؤال و جواب، پیامی را برای توجیه فرزندی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و هاشمی بودن بیان می‌کند که چنین است:«مکه از تهامه است و تهامه از یمن؛ پس محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم همگی یمانی هستند».

طبق یکی از احادیث، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم علیهم السلام را به شیعه معرفی می‌کند، و پس از ذکر نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌فرماید:ثم یکون من بعده اثناعشر مهدیّاً، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلی ابنه أول المهدییّن…؛ (مجلسی، 1384: ج53، ص148)[12]وی ادّعا می‌کند که او مصداق همان «اوّل المهدیین» و فرزند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ در حالی که امام زمان هنوز ظهور نکرده و فوت ننموده است.

در پیام دیگری که طرفداران وی با امضای «انصار المهدی» در مورخه 11 ماه رمضان 1427 ق، از نجف خطاب به مقام معظم رهبری فرستاده‌اند، از مقام معظم رهبری تقاضای قرائت این پیام ودادن جواب به آن را کرده‌اند. آنان در این پیام، ادلّه حجیّت ادّعایی احمد بن حسن را مطرح می‌سازند و از جمله همان حدیث وصیّت وجریان خواب‌ها و مناظره‌ها و مباهله را مطرح می‌کنند.[13] 

احمداسماعیل گاطع ادعای خود را بر احادیثی مستند می کند که این احادیث سند ومدرک شان یا ضعیف است یا اصلا موردقبول علمای حدیث شناس نیست.

نتیجه

احادیث مذکور، چه صحیح باشند و چه ضعیف و از نظر دلالت چه قابل قبول باشند و چه غیر قابل قبول، چه قابل تأویل به رجعت باشند و چه غیرقابل تأویل، با مدّعای جریان یمانی هیچ ارتباطی ندارند؛ زیرا همه آن احادیث بر این مطلب اجماع دارند که قیام مهدییّن دوازده‌ گانه یا یازده گانه بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و هیچ یک از احادیث بر این معنا دلالت نمی‌کند که آن‌ها یا برخی از آن‌ها قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌آیند.

احمد اسماعیل گاطع الصیمری در حالی به دروغ مدّعی فرزندی و وصایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادّعای قیام کرده و خود را اوّلین نفر از مهدییّن می‌نامد.بنابراین، مدّعای نامبرده هیچ پایه و مستندی از نظر احادیث ندارد. علاوه بر آن، وی که خود را وصی می‌نامد، باید بداند که «وصی» بعد از مرگ مُوصی قیام به وظیفه می‌کند، نه قبل از مرگ او.

منابع:مرکز تخصصی مهدویت:سایت موسسه موعود.

1. آشتیانی، محمدعلی، جهادیه میرزا بزرگ فراهانی، تبریز، 1234ق.

2. ابن حماد، نعیم، الفتن والملاحم، تحقیق محمد عرفه، قم، مکتبه الحیدریه 1424ق.

3. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، 1388ش.

4. ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل، ترجمه جباران، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1388ش.

5. ــــــــــــــــــــــــــ ، التشریف بالمنن، قم، موسسه فرهنگی حضرت صاحب الامر (عج)، 1378ش.

6. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، دائرة المعارف النظامیه، 1327ق.

7. ابن‌شاذان، فضل، مختصر اثبات الرجعه، بی‌جا، تراثنا، بی‌تا.

8. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه اتابکی، قم، دارالحدیث، 1383.

9. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت، بی‌تا.

10. ابونعیم، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، بیروت، دار النفائس، 1370ش.

11. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه مهدی‌پور، تهران، آفاق، 1381ش. 12. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام، بی‌تا.                                                     13-صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، چ2، قم، انتشارات حضرت معصومه علیها السلام، 1374ش. مرکز تخصصی مهدویت

14-صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، تهران، 1310ق.

15-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی؛ بیروت، دار صعب، 1401ق.