مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: زنانی که شغلشان نامتعارف است
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.


کد خبر: ۳۰۵۶۲۸
[rtl]
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۳:۰۹

[/rtl]
جامعه سنتی ایران شاید هنوز با این نقطه نظر موافق نباشد و با دیدن زنی در این هیبت، بی درنگ انگشت سرزنش را به سویش نشانه بگیرد، بی آنکه از خود بپرسد چه چیز و چگونه این زنان را ناگهان از خانه به دنیایی کشانده که از دنیای قبلی اش، یک دنیا فاصله دارد. بنا به نظر کارشناسان، این نیز دیری نخواهد پایید و «نیاز به کسب درآمد» بر هر آنچه سنت شکنی است ، سرپوش خواهد گذاشت.

قانون در ادامه نوشت: تصویری که از یک «دلال» در ذهن اغلب ماست، شاید تصویر مردی باشد در اکناف و اطراف خیابان فردوسی که به نجوا، دم از خرید و فروش دلار می‌زند. یا در نگاهی متفاوت، مردی شیک و اتو کشیده که می‌شناسی‌اش و می‌دانی دارایی خود را از راه خرید و فروش هر آنچه فکر کنی به دست آورده است. اما تصور قامت ظریف یک زن در هیبت « واسطه‌گر» یا به زبانی ساده‌تر همان «دلال»، برایت ناممکن به نظر خواهد رسید. رخدادی که البته ناممکن نیست و این روزها نه در تخیل که در دنیای واقعی، در حال وقوع است و با اندکی دقت می‌توانی شاهد حضور نامحسوس این زنان در گوشه و کنار شهر باشی و ببینی که « نیاز» و شاید هم تلاش برای ارزش افزوده بر دارایی، چگونه کمر به شکستن سنت‌هایی بسته است که فکر نمی‌کردی روزی « واسطه‌گری» را به شغلی برای گروه‌هایی از زنان تبدیل کند.

تمایل به شغلی که «کاذب» است

واسطه‌گری‌های این روزهای زنان از «بن فروشی» در اطراف فروشگاه‌های زنجیره‌ای شهر گرفته تا حضور در بازار بزرگ برای خرید و فروش سکه و طلا یا حتی سرکشی به آگهی‌های روزنامه برای خرید و فروش خودرو، در سایه بروز مشکلات اقتصادی و درآمدی در جامعه رخ داده است. مشکلاتی که سبب شده تا زنان به شغل‌هایی چون واسطه‌گری در «بازار بورس و مسکن» نیز کشانده شوند که شاید چندان با فرهنگ و سنت ایرانی سنخیت نداشته باشد. آنچه جامعه‌شناسان به آن معتقدند، این است که مشاغل، زن و مرد نمی‌شناسند و به همین نسبت، مشاغل کاذب نیز برای هر دو گروه، کاذب است. جامعه سنتی ایران شاید هنوز با این نقطه نظر موافق نباشد و با دیدن زنی در این هیبت، بی درنگ انگشت سرزنش را به سویش نشانه بگیرد، بی‌آنکه از خود بپرسد چه چیز و چگونه این زنان را ناگهان از خانه به دنیایی کشانده که از دنیای قبلی‌اش، یک دنیا فاصله دارد. بنا به نظر کارشناسان، این نیز دیری نخواهد پایید و «نیاز به کسب درآمد» بر هر آنچه سنت شکنی است ، سرپوش خواهد گذاشت.

نیاز عاجل افراد در برابر بحران اقتصادی

قمر فلاح، جامعه شناس در گفت‌وگو با «قانون» در خصوص حضور نامحسوس زنان جامعه در نقش واسطه‌گر خرید و فروش، « نیاز» را عامل اصلی گرایش زنان به این شغل که در ردیف مشاغل کاذب قرار دارد عنوان کرده و با اشاره به اینکه با کم شدن زمینه رسمی اشتغال، افراد راه تامین درآمد را به هر طریق وصورت در پیش می‌گیرند، می‌گوید: «مشاغلی از این دست، پاسخگوی نیاز عاجل خانوارها در مقابل بحران اقتصادی و بیکاری است. با وجود اینکه این شغل به ویژه برای زنان جامعه سنتی ما، از آسیب و آزار مبرا نخواهد بود، اما آن‌ها دست از این کار نمی‌کشند و تنها عاملی که آن‌ها را در این راه نگه داشته ، نیاز است.» این جامعه شناس با تاکید بر اینکه تفکیک مشاغل بر مبنای جنسیت در شرایط بحران اقتصادی به منزله قیاس مع‌الفارق است، مردانه و زنانه بودن مشاغل را به سنت و تاریخ نسبت داده و می‌گوید که طی سال‌های آینده این نگاه شاید حتی برای جامعه ایران، کهنه و دور از ذهن به نظر برسد. وی البته با قرار دادن نقش واسطه‌گر خرید و فروش یا به عبارت دیگر «دلال»، در ردیف «مشاغل کاذب» با تاکید بر اینکه چنین شغلی برای هردو گروه نامناسب است، اما در شرایط فعلی شاید برای افراد چاره‌ای جز این باقی نمانده باشد، می‌گوید:« مسئله اینجاست که ما از انسان‌ها انتظار داریم در هر شرایطی به نفع جامعه و بدون فکر به نابودی خود عمل کنند. در حالی که انتفاع هر کس برای او در درجه نخست اهمیت قرار دارد. اشتغال به دلالی یا دست فروشی نه کار آسانی است و نه وجهه اجتماعی خوبی دارد، اما زنانی که به آن دست می‌زنند اغلب سختی را به جان می‌خرند. آن‌ها نه انتخاب دیگری دارند، نه تکیه گاهی و نه جایگزینی. در عین حال به راستی کدام یک از مشاغل این جامعه می تواند به کسب چنین درآمدی برای این افراد منتهی شود؟»

فقدان امنیت اجتماعی، تهدیدی برای زنان واسطه گر

فلاح در پاسخ به «قانون» دررابطه با آسیب‌های وارده از این شغل به خصوص بر وجود زنان، می گوید که فقدان امنیت اجتماعی و امکان سوءاستفاده‌های متفاوت، مهم‌ترین خطری است که این زنان را تهدید خواهد کرد. به دنبال این خطر، فقدان پایداری و امنیت شغلی، زیان‌هایی که ممکن است در درازمدت سلامت این افراد را تحت‌الشعاع قرار دهد، بی‌برنامگی نسبت به روابط فرزند و خانواده و آسیب‌های ریز و درشت دیگر، بر زندگی این افراد سایه خواهد افکند. وی با اشاره براینکه شغل این افراد هرچند که درآمدزا، اما ناامن و بی‌برنامه است و این ضعف، از فقدان برنامه در سیاست‌گذاری و عملکرد حکومت‌ها نشات می‌گیرد، موضوع را از اصل نیازمند بررسی می‌داند و می‌گوید: « دولت زمینه اشتغال شهروندانش را فراهم نمی‌کند، به این ترتیب از حق نظارت بر عملکرد آن‌ها نیز محروم می‌شود چرا که به این ترتیب با دست خود آن‌ها را به سمت مشاغل کاذب و پنهان سوق می‌دهد. امکان سوءاستفاده، تقلب و کلاه برداری را افزایش می‌دهد و شهروندانش، بی‌آنکه نقشی در تولید داشته باشند، به راه‌هایی مانند واسطه‌گری های خرد روی می‌آورند. »

هر فعالیت غیر قانونی، یک هشدار برای جامعه

«هادی معتمد»، آسیب‌شناس اجتماعی نیز در گفت‌وگو با «قانون»، با اشاره به نادرست بودن تفکیک مشاغل بر مبنای جنسیت، میزان آسیب‌پذیری مشاغل کاذب از قبیل واسطه‌گری خرید و فروش را بسیار زیاد دانسته و با تاکید بر اینکه انجام هر کار غیرقانونی به منزله یک هشدار برای جامعه است، «دلالی» را به خصوص برای زنان با دو هشدار مضاعف همراه می‌داند: نخست، انجام فعالیت‌های غیرقانونی و دوم، امکان گرفتاری در سیستم حرفه‌ای کلاه‌برداری و خلافکاری. وی عواملی از قبیل وجود میلیون‌ها بیوه نیازمند اشتغال، ترجیح کارفرمایان به استخدام مردان، بیکار بودن بیش از نیمی از زنان تحصیل کرده و عواملی از این قبیل را بر حضور زنان در این مشاغل موثر می‌داند و در پاسخ به «قانون»، عملکرد زنانی را که با ذخیره سکه، طلا، دلار، و اجناس دیگر ، در فرصت مناسب اقدام به فروش آن‌ها و کسب سود سرشار می‌کنند، به منزله «احتکار» تلقی کرده و می‌گوید: «پولی که بدون ارائه تولید و خدمات، بر مقدار آن افزوده شود، به تورم می‌انجامد.» قمر فلاح اما در اظهار نظری متفاوت، معتقد است که این افراد به لحاظ عقلایی، دست به کاری منطقی زده و در وقع از فقیر شدن خود جلوگیری می‌کنند. وی با اشاره به اینکه آنچه انسان‌ها در شرایط اضطرار در نظر می‌گیرند، انتفاع شخصی است، می‌گوید:« راهکار کاهش حضور زنان در این مشاغل، در دست خود این زنان نیست. به نصیحت نیز چیزی درست نخواهد شد.
 
نتیجه =30 درصد سقط جنین‌ها در دختران مجرد اتفاق می‌افتد
کد خبر: ۳۰۵۶۶۱
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۶
ه
معنی وتفسیر آیات زیر که عینا ازروی مجموعه تفسیر آسان کپی شده است آن 30درصد دختران مجرد که شوهر ندارند و حامله می شوندوسقط جنین می کنند بخوانند:!!!

(ما شهر لوط را زير و زبر و آنان را سنگباران كرديم:

[سوره الحجر (15): آيات 73 تا 79]

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) فَجَعَلْناعالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (75) وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ (76) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (77)

وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ(78) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79)

ترجمه:

73- (هنگامى كه خاندانلوط، شبانه از شهر خارج شدند) يك صيحه آسمانى آمد و قوم لوط را به هنگام طلوع آفتاب برگرفت (و به دوزخ فرستاد)

74- بعدا ما شهر قوم لوطرا زير و زبر نموديم و قوم را به وسيله سنگى از سجيل (كه معنى آن بعدا خواهد آمد) سنگباران نموديم .تفسير آسان، ج‏9، ص: 86

 

-محققا يك چنين كيفرى آيات و معجزاتى است براى هوشمندان-75

76- و يقينا آثار آن عذابهاموجود، و راهى مى‏باشند استوار و پايدار

77- و قطعا يك چنين كيفرو سركوبى آيت و عبرتى است براى مؤمنين

78- و محققا اصحاب و اهلايكه ستمكار بودند

79- بعدا ما از آنان انتقامگرفتيم. و مسلما شهر قوم لوط و شهر قوم شعيب (براى عبرت گرفتن) پيشوائى هستند آشكار

- مؤلف.

لغت، معنى، تركيب:

كلمه صيحه در اينجا: عذاب. كلمه مُشْرِقِينَ: بههنگام طلوع آفتاب.

كلمه سِجِّيلٍ: گلى كه بصورت سنگ درآمده باشد. كلمه لِلْمُتَوَسِّمِينَ: افرادى كه از اينگونه عذاب‏ها پند و اندرز مى‏گيرند. اصحاب (ايكه): قوم شعيب. كلمه امام در اينجا: راه و طريق- كلمه مُشْرِقِينَ: حال است براى ضمير كلمه فَأَخَذَتْهُمُ- كاشف.

تفسير

آيه 73 فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ.

يعنى بعد از آنكه خاندان لوط به استثناى زوجه‏اش شبانه از شهر خارج شدند صيحه كوبنده و نابود كننده آسمانى آمد و تا آخرين نفر قوم لوط را در حالى برگرفت كه آفتاب در شرف طلوع كردن بود- مؤلف- گفته شده: ابتداء عذاب قوم لوط با طلوع فجر مصادف شد، و انتهاء آن با طلوع آفتاب. و به همين جهت است كه در پايان آيه 66 كه تفسير شد راجع به ابتداء عذاب قوم لوط مى‏فرمايد: مُصْبِحِينَ. و در اين آيه راجع به انتهاء عذابشان ميفرمايد:

مُشْرِقِينَ- فتح.

آيه 74 فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها- الى آخره:

يعنى بعد از آنكه قوم لوط طعمه صيحه آسمانى شدندشهرشان را به نحوى زير و زبر كرديم كه سمت بالاى آن زير، و سمت زير آن بالا قرارگرفت

 . ودر همان حال براى اينكه احدى از آنان سالم جان بدر نبرد به وسيله سجيل، سنگبارانشان هم نموديم. (وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ) و سجيل آن گلى است كه با آتش پخته و نظير سنگ مى‏شود- مؤلف.                        تفسير آسان، ج‏9، ص: 87.

آيه 75 إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ.

يكى از اسلوب‏هاى قرآن مجيد اين است: اولا اخطارمى‏كند و سخن از اقوام و اعصار گذشته به ميان مى‏آورد و بعدا نتيجه مى‏گيرد و مى‏گويد:

افرادى كه شايسته پند و اندرز گرفتن باشند اينگونه داستان‏ها براى آنان آيت و معجزه و موجب عبرت خواهد بود. آيه مورد بحث هم به نكته‏اى كه در بالا گفتيم اشاره مى‏كند و ميفرمايد: نابود شدن قوم لوط و بدرك اسفل رفتن آنان بهترين وسيله است براى افرادى كه لايق عبرت گرفتن باشند. 
 
 

يك نكته لغوى:

و آن اينكه مصدر كلمه (لِلْمُتَوَسِّمِينَ) (وسم  بر وزن وعد است) و (وسم) در اصل به معنى علامت و داغ كردن چيزى مى‏باشد كه اثر آن چيز باقى بماند. مثلا داغ كردن پوست شتر و امثال آن كه هر گاه پوست آنها را- براى اينكه شناخته شوند- داغ مى‏كنند اثر آن در پوست آنها بجاى مى‏ماند پس همانطور كه اثر داغ كردن در چيزهائى كه گفته شد اثر مى‏گذارد همانطور هم اين پند و اندرزهائى كه خدا در قرآن به وسيله سرنوشت شوم ستمكاران بيان مى‏كند در قلوب پاك و لايق افراد با سعادت اثر مى‏گذارد، و ايشان به خوبى درك مى‏كنند اگر قدم جاى قدم ستمكاران بگذارند حتما بسرنوشت شوم آنان گرفتار خواهند شد. آرى افراد با سعادت اين پند و اندرزها را مى- پذيرند. بر خلاف افراد شقى و قسى القلب و كودن و بد بخت كه كوچكترين بهره‏اى از اينگونه پند و اندرزها نخواهند داشت. آرى: بر سيه دل چه سود خواندن وعظ- نرود ميخ آهنين بر سنگ- مؤلف.

                        تفسير آسان، ج‏9، ص: 88

آيه 76 وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ.

ضمير كلمه (إِنَّها) به كلمه (الْمَدِينَةِ) بازمى‏گردد كه در آيه 67 تفسير شد. (باء) اول كلمه (لَبِسَبِيلٍ به معنى (في) است. منظور از كلمه (لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ) كه ترجمه شد: آن طريق و راهى مى‏باشد كه تاكنون متروك و مسدود نشده است، و مسير مسافرانى مى‏باشد كه از حجاز به سوى شام و بالعكس اياب و ذهاب مى‏كنند. يعنى اثر شهر قوم لوط كه زير و زبر شده است هم اكنون موجود و بر سر راهى مى‏باشد كه در بالا گفته شد. آرى خداى عليم در اين آيه حتى به محل شهر قوم لوط اشاره مى‏كند كه كسى نتواند آنرا انكار نمايد- مؤلف.

آيه 77 إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ.

آرى همانطور كه در دو آيه قبل هم اشاره شد چون هركسى اين سعادت را ندارد كه از اينگونه مواعظ پند و اندرز بگيرد، و يا اينكه لا اقل، آنها را تصديق نمايد لذا اين آيه شريفه ميفرمايد: اينگونه امثله و سخنان براى مؤمنين راستين يك نوع آيت و موجب عبرتشان خواهد بود چون ما فشرده‏اى از داستان قوم لوط را در صفحه- 348- جلد هفتم تفسير آسان به بعد نوشتيم لذا در اينجا احتياجى به تكرار آن نيست- مؤلف.

آيه 78 وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ.

منظور از اين اصحابى كه اين آيه ميفرمايد: قوم حضرتشعيب است..

يعنى مسلما اصحاب الايكه يعنى قوم حضرت شعيب ازظالمين و ستمكاران بودند از جمله ظلم و ستم آنان چنانكه مفسرين فرموده‏اند: شرك به خدا و كمفروشى و امثال آنها بوده است. چون اينطور بودند لذا كيفرشان همان بوده                        تفسير آسان، ج‏9، ص: 89

 كه آيه بعد بيان مى‏كند- مؤلف.

آيه 79 فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍمُبِينٍ.

ضمير كلمه (إِنَّهُما) كه تثنيه است به شهر قوملوط و مكان قوم شعيب باز مى‏گردد. از تفسير الميزان اينطور بدست مى‏آيد كه كلمه (امام) در اين آيه به معنى راه و طريق است. پس با توجه به دو نكته فوق، معنى اين آيه چنين ميشود كه خدا ميفرمايد: بعد از آنكه قوم شعيب مستوجب عذاب و عقاب شدند ما آنان را هلاك و به دوزخ روانه كرديم. و محققا محل و مكان شهر قوم لوط و قوم شعيب بر سر راهى است كه آشكار و معبر و مسير عابرين و مسافرين مى‏باشد، چنانكه در آيه قبل هم به آن اشاره شد- مؤلف