مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: یه بار بغل خیابون وایساده بودم ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یه بار بغل خیابون وایساده بودم ...

دیدم یه خانوم سانتی مانتال سوار پرادو وایستاد, بوق زد ...!!!

گفتم بفرمایید ...

گفت : سوار شو بریم ...!

منم که قند تو دلم اب شده بود, سوار شدم, گفتم حالا کجا بریم...؟


گفت : میریم خونه ما ...

خلاصه رفتیم در خونشون، گفت پیاده شو بریم داخل ...!

وقتی رفتیم داخل, گفت همینجا روی مبل بشین تا بیام ...

که یهو خانومه داد زد :

نیمــــــــــا پسرم بیا ...!

پسره که اومد خانومه گفت نیما ...مامان, به این نگاه کن ...

اگه درس نخونی میشی یکی مثل این ,انگل جامعه ...!!!