مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: كلبه ی آتش گرفته،نشانه ی اوست..
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
كلبه ی آتش گرفته،نشانه ی اوست...


تنها نجات يافته كشتي، اكنون به ساحل اين جزيره دور افتاده، افتاده بود.او هر روز را به اميد كشتي نجات، ساحل را و افق را به تماشا مي نشست.
سرانجام خسته و نا اميد، از تخته پاره ها كلبه اي ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن بياسايد.

اما هنگامي كه در اولين شب آرامش در جستجوي غذا بود، از دور ديد كه كلبه اش در حال سوختن است و دودي از آن به آسمان مي رود.
بدترين اتفاق ممكن افتاده و همه چيز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشك اش زد. فرياد زد:
« خدايــــا! چطور راضي شدي با من چنين كاري بكني؟ »
صبح روز بعد با صداي بوق كشتي اي كه به ساحل نزديك مي شد از خواب پريد.
كشتي اي آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حيران بود.
نجات دهندگان مي گفتند:
“خدا خواست كه ما ديشب آن آتشي را كه روشن كرده بودي ببينيم ........