۱۳۹۲-۳-۵، ۰۷:۰۷ عصر
۱۳۹۲-۳-۵، ۰۷:۰۸ عصر
سهراب در دهه شصت:
روزگارم خوش نیست.
تکه جایی دارم،
خرده حرفی،
سر سوزن حقی.
...
عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه.
دشمنانی سختتر از آهن و سرب...
و خدایی که کمی گم شده است:
پشت آن تاریکی،
پای یک قلب یخی.
روی آوار ستم،
روی قانونشکنی.
من مسلمان بودم.
قبلهام شعر سپید.
جانمازم خورشید،
مهر من باران بود.
ولی افسوس مسلمان بودند.
چکه کردند به تیمار زمین.
قبلهشان خون خدا.
حرفشان آیت زور.
و شکستند دل نازک شببوها را.
اهل ایرانم.
پیشهام آدمیت.
گاهگاهی مینویسم از درد،
میسپارم به شما
تا به رنجی که از آن میجوشد،
دل تنهایی من، ما بشود
روزگارم خوش نیست.
تکه جایی دارم،
خرده حرفی،
سر سوزن حقی.
...
عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه.
دشمنانی سختتر از آهن و سرب...
و خدایی که کمی گم شده است:
پشت آن تاریکی،
پای یک قلب یخی.
روی آوار ستم،
روی قانونشکنی.
من مسلمان بودم.
قبلهام شعر سپید.
جانمازم خورشید،
مهر من باران بود.
ولی افسوس مسلمان بودند.
چکه کردند به تیمار زمین.
قبلهشان خون خدا.
حرفشان آیت زور.
و شکستند دل نازک شببوها را.
اهل ایرانم.
پیشهام آدمیت.
گاهگاهی مینویسم از درد،
میسپارم به شما
تا به رنجی که از آن میجوشد،
دل تنهایی من، ما بشود
۱۳۹۲-۳-۵، ۰۷:۴۶ عصر
من عکسی نمیبینم !
۱۳۹۷-۵-۱۴، ۱۱:۴۳ صبح
اینا فقط مخصوص بچه های دهه های 50 و 60 ، دها های سوخته