۱۳۹۲-۶-۶، ۰۹:۱۸ صبح
عللدروغگویی در کودکان بالاتر از 6 سال
درشماره ی سوم به دو مورد از علل دروغگویی اشاره کردیم، اولین علت محیط و دومین علت جلب توجه و اما علت های دیگر...
-3 انتقامجويي: کودک، گاهي دروغميگويد تا از ديگري انتقام بگيرد. بهرام و شهرام دو برادرند. بهرام، شهرام را کتک ميزند و چونشهرام، توان مقابله با بهرام را ندارد، به دروغ، او را نزد پدر خطاکار معرفي ميکند تا پدر او را توبيخ يا تنبيه کند و به اين صورت، انتقام بگيرد.
دراين صورت، بايد به او درس انصاف بدهيد که پسنديده نيست براي انتقام از ديگري، به دروغ متوسل شود.
4- ترس از تنبيه: اگرکودکان، از تنبيه بدني در امان باشند، دروغ نميگويند. اگر کودک بداند در صورت ارتکاب خلاف و عملي ناپسند، والدينيا معلم، او را تنبيه نميکنند، بلکه به او آگاهي ميدهند و در صورت نياز، از او شکوه خواهند کرد، حقيقت را خواهد گفت.
توصيهميکنم در صورت ارتکاب خلاف، از ساز و کارهاي بازدارنده، يعني رو ترش کردن، محروميت، تحريک عواطف، قهر، و شيوهي بده و بستان (ر. ک: ص 97) استفاده کنيد و از تنبيه بدني جدا بپرهيزيد.
5-تکليف زياد: معلمي که تکاليف فراواني را بر عهدهي دانشآموزميگذارد؛ به گونهاي که انجام آنها در توان کودک نيست، او را به دروغ وا ميدارد و کودک براي توجيه عدم انجام تکاليف، دروغ ميگويد.
6-توقع بيش از حد: توقع بيش از حد والدين و معلم، کودکرا به دروغ واميدارد. والدين يا معلم به کودک ميگويند: چرا در درس رياضي نمرهي 17 گرفتي؟ توقع ما از تو، نمرهي 20 بود. کودک به دروغ ميگويد: وقت کم آوردم و....
ازکودکان خود در حد توان و هوش آنان توقع داشته باشيد
. 7-رسيدن به خواستهها: کودکان، گاهي برايرسيدن به خواستههايشان دروغ ميگويند. در اين صورت، آنان را با ارزشهاي ديني و روايات امامام معصوم عليهمالسلام آشناکنيد تا زشتي اين عمل را دريابند (توجه داشته باشيد که نيازهاي اوليهي آنان را مرتفع سازيد.
درشماره ی سوم به دو مورد از علل دروغگویی اشاره کردیم، اولین علت محیط و دومین علت جلب توجه و اما علت های دیگر...
-3 انتقامجويي: کودک، گاهي دروغميگويد تا از ديگري انتقام بگيرد. بهرام و شهرام دو برادرند. بهرام، شهرام را کتک ميزند و چونشهرام، توان مقابله با بهرام را ندارد، به دروغ، او را نزد پدر خطاکار معرفي ميکند تا پدر او را توبيخ يا تنبيه کند و به اين صورت، انتقام بگيرد.
دراين صورت، بايد به او درس انصاف بدهيد که پسنديده نيست براي انتقام از ديگري، به دروغ متوسل شود.
4- ترس از تنبيه: اگرکودکان، از تنبيه بدني در امان باشند، دروغ نميگويند. اگر کودک بداند در صورت ارتکاب خلاف و عملي ناپسند، والدينيا معلم، او را تنبيه نميکنند، بلکه به او آگاهي ميدهند و در صورت نياز، از او شکوه خواهند کرد، حقيقت را خواهد گفت.
توصيهميکنم در صورت ارتکاب خلاف، از ساز و کارهاي بازدارنده، يعني رو ترش کردن، محروميت، تحريک عواطف، قهر، و شيوهي بده و بستان (ر. ک: ص 97) استفاده کنيد و از تنبيه بدني جدا بپرهيزيد.
5-تکليف زياد: معلمي که تکاليف فراواني را بر عهدهي دانشآموزميگذارد؛ به گونهاي که انجام آنها در توان کودک نيست، او را به دروغ وا ميدارد و کودک براي توجيه عدم انجام تکاليف، دروغ ميگويد.
6-توقع بيش از حد: توقع بيش از حد والدين و معلم، کودکرا به دروغ واميدارد. والدين يا معلم به کودک ميگويند: چرا در درس رياضي نمرهي 17 گرفتي؟ توقع ما از تو، نمرهي 20 بود. کودک به دروغ ميگويد: وقت کم آوردم و....
ازکودکان خود در حد توان و هوش آنان توقع داشته باشيد
. 7-رسيدن به خواستهها: کودکان، گاهي برايرسيدن به خواستههايشان دروغ ميگويند. در اين صورت، آنان را با ارزشهاي ديني و روايات امامام معصوم عليهمالسلام آشناکنيد تا زشتي اين عمل را دريابند (توجه داشته باشيد که نيازهاي اوليهي آنان را مرتفع سازيد.
گاهنامه سنگر، شماره چهارم