مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: نور خورشید
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
روزی هند از عایشه خواهش کرد که تعبیر خوابی را که دیده است
از پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) بپرسد.
پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) فرمودند:او را بگوی خواب خویش را بیان کند.
هند گفت:دیدم گویی خورشید بالای سر من طالع شده
و ماه از اندام من بیرون آمده
و ستاره ای سیاه از ماه جدا گشت
و بر خورشیدی کوچک که از خورشید اولین جدا شده بود حمله کرد
و آن را فرو برد پس افق تاریک شد آنگاه دیدم ستارگانی چند در
آسمان حرکت می کنند و ستارگانی سیاه در زمینند
اما ستارگان سیاه از همه جا آفاق زمین را فرو گرفته اند.

*****
پس چشمان پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) از اشک پر شد
و دوبار فرمودند:ای هند بیرون رو ای دشمن خدا
که اندوه مرا تازه کردی و خبر مرگ دوستان را به من دادی.
چون بیرون رفت پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) فرمودند:
خدایا لعنت کن او را و نسل او را

*****
از تعبیر خواب پرسیدند،پس رسول خدا(صلی الله و علیه و آله)فرموند:
آن ماه،معاویه فاسق منکر خدای تعالی ست
و آن ستاره سیاهی که دید از ماه جدا شد،یزید بن معاویه ست
که بر آن خورشید کوچکی که از خورشید اولین
جدا شده بود حمله کرد و آنرا فرو برد و سیاه شد
پس تعبیر آن واقعه این است که:
پسر من حسین(علیه السلام) را پسرمعاویه میکشد
پس آفتاب سیاه می شود و افق تاریک میگردد.
و آن ستاره های سیاه که زمین را از هر جا فرو گرفته اند،
پس آنان بنی امیه اند.
(آنچه در کربلا گذشت)
شیخ عباس قمی
شعر قشنگی بود
ممنون