فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ - نسخهی قابل چاپ +- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir) +-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html) +--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html) +---- انجمن: انقلاب اسلامی / دفاع مقدس / مدافعان حرم (https://atamalek.ir/forum-121.html) +---- موضوع: فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ (/thread-1032.html) |
فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ - ADMIN - ۱۳۹۰-۹-۵ فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ شايد از سر همين بهت است كه يكي از مقامات بلندپايه ارتش امريكا عاجزانه ميگويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه ميخواهد؟!» جوان آنلاین نوشت:اينجا داخل ايران اسلامي، آنها كه او را ميشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او ميگويند، مردي كه برخلاف آنچه امريكاييها ميگويند، مرموز نيست. هر قدر كه داخل ايران، او را كم ميشناسند، خارج از اين مرزهاي جغرافيايي، قصههاي حيرتآوري از او بر سر زبانهاست كه با آميختهاي از راست و دروغ، شبحي ترسناك و هول انگيز از او ارائه ميدهد كه گويي همه منافع امريكاييها را در خاورميانه به خطر انداخته است و جالب آنكه هر قدر آنها او را ترسناكتر و هولانگيزتر معرفي ميكنند، اينجا داخل ايران اسلامي، آنها كه او را ميشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او ميگويند، مردي كه برخلاف آنچه امريكاييها ميگويند، مرموز نيست. هر قدر او آرام و بيسر و صدا ميرود و ميآيد و كارهايش را انجام ميدهد، بيرون از مرزهاي جمهوري اسلامي در مورد او، يعني سردار سرلشكر قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس ايران خيلي خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش ميترسند و همين ترس سرآغاز خبرهاي بعدي است، آنها او را تروريست ميخوانند، بارها و بارها تحريمش ميكنند، به او اتهام دخالت در امور ساير كشورها را ميزنند، او را فردي بسيار قدرتمند در عرصه سياست خارجي جمهوري اسلامي در خاورميانه توصيف ميكنند، او را متهم پرونده ترور رفيق حريري ميدانند و سرانجام آنكه، آنها در كنگره امريكا، صريحاً و رسماً پيشنهاد ترور او را ميدهند! شايد تعجبي هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سليماني و نيروهايش ناتوان شدهاند، به همين سادگي! و اين البته همه آن چيزي نيست كه در مورد او گفته ميشود. روزنامه انگليسي گاردين در مورد قاسم سليماني مينويسد: «حتي كساني كه سليماني را دوست ندارند، او را فردي با هوش ميدانند. بسياري از مقامات امريكا كه اين چند ساله را صرف متوقف كردن كار افراد وفادار به سليماني كردهاند، ميگويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند كه مبهوت كارهاي او شدهاند.» شايد از سر همين بهت است كه يكي از مقامات بلندپايه ارتش امريكا عاجزانه ميگويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه ميخواهد؟!» واقعيت آن است كه گرچه غربيها او را ژنرال مينامند و او فرمانده يك نيروي نظامي است و امريكاييها دوست دارند قبل از هر چيز او يك تروريست به نظر برسد كه فقط با عملياتهاي نظامي به اهدافش دست مييابد، اما خود نيز نميتوانند معترف نباشند كه او، بيآنكه وارد عرصه نظامي شود، از بعد سياسي به پيروزي دست مييابد، اتفاقي كه او با تكيه بر ويژگيهاي اخلاقياش و تكيه بر اصول انقلاب اسلامي كه منشأ منش رفتاري او نيز هست، رقم ميزند، نه با تكيه بر قدرت نظامياش. روزنامه امريكايي «مك كلثي» در سيام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سليماني براي توقف درگيريها ميان نيروهاي امنيتي عراق كه بيشترشان شيعه هستند و نيروهاي راديكال مقتدي صدر در شهر بصره، پا در مياني كرده است. . . يكي از نخستين و مهمترين پيروزيهاي سليماني بر امريكا در عراق، ايجاد برتري سياسي بود، نه نظامي. وي در ژانويه سال ۲۰۰۵، زماني به عراق آمد كه عراقيها براي نخستين بار پس از سقوط صدام حسين، به پاي صندوقهاي رأي ميرفتند. در حالي كه امريكا حمايت شديدي از نخستوزير شدن اياد علاوي ميكرد، سليماني فعاليت خود را در حمايت از شيعيان طرفدار ايران آغازكرد و به شدت به راهنمايي آنان براي پيروزي در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشتهاي رنگي مردم عراق را پيروزي بزرگي براي دمكراسي دانست، اما علاوي و متحدانش شكست خوردند.» زلماي خليلزاد، سفير سابق امريكا در افغانستان نيز ميگويد: «همانقدر كه مقامات امريكايي سليماني را به جنگ افروزي متهم ميكنند، او در ايجاد صلح نيز براي رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان دادن به درگيريهاي نيروهاي مقتدي صدر و نيروهاي عراقي در بصره، نقشي حياتي داشت، تهديدي كه ميرفت ناآراميهاي آن گسترش يافته و پيامدهاي وخيمي به ويژه براي منابع نفتي عراق در پي داشته باشد.» يكي از نمايندگان مجلس عراق كه از دستياران ارشد نوري المالكي هم هست، درباره سردار سليماني ميگويد: «او فقط يكبار در اين هشت ساله به عراق آمده است. او فردي است كه آرام سخن ميگويد و منطقي و بسيار مؤدب است. وقتي با او حرف ميزنيد، بسيار ساده برخورد ميكند. تا زماني كه پشتوانه او را نشناسيد، نميدانيد چه قدرتي دارد، هيچ كسي نميتواند با او بجنگد.» سردار قاسم سلیمانی و سردار شهید کاظمی در دوران دفاع مقدس قاسم سليماني آن گونه كه آنها در موردش نقل ميكنند، بيمحافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امريكاييها، موسوم به منطقه سبز حضور يافته و ديدارهايش را در كمال آرامش سروسامان داده و بعد به ايران بازگشته است! خيلي فرقي نميكند كه اين ادعاها چقدر مستند است يا حتي چقدر ميتواند صحيح باشد؛ همين مؤلفهها و قصههاي راست و دروغ ديگري كه از او ميگويند، براي ذهن شهروندان غربي كه مقهور شانتاژهاي رسانهاي دولت هايشان هستند، كفايت ميكند تا به نمايندگان كنگره امريكا معترض نشوند كه چرا دور هم نشستهايد و با صراحتي باور نكردني، پيشنهاد ترور ميدهيد! اين ادعاها براي پروپيمان كردن پروژه ايرانهراسي و به طور اخص، سپاه هراسي كفايت ميكند؛ حتي اگر دليلي بر درستيشان اقامه نشود! ذهن شهروند غربي، براي فريب چنين تبليغاتي را خوردن، از مدتها قبل آماده شده است. او به ديدن و شنيدن افسانههاي هاليوودي عادت دارد! ما اما به قصههاي هاليوودي عادت نداريم، آرمان ما حقيقت اتفاقي است كه روز دهم محرم سال ۶۱ هجري در صحراي كربلا روي داده است. اين است كه ميگوييم كسي از آن جماعت امريكايي اگر توان ترور حاج قاسم سليماني را داشت، درنگ نميكرد. اين است كه در برابر پيشنهاد ترور او ميگوييم: بسم الله اگر حريف مايي! قاسم سليماني مرموز نيست اما فرمانده سپاه قدس ايران است و همين فرمانده سپاه قدس ايران بودنش، كافي است تا جماعت امريكايي از او بترسند و در توجيه اين ترس خويش، او را به نحوي اغراقآميز، ترسناك معرفي كنند. بر اين جماعت حرجي هم نيست البته؛ چه آنكه آدم ترسيده، اگر نخواهد كه ترسو لقب بگيرد، بايد علت ترس را ترسناك و ترسناكتر معرفي كند تا ترسش توجيه شود. اينها، همه كه گفتيم، آن هم از قول آنهايي كه خارج مرزهاي جمهوري اسلامي ايران هستند، تنها يك روي سكه بود؛ روي اشداء علي الكفار سردار قاسم سليماني؛ اين روي سكه اما، در داخل مرزهاي عقيدتي انقلاب اسلامي، او تمام قد سرباز ولايت است. از آن جنس آدمهايي كه مكلف به تكليفند و همه حياتش را از جواني تاكنون، وقف نهضت حضرت روح الله كرده است. اين روي سكه، او، رحماء بينهم است. جنگ كه شد، قاسم سليماني جوان بنايي بود در كرمان؛ متولد اسفند ۱۳۳۶. سرش هم گرم كار خودش. جنگ كه شد، بنايي را همان جا رها كرد و راهي جبهه شد. كمي بعدتر، اين جوان بسيجي فرمانده بسيجيهاي همولايتياش شد و بعدتر لشكري از همين بسيجيهاي آفتاب سوخته كوير تشكيل داد كه شد لشكر ۴۱ ثارالله. جنگ كه تمام شد، امنيت آن خطه كويري را كه مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، ميان مردم كشورش ناشناخته باشد، مردم سيستان و بلوچستان و كرمان خوب ميدانند كه در آن سالهاي فرماندهي او، امنترين دوران را گذراندهاند. سال ۱۳۷۹، حضرت آيتالله خامنهاي، فرماندهي كل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئوليت سپاه قدس را به او سپرد. مسئوليتي كه قاسم سليماني را به كابوسي در ذهن امريكاييها بدل ساخت. كابوسي كه اگر دستشان برسد، خيلي زود، همچون عماد مغنيه ترورش خواهند كرد! كابوسي كه همان قدر كه غربيها را ميترساند، به جان ما، غروري مقدس ميريزد و اينها اين روي سكه اوست، روي رحماء بينهم قاسم سليماني، فرماندهي با صلابت، با موهايي جوگندمي و بدني لاغر و صورتي آفتاب سوخته و نگاهي محجوب و آرام. فرماندهي كه در ميان همولايتي هايش و در مراسمات و مجالسشان، خيلي خاكي و خودماني حضور دارد. فرماندهي كه اگر لباس نظامي تنش نباشد، كسي حدس هم نخواهد زد كه او يك فرمانده نظامي است. فرماندهي كه در خارج از مرزهاي جمهوري اسلامي، بسيار شناخته شدهتر از داخل مرزهاست. RE: فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ - ADMIN - ۱۳۹۰-۹-۵ همزمان با ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر ترور برخی مسئولان ایرانی سایت گوگل دست به اقدام شیطنت آمیزی زد. به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، پس از اینکه جمعی از نمایندگان کنگره آمریکا پیشنهاد طرح ترور مسئولین سپاه قدس را دادند سایت گوگل اقدام به انتشار نقشه منزل سردار سلیمانی کرد. با سرچ نام قاسم سلیمانی در سایت گوگل در سومین مطلب منزل حاج قاسم سلیمانی خود نمایی می کند. ویکی پدیا مدعی شده است که نقشه منزل این سردار سپاه را در اختیار دارد و به راحتی آن را در دسترس مخاطبان اینترنت قرار داده است. در همین زمینه یک مقام آمریکائی به صراحت نام قاسم سلیمانی را برده است و گفته: "قاسم سلیمانی بسیار سفر میکند... تکان بخورید... تلاش کنید او را بکشید". نام ژنرال قاسم سلیمانی سالها است که مایه هراس و وحشت آمریکائی ها و صهیونیست ها است. جمله معروفی که از شیمون پرز در وصف هیمنه سردار تیزهوش ایران آمده نشانه همین ترس و واهمه است:"شیمون پرز: خاور میانه روی انگشت ژنرال قاسم سلیمانی میچرخد". در همین حال رهبر انقلاب در جمع دانشجویان روز چهارشنبه 11 آبان اعلام کردند که بیش از 100 سند غیرقابل انکار در زمینه دخالت آمریکا درترورهای صورت گرفته در اختیار دارند. چرا آمریکاییها از نیروی قدس میترسند؟ خبرگزاری فارس: بیش از یک دهه است که آمریکاییها از نیروی قدس میترسند و این ترس خود را به روشهای مختلف ابراز کردهاند. به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود به قلم مهدی محمدی نوشت: تمرکز آمریکا بر نیروی قدس سپاه و شخص سردار قاسم سلیمانی یکباره علنی شده، ولی مطلقا یکباره به وجود نیامده است. بیش از یک دهه است که آمریکاییها از نیروی قدس میترسند و این ترس خود را به روشهای مختلف ابراز کردهاند، به ویژه از زمانی که آمریکا پس از سال 2001 قدم به منطقه گذاشت و دو کشور عراق و افغانستان را اشغال کرد، مزه رویارویی با نیروی قدس را به عمیقترین و واقعیترین شکل ممکن چشیده است، شاید حدود یک دهه طول کشید تا آمریکا حریف اصلی خود در منطقه را شناخت، درک آمریکا از آنچه قدرت منطقهای ایران خوانده میشود، عمدتا ـ اگر نگوییم در همه موارد ـ مبتنی بر تجربه رویارویی با نیروی قدس است، بدون شک، روزی که حدود یک دهه پیش، آمریکاییها تصمیم به آغاز حضور نظامی گسترده در منطقه گرفتند به هیچ وجه نمیتوانستند تصور کنند که با چه نیرویی مواجه خواهند شد و هماورد اصلی آنها کیست، آمریکاییها منطقه خاورمیانه را فضایی گشوده و خالی از رقیب میدیدند که بهتر است به جای کنترل از راه دور، مستقیما در آن حضور پیدا کرده و ادارهاش کنند. حالا، بعد از ده سال، درک آمریکاییها از محدودیتهای عملیاتی، گفتمانی، اطلاعاتی و سیاسیشان در منطقه کاملا واقعی شده و تنها چارهای که پیش روی خود میبینند این است که بار کنند و از منطقه بروند، شاید بسیاری ندانند، اما این حقیقتی بسیار مهم و گریزناپذیر است که نیروی قدس سپاه و شخص حاج قاسم سلیمانی، در خالی کردن باد نخوت ماشین جنگی آمریکا درون منطقه خاورمیانه یکی از برجستهترین نقشها را داشته است. مشکل آمریکاییها درباره نیروی قدس، نمونهای کوچک از مشکلی است که آنها درباره کل انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن دارند، آمریکاییها نمیتوانند بفهمند نیروی قدس چیست، چگونه عمل میکند و چه اهدافی را برای خود مشخص کرده، همچنانکه هیچ وقت نتوانستند از ماهیت مکتبی که امام تأسیس کرد و حاج قاسم و یارانش در خلاصهترین تعریف ممکن شاگردان ممتاز آن مکتبند، سر دربیاورند، به همین دلیل است که برای کسانی که حتی به اندازه ذرهای سپاه را میشناسند، مجموعه اقدامات آمریکا برای پیش بردن پروژه سپاه هراسی، چیزی بیشتر از دست و پا زدنهای خندهدار به نظر نمیآید، به این موضوع بازخواهیم گشت. برخلاف آنچه آمریکاییها تصور میکنند نیروی قدس بسیار بیش از آنکه یک نیروی عملیاتی زبده باشد ـ که هست ـ یک تفکر است، تفکری که مرز نمیشناسد و کلیدواژهها و گزارههایی را با خود حمل میکند که مستقیما با بنیادیترین ارزشها و روشهای تمدن غربی در تضاد و درگیری دائم است، آمریکاییها برای آنکه بدانند چرا نیروی قدس توانمند است و چرا اینچنین در هماوردی با آنها موفق بوده، باید اندکی از تحلیلهای جیمز باندی فاصله بگیرند و به ریشههای تفکری بیندیشند که قدس حامل آن است. ترس از نیروی قدس در وهله اول ترس از نیروی برانگیزاننده و سازشناپذیر اسلام انقلابی است، برخلاف آنچه ذهن علیل آمریکایی تصور میکند کار اصلی نیروی قدس تجهیز تسلیحاتی و عملیات ویژه اطلاعاتی نیست، کار اصلی نیروی قدس آن است که به مسلمانان یادآوری کند، آئینی که با کفر و ظلم سازش میکند و قلت عدد را دلیل کافی برای بی عملی و گام ننهادن در راه مبارزه میداند، اسلام نیست، اسلام حقیقی در اصل، بر مبارزه با شرک بنا شده و امروز بزرگترین شرک تن دادن به سلطه آمریکا و صهیونیستهاست، آنچه امروز آمریکا را در منطقه زمینگیر کرده و در حال اخراج همیشگی آن از دیار مسلمین است، ترس از موشکهای حماس و چریکهای حزبالله نیست، بلکه ترس از آن تفکری است که 30 مبارز حزبالله را در روستای عیتالشعب لبنان 33 روز در محاصره کامل چنان با انگیزه نگه داشت که این روستا ـ در چند صد متری مرز لبنان ـ تا روز آخر جنگ سقوط نکرد، هر وقت آمریکاییها فهمیدند که راز آن مقاومت چه بود، نیروی قدس و حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله را هم شناختهاند. در مرحله بعد، ترس از نیروی قدس، اعتراف به نفرت فراگیر در منطقه خاورمیانه از رژیم غاصب، جنایتکار و منحوس اسرائیل است، مبارزه با اسراءیل و به دنبال آن درگیر شدن با همه آنچه در منطقه بوی آمریکا میدهد، موتور محرکه اصلی اسلام انقلابی در منطقه است، این نکتهای است که ادارهکنندگان کاخ سفید تا پیش از آغاز انقلابهای اسلامی در منطقه هیچ درکی از آن نداشتند، حکومت به ظاهر استوار دیکتاتورها بدل به حجابی پیش چشم غربیها شده بود که اجازه نمیداد عمق نفرت ریشه دوانده از اسرائیل و آمریکا در جانهای این مردم را ببینند، هنر نیروی قدس این بود که در تمام آن سالهایی که آمریکا تصور میکرد مبارک و بن علی و ملک عبدالله منطقه را در قبضه قدرت آمریکا نگه داشته و آن را به مکانی امن برای اسرائیل تبدیل کردهاند، آتش مبارزه با صهیونیستها را در دلهای مومنان نه فقط روشن نگاه داشت بلکه هر روز بر شدت و شعله آن افزود تا جایی که اکنون زبانههای آن آتش گر گرفته، در حال سوختن دودمان آمریکا در منطقه است، هر وقت آمریکا توانست راز نفرت گسترده از اسرائیل در منطقه را دریابد، سر محبوبیت و موفقیت قاسم سلیمانی و مردانش را هم خواهد فهمید. در گام سوم، ترس از نیروی قدس، ترس از بسط الگوی انقلاب اسلامی است، حاج قاسم سلیمانی زمانی در یکی از معدود اظهارنظرهای آشکارش گفته بود ملت ایران تنها ملتی در جهان است که لیاقت شکست تاریخی آمریکا را دارد. حدود 5 سال پیش که این جمله از قول حاج قاسم نقل شد بسیاری آن را یک آرزوی بزرگ، شیرین و البته دور دانستند، امروز چه طور؟ امروز که نتانیاهو هم از بیخ گوش خود صدای امام خمینی (ره) را میشنود و رابرت گیتس میگوید درگیر شدن با ایران به معنای آن است که فردا آمریکا ناچار باشد درون خاک خود با فرزندان انقلاب ایران بجنگد، آیا باز هم میتوان گفت که جمله حاج قاسم بیان یک آرزوی دور بوده است؟ آمریکاییها میدانند بزرگترین و راهبردیترین مشکلشان در آینده این است که چگونه با روند بازگشت اسلام سیاسی به منطقه مواجه شوند، آنچه این مسئله را سهمگینتر میکند این است که آمریکاییها دریافتهاند بازگشت اسلام سیاسی و تلفیق دین و حکومت در منطقه هیچ معنایی جز بسط الگوی ایران ندارد و ایران تنها کشوری در جهان است که تلفیق موفق و کارآمد دین و حکومت در آن شکل گرفته و تجربه شده است و مهمترین محصول آن تجربه هم همان است که قاسم سلیمانی گفت: ایران آمریکا را در منطقه سر جای خود نشانده است، بله، نیروی قدس مبارزان در منطقه را مسلح میکند اما نه به سلاح، بلکه به تفکری که هزاران بار برندهتر از هر سلاحی است، حاج قاسم به کسی در منطقه اسلحه نداده است، نیازی به این کار نیست، او به مبارزان منطقه آموخته که چگونه فکر کنند تا از دل آن کاریترین ایدهها برای ضربه زدن به پیکره استکبار بیرون بیاید، این بزرگترین سلاح ممکن است، هر زمان آمریکاییها راز بازگشت اسلام سیاسی به منطقه را دریافتند، نیروی قدس را هم شناختهاند. چهارمین نکته این است که ترس از نیروی قدس به معنای ترس از غلبه رفتار ایدئولوژیک بر رفتار پراگماتیک است، آمریکاییها بهتر از هر کسی در این جهان، معنای این جمله را میفهمند، دو پرونده را در نظر بگیرید؛ یکی پرونده هستهای در دوران دوم خرداد و دیگری پرونده عراق، یکی را پراگماتها اداره کردند و دیگری را شاگردان حاج قاسم، مردان آفتاب سوختهای که کوره راههای کوه و بیابان را بهتر از محلات شیک و چشم فریب شهرها میشناسند، کدام پرونده بهتر اداره شد؟ هر وقت آمریکاییها جواب این سؤال را دانستند، نیروی قدس را هم شناختهاند. و آخر از همه ترس از نیروی قدس، هراس از بیمعنا شدن مرزهاست، قدس به مؤمنان یاد میدهد به جای ماندن در خانه خود، در خانه دشمن با او بجنگند، آمریکا شاید تا همین اواخر این موضوع را جدی نمیگرفت اما حالا که از قلب نیویورک هم صدای مرگ بر اسرائیل میشنود، باید فهمیده باشد که معنای «عملیات برون مرزی» چیست، هر وقت آمریکاییها فهمیدند که نفرت از اسرائیل چگونه به نیویورک رسیده الگوی عمل نیروی قدس در خاورمیانه را هم کشف خواهند کرد. این نوشته فقط یک مقدمه است و هر کس بخواهد درباره نیروی قدس سخن بگوید ـ امر مبارکی که ظاهرا باب آن باز شده ـ باید عمیقا در یک مفهوم دیگر یعنی مفهوم شهادتطلبی هم تأمل کرده باشد، آمریکاییها البته میدانند این حرف یعنی چه، چراکه احتمالا تحلیلگرانشان به آنها گفتهاند که تقریبا همه اظهارنظرهای منتشر شده حاج قاسم سلیمانی مربوط به مجالس بزرگداشت شهداست، مجالسی که اهلش میگوید حاج قاسم دعوت به هیچ کدام از آنها را رد نمیکند و کلام اول و آخرش این است که: «دعا کنید جا نمانم»، هر وقت آمریکایی ها راز عشق حاج قاسم به احمد کاظمی را فهمیدند، نیروی قدس را هم شناختهاند. خلاصه کنیم، ترس از نیروی قدس، هراس از بهترین و دلیرترین مردان ایران است که در گمنامی محض، در خطرناکترین حوزههای مأموریتی و برای کمک به مردمی که جز بیان رنجهای خود چیزی برای عرضه به آنها ندارند و فقط با هدف گسترش اسلام، سر از پا نمیشناسند، مفهومی چنین عمیق و بزرگ آیا در ذهنهای کوچک و دیجیتالیزه شده آمریکاییها جا میشود؟ RE: فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ - ADMIN - ۱۳۹۰-۹-۵ سپاه قدس، سپاه ولایت و فقاهت و امت
چند صباحی است که دستگاه استکبار جهانی تبلیغات وسیع و پرهجمی علیه «شریفترین عناصر مبارز و مجاهد» این آب و خاک یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخه برون مرزی آن یعنی «سپاه مقدس قدس» به راه انداخته است. از این روی، بجاست تا نگاهی به پایگاه مشروعیت این سپاه الهی و کارکرد آن در حوزه دفاع از ولایت و فقاهت و امت پرداخته شود. www.etedaal.ir]" class="mycode_img" />مطابق اصل یکصد و پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود و وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تاکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود.» مطابق این اصل فلسفه استمرار پابرجایی سپاه پاسداران «ادامه نقش» آن دانسته شده است. گستره این کاردکرد نیز برابر اصل فوق «به وسیله قانون تعیین میشود.» پس از فرمان امام خمینی(ره) به شورای انقلاب در دوم اردیبهشت ماه سال 1358 مبنی بر شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای فرماندهی در اطلاعیه مورخ 16 اردیبهشت ماه همان سال وظایف کلی سپاه را به شرح زیر اعلام کرد: 1. كمك به اجرای امور انتظامی، امنیتی و كنترل، تعقیب و دستگیری عناصر ضد انقلاب 2. مبارزه مسلحانه علیه جریانهای مسلحانه ضد انقلاب 3. دفاع در برابر حملات و اشغالگریهای عوامل یا قوای بیگانه در داخل كشور 4. همكاری و هماهنگی مؤثر با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مطابق آیین نامههای مربوطه 5. تربیت و آموزش اخلاقی، ایدئولوژیكی ـ سیاسی و نظامی كادرهای سپاه 6. كمك در اجرای دستورات انقلاب اسلامی و دادگستری دولت جمهوی اسلامی 7. حمایت از نهضتهای رهایی بخش و حق طلبانه مستضعفین جهانی تحت نظارت رهبری انقلاب 8. مشورت و استفاده از نیروهای انسانی و تخصصی سپاه به هنگام بروز بلایا و حوادث غیر مترقبه و كمك به پیشبرد طرحهای عمرانی دولت جمهوری اسلامی ایران به منظور استفاده هر چه بیشتر از نیروی پاسداران همانگونه که مشاهده میشود، بر پایه بند هفتم این منشور، یکی از کارکردهای اصلی سپاه «حمایت از نهضتهای رهایی بخش و حق طلبانه مستضعفین جهانی تحت نظارت رهبری انقلاب» است. وظیفهای که در حقیقت مطابق اصل سوم قانون اساسی یکی از وظایف شانزده گانه اصلی دولت جمهوری اسلامی نیز دانسته شده است. اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت عنوان میدارد: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:.... تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان» بر این اساس یکی از وظایف قانونی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در اصل یکی از وظایف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز است، حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان است. وظیفهای که مطابق تفکیک درون ساختاری سپاه به عهده سپاه قدس گذاشته شده است. بنابر این سپاه قدس یکی از نهادهای قانونی نظام جمهوری اسلامی بوده و به نمایندگی از ملت ایران موظف به پی گیری یکی از آرمانهای اساسی ملی و دینی مردم شریف این مرز و بوم است. بر این اساس وارد آوردن تهمت تروریست بودن به این نهاد مشروع و قانونی و یا فرماندهان شجاع و فداکار آن ـ که از عزیزترین و گرامیترین فرزندان ملت ایرانند ـ در حقیقت متهم کردن ملت بافضیلت ایران به تروریست بودن است. دروغی که هیچ ایرانی باشرفی آن را بر نخواهد تافت. آن هم از سوی دولتی که خود بزرگترین نماد تاریخ تروریسم دنیاست. تروریسمی که یکصد سند ارائه شده از سوی ایران در روزهای اخیر، تنها نیمی از شیطنتهای اوست. علاوه بر اینکه سپاه قدس پایگاه کاملا مشروع و ملی دارد از جهت شرع مقدس اسلام نیز این نهاد، ساختاری کاملا شرعی بوده و اهدافی منطبق بر رویکردهای تاریخی جریان ولایت الهیه و توسعه فقاهت در عرصه بینالمللی دارد. قرآن کریم به صراحت در آیه 60 سوره انفال برای نظام اسلامی در زمینه نظامی اینگونه تعیین تکلیف مینماید: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم» (و شما ای مومنان در مقام مبارزه با آنها خود را مهیا کنید و هر چه در توان دارید، از نیروها و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان، فراهم سازید تا دشمنان خدا و دشمنان خود ـ و کسان دیگری که شما نمیشناسید ولی خدا میشناسد ـ را بترسانید) آیه فوق الذکر که در متن اصل یکصد و پنجاه و یکم قانون اساسی ایران اسلامی نیز آمده است به خوبی گویای این است که از نظر اسلام حکومت اسلامی باید هر نوع توان نظامی که باعث ترساندن دشمنان میگردد در اختیار داشته باشد. مسلما در دنیای پر تلاطم کنونی یکی از راههای ارهاب دشمنان خدا توانایی حضور نیروهای نظامی ایران در هر نقطه مکانی و هر لحظه زمانی است. مسلما دشمن از اینکه هر لحظه و در هر نقطه از جهان احتمال مواجهه با پاسداران جبهه اسلام را داشته باشد به شدت بیمناک است. بر این اساس تشکیل سپاه قدس در حقیقت جلوهای از عمل به دستورات اسلام جهت ترساندن دشمنان اسلام و مسلمین در عرصه بین المللی است. علاوه بر این امیرالمومنین(علیه السلام) در آخرین سفارشهای خود به حسنین(علیه السلام) با فرقی خون آلود از شمشیر نفاق چنین فرمود: «کونا للظالم خصما وللمظلوم عونا» (همواره دشمن ظالم و یاریگر مظلوم باشید) مسلما این کلام را که رهبر جامعه اسلامی در آخرین لحظات حیات مبارکش خطاب به جانشینانش بر زبان رانده نمیتوان نوعی دستور فردی محض دانست. بلکه در حکم نوعی سیاستگذاری تاریخی برای حکومت اسلامی جهت توسعه ولایت الهیه است. بر این اساس یکی از مولفههای مشروعیت حکومت دینی دفاع آن از مظلومین و خصومتش با ظالمین است. از آنجا که در کلام نورانی امیرالمومنین(علیه السلام) این دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم محدود به گستره زمانی و مکانی خاصی نشده است میتوان گفت نظام اسلامی به هر اندازه که قدرت داشته باشد و در هر زمان و مکانی که بتواند موظف به دفاع از مظلومین و مقابله با ظالمین در عرصه بین المللی است. بر پایه مطالب فوق، به خوبی روشن میشود که کارکردهای سپاه قدس نظیر ارهاب دشمنان الهی و دفاع از مظلومین و مقابله با ظالمین در عرصه بین الملل امری کاملا مشروع و منطبق بر اصول عالیه اسلام و برگرفته از تعالیم قرآن و سیره حکومتی حضرات معصومین (علیه السلام) جهت توسعه ولایت الیه و دفاع از امت اسلام است. علاوه بر همه اینها میتوان سپاه قدس را در دنیای ناامن و بیرحم کنونی، یکی از مولفههای اصلی امنیت ملی ملت ایران نیز به شمار آورد. زیرا از جهت نظامی در دنیای معاصر اینکه کشوری تنها محدود به مرزهای جغرافیایی خود در پی دفاع از امنیت ملی باشد، یک اشتباه استراتژیک است. هر قدر حضور فراسرزمینی نیروهای نظامی کشوری بیشتر باشد، مسلما امنیت ملی آن نیز بالاتر خواهد رفت. درباره امنیت ملی ایران عزیز نیز روشن است که در صورت امکان حضور پاسداران اسلام و انقلاب در هر زمان و مکانی که لازم باشد، دشمن همواره نگران است که در صورت حمله به حکومت اسلامی منافعش در دفاعی همه جانبه و فرامنطقهای مورد تعرض قرار خواهد گرفت. این ترس نوعی بازدارندگی از اقدام علیه امنیت ملی ملت ایران فراهم مینماید. گذشته از همه اینها، یک سوال اساسی نیز همچنان بدون پاسخ باقی میماند که در دنیایی که آمریکا به خود اجازه میدهد در 39 کشور جهان پایگاههای بزرگ نظامی اعم از زمینی و هوایی و دریایی و در 140 کشور نیز ایستگاههای کوچک نظامی دایر کرده و تفنگداران نیروی دریایی شیطانیاش در بیش از 580 پایگاه نظامی در سرتاسر دنیا با هدف اعلام شده حفظ منافع ایالات متحده امریکا حضور فیزیکی داشته باشند، به چه دلیل سپاه قدس ایران اسلامی حق حضور در دیگر نقاط دنیا جهت دفاع از منافع ملت ایران را نداشته باشد؟ آن هم سپاه عزیزی که به فرموده فرمانده معظم کل قوا: «مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه جهان پس از صدر اسلام پدیده بیسابقهای است. این پدیده در حقیقت مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی؛ شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان.» RE: فرمانده سپاه قدس ایران کیست؟ - ADMIN - ۱۳۹۰-۹-۵ برای اولین بار صورت گرفت؛ پخش تصاویر سردار سلیمانی از شبکه الاتجاه شبکه خبری الاتجاه تصاویری از گفتگوی مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی به نمایش گذاشت. به گزارش خبرنگار مشرق، مجتبی علی خبرنگار شبکه الاتجاه در این گزارش میگوید : این بار اولیست که تلویزیون ایران نام سردار سلیمانی را بکار میبرد، نامی که به خاطر تصویب ترورش در کنگره امریکا به خبر اول رسانهها تبدیل شده است. همچنین در این گزارش تصاویری از گفتگوی خودمانی مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی پخش میشود که این تصاویر مربوط به سفر مقام معظم رهبری به استان کرمان است. در ادامه گزارش آمده است قاسم سلیمانی برای ایرانیان همچون مشت آهنینی در مقابل توطئههای امریکا و اسرائیل برای تشکیل خاورمیانه جدید است. "من قاسم سلیمانی هستم" عبارتی است که در صدها صفحه از صفحات فیسبوک تکرار شده است تا این مرد به مرد اول جوانان ایرانی تبدیل شود. در پایان گزارش آمده است : با شهادت عماد مغنیه عزم و اراده مقاومت تقویت شد اما به نظر میرسد این بار فقط با اعلام طرح امریکا برای ترور سرلشکر سلیمانی این عزم و اراده بیشتر شده است. |