مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک
تجربیات اردوهای جهادی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: فجازی (https://atamalek.ir/forum-41.html)
+--- انجمن: قرارگاه فرهنگی افسران آتش به اختیار (https://atamalek.ir/forum-107.html)
+---- انجمن: ایده، خلاقیت و تجربیات فرهنگی (https://atamalek.ir/forum-110.html)
+---- موضوع: تجربیات اردوهای جهادی (/thread-10367.html)

صفحه‌ها: 1 2


RE: تجربیات اردوهای جهادی - ADMIN - ۱۳۹۸-۸-۸

جمع آوری مشارکت مردمی برای ساخت کانال آب در روستای گرور در گروه تلگرام

[img=153x0]https://kalk.ir/media/experience_image/6a867a94-0965-4ee3-b0c7-7f32b489d370.png.222x140_q85_box-0%2C72%2C717%2C522_crop_detail.jpg[/img]فایل های ضمیمه
[img=17x0]https://kalk.ir/static/images/page/text.png[/img]* مقدمه از لزوم انجام فعالیت:
ما در تامین هزینه های مالی پرژه جهادی دچار مشکل بودیم پس با کسب اطلاعات لازم از گروه عمران بابت پروژه پیش رو، برآور هزینه ها، پیشنهاد به کانون و تایید گرفتن، هماهنگی با اکثر بچه های جهادی و بسیجی دانشگاه در قسمت خواهران و برادران شروع کردیم به کاری که نمیدانستیم نتیجه بخش خواهد بود یا خیر.
*ایده های فعالیت:
: با توجه به ندادن بودجه از طریق سازمان های مسئول، بر آن شدیم که از طریق مشارکت مردمی هزینه های لازم برای ساخت کانال آب در روستای گرور را تامین کنیم.
دیر شده بود و زمانی نداشتیم، لذا بهترین و سریع ترین کار کسب پول از طریق فضای مجازی بود. در سال ۹۶ تلگرام محبوبیت زیادی بین همه مردم داشت، و از تلگرام به ابزار جمع آوری پول استفاده شد.
*پیگیری های پیش از فعالیت:
اعلام شماره حساب برای مجوز جمع آوری، ایجاد لینک پرداخت آنلاین ( آن زمان بله راه اندازی نشده بود)
*جزئیات فعالیت:
حدود سه هفته یا کمتر به اردو اعلام شد که همراهی های لازم از طرف سازمان ها برای تامین بودجه پروژه عمرانی نیست، بلافاصله تصمیم به گرفتن مشارکت مردمی برای تامین هزینه لازم شد. پس از تاییدهای لازم گروه تاسیس شد، افرادی که در بسیج دانشگاه تهران و در کانون خدمت رسانی دانشگاه تهران فعال بودند، مخاطبین تلفن همراه خود را به گروه اضافه کردند. در این بین هم عموم مردم در گروه عضو شدند و هم افراد شاخص و سرشناس، کارگردانان، بازیگران، کارخانه دارها، مسئولین، نمایندگان مجلس و ... با توجه به تعداد اعضای ورودی و خروجی، ۳۰۰۰ نفر در کانال عضو بودند. برخی دوستان خود را اد می کردند و برخی هم مبلغ سهم ۴۰ هزار تومانی را واریز و از گروه لفت می دادند. جو و فضای همکاری مثبت و گرمی در بین دانشجویان و جهادگران ایجاد شده بود و در نهایت تا جایی که خاطر دارم نزدیک ۳۰ میلیون (شاید اشتباه بگویم) از طریق مشارکت مردمی جمع شد. پروزه با موفقیت انجام شد و باقی مبلغ هم از طریق مردم منطقه و قرارگاه پرداخت شد. گزارش روند کار در گروه قرار داده میشد. به سوالات مردم در گروه پاسخ داده میشد و سهم هم اعلام میشد. در نهایت علی رقم موقعیت مناسب گروه برای جمع آوری کمک در پایان اردو به دستور مسئول اردو از مردم تشکر، و گروه منحل شد.

- برای خرید گروه آموزش جهادی خواهران به بازار تهران رفته بودند، در آنجا توضیح میدهند ک ما برای مناطق محروم خرید می کنیم و از فروشنده می خواهند ک تخفیف بدهد، و در کمال تعجب فروشنده می گوید: " همان گروه تلگرامی شما هستید؟؟! من آنجا عضو هستم"

- یکی از اعضای جهادی خواهران در باشگاه ورزشی که میرفته برای ورزش رزمی یک روز صحبت میکرده تا بتواند تبلیغ کند برای جمع آوری کمک، در همین حین مربی اشون آمده و گفته : " در این گروه عضو است و پرسیده که این گروه شماست؟!!"
- جو عالی و سرعت بالای کار تاثیر مثبتی داشت که فعالیت معروف بشود، هنین معروفیت و اعتماد ساخته شده بر فعالیت جهادگران هم اثر داشت و باعث میشد ک از بازخورد ها خوشحال بشوند و بیشتر تلاش کنند.
نکته ای که باید به آن توجه کنیم بحث اعتمتد سازی بود یعنی هر کسی که دانشگاه تهرانی بود در گروه احساس دغدغه مندی مینمود و ضمن معرفی ما به دوستانش ایجاد اعتماد نفر به نفر چهره بچره نیز انجام میداد که این امر باعث اعتماد مخاطبین تلگرام به ما میشد. مثلا اگر فردی میآمد و اعترازی میکرد که ما چطور میتوانیم به شما اعتماد کنیم به غیر جوابی که ادمین در گروه میگذاشت سایرین هم در گروه میگفتند این آقای فلانی است و کافی بیاین دانشگاه و ایشان از همکلاسی های بنده هستند و کم کم اعتماد سازی داشتیم و از روزهای بعد واریز داشتیم.
یکی دیگر از کارهایی که ما برای اعتماد سازی انجام میدادیم پس از هر واریز سزیع بانک را چک میکردیم و در گروه سهم فرد را اعلام میکردیم و همچنین تشکر،که این خود اعتماد زیادی را جلب مینمود.
کارخانه هایی بودند که با ما آشنا شدند و از طریق نامه نگاری که کردیم این کار انجام میشد و پول های فراوانی انجام شد.
بحث شخص رسانه هم در افزایش جذب منابع بسیار مفید بود به صورتی که هر فرد در خانواده خود یا شرکت هایی که میشناسند تبلیغ کار را انجام میدادند و باعث جذب سرمایه میشدند.
*نقاط ضعف:
- دیر شروع شدن کار، اگر زودتر شروع می کردیم بیشتر جمع میشد.

- اعتماد سازی خوبی شده بود و گروه چند هزار ممبر داشت. ولی گروه منحل شد
- ربات ضد اسپم نداشتیم و ادمین ها چند روز بیدار ماندن! یکی از مشکلات فضای مجازی آن زمان بود که بسیار باعث خجالت هم شد چرا که اساتیددانشگاه و...و پرویز پرستوی وسایر هنرمندان در این فضا بودنند.نماینده مجلس سردشت و... درون گروه بودند و آسیب های بسیار شدند.
*نتایج و پیامد‌ها:
-انجام شدن موفق پروژه عمرانی در روستای گرور
-مشارکت مردمی بسیار بالا
- مشارکت دانشجویی بسیار بالا از کل دانشگاه، حتی افرادی که نمی توانستند اردو را بیایند.
*شیوه‌های تبلیغات:
فضای مجازی: تلگرام: پخش عکس و فیلم و ...
تجربه ای از:فرناز ایزدبین
عنوان تشکل:
کانون خدمت رسانی دانشگاه تهران
[img=28x0]https://kalk.ir/static/images/page/tag.png[/img]آیا این محصول را پسندیدید؟
تصاویر تجربه جمع آوری مشارکت مردمی برای ساخت کانال آب در روستای گرور در گروه تلگرام
مشاهده همه
بارگذاری تصویرهای شما از این تجربه
عکسی در گالری بارگذاری نشده
پرسش و پاسخ پیرامون تجربه
[img=31x0]https://kalk.ir/static/images/page/refresh.png[/img]ما را دنبال کنید:



RE: تجربیات اردوهای جهادی - ADMIN - ۱۳۹۸-۸-۸

همراه کردن ریاست دانشگاه در تمام مراحل اردوی جهادی
[img=153x0]https://kalk.ir/media/experience_image/s_aVE77Ez.jpg.222x140_q85_box-0%2C62%2C1012%2C699_crop_detail.jpg[/img]فایل های ضمیمه
[img=17x0]https://kalk.ir/static/images/page/text.png[/img]* مقدمه از لزوم انجام فعالیت:
از اول انقلاب پدران و مادران ما شعارهایی سر می دادند که منشا آنها برخواسته از فطرت خدا جوی شان بوده است و در این شعارها آنجا نمود پیدا می کنند که به دنبال عدالت و محرومیت زدایی در تمام عرصه ها باشیم و همین ها باعث شد تا کار را شروع کنیم.
سال ۱۳۹۵ بود که بنده به عنوان مسئول، پایگاه را تحویل گرفتم و پس از بررسی های مقدماتی که انجام دادم متوجه شدم که این پایگاه بسیج پس از ۳۰ الی ۴۰ سال گروه جهادی نداشته و این برای یک دانشگاه فوق العاده بد بود و بدی کار اینجا بیشتر نمایان می شد که این دانشگاه دانشگاه فرهنگیان بود دانشگاهی که رسالت خطیر ش در خط مقدم بودن جهاد و خدمت و تعلیم و تربیت است و همین موضوع باعث شد که ما کارهای جهادی را آرام آرام و با برنامه شروع کنیم.
*ایده های فعالیت:
با توجه به اینکه از قبل با فضا های محرومیت زدایی آشنا بودم باعث شد که کارهای از این قبیل را با شکل هایی متفاوت اجرا کنیم.
*پیگیری های پیش از فعالیت:
می دانستم که دانشگاه گروه جهادی اش را تاسیس نکرده بود و برای همین ابتدا در جلسه شورای فرهنگی دانشگاه صحبت هایی پیرامون کارهای جهادی و اهمیت انجام آن توسط نو معلمان، شد و پس از آن جلسه و اعلام پیگیری تاسیس به سازمان بسیج دانشجویی استان مراجعه کرده و گروه را تاسیس نمودم.
پس از تاسیس گروه جهادی شهید آیت شروع به جستجوی منطقه ای کردیم که آن هم با هماهنگی سپاه شهرستان نجف آباد حل شد و منطقه ای به اسم خشک آبخور و مکدین که از توابع پشت کوه فریدونشهر بود را انتخاب کردیم تا در آنجا کارهای عمرانی و علمی و فرهنگی انجام دهیم.
پس از شناسایی منطقه و تشکیل کمیته ای برای گروه جهادی سلسه جلساتی با افراد مختلف و نهاد های مختلف برگزار کردیم تا از کمک های یدی و نقدی شان بهره مند شویم. یکی از این جلسات با ریاست دانشگاه بود و وقتی که با ایشان جلسه داشتیم از لزوم کارجهادی توسط مسئولان و مدیران صحبت کردیم و همین باعث شد که دانشگاه 90 درصد کمک ها را به ما بکند تا جایی که رییس دانشگاه گفت اگر که شد من هم خودم به اردوی جهادی می آیم و اینجا بود که بنده و اعضای کمیته تعجب کردیم ولی می دانستیم که ایشان یعنی آقای دکتر شریفی روحیه جهادی و انقلابی دارند و همین حرف ایشان باعث شد که ما این پیشنهاد را پیگیری کنیم. در یکی از همین روزها که پیگیر جور کردن ماشین برای اردو بودم به دفتر ریاست دانشگاه رفتم و به ایشان گفتم که آقای دکتر ما یک ماشین نیاز داریم و ماشین دانشگاه بیکار است( در صورتیکه آن موقع دانشگاه تعمیرات داشت)، ایشان گفتن که بروید از معاون بپرسید و اگر کاری ندارند مانعی نیست؛ من هم به نزد معاون دانشگاه رفتم و گفتم که حاجی جان،آقای دکتر گفتند که ماشین را بفرستید برای چکاب تا ببریم برای اردوی جهادی و ایشان گفتند که آقای دکتر گفته و منهم گفتم بله- در اینجا یک شیطنت ریزی کردم ولی فکر کنم چون هدفم درست بود خدا هم آبرو داری کرد و لو نرفتم- و خلاصه ماشین را اینطوری حل کردم و دوباره رفتم پیش رییس و گفتم که راننده هم نداریم و چه خوب می شد همانطور که خودتون گفتید با ما می آمدید و در همین حین بود که رییس گفت آقای مسعودی بیا دم ماشین تا گواهینامه ام را بهت بدهم و برو حکم ماشین رو برای خودم بزن و منم میام و من هم معطلش نکردم و رفتم کار را انجام دادم.
*جزئیات فعالیت:
روز موعود رسیده بود و بچه ها در دانشگاه حاضر شده بودند و میدل باس سپاه هم آمده بود که بچه ها را ببرد. نماز را خواندیم و ناهار را خوردیم و با کمک بچه ها و کارپرداز و پرسنل دانشگاه، بارها و اقلام مورد نیاز را سوار ماشین کردیم و بارها را محکم بستیم. بچه ها زودتر از ما حرکت کردند و بنده و رییس هم با مزدای دانشگاه که ماشین باری مان بود پس از نیم ساعت راه افتادیم؛ چشمتان روز بد نبیند، ماشین به تیران و کرون نرسیده بود که جوش آورد، چند لحظه صبر کردیم و در رادیاتور را باز کردیم و دیدیم که ماشین آب ندارد و سریعا یک بطری آب به داخل آن ریختیم و رفتیم تا به یک تعویض روغنی رسیدیم و آنجا هم متوجه شدیم که ماشین روغن هم ندارد و همینجا بود که یکمی مشکوک شدم و احساس کردم که از اعتمادم سو استفاده شده و رییس هم همچین حسی داشت ولی به رویش نیاورد و پس از ریختن روغن درون موتور به راه افتادیم؛ چند کیلومتر دیگر رفتیم تا اینکه دوباره ماشین جوش آورد و بوی سوختن می داد؛ سریعا با یکی از دوستان تماس گرفتم و ماجرا را گفتم و چون او خودش مکانیک بود گفت سریع برو دم یک مغازه و احتمالا واشر سر سیلند سوزانده اید. پس از قطع تماس تلفنی سریعا با دکتر شریفی به یک مکانیکی رفتیم و ساعت هم 4 بعد از ظهر شده بود یعنی اینکه دو ساعت از بچه ها عقب افتاده بودیم. استاد مکانیک تا ماشین را دید گفت این ماشین باید بخوابد تا تعمیر شود و ماهم اصرار داشتیم که ماشین تا شب نشده به مقصد برسد چونکه تمام وسایل از لوازم کار گرفته تا مواد غذایی در این ماشین بود و اگر نمیرسید بچه ها چیز زیادی برای خوردن نداشتند.آن استاد مکانیک هم قبول کرد و در ابتدا با دکتر شریفی رفتند و وسایل مورد نیاز را خریدند و آمدند و موتور ماشین را باز کرد و تعمیر را شروع کرد و این تعمیر تا ساعت 11 شب طول کشید.آقای شریفی گفت که آقای مسعودی من در شب زیاد نمیتوانم رانندگی کنم و شب را باید استراحت کنیم و من هم از طرفی نگران بچه ها بودم که ساعت 6 عصر به منطقه رسیده بودند و چیزی برای خوردن نداشتند و از طرفی هم نگران خطر جاده و بالا خره پس از تماس با بچه ها متوجه شدم که در قرارگاه منطقه نان و پنیری خورده اند و پس از این تماس تصمیم بر آن شد که بمانیم آقای دکتر شریفی با هماهنگی دوستانشان یک مکانی برای استراحتمان در منطقه فریدونشهر هماهنگ کردند و شب را در آنجا استراحت کردیم تا اینکه صبح شد و نماز را خواندیم و به راه افتادیم. نزدیک ساعت 9 صبح بود که به منطقه رسیدیم و پس از سلام و احوال پرسی با دوستان کار را طبق برنامه شروع کردیم و تقسیم مسئولیت ها را انحام دادیم ولی انتظار نداشتیم که دکتر شریفی هم لباس کار بر تن کند و بگوید چه کای انجام بدهم و اینجا بود که واقعا فهمیدم ایشان جهادی و انقلابی است. ایشان در طول این یک هفته که اردوی جهادی همراه با گروه بودند، در تمام کارهای عمرانی و فرهنگی کار کردند و شبها هم که همه دور هم جمع می شدیم تا برنامه ها را بازبینی کنیم و اصلاحاتی انجام دهیم،دکتر شریفی به بیان خاطراتی می پرداختند که واقعا عالی بود و باعث شد که بچه ها بیشتر با دیدگاهای ایشان و همچنین روحیه سرشارشان آشنا شوند.
در این اردو بچه ها به ساخت مسجد در روستای خشک آبخور پرداختند و همچنین در سه روستای دره بادام،خشک آبخور و مکدین هم به کار فرهنگی،علمی و آموزشی پرداختند و همچنین با کمک خیرین و اداره ارشاد شهرستان نجف آباد یک کتابخانه هم در روستای مکدین افتتاح شد.
*نقاط ضعف:
اعتماد به مسئولین جهادی مبنی بر شناسایی منطقه که منجر به عدم شناسایی دقیق خودم شد.
عدم وجود استاد کار کافی برای فغالیت های عمرانی
عدم چکاب ماشین توسط خودم که منجر به پیش آمدن آن اتفاق شد.
عدم وجود استاد کار کافی برای کارهای عمرانی
*نتایج و پیامد‌ها:
بچه ها متوجه شدند که تمام مدیران بد نیستند و مدیر انقلابی چگونه است.
این کار در بین تمام دانشگاه های فرهنگیان صدا به پا کرد و به بقیه مدیران هم الگو داد
این اردو باعث شد که روحیه جهادی نومعلمان بیش از پیش شود.
باعث شد بعد از اردوی جهادی چند تن از بچه ها یک خیریه تاسیس کنند و در مناطق محروم اصفهان کار کنند
*شیوه‌های تبلیغات:
طراحی پوستر و نصب در دانشگاه و سپاه شهرستان و تماس های تلفنی و پیامکی و تبلیغات حضوری
*توضیحات فایل های ضمیمه:
نفر وسط جناب آقای دکتر شریفی ریاست دانشگاه هستند.
تجربه ای از: علی مسعودی
شماره تماس نویسنده: ۰۹۱۳۸۶۹۷۳۱۱
[img=28x0]https://kalk.ir/static/images/page/tag.png[/img]تصاویر تجربه همراه کردن ریاست دانشگاه در تمام مراحل اردوی جهادی
مشاهده همه
بارگذاری تصویرهای شما از این تجربه
  • [img=195x0]https://kalk.ir/media/images/s.jpg.jpg[/img]
پرسش و پاسخ پیرامون تجربه
[img=31x0]https://kalk.ir/static/images/page/refresh.png[/img]



RE: تجربیات اردوهای جهادی - ADMIN - ۱۳۹۸-۸-۱۰

کالک | کالک عملیاتی

هیچ داده‌ای یافت نشد.