مشاوره خانواده رایگان عطاملک
خاطرات دردناک روزهای قرنطینه - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html)
+--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html)
+---- انجمن: انقلاب اسلامی / دفاع مقدس / مدافعان حرم (https://atamalek.ir/forum-121.html)
+---- موضوع: خاطرات دردناک روزهای قرنطینه (/thread-10669.html)



خاطرات دردناک روزهای قرنطینه - ADMIN - ۱۳۹۹-۱-۲

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا در منزل قرنطینه هستید ؟
چندروز ؟
                 
حوصله تان سر رفته ؟
تحملتان تمام شده ؟
خیلے خسته شدید؟

:rose:              :rose::rose::rose:          :rose::rose::rose:

  لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یڪ عده براے شرف و عزت و ناموس ودین ما چه ڪشیده اند .......

:rose::rose::rose::rose::rose:

آن قدر اسارتش طولانے شده بود ڪه یڪ افسر عراقے گفته بود تو به ایران باز نمے گردے بیا همین جا تشڪیل خانواده بده!...همسر شهید لشگرے مے گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقے براے همگان شود...اواولین ڪسے بودڪه رفت و آخرین نفرے بود ڪه برگشت.... اسیر ڪه شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علے پسرش دانشجوے دندانپزشڪے بود...وقتیبازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادے را چگونه گذراندے و او مے گفت:برنامه ریزے ڪرده بودم و هرروز یڪے از خاطرات گذشته خود را مرور مے ڪردم سالها در سلول هاے انفرادے بوده و با ڪسے  ارتباط نداشت،قرآن راڪامل حفظ ڪرده بود،زبان انگلیسے مے دانست و براے ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود

حسین مے گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالے ڪه تو انفرادے بودم سالها با یڪ "مارمولڪ"  هم صحبت مے شدم.بهترین عیدے ڪه این ۱۸ سال اسارت گرفتم،یڪ نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود،سرباز عراقے نگهبان یڪ لیوان آب یخ مے خورد مے خواست باقے مانده آن را دور بریزد،نگاهش به من افتاد،دلش سوخت و آن را به من داد،من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم،این را بگویم ڪه من ۱۲ سال در حسرت دیدن یڪ برگ سبز،یڪ منظره بودم،حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم...

ڪتاب  خاطرات دردناڪ
ناصر ڪاوه


RE: خاطرات دردناک روزهای قرنطینه - ADMIN - ۱۳۹۹-۱-۲

این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم...

او پس از ۱۶ سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد یعنی سال ۱۳۷۷ به ایران بازگشت و بدین ترتیب او نخستین اسیر و آخرین آزاده جنگ بود.

در بدو ورود در دیدار صمیمانه با رهبر معظم انقلاب مفتخر به لقب «سید الاسرای ایران» گردید.

شهید حسين لشكری در مصاحبه خود گفت:
اعتقادات مذهبی و مكتبی سربازان ايرانی مهمترين عامل مقاومت آنها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثی ها بود... ما با تاسی به سيره اهل بيت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسك به دين و اهداف آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ كرديم.

:globe_with_meridians: منبع: کتاب خاطرات دردناک (تالیف ناصر کاوه) و پایگاه خبری اخبار آزادگان