(۱۳۹۰-۱۲-۲۸، ۰۶:۱۹ عصر)ADMIN نوشته است: دوستان عزیز سلام

ابوسعید اباالخیر را که می شناسید ، همان علف خار بیابانها را می گویم که بگفته مرید وهمشهری سینه چاکش عطار نیشابوری ؛وی بجای غذا از علف های بیابان ها تغذیه می کرده1

ونیمه شبها مریدان خودرا ازخواب بیدار می کرد وبه آنها می گفت((قوموا وارقصو للله))بلند شوید وبرای خدا برقصید2

همان کسی که قبل از هر وعده نماز به جای وضو غسل می نمود و برای انجام ختم قرآن پای خود را به سقف می بست و از آن آویزان می شد و بدین شکل ختم قرآن می کرد



جناب ابوسعید طی نامه ای بجناب شیخ الرئیس بو علی سینا چنین می نگارد.



ای عالم فرزانه

من نسبت به صراط مستقیم یقین دارم اما راه های آغشته به ظن و گمان در مسیر حقیقت فراوان است و من در جستجوی راه طالبان آنم شاید خداوند تبارک تعالی به خاطر تحقیق در صدق تصدیق راهی به سوی حقیقت فرارویم بگشاید و شما هم که به علم در این موفق شده و به مذاکرات علمی آن مستور گشته اید پس بیا آنچه بدان دست یافته را به گوش من هم برسان و آنچه بدان رسیده ای و برای آن به توفیق یافته ای برایم تبین نما و بدان که اضطراب آغاز عبادت است و هرکس عابد شد اصلاح می گردد و این راه هم بسیار آسان وهم بسیار مشکل است وتوفیق بدست خداست .



دوستان عزیز همان طور که درمتن نامه مشاهده کردید جناب او ابو سعید با آن پیشینه انحرافی که عرض کردیم گویا یک تشویش خاطر ویک اضطرابی که ناشی از یک بحث فقهی وشرعی بوده برایش ایجاد شده ولذا برای برطرف کردن این اضطراب دست به دامان شیخ الرئیس ابو علی سینا می شود و از او مدد ویاری بخواهد.



اما تائید جناب ابو سعید وشیوه سلوکیش توسط شیخ الرئیس.

*.......از خداوند تبارک وتعالی می خواهم از دیدگانمان و حجاب ها را و از قلوب مان قساوت را بزداید وهچنان که ابوسعید را هدایت نموده است ما را نیز هدایت کند از آنچه به او مرحمت فرموده ما را نیز مرحمت نماید.....





**.......واز خداوند می خواهم او((ابوسعید)) را راهنمای ما در آنچه بدو دست یافته و رهبر ما در آنچه بدان رسیده قرار دهد وانه ولی ذالک .....





اما عجز و بیچارگی جناب ابن سینا درمقابل ابوسعید منحرف را درمتن ببینید.



اما آنچه از من خواسته ای و در پی تذکر از این جانب و راهنمائی از این سو بوده وتقاضای بیانی شفا بخش از کلام من داشتی پس بدان , این درمثل بینائی را می ماند که از کوری راه بجوید وشنوائی که از ناشنوائی بی خبرراهنمایی طلبد

آیا سزوار است همچو منی(( ابوعلی سینا)) او((ابو سعید)) را پند واندرز دهد وبا ضرب المثل های شایسته به راه راست راهنمائیش کنم .راهی راکه او خود برآن ثابت وپایدار بوده وبه هدفی بخواندش که به آن رسیده است.





اما پندها ونصایح شیخ وابتدای امر، آماده سازی ذهن خواننده برای توجیح اباطیلش



بهترین عمل عملی است که با نیت باشد وبهترین نیت ،آنست که از علم ناشی گردد و بدان که حکمت و دانش ریشه همه فضائل است ....



توضیح : ابن سینا دراینجا کلامی را بیان می دارد که ظاهرش درست است ،اما این کلام و این نصیحت برای یک بدعت زده شافعی مذهب همانند ابوسعید چه درد می خورد ؟ کسی که اساس دینش برمبنای بدعت در سنت رسول الله بوده ،کسی که طریقتی خلاف طریقت اهل البیت را داشته ،کسی که بنیان دینش با دشمنی علی علیه سلام وآلش بوده ،کسی که علف بیابان می خورده کسی که بجای نماز می رقصد یک چنین شخصیت ، بی شخصیتی وقتی اساس عقیده اش باطل است دیگر نیت معنی ندارد ......







اما اصل موضوع :

یعنی مشکل وتشویش خاطر ابو سعید وبرطرف کردن این ظن وگمان توسط ابوعلی سینای منحرف.



کلام بوعلی[ اما نوشیدنی ]



اما در نوشیدنی ها از آن به عنوان لهو ولعب استفاده مکن بلکه بجهت دواء وشفا بهره جو !!! وبا هر گروه با عادت و رسم شان برخورد کن........





توضیح ,

همان طور که مشاهد کردید جناب شیخ الرئیس منحرف در آموزه های اخلاقی و عرفانی خود برای رفع تشویش خاطر جناب ابوسعید اباالخیر منحرف به او می آموزد که از سیستم توجیه استفاده کند .به او می آموزد که ملاک نیت شخصی انسان ها ست و این نیت باید همراه با علم و حکمت همراه باشد . ولذا این می شود که شب جناب ابو سعید نیمه شب شاگردانش را بلند می کند ومی گوید برای خدا برقصید ((همان نیت خالص که ابن سینا یادش داده ))چرا که از دیدگاه طبی ابن سینا شاید مقداری شراب برای بدن مفید باشد البته به شرطی که آن را برای لهو لعب نخورد یعنی نیتش سلامتی جسم باشد .این همان فقه عمری است که ابن سینا وهمه ملاعین منحرف از مولایشان یعنی عمربن خطاب به ارث برده اند حرام زاده شراب می خورد ومی گفت آنقدر می خورم که مست نکنم انگار نه انگار که مسلم هستند وشارع مقدس ان را نجس اعلام کرده چیز نجس هم فرقی ندارد چه یک قطره، چه هزار قطره اش نجس است دیگر .

نکته:



ساختن کلاه شرعی یا همان توجیه کردن از بهترین وقوی ترین ابزار شیطان برای بدام انداختن افراد است وتقریبا همه منحرفین بدان مبتلا هستند. عمربن خطاب لعنت الله علیه درب خانه علی را آتش زد دختر پیامبر را بین در ودیوار شهید کرد بعد گفتند ما خواستیم بین مسلمین وحدت ایجاد کنیم ((توجیه )) وهمین طور تا فلاسفه که به همین درد ((توجیه)) مبتلا هستند امثال ملای شیرازی که بوسیدن پسرهای خوشگل را یکی از شیوه ای سلوکی خویش می دانست و می گفت که من درصورت زیبای او جمال خدا را می بینم و....

اما عمق فاجعه ازآنجا شروع می شود که این سیستم توسط شیاطین جنی وانسی درجامعه علوی درحال ترویج ونشر باشد.وار آن بدتر اینکه با این ها طرح وحدت وبرادری هم ریخته شود آنجاست که دیگر فاتحه اسلام عزیز را باید خواند .درروایات آخر الزمان هم داریم که بدترین خلق درآن زمان فلاسفه هستند .شایسته است خواننده ومسئولین محترم بیش از پیش در برملا کردن چهره اهل خلاف لعنت الله علیهم اجمعین تلاش کنند که همین مورد رضای مولا وصاحب ما حجت بن الحسن عسکری علیه سلام می باشد .

من الله توفیق:anti310




1) تذکرة الاولیاء عطار، ص 454

2) اسرارالتوحید، ص 45

_________________
اگه که ، قرار بشه منم یروز رئیس دولتی بشم

یه روز اگه تو رویاهام شخص حکومتی بشم

پرچم مشکی میشه رنگ لواء کشورم

تو وسطش حک می کنم ،سگ سگای حیدرم


http://www.loghman.info/forum/viewtopic.php?f=270&p=34415&sid=f0e5b8e4f9742073acd6fd3aebfaed72#p34415

(۱۳۹۰-۱۲-۲۸، ۰۶:۱۹ عصر)ADMIN نوشته است: دوستان عزیز سلام

ابوسعید اباالخیر را که می شناسید ، همان علف خار بیابانها را می گویم که بگفته مرید وهمشهری سینه چاکش عطار نیشابوری ؛وی بجای غذا از علف های بیابان ها تغذیه می کرده1

ونیمه شبها مریدان خودرا ازخواب بیدار می کرد وبه آنها می گفت((قوموا وارقصو للله))بلند شوید وبرای خدا برقصید2

همان کسی که قبل از هر وعده نماز به جای وضو غسل می نمود و برای انجام ختم قرآن پای خود را به سقف می بست و از آن آویزان می شد و بدین شکل ختم قرآن می کرد



جناب ابوسعید طی نامه ای بجناب شیخ الرئیس بو علی سینا چنین می نگارد.



ای عالم فرزانه

من نسبت به صراط مستقیم یقین دارم اما راه های آغشته به ظن و گمان در مسیر حقیقت فراوان است و من در جستجوی راه طالبان آنم شاید خداوند تبارک تعالی به خاطر تحقیق در صدق تصدیق راهی به سوی حقیقت فرارویم بگشاید و شما هم که به علم در این موفق شده و به مذاکرات علمی آن مستور گشته اید پس بیا آنچه بدان دست یافته را به گوش من هم برسان و آنچه بدان رسیده ای و برای آن به توفیق یافته ای برایم تبین نما و بدان که اضطراب آغاز عبادت است و هرکس عابد شد اصلاح می گردد و این راه هم بسیار آسان وهم بسیار مشکل است وتوفیق بدست خداست .



دوستان عزیز همان طور که درمتن نامه مشاهده کردید جناب او ابو سعید با آن پیشینه انحرافی که عرض کردیم گویا یک تشویش خاطر ویک اضطرابی که ناشی از یک بحث فقهی وشرعی بوده برایش ایجاد شده ولذا برای برطرف کردن این اضطراب دست به دامان شیخ الرئیس ابو علی سینا می شود و از او مدد ویاری بخواهد.



اما تائید جناب ابو سعید وشیوه سلوکیش توسط شیخ الرئیس.

*.......از خداوند تبارک وتعالی می خواهم از دیدگانمان و حجاب ها را و از قلوب مان قساوت را بزداید وهچنان که ابوسعید را هدایت نموده است ما را نیز هدایت کند از آنچه به او مرحمت فرموده ما را نیز مرحمت نماید.....





**.......واز خداوند می خواهم او((ابوسعید)) را راهنمای ما در آنچه بدو دست یافته و رهبر ما در آنچه بدان رسیده قرار دهد وانه ولی ذالک .....





اما عجز و بیچارگی جناب ابن سینا درمقابل ابوسعید منحرف را درمتن ببینید.



اما آنچه از من خواسته ای و در پی تذکر از این جانب و راهنمائی از این سو بوده وتقاضای بیانی شفا بخش از کلام من داشتی پس بدان , این درمثل بینائی را می ماند که از کوری راه بجوید وشنوائی که از ناشنوائی بی خبرراهنمایی طلبد

آیا سزوار است همچو منی(( ابوعلی سینا)) او((ابو سعید)) را پند واندرز دهد وبا ضرب المثل های شایسته به راه راست راهنمائیش کنم .راهی راکه او خود برآن ثابت وپایدار بوده وبه هدفی بخواندش که به آن رسیده است.





اما پندها ونصایح شیخ وابتدای امر، آماده سازی ذهن خواننده برای توجیح اباطیلش



بهترین عمل عملی است که با نیت باشد وبهترین نیت ،آنست که از علم ناشی گردد و بدان که حکمت و دانش ریشه همه فضائل است ....



توضیح : ابن سینا دراینجا کلامی را بیان می دارد که ظاهرش درست است ،اما این کلام و این نصیحت برای یک بدعت زده شافعی مذهب همانند ابوسعید چه درد می خورد ؟ کسی که اساس دینش برمبنای بدعت در سنت رسول الله بوده ،کسی که طریقتی خلاف طریقت اهل البیت را داشته ،کسی که بنیان دینش با دشمنی علی علیه سلام وآلش بوده ،کسی که علف بیابان می خورده کسی که بجای نماز می رقصد یک چنین شخصیت ، بی شخصیتی وقتی اساس عقیده اش باطل است دیگر نیت معنی ندارد ......







اما اصل موضوع :

یعنی مشکل وتشویش خاطر ابو سعید وبرطرف کردن این ظن وگمان توسط ابوعلی سینای منحرف.



کلام بوعلی[ اما نوشیدنی ]



اما در نوشیدنی ها از آن به عنوان لهو ولعب استفاده مکن بلکه بجهت دواء وشفا بهره جو !!! وبا هر گروه با عادت و رسم شان برخورد کن........





توضیح ,

همان طور که مشاهد کردید جناب شیخ الرئیس منحرف در آموزه های اخلاقی و عرفانی خود برای رفع تشویش خاطر جناب ابوسعید اباالخیر منحرف به او می آموزد که از سیستم توجیه استفاده کند .به او می آموزد که ملاک نیت شخصی انسان ها ست و این نیت باید همراه با علم و حکمت همراه باشد . ولذا این می شود که شب جناب ابو سعید نیمه شب شاگردانش را بلند می کند ومی گوید برای خدا برقصید ((همان نیت خالص که ابن سینا یادش داده ))چرا که از دیدگاه طبی ابن سینا شاید مقداری شراب برای بدن مفید باشد البته به شرطی که آن را برای لهو لعب نخورد یعنی نیتش سلامتی جسم باشد .این همان فقه عمری است که ابن سینا وهمه ملاعین منحرف از مولایشان یعنی عمربن خطاب به ارث برده اند حرام زاده شراب می خورد ومی گفت آنقدر می خورم که مست نکنم انگار نه انگار که مسلم هستند وشارع مقدس ان را نجس اعلام کرده چیز نجس هم فرقی ندارد چه یک قطره، چه هزار قطره اش نجس است دیگر .

نکته:



ساختن کلاه شرعی یا همان توجیه کردن از بهترین وقوی ترین ابزار شیطان برای بدام انداختن افراد است وتقریبا همه منحرفین بدان مبتلا هستند. عمربن خطاب لعنت الله علیه درب خانه علی را آتش زد دختر پیامبر را بین در ودیوار شهید کرد بعد گفتند ما خواستیم بین مسلمین وحدت ایجاد کنیم ((توجیه )) وهمین طور تا فلاسفه که به همین درد ((توجیه)) مبتلا هستند امثال ملای شیرازی که بوسیدن پسرهای خوشگل را یکی از شیوه ای سلوکی خویش می دانست و می گفت که من درصورت زیبای او جمال خدا را می بینم و....

اما عمق فاجعه ازآنجا شروع می شود که این سیستم توسط شیاطین جنی وانسی درجامعه علوی درحال ترویج ونشر باشد.وار آن بدتر اینکه با این ها طرح وحدت وبرادری هم ریخته شود آنجاست که دیگر فاتحه اسلام عزیز را باید خواند .درروایات آخر الزمان هم داریم که بدترین خلق درآن زمان فلاسفه هستند .شایسته است خواننده ومسئولین محترم بیش از پیش در برملا کردن چهره اهل خلاف لعنت الله علیهم اجمعین تلاش کنند که همین مورد رضای مولا وصاحب ما حجت بن الحسن عسکری علیه سلام می باشد .

من الله توفیق:anti310




1) تذکرة الاولیاء عطار، ص 454

2) اسرارالتوحید، ص 45

_________________
اگه که ، قرار بشه منم یروز رئیس دولتی بشم

یه روز اگه تو رویاهام شخص حکومتی بشم

پرچم مشکی میشه رنگ لواء کشورم

تو وسطش حک می کنم ،سگ سگای حیدرم


http://www.loghman.info/forum/viewtopic.php?f=270&p=34415&sid=f0e5b8e4f9742073acd6fd3aebfaed72#p34415