مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک
عطاملک جوینی، تاریخ نگار برجسته - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: شهرستان جوین (https://atamalek.ir/forum-9.html)
+--- انجمن: آثار و مفاخر (https://atamalek.ir/forum-13.html)
+--- موضوع: عطاملک جوینی، تاریخ نگار برجسته (/thread-230.html)



عطاملک جوینی، تاریخ نگار برجسته - ADMIN - ۱۳۹۰-۲-۱۵

علا»الدین عطاملک جوینی متولد سال ۶۲۲ یا ۶۲۳ هجری در قریه جوین خراسان، نگارنده کتاب مشهور تاریخ جهانگشای، از سیاست ورزان برجسته و تاریخنگاران چیره دست ایران زمین در سده هفتم است. وی که به روزگار فرمانروایی ایلخانانی چون هلاکو و اباقا در دستگاه دیوانی مغولان واجد ارج و مقام بود و حتی در برهه ای از روزگار بر قلمرو و پایتخت مشهور خلفای عباسی یعنی شهر افسانه های هزار و یک شب، بغداد، حکم می راند از اعاظم چهره های فرهنگی ایران در گستره ای زمانی به وسعت تمام تاریخ است.
آنچه منابع تاریخی به دست می دهند آن است که عطاملک جوینی با پشتکار فراوان و با استفاده از نفوذ معنوی خویش در دربار ایلخانی گامهای بلندی در جهت دستیابی به هدف ها و آرمان های فرهنگی برداشت و البته در این مسیر چندان موفق طی طریق کرد که امروزه پژوهشگران و جستجوگران وادی تاریخ نقش او را در تجدید حیات فرهنگ ایران هم پایه و برابر با نقش بزرگان و اندیشمندانی هم عصر با او چون خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی قلمداد کرده اند.
به عنوان نمونه، در این راستا، او دیوان انشا را در دستگاه اداری ایلخانی به گونه ای بازسازی کرد که از آن پس نامه های دولتی را دیگر نه به عربی بلکه به پارسی می نگاشتند. عطاملک همچنین، درجهت غلبه دادن عنصر ایرانی و گرامیداشت دانشمندان، فرهیختگان و تخفیف نفوذ و طرد مخالفان به ویژه بوداییان و مسیحیان همت گماشت. درحقیقت، پی آمد حمایتهای افزون او از خردمندان و اندیشه ورزان بود که دگراندیشان و عالمان برجسته آن عهد در آثار خویش او را مورد ستایش بسیار و تمجید فراوان قرار می دادند.
کمال الدین میثم بحرانی،که از لحاظ اقتباس مسائل فلسفی در امور فقهی، نمونه بارزی از متکلمان شیعه است و از او با عناوینی چون فیلسوف محقق و حکیم مدقق یاد کرده اند شرحی بر نهج البلاغه نگاشت و آن را به نام عطاملک جوینی کرد. شاعر شیرین سخن شیراز، سعدی، نیز در ستایش از عطاملک جوینی بسیار سخن رانده و ابیاتی بسیار زیبا همچون ابیات ذیل در مدح او و وصف توفیق های فرهنگی این بزرگمرد تاریخ ایران سروده است :
زبس که اهل هنر را بزرگ کرد و نواخت
بسی نماند که هر ناقصی شود کامل
□□□
هزاردستان بر گل سخن سرای چو سعدی
دعای صاحب عادل علا» دولت و دین را
وزیر مشرق و مغرب امین مکه و یثرب
که هیچ ملک ندارد چنو حفیظ و امین را
جهان فضل و فتوت جمال دست وزارت
که زیر دست نشانده مقربان مکین را
آنچه روشن است گذشته از سعدی سرایندگانی دیگر چون همام تبریزی و مجد همگر نیز ایبات افزونی در ستایش عطاملک و خاندان دانش دوستش سروده اند.
به هر ترتیب آنچه هویدا است در کنار تمامی خدمات و اقدامات ارزشمند آنچه بیش از همه اسباب اشتهار و موجبات جاودانگی نام عطاملک جوینی را فراهم آورده نگارش کتاب ارزشمند و بسیار مشهور تاریخ جهانگشای است. عطاملک جوینی که برای نخستین بار پس از یورش مغولان مراسم نماز جمعه را برپای داشت و برقراری دوباره مناسک حج آن هم پس از دهها سال متروک ماندن نیز در زمره اقدامات بسیار مهم دوران سیاست ورزی اوبود و به تعبیر خودش تنها با تلاش او وقت آن شد تا «ارباب وجه و صفا و عاشقان مروه و صفا لبیک زنان احرام بندند» کتاب تاریخ جهانگشای خود را که یادگاری فراموش نشدنی از آن روزگار است در سه جلد نگاشت.
مجلد نخست این کتاب شامل تاریخ شروع کار چنگیزخان، یاسای چنگیزی، تاریخ قوم اویغور، فتوحات چنگیز در فرارود (ماورا»النهر) و خراسان، انقراض سلسله خوارزمشاهیان و پادشاهی اکتای و گیوک است.
جلد دوم کتاب دربرگیرنده تاریخ سلاطین خوارزمشاهی، پادشاهان قراختایی و حکام مغولی ایران است. جلد سوم نیز مشتمل بر تاریخ منگوقاآن و داستان لشگرکشی هلاکوخان به ایران و شرح تاریخ فرقه اسماعیلیه است.
تاریخ جهانگشای جوینی که با نثری متکلف و مصنوع نگاشته شده در زمره نخستین کتابهایی است که درباره تاریخ مغولان نگاشته شده اند.
نزدیکی زمان نگارش آن با یورش چنگیز سبب شده است امروزه تاریخ پژوهان آن را مستندترین منبع درمورد تاریخچه فتوحات مغول و دهه های ابتدایی فرمانروایی مغول برشمارند. به تعبیر عباس اقبال، نویسنده کتاب تاریخ مغول، این کتاب «یکی از دو سه کتاب تاریخ فارسی است که علاوه بر انشای بلیغ و استحکام عبارت، مولف آن در جمعآوری هرگونه اطلاعات نفیس غالب ایام عمر خویش را صرف کرده و چنان در این کار دقت به خرج داده که قسمت عمده معلوماتی که جوینی در تاریخ جهانگشای آورده در هیچ کتاب دیگر به دست نمی آید.» اما آنچه بیش از همه شایان توجه می نماید آن است که اگرچه جوینی در این کتاب از مخدومان مغول تبار خویش هواداری می کند، اما نه بدکرداری های آنان را مخفی می سازد و نه می کوشد تا آنان را از گناهانی که مرتکب شده اند تبرئه سازد. این نکته ای است که یان ریپکا، از نویسندگان مجموعه عظیم تاریخ ایران دانشگاه کمبریج، نیز آن را از نظر دور نداشته و بر درستی آن صحه نهاده است.
شواهدی بسیار در متن کتاب تاریخ جهانگشای برای اثبات درستی باور فوق وجود دارد. به عنوان نمونه، جوینی شرح وقایع سبعانه رخ داده در خوارزم اشغال شده به توسط مغولان را چنین شرح داده است:
«خلایق را به صحرا راندند، آنچه ارباب حرفت و صناعت بودند زیادت از صد هزار نفر جدا کردند و آنچه کودکان و زنان جوان بود برده کرده و به اسیری بردند و باقی مردان را بر لشگر قسمت کردند، هریک مرد قتال را بیست و چهار نفس مقتول رسید. لشگر به نهب و تاراج مشغول شدند و بقایای بیوت و محلات را ویران کرد. خوارزم که مرکز رجال رزم و مجمع نسا» بزم بود نشیمن بوم و زغن شد. دور از خوشی دور شد و قصور بر خرابی مقصور گشت.»
نکته ای دیگر نیز در کتاب تاریخ جهانگشای شایان توجه می نماید و آن این است که عطاملک به ویژه در مقدمه کتاب با دیدگاهی فلسفی به تاریخ نگریسته است. درواقع همانگونه که عزیزالله بیات، نویسنده کتاب شناسایی منابع و ماخذ تاریخ ایران، نیز اذعان داشته جوینی در این کتاب به مانند ابن خلدون، فیلسوف و جامعه شناس نامدار سده نهم و بنیانگذار علم فلسفه تاریخ، مسایل فلسفی و اصول صحیح اجتماعی را که در انقراض سلسله خوارزمشاهی و پیشرفت چنگیزیان دخالت داشته درنهایت دقت یاد کرده است. درحقیقت، دلایلی که او برای سقوط ایران بیان داشته همسان با براهینی است که ابن خلدون در سده های آتی برای سقوط و انحطاط دول اسلامی یاد کرده است. به هرحال، آنچه روشن است، کمتر کسی از نویسندگان آن زمان به مانند عطاملک جوینی به کنه مسایل اجتماعی تفکر و تعمق کرده است.
این دانشمند عالی مقام، سیاستمدار ماهر و مولف توانا سرانجام در سال ۶۸۱ هجری درگذشت در حالی که نامی نیک از خود برای تاریخ به یادگار نهاده بود.

نویسنده : امیر نعمتی لیمایی