داستان قبر پولدار و خانه فقیر - نسخهی قابل چاپ +- مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک (https://atamalek.ir) +-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html) +--- انجمن: هنر (https://atamalek.ir/forum-119.html) +---- انجمن: کتاب | رمان | ادبیات (https://atamalek.ir/forum-31.html) +---- موضوع: داستان قبر پولدار و خانه فقیر (/thread-3226.html) |
داستان قبر پولدار و خانه فقیر - ~~sara~~ - ۱۳۹۱-۱۱-۲۲ داستان قبر پولدار و خانه فقیر جمعی تابوت پدری را بر دوش می بردند، و کودکی همراه با آن جمع ، نالان و گریان می رفت و در خطاب به تابوت می گفت :آخر ای پدر عزیزم ، تو را به کجا می برند ؟ تو را می خواهند به خاک بسپرند . تو را به خانه ای می برند که تنگ و تاریک است و هیچ چراغی در آن فروزان نمی شود، آنجا خانه ای است نه دری دارد و نه پیکری و نه حصیری در آن است و نه طعام و غذایی . پسرکی فقیر به نام جوحی که با پدرش از آنجا می گذشت و به سخنان آن کودک گوش می داد به پدرش گفت: پدر جان ، مثل اینکه این تابوت را دارند به خانه ما می برند . زیرا خانه ما نیز نه حصیری دارد و نه چراغی و نه طعامی . |