مشاوره خانواده رایگان عطاملک
مراسم تشییع شهدای گمنام در جوین - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: شهرستان جوین (https://atamalek.ir/forum-9.html)
+--- انجمن: اخبار و اطلاعیه های شهرستان جوین (https://atamalek.ir/forum-40.html)
+--- موضوع: مراسم تشییع شهدای گمنام در جوین (/thread-3692.html)



مراسم تشییع شهدای گمنام در جوین - ADMIN - ۱۳۹۲-۱-۲۰

معاونت فرهنگی اجتماعی ناحیه مقاومت جوین از تشییع پیکر دوشهید گمنام در جوین خبر داد . مراسم تشییع پیکرشهداساعت 9صبح 26 فروردین ماه از
میدان امام حسین (ع) آغاز می شود .گفتنی است مراسم وداع با شهدا در تاریخ 25 فروردین ماه بعد از نماز مغرب وعشاء در محل سالن ورزشی ذوالفقار برگزار می گردد.بعداز مراسم تشییع ,پیکر مطهر شهدا درپارک فجر نقاب به خاک سپرده می شود.



[تصویر:  587760_mKwvz7Sf.JPG]
منبع : پایگاه خبری تحلیلی آل نور جوین
http://www.alenoor.ir/Fa/


RE: مراسم تشییع شهدای گمنام در جوین - ~~sara~~ - ۱۳۹۲-۱-۲۱

کاروان می رسد از راه ، ولی آه

چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب

دل سنگ شده آب ، از این ناله‌ی جانکاه

زنی مویه کنان ، موی کنان

خسته، پریشان، پریشان و پریشان

شکسته ، نشسته‌ ، سر تربت سالار شهیدان


شده مرثیه خوان غم جانان

همان حضرت عطشان

همان کعبه‌ی ایمان

همان قاری قرآن ، سر نیزه‌ی خونبار

همان یار ، همان یار ، همان کشته‌ی اعدا.

کاروان می رسد از راه ، ولی آه


نه صبری نه شکیبی

نه مرهم نه طبیبی

عجب حال غریبی

ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی

ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی

ز داغ غم این دشت بلاپوش


به دلهاست لهیبی

به هر سوی که رفتند

نه قبری نه نشانی

فقط می وزد از تربت محبوب

همان نفحه‌ی سیبی

که کشانده ست دل اهل حرم را.

کاروان می رسد از راه


و هرکس به کناری

پر از شیون و زاری

کنار غم یاری

سر قبر و مزاری

یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته

به دنبال مزار پسر فاطمه رفته


یکی با دل مجروح

و با کوهی از اندوه

به دنبال مه علقمه رفته

یکی کرب و بلا پیش نگاهش

سراب است و سراب است

دلش در تب و تاب است

و این خاک پر از خاطره هایی ست

که یک یک همگی عین عذاب است

و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است


که با دیده‌ی خونبار و عزاپوش

خدایا به گمانش که گرفته ست

گلش را در آغوش

و با مویه و لالایی خود می رود از هوش:


«گلم تاب ندارد

حرم آب ندارد

علی خواب ندارد»

یکی بی پر و بی بال

دل افسرده و بی حال

که انگار گذشته ست چهل روز


بر او مثل چهل سال

و بوده ست پناه همه اطفال

پس از این همه غربت

رسیده ست به گودال

همان جا که عزیزش

همان جا که امیدش

همان جا که جوانان رشیدش


همان جا که شهیدش

در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر

در آن غربت دلگیر

شده مصحف پرپر

و رفته ست سرش بر سر نیزه

و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا


رها مانده خدایا.