مشاوره خانواده رایگان عطاملک
مادران وفرزندان ماندگار روزگار - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html)
+--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html)
+---- انجمن: انقلاب اسلامی / دفاع مقدس / مدافعان حرم (https://atamalek.ir/forum-121.html)
+---- موضوع: مادران وفرزندان ماندگار روزگار (/thread-3712.html)



مادران وفرزندان ماندگار روزگار - ~~sara~~ - ۱۳۹۲-۱-۲۱

بانو «بمانی رحمانی» می گوید: «این عکس روزی گرفته شد که پسرم، برای اولین بار عازم جبهه بود و من در حال خداحافظی با او بودم. جواد از ته دل می خندید. از دلم گذشت که پدرصلواتی، با این خنده هایش انگار دارد به حجله ی دامادی می رود . بد جوری بد حال و قلباً ناراحت و گرفته بودم  اما دلم نمی آمد شادی و خنده های او را با گریه هام خراب کنم.
 وقتی اتوبوس حرکت کرد و پسرم لحظه به لحظه از من دور می شد، دیگر توانم را از دست دادم و بغضم ترکید. گریه امانم را برید. جوادم دور می شد و  اشک جاری از چشمانم بدرقه اش می کرد.
 اولین اعزام جواد 3 ماه طول کشید، یعنی 3 سال، یعنی 30 سال، اما وقتی از جبهه برگشت زمین تا آسمان فرق کرده بود و دیگر از آن جوانکی که من می شناختم ، خبری نبود. پسرم از تمام جهات متحول شده بود. نحوه ی رفتارش با خواهران و برادرانش ، رعایت اخلاقیات و اقامه نمازها، آن هم به وقت آن.  حتی نماز شب هم می خواند. از طرفی رفتارش طوری بود که انگار خانه و شهر برایش زندان است. به هر دری زد تا این که بعد از 5 ماه مجدداً به سردشت اعزام شد. این دفعه چندین بار تصمیم گرفتم که نگذارم برود، اما مقابله با اعزام و خواسته ی او هیچ توجیه منطقی نداشت و جوادم رفت که رفت.»
[تصویر:  240178_243.jpg]

جواد رحمانی نیکونژاد به تاریخ 20 شهریور 1343 در تهران متولد شد. او 19 سال بعد، در حالی که تنها  یازده روز با سالگرد تولدش فاصله داشت، در «سردشت»، بال در بال فرشتگان گشود.
روحمان با یادش شاد



RE: مادران وفرزندان ماندگار روزگار - ADMIN - ۱۳۹۲-۱-۲۲

به راستی شادی این بسیجیان ار کجاست ؟