۱۳۹۲-۵-۲۷، ۱۲:۰۶ صبح
اصهب کیست؟ ودر مصرآخرالزمان چه نقشی دارد؟
«اصهب» در لغت به معنایشتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته ميشود و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانیاند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمیخیزد و بر آنان چیره ميشود. (ابقع كسي است كه پوست بدنش سياه و سفيد باشد) روایات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفتهاند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمیخوریم که ميفرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده، امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است.
احتمالاً اصهب غیر مسلماناست؛ زیرا برخی از روایات او را با صفت «علج» معرفی کردهاند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار ميرود. امّا از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کردهاند چنین برميآید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامي در سرزمین شام که در روایات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر ميرسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز ميشود. هیچ یک از این دو فرمانده نميتوانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش ميزند و هر دو نفر را تار و مار ميکند.
امام علی(ع) فرمودهاند:«از شام سه پرچم برافراشته ميشود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی». امام رضا(ع) نیز ميفرمایند:«از نشانههای ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشكر در زیر پرچمهاي سفیانی، اصهب و ابقع است».
سفیانی ابتدا به جنگبا ابقع ميپردازد و پس از آن اصهب را سرکوب ميکند و بر شام استیلا ميیابد. چنانکه امام باقر(ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «اوّلین سرزمینی که خراب ميشود، سرزمين شام است. در این هنگام سه پرچم (لشكر) با یکدیگر به نزاع برميخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه ميشود و با یکدیگر ميجنگند. سفیانی او و یارانش را ميکشد و پس از آن اصهب را ميکشد». همچنین در روایتی دیگر آمده است: «هنگامي که کافر در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود و طولی نميکشد که او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود».
در حدیث دیگری امامصادق(ع) ميفرمایند: «در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درميآید که پرچمهای سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد ميکنند». این حدیث به روشنی دلالت ميکند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی همزمان است و طبعاً مقارن ظهورحضرت بقیّـةالله(عج) و از نشانههای نزدیك بودن ظهور خواهد بود. بدون تردید شورش سفیانی از روزی که خروج کرده تا روزی که نام و نشانی از او باقی نباشد، از 14 ماه تجاوز نميکند.(او در ماه رجب سال قبل ازظهور حضرت مهدی (عج) خروج می کند.)
علامه شهید سید محمدصادق صدر در سخنانی ميفرمایند: «دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامي میشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقیم حقّ منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود ميطلبند. (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی ميجنگند که منجر به پیروزی سفیانی وکشته شدن ابقع و یارانش ميشود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار ميشود و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: «فاختلف الأحزاب من بینهم فویلٌ للذّین کفروا من مشهد یومٍ عظیمٍ؛ احزاب با هم بر سرآنچه در میانشان بود اختلاف کردند پس وای بر آنها (از آنچه) برقیامت (برسرآنها خواهد آمد)».
ابقع کیست؟
ابقع در لغت به ابلق،يعني هر شيء سياه و سفيد و به خصوص به كلاغ سياهي كه با سفيدي آميخته باشد و به هر شخص پليد و به ابرص و شورهزار و كسي كه لباس وصلهدار و رنگارنگ ميپوشد تعبير شده است. و آن نام يكي از سه فرماندهاي است كه پيش از ظهور، در سرزمين شام، براي كسب زمامداري و قدرت، شورش ميكند. سپاه او در برابر اصهب، كه فردي كافر است، ميجنگند. به نظر ميرسد كه فرماندة ابقع در داخل پايتخت قرار دارد، زيرا آنگونه كه از روايات بر ميآيد، سپاه اصهب از خارج مركز يا پايتخت قيام ميكنند. امّا ظاهراً هيچ يك نميتوانند بر ديگري پيروز شوند. در اين ميان، سفياني از خارج پايتخت وارد شده و بر هر دو چيره ميشود.
در روايتي كه از امامباقر(ع) به جابر جعفي نقل شده است چنين ميخوانيم: «پيوسته بر جاي خود باش و بيحركت بمان تا علامتهايي كه بر تو بيان ميكنم مشاهده كني، اختلاف بين خاندان فلاني و نداي آسماني و صدايي كه از ناحية دمشق بيايد كه مژده بخش ظهور است و فرو رفتن آبادياي از شام كه آن را «جابيه» مينامند و روي آوردن هواداران تركها براي ماندن در جزيرة موصل و مستقر شدن سركشان رومي در رمله. در آن سال در تمام سرزمينهاي اسلامي كه در ناحية غرب واقع شدهاند اختلاف بسيار شود. نخستين سرزميني كه نابود گردد، شام است كه در آن ميان سه لشكر اصهب، ابقع و سفياني اختلاف شود.
در روايت ديگري چنينآمده: نخستين سرزميني كه در آن كشتار و شورش ميشود، شام است كه سه لشكر در آن با يكديگر نبرد ميكنند: 1. اصهب، 2. ابقع، 3. سفياني. اين سه لشكر با يكديگر ميجنگند تا سفياني با ابقع درگير ميشود و او با سپاهيانش ميكشد و سپس اصهب را نيز از پاي درميآورد. از اين روايات برميآيد كه پيروز نهايي جنگ شام، سفياني است.
در پایان باید گفت درگیریابقع، اصهب و سفیانی و چیره شدن سفیانی بر آندو از حوادث پیش از ظهور است که بر اساس روایات وارده به وقوع ميپیوندد.
به نقل از وبلاگ عطشوصال(۲)
درمورد نقش کردها درواقعه قرقیسیا بنده هم با جناب رهگذر و استاد خادم الامام(عج) موافق هستم و احتمالا یکی از دلایل ورود ترکها به معرکه قرقیسیا هم مقابله با کردهای شمال عراق هست اما با اینکه ابقع و اصهب رو به کردها نسبت بدهیم به نظر بنده اشکالاتی وجود دارد همین طور در مورد عزت ابراهيم الدوري هم به نظر نمی آید این شخص آنقدر قدرت داشته باشد که با ایجاد سپاهی در شام ادعای حاکمیت بر این منطقه را داشته باشد.
در ضمن این اشخاص یعنیکردها و بعثی ها مورد نظر در کشور عراق هستند و منطقی تر هست که این اشخاص نقش خود را در کشور عراق ایفا کنند نه در کشور همسایه آن سوریه. البته همانطور که میدانید منطقه شام شامل چند کشور سوریه، اردن، لبنان و فلسطین میشود و اگر قسمتهایی از مناطق مرزی عراق و مصر و ترکیه را هم به این منطقه مربوط کنیم شاید درست باشد. در کشورهای منطقه شام بیشترین احتمال از درگیری بین سه جریان ابقع و اصهب و سفیانی در کشور سوریه دارد که روایات از خلاء قدرت در این کشور در اثر کشته شدن حاکم آن کشور و هرج و مرج در اثر زلزله در آن خبر می دهند به حدیث زیر توجه کنید:
«هنگامي که کافر درشام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود و طولی نميکشد که او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود»
ضمن اینکه جریان حاکمدر سوریه حزب بعث سوریه هست و طبقه حاکم در این کشور سران و بنیانگذاران این حزب هستند.
در ادامه روایات بالابه این موضوع اشاره میکند که اصهب برای تصرف این کشور قیام میکند:
"اصهب کافر قیاممیکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود" اینکه این اصهب کافر چه کسی هست احتمالات زیادی هست ممکن است طبق نظر استاد خادم الامام(عج) گروه های بعثی و کردهای عراقی با کمک کردهای سوریه و بعضی از سران حزب بعث سوریه برای به قدرت رسیدن در این کشور به طمع بیفتند. اگر این اتفاق بیفتد احتمال دارد نیروهای ترکیه هم برای جلوگیری از به قدرت رسیدن کردها در سوریه وارد درگیری با آنها شوند:
"طولی نميکشدکه او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود"
پیش از ادامه این مطلبتوجه شما را به حدیث دیگری جلب میکنم:
«اوّلین سرزمینی کهخراب ميشود، سرزمين شام است. در این هنگام سه پرچم (لشكر) با یکدیگر به نزاع برميخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه ميشود و با یکدیگر ميجنگند. سفیانی او و یارانش را ميکشد و پس از آن اصهب را ميکشد».
در این حدیث از درگیریسفیانی با ابقع و پیروزی بر او سخن گفته شده سپس درگیری سفیانی با اصهب و پیروزی سفیانی بر او بیان شده. احادیث بسیاری از درگیری سه پرچم ابقع و اصهب و سفیانی در شام بیان شده و همواره این سه شخصیت در احادیث با هم آمده اند و من در حدیثی ندیدم که از درگیری اصهب با ابقع سخن گفته باشد بلکه احادیث از درگیری سفیانی با این دو سخن گفته اند. دوستان عزیز اگر حدیث دارند که درگیری بین اصهب و ابقع بدون حضور سفیانی در آن بیان شده خواهش میکنم بیان کنند.
اگر فرض کنیم که ایندو جریان باطل در دو نقطه جداگانه با سفیانی در گیر میشوند و برخوردی به صورت مستقیم با هم ندارند بسیاری از مشکلات حل می شود البته مشکلات جدیدی هم در برسی احادیث بوجود می آید حالا فرض میکنیم این دو جریان مستقل از هم اما به صورت هم زمان بوجود بیاید اگر جریان اصهب با کمک کردها و بعثی ها بوجود بیاید و با نیروهای ارتش سوریه درگیر شوند و ترکیه هم وارد این معرکه شود درگیری در کشور سوریه به اندازه کافی طرفهای مختلف دارد و علاوه بر آنها جریان سفیانی را هم اضافه کنیم. یک احتمال هست که جریان ابقع همان باقیمانده نیروهای سوری وفادار به جریان حاکم خانواده اسد باشد که پس از کشته شدن بشار اسد خواهان قدرت در این کشور هستند.
اما یک حدیث در موردوجود ابقع در مصر داریم:
"سپس ]بنی عبّاس[درنگنمیکنند(دوام نمی آورند) [جز زمانی کوتاه]، تا آنکه اَبْقَع در مصر آشکار شود الفتن، ص 148، جزء ۳، ح 607"
«اصهب» در لغت به معنایشتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته ميشود و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانیاند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمیخیزد و بر آنان چیره ميشود. (ابقع كسي است كه پوست بدنش سياه و سفيد باشد) روایات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفتهاند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمیخوریم که ميفرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده، امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است.
احتمالاً اصهب غیر مسلماناست؛ زیرا برخی از روایات او را با صفت «علج» معرفی کردهاند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار ميرود. امّا از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کردهاند چنین برميآید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامي در سرزمین شام که در روایات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر ميرسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز ميشود. هیچ یک از این دو فرمانده نميتوانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش ميزند و هر دو نفر را تار و مار ميکند.
امام علی(ع) فرمودهاند:«از شام سه پرچم برافراشته ميشود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی». امام رضا(ع) نیز ميفرمایند:«از نشانههای ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشكر در زیر پرچمهاي سفیانی، اصهب و ابقع است».
سفیانی ابتدا به جنگبا ابقع ميپردازد و پس از آن اصهب را سرکوب ميکند و بر شام استیلا ميیابد. چنانکه امام باقر(ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «اوّلین سرزمینی که خراب ميشود، سرزمين شام است. در این هنگام سه پرچم (لشكر) با یکدیگر به نزاع برميخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه ميشود و با یکدیگر ميجنگند. سفیانی او و یارانش را ميکشد و پس از آن اصهب را ميکشد». همچنین در روایتی دیگر آمده است: «هنگامي که کافر در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود و طولی نميکشد که او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود».
در حدیث دیگری امامصادق(ع) ميفرمایند: «در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درميآید که پرچمهای سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد ميکنند». این حدیث به روشنی دلالت ميکند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی همزمان است و طبعاً مقارن ظهورحضرت بقیّـةالله(عج) و از نشانههای نزدیك بودن ظهور خواهد بود. بدون تردید شورش سفیانی از روزی که خروج کرده تا روزی که نام و نشانی از او باقی نباشد، از 14 ماه تجاوز نميکند.(او در ماه رجب سال قبل ازظهور حضرت مهدی (عج) خروج می کند.)
علامه شهید سید محمدصادق صدر در سخنانی ميفرمایند: «دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامي میشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقیم حقّ منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود ميطلبند. (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی ميجنگند که منجر به پیروزی سفیانی وکشته شدن ابقع و یارانش ميشود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار ميشود و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: «فاختلف الأحزاب من بینهم فویلٌ للذّین کفروا من مشهد یومٍ عظیمٍ؛ احزاب با هم بر سرآنچه در میانشان بود اختلاف کردند پس وای بر آنها (از آنچه) برقیامت (برسرآنها خواهد آمد)».
ابقع کیست؟
ابقع در لغت به ابلق،يعني هر شيء سياه و سفيد و به خصوص به كلاغ سياهي كه با سفيدي آميخته باشد و به هر شخص پليد و به ابرص و شورهزار و كسي كه لباس وصلهدار و رنگارنگ ميپوشد تعبير شده است. و آن نام يكي از سه فرماندهاي است كه پيش از ظهور، در سرزمين شام، براي كسب زمامداري و قدرت، شورش ميكند. سپاه او در برابر اصهب، كه فردي كافر است، ميجنگند. به نظر ميرسد كه فرماندة ابقع در داخل پايتخت قرار دارد، زيرا آنگونه كه از روايات بر ميآيد، سپاه اصهب از خارج مركز يا پايتخت قيام ميكنند. امّا ظاهراً هيچ يك نميتوانند بر ديگري پيروز شوند. در اين ميان، سفياني از خارج پايتخت وارد شده و بر هر دو چيره ميشود.
در روايتي كه از امامباقر(ع) به جابر جعفي نقل شده است چنين ميخوانيم: «پيوسته بر جاي خود باش و بيحركت بمان تا علامتهايي كه بر تو بيان ميكنم مشاهده كني، اختلاف بين خاندان فلاني و نداي آسماني و صدايي كه از ناحية دمشق بيايد كه مژده بخش ظهور است و فرو رفتن آبادياي از شام كه آن را «جابيه» مينامند و روي آوردن هواداران تركها براي ماندن در جزيرة موصل و مستقر شدن سركشان رومي در رمله. در آن سال در تمام سرزمينهاي اسلامي كه در ناحية غرب واقع شدهاند اختلاف بسيار شود. نخستين سرزميني كه نابود گردد، شام است كه در آن ميان سه لشكر اصهب، ابقع و سفياني اختلاف شود.
در روايت ديگري چنينآمده: نخستين سرزميني كه در آن كشتار و شورش ميشود، شام است كه سه لشكر در آن با يكديگر نبرد ميكنند: 1. اصهب، 2. ابقع، 3. سفياني. اين سه لشكر با يكديگر ميجنگند تا سفياني با ابقع درگير ميشود و او با سپاهيانش ميكشد و سپس اصهب را نيز از پاي درميآورد. از اين روايات برميآيد كه پيروز نهايي جنگ شام، سفياني است.
در پایان باید گفت درگیریابقع، اصهب و سفیانی و چیره شدن سفیانی بر آندو از حوادث پیش از ظهور است که بر اساس روایات وارده به وقوع ميپیوندد.
به نقل از وبلاگ عطشوصال(۲)
درمورد نقش کردها درواقعه قرقیسیا بنده هم با جناب رهگذر و استاد خادم الامام(عج) موافق هستم و احتمالا یکی از دلایل ورود ترکها به معرکه قرقیسیا هم مقابله با کردهای شمال عراق هست اما با اینکه ابقع و اصهب رو به کردها نسبت بدهیم به نظر بنده اشکالاتی وجود دارد همین طور در مورد عزت ابراهيم الدوري هم به نظر نمی آید این شخص آنقدر قدرت داشته باشد که با ایجاد سپاهی در شام ادعای حاکمیت بر این منطقه را داشته باشد.
در ضمن این اشخاص یعنیکردها و بعثی ها مورد نظر در کشور عراق هستند و منطقی تر هست که این اشخاص نقش خود را در کشور عراق ایفا کنند نه در کشور همسایه آن سوریه. البته همانطور که میدانید منطقه شام شامل چند کشور سوریه، اردن، لبنان و فلسطین میشود و اگر قسمتهایی از مناطق مرزی عراق و مصر و ترکیه را هم به این منطقه مربوط کنیم شاید درست باشد. در کشورهای منطقه شام بیشترین احتمال از درگیری بین سه جریان ابقع و اصهب و سفیانی در کشور سوریه دارد که روایات از خلاء قدرت در این کشور در اثر کشته شدن حاکم آن کشور و هرج و مرج در اثر زلزله در آن خبر می دهند به حدیث زیر توجه کنید:
«هنگامي که کافر درشام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود و طولی نميکشد که او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود»
ضمن اینکه جریان حاکمدر سوریه حزب بعث سوریه هست و طبقه حاکم در این کشور سران و بنیانگذاران این حزب هستند.
در ادامه روایات بالابه این موضوع اشاره میکند که اصهب برای تصرف این کشور قیام میکند:
"اصهب کافر قیاممیکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود" اینکه این اصهب کافر چه کسی هست احتمالات زیادی هست ممکن است طبق نظر استاد خادم الامام(عج) گروه های بعثی و کردهای عراقی با کمک کردهای سوریه و بعضی از سران حزب بعث سوریه برای به قدرت رسیدن در این کشور به طمع بیفتند. اگر این اتفاق بیفتد احتمال دارد نیروهای ترکیه هم برای جلوگیری از به قدرت رسیدن کردها در سوریه وارد درگیری با آنها شوند:
"طولی نميکشدکه او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود"
پیش از ادامه این مطلبتوجه شما را به حدیث دیگری جلب میکنم:
«اوّلین سرزمینی کهخراب ميشود، سرزمين شام است. در این هنگام سه پرچم (لشكر) با یکدیگر به نزاع برميخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه ميشود و با یکدیگر ميجنگند. سفیانی او و یارانش را ميکشد و پس از آن اصهب را ميکشد».
در این حدیث از درگیریسفیانی با ابقع و پیروزی بر او سخن گفته شده سپس درگیری سفیانی با اصهب و پیروزی سفیانی بر او بیان شده. احادیث بسیاری از درگیری سه پرچم ابقع و اصهب و سفیانی در شام بیان شده و همواره این سه شخصیت در احادیث با هم آمده اند و من در حدیثی ندیدم که از درگیری اصهب با ابقع سخن گفته باشد بلکه احادیث از درگیری سفیانی با این دو سخن گفته اند. دوستان عزیز اگر حدیث دارند که درگیری بین اصهب و ابقع بدون حضور سفیانی در آن بیان شده خواهش میکنم بیان کنند.
اگر فرض کنیم که ایندو جریان باطل در دو نقطه جداگانه با سفیانی در گیر میشوند و برخوردی به صورت مستقیم با هم ندارند بسیاری از مشکلات حل می شود البته مشکلات جدیدی هم در برسی احادیث بوجود می آید حالا فرض میکنیم این دو جریان مستقل از هم اما به صورت هم زمان بوجود بیاید اگر جریان اصهب با کمک کردها و بعثی ها بوجود بیاید و با نیروهای ارتش سوریه درگیر شوند و ترکیه هم وارد این معرکه شود درگیری در کشور سوریه به اندازه کافی طرفهای مختلف دارد و علاوه بر آنها جریان سفیانی را هم اضافه کنیم. یک احتمال هست که جریان ابقع همان باقیمانده نیروهای سوری وفادار به جریان حاکم خانواده اسد باشد که پس از کشته شدن بشار اسد خواهان قدرت در این کشور هستند.
اما یک حدیث در موردوجود ابقع در مصر داریم:
"سپس ]بنی عبّاس[درنگنمیکنند(دوام نمی آورند) [جز زمانی کوتاه]، تا آنکه اَبْقَع در مصر آشکار شود الفتن، ص 148، جزء ۳، ح 607"
اگر این حدیث درست باشد وآن فرض پیشین را درست بدانیم احتمال دارد که درگیری سفیانی با ابقع در مصر و با اصهب در سوریه باشد با توجه به اینکه کشور اردن از طرف جنوب همسایه مصر و از شمال همسایه سوریه است. و این دو جریان ابقع و اصهب با سفیانی درگیر باشند نه با یکدیگر.
برای آشنائی بیشترمی توانید در همین سایت موضوع مصردرآخرالزمان را مطالعه فرمائید27/5/1392 ::01:44