۱۳۹۹-۵-۱۲، ۱۲:۱۲ صبح
یکی از نکات مهم دیگر این است که بنده تشکلی را کادرساز می دانم که وقتی کسی در فضای آن قرار می گیرد اشکالاتش رو شود. اگر در یک تشکل مدام تعارف وجود داشته باشد و مدام ملاحظه افراد باشد که مبادا ناراحت شوند یا ما اعتبارمان از دست برود، این تشکل مرده است. در تشکل کادرساز درگیری و تنش بیشتر است چون لازمه حرکت، درگیری است. در تشکل کادرساز آدم ها به هم کار دارند و از کنار عیب های هم بی تفاوت رد نمی شوند. نشانه تشکل کادرساز این است که اگر مثلا بنده آدم بی نظمی هستم، وقتی وارد این فضا بشوم، این عیب من خودش را نشان می دهد.
بعضی از تشکل های ما جمع مفردات هستند. یعنی افراد کنار هم جمع شده اند اما دلهایشان با هم نیست و دغدغه و هدف مشترکی ندارند. در واقع اینها جمع نیستند بلکه تجمعند. از آن طرف هم هستند افرادی که دور از همند اما دلهایشان به هم نزدیک است و چه بسا با یک صحبت تلفنی پنج دقیقه ای باری را از روی زمین بردارند. لذا مالک نمی گوید علی جان مرا جایی بگذار که مدام قدوبالای تورا ببینم از انطرف هم بودند افرادی که دور علی بودند اما به رویش شمشیر کشیدند. پس این نکته هم خیلی مهم است که بدانیم افرادی که دور هم جمع شده اند بعنوان یک تشکل، برای چه جمع شده اند؟
بعضی از تشکل های ما جمع مفردات هستند. یعنی افراد کنار هم جمع شده اند اما دلهایشان با هم نیست و دغدغه و هدف مشترکی ندارند. در واقع اینها جمع نیستند بلکه تجمعند. از آن طرف هم هستند افرادی که دور از همند اما دلهایشان به هم نزدیک است و چه بسا با یک صحبت تلفنی پنج دقیقه ای باری را از روی زمین بردارند. لذا مالک نمی گوید علی جان مرا جایی بگذار که مدام قدوبالای تورا ببینم از انطرف هم بودند افرادی که دور علی بودند اما به رویش شمشیر کشیدند. پس این نکته هم خیلی مهم است که بدانیم افرادی که دور هم جمع شده اند بعنوان یک تشکل، برای چه جمع شده اند؟