۱۳۹۹-۵-۲۰، ۰۳:۵۹ عصر
- خرافات مدرنی که اشاره کردید در ایفای این نقش چه تاثیری دارد؟
خرافات مدرن، اجازه ایفای این نقش را به زنان نمی دهد. در ادامه موردی که گفتم؛ دومین مورد از خرافات مدرن این است که چندسال اول ازدواج، نباید به فرزندآوری فکر کرد و سال های اول را به تحکیم پایه های زندگی اختصاص داد! این تصور، اشتباه بزرگی است، چون اکثر طلاق ها در همان سه سال اول زندگی اتفاق می افتد. دلیلش این است که تا فرزند به خانواده پا نگذارد، زن و مرد از فضای انتزاعی خارج نمی شوند.
تولد فرزند میخ محکمی است که روابط را تقویت می کند، پسران را مرد زندگی و دختران را مادر می کند. سومین خرافه مدرن این است که بایستی بین تولد فرزندان فاصله باشد، در صورتی که این تصور هم خطاست. در این مورد به تجربه شخصی خودم رجوع می کنم. وقتی فرزند اولم متولد شد، من ساعات زیادی را برای او وقت می گذاشتم. بعد از تولد فرزندان دیگرم، می دیدم همان برنامه ای که برای فرزند اولم داشتم، بین بچه ها جریان دارد و در جمع خودشان خیلی خوب با هم ارتباط دارند و در رشد متعادل هم به یکدیگر کمک می کنند و دچار مشکلاتی مثل انزوا و تنهایی نمی شوند.
«فراغ بال بیشتر برای تربیت فرزندان دوم به بعد»
واقعا می توانم بگویم وقتی که فرزندان بعدی از من گرفتند، خیلی کمتر از وقتی بود که برای فرزند اولم گذاشتم، او تنها بود و تمام وقتش را من باید پر می کردم. این برکتی است که خدا می دهد. من همیشه به فرزندانم به عنوان یک منبع انرژی و برکت نگاه می کنم.
خرافه دیگر درباره سن باروری زنان است که می گویند فرزند آوری بالای ۳۵ سالگی خطرناک است، در صورتیکه طبق تعریف سازمان ملل، بازه باروری زنان، از ۱۵ تا ۴۹ سالگی است و این موضوع پایه علمی ندارد.
فراموش نکنید که فرزند علاوه بر روزی مادی که با خود می آورد، رزق تربیتی هم برای مادر می آورد و خدا به هر مادری به ازای تعداد فرزندانش رزق تربیتی می دهد، زنان نباید بابت کمبود وقت تربیتی برای فرزندانشان نگران باشند، زیرا خداوند با تولد هر فرزند رزق تربیتی جدیدی به مادرش می دهد و دریچه های جدیدی را برای او باز می کند.
الطاف خداوند برای مادری که صاحب فرزندان بیشتری است، گسترده تر است. علاوه بر آن، تک فرزندی کیفیت تربیت را افزایش نمی دهد، حتی اگر امکانات بیشتری برای او فراهم کرده باشیم، تنهایی هایش را نتوانسته ایم به خوبی پر کنیم. به همین جهت، تک فرزندها غالبا شخصیت های محکم اجتماعی ندارند و دچار مشکلاتی خواهند شد.
«تفکیک مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی برای زنان»
_ جمع صحیح وظایف همسری، مادری و تحصیلی برای زنان چطور اتفاق می افتد؟
گام اول این است که زنان و دختران ما نگرش خود را نسبت به جایگاهشان در پازل خلقت اصلاح کنند. دختران ما معمولا سر درگم هستند و نقش خود را در عالم گم کرده اند. زن ایرانی مسلمان، باید با بصیرت و آگاهی از هدف تشکیل خانواده دهد و فرزندآوری کند، نه صرفا بر اساس عادات رایج یک زندگی.
گام دوم آن است که اولویت ها و حساسیت های زنان درست جهت دهی شود. یعنی تمام برنامه ریزی های ذهنی آنان، براساس اولویت شماره ۱ شکل بگیرد. آن وقت است که می توانند هم همسر و هم مادر خوبی باشند و هم در عرصه های دیگر ورود کنند و موفق شوند.
گام سوم ایمان و اعتماد به خداست و برکتی که به وقت یک زن با باز شدن دریچه های رحمتش به سوی او می دهد و او را در مشکلات کمک می کند.
_ نقش حاکمیت برای همراهی با زنان در جهت ایفای نقش اصلی شان چیست؟
دستگاه های ذیربط باید زیرساخت های قانونی و حقوقی لازم را برای زنان متاهل و مادران تحصیلکرده و شاغل فراهم کنند، به گونه ای که شرایط تحصیلی و شغلی برای آن ها انعطاف پذیر باشد. جالب است آمار مشاغل پاره وقت و نیمه وقت برای زنان در ایران نسبت به کشورهای توسعه یافته پایین تر است، در حالیکه آنان داعیه توجه به خانواده و دغدغه های ما را نیز ندارند! دور کاری، یک کار برای دو نفر، کارهای نیمه حضوری و… البته بر مبنای اولویت های زنان و نقش اصلی آن ها، راهکارهای قانونی در این زمینه است.
علاوه بر بسترهای قانونی، باید جامعه از لحاظ فرهنگی نیز پذیرای این موضوع باشد و فرهنگ دورکاری بین افراد تثبیت شود. در این صورت خیلی از مادران شاغل ما از این موضوع استقبال می کنند. ضمن آنکه دلایل اشتغال زنان در هر نوع شغل یا موقعیتی و به هر بهایی، بایستی تحلیل و بازنگری و سپس چاره اندیشی شود، زیرا بعضی زنان نیاز مالی نداشته و صرفا به دلیل هویت شغلی کاذب شکل گرفته، حاضر به انجام هرگونه وظایف شغلی می شوند.
خرافات مدرن، اجازه ایفای این نقش را به زنان نمی دهد. در ادامه موردی که گفتم؛ دومین مورد از خرافات مدرن این است که چندسال اول ازدواج، نباید به فرزندآوری فکر کرد و سال های اول را به تحکیم پایه های زندگی اختصاص داد! این تصور، اشتباه بزرگی است، چون اکثر طلاق ها در همان سه سال اول زندگی اتفاق می افتد. دلیلش این است که تا فرزند به خانواده پا نگذارد، زن و مرد از فضای انتزاعی خارج نمی شوند.
تولد فرزند میخ محکمی است که روابط را تقویت می کند، پسران را مرد زندگی و دختران را مادر می کند. سومین خرافه مدرن این است که بایستی بین تولد فرزندان فاصله باشد، در صورتی که این تصور هم خطاست. در این مورد به تجربه شخصی خودم رجوع می کنم. وقتی فرزند اولم متولد شد، من ساعات زیادی را برای او وقت می گذاشتم. بعد از تولد فرزندان دیگرم، می دیدم همان برنامه ای که برای فرزند اولم داشتم، بین بچه ها جریان دارد و در جمع خودشان خیلی خوب با هم ارتباط دارند و در رشد متعادل هم به یکدیگر کمک می کنند و دچار مشکلاتی مثل انزوا و تنهایی نمی شوند.
«فراغ بال بیشتر برای تربیت فرزندان دوم به بعد»
واقعا می توانم بگویم وقتی که فرزندان بعدی از من گرفتند، خیلی کمتر از وقتی بود که برای فرزند اولم گذاشتم، او تنها بود و تمام وقتش را من باید پر می کردم. این برکتی است که خدا می دهد. من همیشه به فرزندانم به عنوان یک منبع انرژی و برکت نگاه می کنم.
خرافه دیگر درباره سن باروری زنان است که می گویند فرزند آوری بالای ۳۵ سالگی خطرناک است، در صورتیکه طبق تعریف سازمان ملل، بازه باروری زنان، از ۱۵ تا ۴۹ سالگی است و این موضوع پایه علمی ندارد.
فراموش نکنید که فرزند علاوه بر روزی مادی که با خود می آورد، رزق تربیتی هم برای مادر می آورد و خدا به هر مادری به ازای تعداد فرزندانش رزق تربیتی می دهد، زنان نباید بابت کمبود وقت تربیتی برای فرزندانشان نگران باشند، زیرا خداوند با تولد هر فرزند رزق تربیتی جدیدی به مادرش می دهد و دریچه های جدیدی را برای او باز می کند.
الطاف خداوند برای مادری که صاحب فرزندان بیشتری است، گسترده تر است. علاوه بر آن، تک فرزندی کیفیت تربیت را افزایش نمی دهد، حتی اگر امکانات بیشتری برای او فراهم کرده باشیم، تنهایی هایش را نتوانسته ایم به خوبی پر کنیم. به همین جهت، تک فرزندها غالبا شخصیت های محکم اجتماعی ندارند و دچار مشکلاتی خواهند شد.
«تفکیک مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی برای زنان»
_ جمع صحیح وظایف همسری، مادری و تحصیلی برای زنان چطور اتفاق می افتد؟
گام اول این است که زنان و دختران ما نگرش خود را نسبت به جایگاهشان در پازل خلقت اصلاح کنند. دختران ما معمولا سر درگم هستند و نقش خود را در عالم گم کرده اند. زن ایرانی مسلمان، باید با بصیرت و آگاهی از هدف تشکیل خانواده دهد و فرزندآوری کند، نه صرفا بر اساس عادات رایج یک زندگی.
گام دوم آن است که اولویت ها و حساسیت های زنان درست جهت دهی شود. یعنی تمام برنامه ریزی های ذهنی آنان، براساس اولویت شماره ۱ شکل بگیرد. آن وقت است که می توانند هم همسر و هم مادر خوبی باشند و هم در عرصه های دیگر ورود کنند و موفق شوند.
گام سوم ایمان و اعتماد به خداست و برکتی که به وقت یک زن با باز شدن دریچه های رحمتش به سوی او می دهد و او را در مشکلات کمک می کند.
_ نقش حاکمیت برای همراهی با زنان در جهت ایفای نقش اصلی شان چیست؟
دستگاه های ذیربط باید زیرساخت های قانونی و حقوقی لازم را برای زنان متاهل و مادران تحصیلکرده و شاغل فراهم کنند، به گونه ای که شرایط تحصیلی و شغلی برای آن ها انعطاف پذیر باشد. جالب است آمار مشاغل پاره وقت و نیمه وقت برای زنان در ایران نسبت به کشورهای توسعه یافته پایین تر است، در حالیکه آنان داعیه توجه به خانواده و دغدغه های ما را نیز ندارند! دور کاری، یک کار برای دو نفر، کارهای نیمه حضوری و… البته بر مبنای اولویت های زنان و نقش اصلی آن ها، راهکارهای قانونی در این زمینه است.
علاوه بر بسترهای قانونی، باید جامعه از لحاظ فرهنگی نیز پذیرای این موضوع باشد و فرهنگ دورکاری بین افراد تثبیت شود. در این صورت خیلی از مادران شاغل ما از این موضوع استقبال می کنند. ضمن آنکه دلایل اشتغال زنان در هر نوع شغل یا موقعیتی و به هر بهایی، بایستی تحلیل و بازنگری و سپس چاره اندیشی شود، زیرا بعضی زنان نیاز مالی نداشته و صرفا به دلیل هویت شغلی کاذب شکل گرفته، حاضر به انجام هرگونه وظایف شغلی می شوند.