۱۳۹۹-۱۰-۱۴، ۱۰:۰۰ صبح
كه يك انساني خصوصياتي دارد مثل معرفت مثل حق شناسي يك فيلم هم يك همچين كيفيتي دارد مي تواند خود فيلم حق شناس و امانتدار باشد من فقط نقدي كه به فيلم دارم اين كه نقشي كه شرق به طور كلي در اين امر مهم معنويت انسان و اين چيزي كه اينها به آن رسيدند ناديده گرفته شده است در اين فيلم من مي خواهم بگويم كه شما نگاه كنيد دانشگاه پنسيل بانيا با كلي دانشمند سالها تحقيق كردند كه نشان بدهند كه حال انسان به چه صورت بد مي شود بعد شما مي بينيد ما قبلا اين را در دو مصرع شعر حافظ داشتيم من وقتي كه راجع به اين فيلم مي خواستم صحبت كنيم فقط يك ملال داشتم و آن اين بود كه ناسپاسي به فرهنگ ما در طرح اين قضيه يعني ضمن اين كه ما احترام براي علم و دانش آنها داريم بسياري از ريشه هاي اين مطالب از شرق ما است از كشور ما رفته است و بسيار شيرين تر هم است يعني آنها ادبيات غني مثل ما ندارند اگر ما اين ها را از طريق بخواهيم كه افرادي بيايند يك سازماني براي اين كار درست شود كه ديدهاي تخصصي گفته شود و بگويم كه نگاه هنري چونه بوده نگاه اسلامي چگونه بوده ما به هر حال يك جامعه اسلامي و مذهبي هستيم و اين در طول روز در ذهن ما مي آيد من از شهيد باهنر هم شنيدم كه تاكيد زياد داشتند به علم و دين اينها كه از هم جدا نيست به ما توصيه شده كه علم زمان را بياموزيم به ما توصيه شده است كه قول هاي مختلف را بشنويم بهترين ها را انتخاب كنيم اين زمينه اگر دست به دست هم دهد من قول مي دهم كه كشور ما در اين شكل هم به جلو برود به خيلي از اهداف انساني و الهي خودش مي رسد نريتور : معنويت شخص نه به عقل اعتبار مي بخشد و نه قدرت ناخودآگاه را ناديده مي گيرد بكله هر دو را محدود به حوزه خود مي كند تمدن هاي بزرگ آسيايي كه سكون آرامش و وقار از جمله صفات آنها است تعادل را قانون هستي مي دانند اگر اساس تفكر و معنويت آسيايي را تجربه حالاتي بدانيم كه از ارتباط بشر با مبدا وجود ناشي مي شود هنر بازنماياندن همين حالات در آينه مصاديق گوناگون است فرو افتادن جايگاه هنر غربي از عالم مجردات به دنياي ناخودآگاه و تنزل حقيقت عينيت اشياء حاصل روش تفكر غربي است روشي كه همواره در صدد دنيوي كردن ديانت اسطوره زدايي از زمان و افسون زدايي از طبيعت است مجري: واقعا كهكشان آفرينش حيرت آور است عقل ما قد نمي دهد به وسعت بخشندگي خداوند بنابراين چرا فكر كنيم كه اجازه داريم چيزهاي منفي را به دل خودمان راه دهيم و چيزهاي منفي را براي اطرافيان خودمان بخواهيم و تصور كنيم كه بحث ما در اين برنامه به گونه اي است كه در بعضي از اينترنتهاي كم ارزش اين را تشبيه كرده است به آدمهاي الكي خوش دكتر عيسي جلالي، روانشناس: من يك نكته مي خواهم بگويم كه باز در مديريت ذهن مهم است بسياري از افراد هستند كه به نقد اهميت مي دهند يعني تفكر انتقادي دارند امروز بر اساس همين نگرشي كه فيلم هم توصيه مي كند هنر اين است كه تفكر انتقادي را تبديل به تفكر سازنده بكنيم يعني ما مدام اگر بخواهيم عيب بگيريم ايراد دربياوريم و اين عيب و ايرادها را نتوانيم تبديل به راه حل كنيم فقط صدمه مي بينيم و بد نيست كه بگويم در فارسي قديم ما كلمه دشمن از دوشمن بوده به معني بدانديش بوده پس قبول كنيم دشمنان ما كساني نيستند غير از بدانديشان ما و يكي از اين بخشها كه باز بيشتر ما را اذيت مي كند بدانديشي هايي است كه خود من درباره خودم دارم كه اگر اين نگاه را هم كه الان خيلي در روانشناسي به عنوان تصوير ذهني مثبت مطرح است بتوانيم درست كنيم به ما آرامش مي دهد و زندگي بهتري را فراهم مي كند من اميدوارم كه يك چيزي را ما ياد بگيريم من از يك مديري خيلي لذت بردم كه هر وقت كارمندان مي آمدند و مشكل مي آورند مي گفت بايد راه حلش را بياوري ما بايد ياد بگيريم كه مقابل تفكراتي كه دائم راجع به مسائلمان داريم ذهنمان را كه خداوند ساخته است اصلا من مي خواستم اين را بگويم يادم رفت يكي از تعاريف ذهن يعني حل مشكل اصلا فكر چقدر اين را مولوي خوب گفته فكر آن باشد كه بگشايد رهي يعني يك گشايش ايجاد كند نه اين كه بيشتر گرفتاري ايجاد كند بنابراين اطمينان داشته باشيم كه اين توصيه هم كه به ما مي شود خودباوري داشته باشيم كه اين خودباوري بر اساس اين كه روي نقاط مثبت خودمان كه از نظر تاريخي هم اينقدر غني هستيم ما كشوري داريم كه بزرگترين شاعر آلمان مثل گوته مي آيد مي گويد من مقابل حافظ او اقيانوسي است كه من قطره اي نيستم ولي به هر حال جهان امروز جهان علمي است بايد مدل