مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: آفات انقلاب از دیدگاه شهید مطهری !
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
اگر چه شهید مطهری کتاب «نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» را سالها قبل از شکل‌گیری انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآورده ولی دیدگاه وی راجع به آ‌فات انقلاب، هم اکنون نیز مصداق دارد.
یعنی الآن نیز پدیده‌هائی چون نفوذ اندیشه‌های بیگانه، تجدد‌گرائی افراطی، ناتمام گذاردن انقلاب، رخنه فرصت‌طلبان و تغییر دیدگاه متولیان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نسبت به انتظارات معقول و منطقی مردم، آفاتی هستند که می‌تواند نهضت و نظام را از درون تهدید نماید.

به گفته شهید مطهری آفت هائی که انقلابها و نهضتهای اسلامی را همواره تهدید می‌کنند،‌عبارتند از:

1ـ ‌نفوذ اندیشه‌های بیگانه
برای مخدوش ساختن چهره انقلاب که ممکن است از طریق دشمنان و یا دوستان ناآگاه، صورت گیرد. این نفوذ خطری است که کیان انقلاب و اسلام را تهدید می‌کند.
2ـ‌ تجدد‌گرائی افراطی
که عبارت ‌است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام است با هدف رنگ زمان زدن و به روز کردن. این آفت بزرگی است که انقلاب را تهدید می‌کند.
3ـ ناتمام گذاشتن انقلاب
به معنای بی‌توجهی به ضرورت پی‌گیری اهداف اولیه انقلاب اسلامی.
به قول شهید مطهری در هر نهضت، مرحله سازندگی و اثبات به مراتب از مرحله پیش از آن که مرحله نفی و انکار است، دشوارتر می‌باشد.
4ـ رخنه فرصت طلبان
هر انقلاب مادام که مراحل دشوار اولیه خود را طی می‌کند، سنگینی بارش بردوش افراد مؤمن و مخلص قرار دارد ولی همین که به بار نشست سرو کله افراد فرصت‌طلب برای چیدن ثمره‌های آن پیدا می‌شود. میدان دادن به این گونه افراد،‌خطری است که دوام انقلاب را مورد تهدید قرار می‌دهد.
5ـ تغییر دیدگاه
که به معنی از دست دادن عدالت و اخلاص در مرحله تقسیم غنائم ودستاوردهای انقلاب است
تغییر دیدگاه به معنی امتناع عمدی درتحقق هدفهائی است که وعده آن در آغاز انقلاب به مردم داده شده بود.
برخی دیگر از آفاتی که انقلاب را تهدید می کنند:
6- رجعت تدريجى به ارزشهاى فرهنگى طرد شده
بـديهى است كه در هر جامعه انقلابى با سقوط سيستم سياسى بلافاصله ارزشـهاىمسلط بـر آن مـحو نمى گردند.تاثير ارزشهاى مزبور به طول مـدت سـلطه آنـها بـر جـامعه و نـفوذ بر مسأل فرهنگى اجتماعى و تربيتى بستگى دارد. هر چه طول مدت مبارزه براى پيروزى انقلاب كمتر بـاشد آثـار ارزشهاى نظام پيشين دوام بيشترى مى يابد.
ازجمله اين ارزشـهـاى مـذموم از نـظر انـقلابيون:
راحـت طـلبى
فـساد اخـلاقی
رشـوه خوارى
و... مى باشد.
در صورتى كه يك مبارزه مستمر و طولانى بـا ارزشـهاىفرهنگى گـذشته بـعمل نـيايد تدريجا با رشد مجدد آن ارزشـها مـوجبات انـحراف وآلـوده كـردن ارزشهاى اصيل انقلابى را فراهم مى سازد.
7- خستگى،کناره گیری و انزوای نيروهاى انقلابى و از دست دادن روحيه انقلابى
يـكى ديـگر از آفـتهاى انـقلابى سـستى در جـناح انقلابيون مى باشد كـناره گيرى از صـحنه به دلـيل مـوفقيت انـقلاب و به ثمر رسيدن آن خستگى و ياس از انقلاب به دليل مواجه شدن با مشكلات و عدم موفقيت در حـل آنـها نـااميدى از پياده شدن معيارهاى ايدئولوژيكى و ...
همه اينها خود آفات انقلاب اند كه بايد نيروهاىانقلابى توجه داشته بـاشند و هـمان شـور و شوق زمان انقلاب را در خود حفظ نموده و در برابر مشكلات كمر خم نكرده و در مقابل همه شدأد استقامت به خرج دهـندتا انقلاب بطور كامل بثمر بنشيند و از خطر سقوط رهأى يابد وگـرنه بـا كمترين سستى و كناره گيرى انقلاب با امواج خطرها مواجه خواهد شد.
كناره گيرى و انزواطلبى مديران لايق و مـتعهد بـخاطر تـنزه و قـداست طـلبى اسـت. چـنين افرادى با احساس مسئوليت شرعى از برخورد بامشكلات و موانع و جوسازىهاى غلط نبايد بـهراسند و كـماكان بايد در صحنه حضور داشته باشند.وگرنه در غير ايـن صورت امكان نفوذ فرصت طلبها و عوامل ناصالح وجود خواهد داشت آنـگاه است كه انقلاب از مسير اصلى منحرف شده وچه بسا به ضد خود تبديل خواهد شد

8 - اختلاف
همانگونه كه وحدت و يكپارچگى ملت و مسئولين و گردانندگان انقلاب مـايه پـيروزى انـقلاب اسـت، اخـتلاف و تـشتت ملت باهم و يا اختلاف مسئولين رده بالاى نظام كه قهرا موجب دو دستگى مردم نيز خواهد شد بـاعث شـكست انـقلاب و بـه سقوط كشيدن آن خواهد بود.
لذا براى حفظ انـقلاب بـايد از هر نوع اختلاف و تشتت كه به حق بدترين آفت انقلاب اسـت پرهيز نمايند وگرنه با وجود اختلاف نفوذابرقدرتها و دشمنان در يك طرف درگير آسان بوده و شكست انقلاب حتمى خواهدشد.
9- تخلف از اوامر رهبر
هـمانگونه كه پيروزى از امر رهبرى انقلاب مايه پيروزى بود، يقينا تـخلف از اوامـر ودسـتورات رهبرى نيز موجب شكست خواهد بود.
10- ابهام طرحهاى آينده
براى تخريب يك ساختمان و بناى مجدد آن دو احساس وجود دارد منفى و مـثبت.
در احـساس منفى يعنى تخريب مساله آنچنان مشكل نيست بلكه با اندك توجه تخريب صورت مى گيرد ولى اين احساس مثبت است كه نياز بـطرح و نـقشه دارديعنى وقتى بطرف مى گوئى اين خانه قديمى را به هـم مى زنيم و سپس خانه به شك و شيوه جديد برايت مى سازيم اگر طرح سـاختمان جديد را كشيده و به او نشان بدهيد او بدون هيچ دلهره اى حـاضر بـه تـخريب خـانه مـوجود مى شود ولى هر چندهم كه شما مورد اعـتماد باشيد بدون طرح و نقشه قبلى فقط به او قول مى دهيد كه من بـراى شـما خـانه خوبى مى سازم آن شخص با يك دنيا دلهره خانه را تـخريب مى كند زيـرا نـمى داند خانه بعدى بهتر از خانه قبلى خواهد بود يا نه ؟!
انـقلاب نـيز يك چنين حالتى را دارد بايد سران نهضت به مردم طرح بـدهند كه پس ازانقلاب مى خواهند چه كنند از نظر نظامى , سياسى , اقـتصادى , اجـتماعى , وبـالاخره شـكل و شـيوه حـكومت چـه جامعه ايـده آلى را مـى خواهند تـشكيل دهند؟
هرچند بحمدالله ما در اسلام مـواد خـام يـك حـكومت ايـده آل را بحد كافى در منابعمان داريم و نـيازى بـه مـكاتب ديـگر نيست ولى بايد آن را تصفيه و تبديل به كالاى موردنياز كرد.
بـنابراين طـرح ونـقشه نداشتن براى آينده خود از آفات انقلاب به حساب مى آيد.

11- خود باختگى
يـكى ديگر از آفات انقلاب كه مسير انقلاب را عوض كرده و انقلابيون را از بـين راه ازكـارشان پـشيمان و مـنصرف مى كند خودباختگى در مـقابل قـدرتهاى حـاكم واسـتعمارى اسـت.
زيـرا وقتى كه يك مبارز انـقلابى در بـرابر يـك حـكومت اسـتعمارىقيام كـند و بعد در اثر مـشاهده بعضى از پيشرفتهاى آن حكومت استعمارى خود راببازد ديگر تـوان مـبارزه بـا او را نـخواهد داشت.
مى گويند : احمدخـان هندى كـه در عصر خود رهبر مسلمانان هند بشمار مى رفت و در ابـتدا با استعمار انگلستان مبارزه مى كرد در سال 1284 هجرى سفرى بـه انـگلستان رفت آن سفر به اقرار دوست و دشمن در روحيه او اثر عـميق باقى گذاشت بطورى كه برگشت نه تنها از مبارزه با انگلستان صـرف نظر كرده بلكه در رديف مداحان انگلستان قرار گرفته ومبارزه حزب (مسلم ليگ) را نيز عليه انگلستان تخطئه كرد و به نظرش اين چـنين آمـدتنها راه بـراى مـسلمين جلب حمايت انگلستان است و او آنـچنان مـرعوب تـمدن وقـدرت سياسى , اقتصادى , نظامى و فرهنگى انگلستان شده بود كه مى گفت: ابدا مبارزه با او صحيح نيست و او يك قدرت شكست ناپذير است!
ولـى سـيد جـمال الدين اسدآبادى به عكس سيد احمد خان هندى تمام هـمش راصـرف اين جهت مى نمود كه مسلمانان را از اين خودباختگى و حـس خود كم بينى نجات داده و قوى دل نمايد و آنها را عليه انگليس بشوراند.
بـنابراين يـكى از آفـات انقلاب همين خودباختگى است.
مردم انقلابى نبايد در برابرقدرتهاى استعمارى حس خفت و خوارى نموده و خود را ذلـيل بدانند و بايد بدانندكه قدرت آنان مرهون ذلت ماست اگر ما در بـرابر آنـان قد علم نمأيم و آنان را از اريكه قدرت به زمين بكشيم و خود را از تحت سلطه آنان بيرون آوريم آنان ديگر ازچنين قدرتى برخوردار نخواهند بود.


12- ناآگاهى و عدم توجه به حيله ها و نقشه هاى ضدانقلاب
زيـرا اگـر انقلابيون احزاب و گروههاى مخالف را شناسأى نكرده و بـه طرحها ونـقشه هایشان آگـاهى نداشته باشند آنان براحتى و بزودى انقلاب را از بين مى برند.
لذا علم شناخت دشمن چه داخلى و چه خارجى و ناآگاهى نسبت به نقشه هاى شوم آنان يكى از آفتهاى انقلاب است
13- بازگشت از معنويت
انـقلابيون بـخصوص در انـقلاب اسـلامى ايـران بـا يـك نـيت خـاص و مـعنويتى مخصوص انـقلاب را آغـاز كـرده اند تـا زمـانى كه به همان معنويتشان باقى بمانند و درصدد خدمت به بندگان خدا باشند انقلاب مـحفوظ خواهد ماند.
ولى اگر پس ازبدست گرفتن قدرت به فكر دنيا و امـور مـادى بـيفتند و از آن حـالت قداست زمان انقلاب بگذرند اين زنگ خطرب بزرگ براى آن انقلاب است!