چکیده: در این نوشتار به اهمیت و ضرورت پرداختن به سیر محتوای تربیتی، متناسب با ردههای سنی مختلف پرداخته شده است. شیوه های برنامه ریزی و چارچوبهای کلی، سیر محتوای تربیتی توضیح داده شده و راهبردها و موضوعات اساسی سیر تربیتی متناسب با نیازهای روحی در سه مقطع (یک تا یازده سالگی و دوران بلوغ و مقطع دبیرستان) بیان شده است.
To get missing image descriptions, open the context menu.
مقدمه:
تهیّهی محتوای تربیتی و آموزشی، مهمترین کار فرهنگی در یک مجموعه است. این کار نیازمند آگاهی و تخصص کافی در زمینه های محتوایی و شکلی است. در مراکز علمی آکادمیک رشته های تخصصی با عنوانهای «مدیریت آموزش و برنامهریزی» و میان رشتههای دیگر وجود دارد که به این موضوعات میپردازند. تدوین متن و محتواهای آموزشی و تربیتی نیازمند کارهای تخصصی و هم اندیشی و همکاری کارشناسان رشتههای مختلف است.
نبود چشم انداز تربیتی و یا منشورهای تربیتی و مشخص نبودن خط سیری روشن برای تغییر رفتار در سنین مختلف باعث شده که نسخههای متفاوتی در سالهای گذشته به صورت آزمون و خطا تجربه شود و به نتیجهی مطلوبی هم نینجامد.
مسؤولین مراکز فرهنگی برای انسجام بخشی به فعالیتهای آموزشی و تربیتی خود باید در فکر تدوین محتوایی باشند که مورد اتفاق کارشناسان دینی و تربیتی باشد مربّیان مراکز فرهنگی نیز باید در این مهم سهیم شوند و برای تهیه و تدوین آن تلاش نمایند. علّت روزمرگی و دلزدگی افراد، بیشتر به فقدان متون مدوّن آموزشی و تربیتی بر میگردد. طرح موضوعات تکراری، متناسب نبودن مفاهیم ارایه شده برای مقاطع مختلف، ارایهی مطالب متضاد، در دسترس نبودن کتابهای دارای طرح درس برای مربیان، از جمله مشکلاتی است که باعث سلب توفیق کار فرهنگی در مجموعهها شده است.
چگونگی پرداختن به محتوا در مراکز فرهنگی
ضرورت اوّل: توجّه به رشد همه جانبه
در تدوین کتاب و یا جزوات آموزشی باید به رشد همه جانبه و همگون توجّه نمود. نگاه تک بُعدی به انسان باعث میشود که ما مخاطبانی کاریکاتوری داشته باشیم. تربیت فردی و اجتماعی متوازن نیازمند رعایت ظرافتهای بسیاری است که غفلت از آن باعث ارایهی محتواهایی سبک وکم بهره خواهد شد.
ضرورت دوم: ارایهی محتواهای تربیتی وانگیزشی به جای متنهای آموزشی صرف
غرض و هدف فعالیتهای فرهنگی، تربیت است. ما تنها نباید به آموزش و زیاد کردن اطلاعات مخاطبین بیندیشیم، بلکه باید به جنبهی احساسی و عاطفی و بیان حکایات و بهرهگیری از شعر و مثال و انجام فعالیتهای گروهی ومباحث خودشناسی و درگیر نمودن شخص با فطرت و وجدان خویش نیز بپردازیم.
ضرورت سوم: تعیین جهت و عنوان کلی موضوعات متناسب با مقاطع سنی
آب دریا را گر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
اگر تهیّهی جزوه و کتاب دارای طرح درس مقدور نباشد، حداقل برگزاری جلسات مشورتی با کارشناسان این فن میتواند ما را در پیدا کردن جهت کلی موضوعات برای مقاطع مختلف یاری نماید. اینکه بدانیم چه موضوعاتی برای مقطع ابتدایی باید گفته شود، خود یک قدم روبه جلو به حساب میآید.(1)
ضرورت چهارم: تدوین قالبهای طرح درس
لازم است برای مربیان طرح درس آموزشی تهیّه نمود. بررسی موضوع و ریز موضوعهای آموزشی و بیان آیات و روایات و مثال و حکایت و شعر و ...، خود، موضوع مهمی است و میطلبد که عدهای به طور جدّی برای تهیّهی آن وقت بگذارند.
ضرورت پنجم: تهیّهی تقویم اجرایی برنامهها
اگر مجموعهای برای اجرای برنامههایش تقویم اجرایی نداشته باشد قطعاً با سرگردانی مواجه خواهد شد. تقویم اجرایی موضوعات معرفتی، تربیتی و بصیرتی قابل طرح در حلقهها و جلسات گروهی در هر مجموعه لازم است. باید مشخّص باشد در هر جلسه به چه موضوعی باید پرداخت.
به طورکلّی موضوعات را باید دو دسته نمود. موضوعات اعتقادی و موضوعات تربیتی، اخلاقی و بصیرتی. موضوعات اعتقادی در لیست ثابت و موضوعات تربیتی و بصیرتی در لیست مناسبتی و متغیّر قرار میگیرند.
محرّم یک مناسبت ویژه است. در این ایّام باید موضوع انتخابی ما متناسب با همین ایّام تدوین و ارایه شود. این قبیل موضوعات، متغیّرند و به صورت اقتضایی تعیین میشوند.
براساس تقویم اجرایی از ابتدای سال باید مشخص نماییم که در طول سال قرار است چند جلسه برای اعضای برگزار نمود. با نگاه و دقت در تقویم شمسی و مشخص کردن مناسبتهای مهم و دادن اولویت به موضوعات، و تعیین لیست تعداد جلسات مناسبتی، تعداد جلسات ثابت معلوم میشود.
پس از تهیّهی سیر مناسبتی و ثابت مشخّص میکنیم که در هفته های آینده متناسب با مناسبتها چه موضوعاتی را باید برای گروه مطرح نمود. و در غیر مناسبتها سیر ثابت خود را پی میگیریم.
ارایهی یک نمونهی سیر تربیتی یکپارچه برای سه مقطع سنّی
در هر نمونه، نخست، باید جهت کلی تعیین شود و مربّی پس از آن، موضوع را تبدیل به طرح درس نماید.
زمانی که جهت تربیتی یک مقطع مشخّص گردد مربّی باید در جلسات رسمی و غیررسمی و در برخوردهای مستقیم و غیر مستقیم و نامحسوس نیز همین موضوع را رویکرد و ملاک برخورد خود با متربّی قرار دهد. به عنوان مثال، وقتی که ما به ضرورت اعطای حس ارزشمندی در کودکان زیر11سال پی بردیم، علاوه بر موضوعاتی که میتوان در این زمینه اجرا نمود، مربّی باید در برخوردها و ارتباطات غیر رسمی و غیر مستقیم و غیر آموزشی نیز این جهت تربیتی را فراموش ننماید.
مقطع ابتدایی:
رویکرد و جهت تربیتی:
الف: تکریم و ارزشمندی؛
ب: القای روحیهی تعظیم؛
ج: احساس روحیهی خوشایندی (اُنس با دین)
To get missing image descriptions, open the context menu.
الف)روش تکریم و ارزشمندی
کرامت یک احساس است که اگر کسی بتواند برای متربّی خود ایجاد کند برای او دو ثمره خواهد داشت: یکی شوق به نیکی و خوبیها و دیگری انزجار از بدیها (2) امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «مَن کَرُمَت علَیهِ نَفسُه هَانَت عَلیه شَهَوَتُهُ»؛ «کسی که احساس ارزشمندی به او دست دهد، نفسانیت برای او پیش پا افتاده خواهد شد.» (3)
آمار نشان میدهد که خلافکارترین افراد در زندانها عموماً کسانی هستند که در دوران کودکی از میزان ارزشمندی پایینی برخوردار بودهاند. وقتی از حضرات معصومین سؤال میشود که با کودکان زیرهفت سال چگونه برخورد نماییم، توصیه میشود که همچون سیّد و مولای خود با آنان برخورد کنید. براین اساس، ما باید با بچهها به گونهای ارتباط داشته باشیم که احساس کرامت و بزرگی را درک نمایند.
راههای اعطای روحیهی کرامت به متربّیان
در زیارت عاشورا میخوانیم: «وأَکرِمَنی بمَعرِفَتِکُم وَ مَعرِفَة أَولِیائِکُم.» دراینجا کسب کرامت را به معرفت و شناخت اهل بیتو معرفت نسبت به اولیای دین مرتبط دانسته است. شما خود به وجدان میتوانید تصدیق کنید که هرگاه ما ارتباطمان از طریق شنیدن حکایت و یا نقل فضایل پیرامون اهل بیت بیشتر شود، حالت خود آگاهی و خود کنترلی و گرایش به وجدان و دین در وجودمان زیاد میشود لذا میتوان نتیجه گرفت که میان معرفت و شناخت نسبت به اهل بیت و ایجاد روحیهی کرامت ارتباطی وجود دارد. و یا خواندن زندگی نامه و بیوگرافی بزرگان دین میتواند نقش تربیتی بزرگی برای ما داشته باشد، مطالعه و آشنایی با اولیای دین، یکی از راههای رسیدن به کرامت است. نقش الگو در شکل گیری شخصیت انسان و توجّه به الگو و اسوه پروری در دین برای تربیت انسان خیلی پر رنگ است؛ لذا در این مقطع ما نیز باید با برنامهریزی علاوه بر آشنایی بچهها با اهل بیت ایشان را با سایر اولیای الهی نیز آشنا نموده و از بهرهگیری از کتب تاریخی و زندگی نامههای متناسب با این مقطع غافل نشویم.
نقش فهم دهی در اعطای حس کرامت
فهم به معنای شناخت شفاف و محسوس است. در دعای مطالعه میخوانیم: «وَأَکرِمنِی بِنُورِالفَهم» از این فراز استفاده میشود که اگر کسی کرامت میخواهد باید فهم کسب کند. مربّی باید با ابزار حسی و احساسی و زبان کودکانه ای که در اختیار دارد برای بچهها فهم دینی ایجاد کند. این کار بسی مشکل است چرا که نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد. شما مادری را که بچه شیر میدهد تصور نمایید. او هر آنچه را خورده هضم مینماید و به شیر تبدیل مینماید و درآغوش پر از احساس و عاطفهی خود به بچهاش میخوراند. و قطعاً این تغذیه به کام نوزاد نیز شیرین خواهد بود. مربّی کودکان باید همانند یک مادر عمل کند؛ یعنی علاوه بر فهم دینی کافی، مهارتهای لازم برای انتقال مفاهیم را نیز دارا باشد تا مفاهیم دینی را در برخورد های غیر رسمی و غیر آموزشی نیز به ایشان انتقال دهد.
توجّه به بچهها در این سن از عوامل اعطای حس ارزشمندی است.
درکتاب معجزهی ارتباط آمده است که وقتی در یک تحقیق آماری از صد نفر کودک هفت ساله که احساس ارزشمندی نمینمودند سؤال میشود از کجا متوجّه شدید که برای یک عده ارزشمند نیستید، بیشترین جواب این است: «از آنجایی که به ما توجّه نمیکنند.» (4)
روشن است که یکی از عوامل کرامت بخشی، توجّه نمودن به بچهها و اهمیت دادن به نظرات و حضورشان در مجموعه و ... است.
محبّت ورزی
به علم و تجربه ثابت شده که کسانی که در کانون پر مهر و عاطفهی خانواده از محبّت سیراب گشته و در این زمینه کمبودی احساس نمیکنند کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. محبّت ورزی و برخورد عاطفی میتواند در دادن این احساس به کودکان کمک نماید.
شخصیت دهی
عموم کسانی که بعد از رسیدن به سن بلوغ رفتارهای نا متعارفی دارند، میخواهند با رفتار خود جلب توجّه کنند و روحیهی خود نمایی خود را ارضا نمایند. حال اگر آنان هُنر و یا مهارتی داشتند که به طور طبیعی میتوانستند به آن وسیله اظهار وجود نموده و خود را به گروه هم سن و سال خویش معرفی و اثبات نمایند شاید نیازی به خود نماییهای غیر متعارف پیدا نمیکردند. نیاز به تشخّص و شخصیت و معرفی خود به واسطهی یک شاخصهی ارزشمند، امری طبیعی و مورد نیاز کودکان است که باید در مسیر طبیعی اقناع گردد.
یکی از راه های کسب احساس ارزشمندی، توانمند نمودن بچهها برای ابراز وجود به واسطهی یک هُنر است. حفظ یک شعر و یا خواندن یک مقاله و یا اجرای نقش در یک تئاتر در حضور افراد، میتواند این احساس را به بچهها اعطا کند. اگر بچهها در این سن توانمندی ابراز وجود و یا جسارت و قاطعیت و ... را کسب کردند، هیچگاه فراموش نخواهند کرد که مدیون مسجد و بچه مسجدیها بودهاند.
مقطع ابتدایی:
رویکرد و جهت تربیتی:
الف: تکریم و ارزشمندی؛
ب: القای روحیهی تعظیم؛
ج: احساس روحیهی خوشایندی (اُنس با دین)
To get missing image descriptions, open the context menu.
ب- القای روحیهی تعظیم
القای روحیهی تعظیم به معنی باز نمودن پنجره و نظر گاهی از عظمت خدا به روی کودکان است.
فراموش نکنیم که مقطع کودکی بیشتر جنبهی زمینه سازی و استوار کردن پایههای معرفت دینی را دارد. لذا اگر میخواهیم در مقطع بعدی روحیهی تسلیم و تکلیف پذیری را درایشان نهادیه نماییم لازم است که بچه را با عظمت خدا آشنا نماییم. همهی ما به هنگام رکوع عرضه میداریم: «سبحان ربی العظیم وبحمده.» پرسید: راستی چرا هنگام رکوع خم میشویم؟در جواب شنید: برای اینکه بارمان کنند. بازهم پرسید: چی بارمان کنند؟ گفت: تکلیف. رکوع یعنی خدایا من خم شدم در مقابلت و سر تعظیم خم نمودهام و برای انجام فرمانت در خدمتم. حال روشن است که چرا یک عده در مقابل اوامر الهی سر خم نمیکنند و ادعا دارند؛ چون با عظمت خدا آشنا نگشتهاند. لذا یکی از راههای گرایش به تکلیف و تسلیم پذیری این است که بچهها را با عظمت الهی آشنا نماییم.
مربّی عزیز! آیا تا به حال به این نکته فکر کرده ای که چرا وقتی شخصی به نام مُفَضل خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرضه داشت که آقا من تشنهی توحیدم و دوست دارم شما به من توحید بیاموزید درجواب امام به بیان شگفتیهای عالم خلقت و ظرافتهایی که خداوند حکیم در خلقت ما لحاظ نموده پرداخت. و یا آن زمان که زنی عطر فروش محضر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسید و عرضه داشت: «یا رسول الله! صف لی العظمة الله»، رسول خدا فرمودند: «آیا میدانی نسبت آسمان اول به آسمان دوم مثل نسبت یک حلقه در مقابل یک بیابان است و آسمان دوم نیز نسبت به آسمان سوم مثل یک حلقه در مقابل بیابان میماند و نسبت آسمان سوم به چهارم و پنجم و ششم و هفتم این چنین است، وتمام هفت آسمان نسبت به عرش مثل یک حلقه در مقابل بیابان است؟». (5)
کسی که با عظمت خدا آشنا شود، عقل او خود به خود حکم میکند که در مقابل این عظمت کُرنش و خشوع و خضوع نماید. بسیاری از آیات قرآن در مقام بیان عظمت آثار الهی و شگفتی آسمانها و زمین است، و از اینرو، قرآن به تدبّر و تفکر و نگاه به عظمت آفرینش امرکرده است. تفکر کردن در مورد آسمان که چگونه بدون عمود برفراشته شده و یا نگاه کردن و تدبّرنمودن به خلقت شتر و سایر موجودات است که ما را به تعظیم وا میدارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در یکی از خطبههایشان توصیفی پیرامون خفاش و جنبههایی از عظمت خلقت این موجود دارند، که خود نشان براین است که یکی از راههای رسیدن به بندگی و عبودیت درک عظمت آفرینش و به تبع عظمت خداست.(6)
کسی که عظمت خدا و اوامرالهی برایش روشن شود اگر دنیا و ما فیها را به او بدهند تا دانهی گندمی و یا پوست جویی را به ظلم از دهان مورچهای بگیرد این کار را نخواهد نمود. قال علیٌ (علیه السلام): «وَ اللهِ لو اُعطِیتُ الأقالیمَ السَّبعَة بما تَحتَ أفلاکِها،علی أن أعصِیَ اللهَ فی نملةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعِیرَةٍ ما فَعَلتُهُ» به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر افلاک آن است به من دهند، بدین شرط که با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نا فرمانی خدا کنم، هرگز چنین نخواهم کرد.(7)
قضا شدن نماز صبح و یا شنیدن غیبت برای کسانی که با عظمت امر خدا آشنا شدهاند یک فاجعهی اسفناک شمرده میشود. در این سن خوب است که بچهها را با عظمتها و اُبهتها آشنا نماییم.
در این مرحله، شناخت عظمتهایی مانند عظمت خدا، قرآن خدا، دین خدا، فرستادهی خدا، عذاب خدا، مخلوقات خدا لازم و ضروری است. بحمد الله ابزاری که در این زمینه در اختیار داریم بسیار زیاد است. کتابهایی که پیرامون شگفتیهای عالم خلقت و قوانین هستی و هندسهی زندگی نوشته شده است میتواند به ما کمک کند. فراموش ننماییم که قباحت و زشتی گناه و اهمیت و درک عظمت دستورات الهی و شوق و اشتیاق به خوبیها را متربّیان باید در رفتار و برخوردهای روزمرهی ما ببینند و آن را در فضای «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بچشند.
مقطع ابتدایی:
رویکرد و جهت تربیتی:
الف: تکریم و ارزشمندی؛
ب: القای روحیهی تعظیم؛
ج: احساس روحیهی خوشایندی (اُنس با دین)
To get missing image descriptions, open the context menu.
ج- خوشایندی نسبت به دین
یکی از محورهای اساسی در این مقطع این است که به واسطهی شناخت دهی و یا اجرای برنامهها کاری کنیم که بچهها نسبت به دین احساس خوشایندی داشته باشند. اگر خواهان آنیم که بچهها در مقطع بعدی به جلوههای دینی میل و رغبت نشان دهند باید در مقطع ابتدایی احساس اُنس با خالق را در آنان ایجاد نماییم تا برداشتی احساسی همراه با رضایت و خوشی از جلوههای دین داشته باشند. به طور مثال، اگر شما برادر کوچکتان را برای اوّلین بار با پای پیاده به جلسهی روضه ببرید و در آنجا هم چنگول از او بگیرید که حرف نزن حاج آقا داره صحبت میکنه و بعد هم که چراغها خاموش شد یکی پا روی سر او بگذارد، از طرفی هم نذری گیرش نیاید و با حال خسته و دل شکسته دوباره پای پیاده کشان کشان او را به خانه برگردانیم، مشخص است که تصویر خوشی از مسجد برایش شکل نخواهد گرفت. خوشایندی و اُنس با جلوههای دینی یعنی اینکه ما کاری کنیم که بچهها در این سن احساس خوبی نسبت به دین داشته باشند تا کم کم بذر علاقه در وجود آنان جوانه بزند و رشد نماید.
سوژههای اساسی خوشایندی
سوژههای اساسی برای استفاده در این مقطع عبارتند از:
1- مسجد؛
2- قرآن؛
3- پیامبر (ص)
؛ 4- اهل بیت (ع)
؛ 5- اولیاء الهی؛
6- نماز؛
7- آداب اجتماعی.
قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) :
أَدِّبوا أولادَکُم عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبیِّکُم وَحُبِّ أَهلِ بَیتِهِ وَقِراءَةِ القُرآنِ؛
فرزندان خود را به کسب سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان و دوستی خاندانش و قرائت قرآن.
قال امام صادق(علیه السلام): إنّا نَمُرُ صِبیانَنا بِالصَّلاةِ وَالصّیامِ ما أَطاقواإذاکانواأبناءَسَبعِ سِنینَ؛
ما هنگامی که کودکانمان هفت ساله میشوند به اندازه ای که طاقت دارند آنان را به انجام نماز و روزه فرمان دهیم.
منظور این نیست که برای بچهها احکام و یا فضیلت مسجد را بازگو نماییم بلکه هدف، مجموعه فعالیتهایی است که منجر به احساس خوشایندی نسبت به مسجد میشود. لذا داشتن فضایی برای بازی، برگزاری برنامههای جذاب، داشتن پذیرایی در برنامهها، احترام و تکریم، صحنه آرایی و تزیینات محل حضور بچهها، تشویق و ... میتواند احساس اُنس با مسجد را برای بچهها ایجاد نماید.
اگر ما پیرامون رسول خدا (صلی الله علیه وآله) قصه و داستان و یا برخوردی که ایشان نسبت به کودکان داشته است را ندانیم و اطلاعات و مهارت کافی نداشته باشیم نمیتوانیم این احساس خوب را به ایشان القا کنیم. همچنین میتوانیم با دادن هدیه در میلادها و اعیادی که منتسب به اهل بیت است و ... این حس خوشایند را در کودکان ایجاد نماییم. شاید یکی از دلایلی که ما نسبت به نماز احساس شوق انگیزی نداریم این است که معنا و مفهوم کلمات و حرکات و مفاهیم نماز برایمان روشن نیست؛ لذا یکی از راههای لذّت بردن از نماز این است که مخاطبین را با معانی اسماء و حرکات و مفاهیم نماز با زبان کودکان آشنا نماییم.
ثمرهی توجّه به آداب اجتماعی در این سنین، توحید عملی است.
کارشناسان علوم تربیتی به این نتیجه رسیدهاند که پذیرش آداب اجتماعی در سنین 6 تا 8 سال بسیار بالا است. آیا تا به حال توجه نمودهاید که چرا انگیزهای برای بیان مستحبات و مکروهات برای مقطع سنی دبیرستانی در ما وجود ندارد، علت این است که میدانیم زمینه پذیرش این امور در این مقطع کمتر است. برای
ترویج آداب اجتماعی همچون فرهنگ شهروندی، فرهنگ مدرسه، ترافیک، مصرف آب و برق و ... باید در سنین کودکی اقدام کرد.
تبلیغات انیمیشنی و تأثیر آن در فرهنگ عمومی در چند سال گذشته خود گویای این امر است. بیش از 54 مورد از آداب اجتماعی در کتابهایی که مستحبات و مکروهات را ذکر نمودهاند بیان شده است حال، اگر کسی در این سن آنها را یاد بگیرد، در بزرگسالی رعایت خواهد نمود.
به طور مثال، اگر ما همان گونه که دین فرموده روش آشامیدن آب را یاد بدهیم، یا به کودک بیاموزیم چگونه باید با بزرگتر و کوچکتر از خودمان برخورد کنیم، یا آداب سر سفره نشستن و یا طرز لباس پوشیدنم، مهمانی رفتن، ورود به مسجد و آداب سخن گفتن و یا نگاه کردن و ... به او انتقال دهیم، این مفاهیم در ذهن و ضمیر او تثبیت خواهد شد. بعضی از مراکز فرهنگی که به طور اصولی و کارشناسی در حال فعالیتاند، تنها و تنها بر روی موضوع آداب اجتماعی برای مقطع ابتدایی کار میکنند که بی شک تأثیر گذار نیز بودهاند.