مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: شوهرم هرزه است دیگه بهش اعتماد ندارم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خانم: ا

سلام.من خانمی 38 ساله هستم که 22 هست ازدواج کردم. وقتی 15 سالم بود با شوهرم که خیلی با دختران رابطه داشت ازدواج کردم.اوایل برایم از روابطش با دخترا می گفت و 1 ماه بعد ازدواج دوباره روبطشو شروع کرد .دیر وقت خونه میومد و خیلی مشکوک بود اما من چون من خیلی بهش اعتماد داشتم اصلا فکر بد نمی کردم.حدودا 20 ساله بودم که متوجه شدم چه اتفاقاتی افتاده.با دوستانی که رفت و امد داشتیم با خانوماشون رابطه داشت.من زمانی متوجه شدم واقعا حالم بد شد خیلی.به حال مرگ افتادم چون خیلی بهش اعتماد داشتم اما اون بد ضربه ای بهم زد.از اون موقع به بعد حدودا10 سال گدشته من دیگه مورد به اون صورت از شوهرم ندیدم (البته اون هنوزم خیلی هرزه نگاهه و جلوی من به خانما بد نگاه می کنه)ولی اصلا بهش اعتماد ندارم و همش فکر می کنم داره بهم خیانت می کنه هر چند اون به نظر می رسه توبه کرده ولی من اصلا اعتماد ندارم بهش.بچه هام بزرگن جوونن ما خیلی باهم جروبحث داریم اما به فکر طلاق نیستم.خیلی داغوونم زندگی برام سخته .حاضر نیستم 1 لحظه با خانمی تنها باشه.در کنارش بودن حال منو بد می کنه.خیلی به هم بی احترامی می کنیم.اونم از این که این همه بهش بی اعتمادم خیلی رنج می بره اما من دیگه دست خودم نیست.و این که من مشکلاتمو به هیچ کس نگفتم حتی با خونوادمم دردودل نکردم و عملا داغونه داغونم.من شدیدا وسواس فکری گرفتم.چه کنم خوش بین بشم بهش و دیگه اینقد ازش متنفر نباشم.خودش48ساله هست؟
بی وفایی و خیانت معمولا به صورت ناگهانی وارد زندگی زناشویی نمیشود و مطمئنااعتماد ازدست رفته نیزیک شبه به دست نمی آیدبلکه نیاز به مدت زمان داردهمسری که مورد خیانت واقع شده معمولا دچارشک و تردیدهایی میشودکه مطمئناکه حاصل خیانت و بی وفایی همسرش میباشداما گاهی اوقات واقعاافشا شدن بی وفایی موجب میشودکه ما دوباره به زندگی مان نگاهی کنیم و متوجه ارزشمندی آنچه که از دست داده ایم بشویم که همین امر زمینه ساز تلاش و پیگیری ما برای ساختن دوباره زندگی میشودگاهی ایجاد یک فرصت دیگر برای آنچه که از دست رفته می تواند از اشتباهات ما پلی برای رسیدن به خوشبختی و صمیمیت زناشویی بسازد طلاق در این شرایط میتواندآخرین راه حل ما باشد نه اولین...((به جرات میتوان گفت زوج هایی که این بحران را تجربه میکنندوبرای درمان نزد مشاورمی آیندتصمیمات بهتری برای حل بحران درپیش میگیرندوبه احتمال قوی کم تردچار مشکل مشابهی خواهندشد حتی درصورت جدایی تمام راه های ممکن برای از سرگیری زندگی را مورد تجزیه و تحلیل قرارداده اندو با پشیمانی کم تری به ازدواج خود خاتمه می دهند اما چه بهترکه این مشاوره پیش از ازدواج صورت گیردتا در حدامکان ار آسیب هایی که بی وفایی ، خیانت و طلاق می تواند درافرادایجادکند پیشگیری شود))

طبق گفته شما که در اوایل ازدواج تون از رابطه اش با دختران خبر داشتیدمی بایستی با مهیا کردن بستر خوب و صمیمی وایجاد رابطه گرم و به خودررسیدن حداقل می توانستید از شدت ارتباطش یا رابطه اش کم کنیدباید متوجه میشدی چرا بعداز گذشت یک ماه از ازدواجتون دوباره رابطه اش از سرگرفت باید علت را پیدا میکردی چه کمبودی داشتی که دوباره اغازکرد حالا که میگید اون خیلی گرم مزاج هست و شما سرد مزاج شده اید کارتان اشتباه است وگفتید توبه کرده ولی مطمئن نیستی سعی کن دوباره روحیه ات بسازی و به اوج جوانیت که بودی فکر کن ودوباره با ایجاد رابطه جنسی که با امادگی و اطلاع قبلی باهم داشته باشید هرچه هست سنی از شما گذشته و شماهنوز جوانی و میتوانی دوباره به سمت خودت جذبش کنی و اعتماد بهم داشته باشیدبه خودت برس وسعی کن خودت به اون متعلق بدونی به ظاهرو تیپت برس و همبستری خوب براش فراهم کن در رابطه جنسی سعی کن معاشقه کنید و حرکات و رفتارهای سکس امیز انجام بده تا بیشترمجذوبت بشه وفکرش دگه منحرف نکنه اگه سرد مزاج بمونی مجبور میشه به فکررابطه با کسی دگه باشه((رابطه جنسی صرفا فقط برای ارضا نیست یک رابطه ی عاطفی هست که زوجین متاسفانه از آن خبر ندارند ))حالا شما با ایجاد این رابطه عاطفی میتوانید احساسات همدیگه رو بهم منتقل کنیدگذشته را فراموش وبه اینده فکرکن با ملایمت بهش بگید من باورت دارم و بهت اعتماد کردم که از روابطت دست کشید هرچه هست دگ به سنی رسیدم که باید به خدا نزدیکتر بشیم واز اون عاقبت ب خیری طلب کنیم وازسرتقصیرمون بگذره و برای فرزندانمون امنیت و ارامش فراهم کنیم پس بیا ارتباطمون خوب و صمیمی کنیم (تحسین روابط زناشویی)توکلت به خدا باشه موفق باشی