مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: خانواده شوهرم بددهن و بی اخلاقند
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
با سلام. بنده ۲۸ ساله و همسرم ۴۲ ساله، حدود دوساله عقدیم. خانواده همسرم بسیار دروغگو و بدتربیت هستند. حتی موقع خواستگاری هم حرفاشون دروغ بوده. مشکل الانم این هست که این خانواده خیلی به خانوادم توهین می‌کنند. مارو گدا و فقیر می خونند. بعد یکسال جواب توهینای خواهرشوهرمو در پیام دادم به این صورت که حرفهای خودشونو و خصوصیات و مشکلاتشونو بهش پیام دادم. اونم ازم شکایت کرد، قبل رسیدن به دادگاه رضایت داد وگرنه خانوادم طلاقمو می گرفتند. مادرم بسیار روی نماز روزه حساسن، یکبار به همین خاطر به شوهرم گفتند دیگه خونه ما نیان. بعد یه مدت شوهرم با مادرم آشتی کردند ولی هربار همه جا میگه مادرم بداخلاقه، بدگویی میکنه. در مورد اخوندا و دین بد میگه تا مادرمو ناراحت کنه. ناراحتیش از مادرم به این خاطره. من اشتباه کردم بهش گفتم خانوادم گفتند این زندگی که پر از توهینه و تو عقد کشیدنت کلانتری زندگی نمیشه، از طرفی برای عروسی گرفتن عجله دارن و خانوادم به این دلایل تلاشی برای تهیه جهیزیه نمی کنند. فکر میکنم به خاطر این دلایل کینه از خانوادم به دل گرفتند. به شوهرم گفتم یه مشاور مجازی گفتن بدون مشاوره و اطمینان از اصلاح رفتارهاشون عروسی نگیریم. میگه چون پول برا جهیزیه ندارین، اینطوری میگین و بحثمون شد. لطفا راهنماییم بفرمایید باید چیکار کنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز متاسفانه با شرایطی که میفرمایید خیلی تحت فشار هستید سوال من ازشما این هست که ملاک اصلی‌تون برای این ازدواج چی هست؟ ریسک فاکتورها و عدم تطابق ملاکها و کلیت رابطه وجود داره که ازدواجتون رو با تامل و تردید همراه میکنه. تفاون سنی زیاد که مانع از درک مشترک هر دو دنیای زوج میشه. ازدواج همسرتون در این سن و با وجود عدم مرزبندی صحیح خانواد‌شون نشان از کم اقتداری ایشون داره. پررنگ بودن عقاید مادرتون بر بُعد خصوصی عقیده همسرتون(نماز و…) نشان از وابستگی شما به خانواده‌تون داره، و تفاوت سطح فرهنگی و رفتاری خانواده ایشون با شما و… از عواملی هستن که چشم‌پوشی ازونها میتونه در آینده مشکل‌ساز باشه ازدواجتون رو به تاخیر بیاندازید و حتما به مشاوره پیش از ازدواج با همسرتون نراجعه کنید تا این عوامل رو تحلیل کنین و همچنین اگر کیس مناسب برای یکدیگر نیستید، بتوانید با واقعیت بهتر مواجه بشوید و حتی خودتون هم در اولویت بندی ازدواج، ملاکی رو برای خودتون، و همسرتون از قبیل پختگی عاطفی، استقلال و اقتدار درنظر بگیرید موفق باشید.
سلام شما با مردی ۱۴ سال بزرگتر از خودتون با فرهنگ و تربیت خانوادگی و عقاید مذهبی متفاوت به صورت کاملا سنتی و بدون کشش و علاقه آشنا شدین و بعد هم متوجه شدین نقطه مشترکی ندارین و درک متقابل بینتون وجود نداره و هر دو طرف به هم بی احترامی کردین و حریم بینتون رو شکستین! کاش یه مقدار توضیح میدادین که دلایلتون از انتخاب ایشون برای ازدواج چی بوده؟! چون تا اینجای داستان فقط تفاوت وجود داره نه تفاهم! از نظر بنده هم ازدواجتون رو هرچی میتونین به تعویق بندازین تا شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کنید. اگر در دوران نامزدی این ازدواج به هم بخوره خیلی بهتره تا بعد از ازدواج. شما به هرحال برای خودتون میتونین تصمیم بگیرین. به همسرتون بفرمایین که نیاز به شناخت بیشتر هست . اگر قبول کردن که چه عالی در غیر اینصورت اگر اصرار به ازدواج داشتن پیشنهاد میکنم قبول نکنید. با آرزوی خوشبختی.