مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: چیکارکنم خوب شه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
18سالمع....عاشق پسری شدم بع اسم ماهان...25 سالشع....اشنایی ما تویع یع سایتی بود بع اسم دل..1398/11/27بود کع عضو سایت شدم...سایت شلوغی بود..اونجا مشغول اشنا شدن با دختر و پسرا بودم کع یکی بع اسم ماهان73 خودشو معرفی کرد+چاکر شما داش ماهان ازبچگی عاشق اسم ماهان بودم..نمیدونم چرا برام خیلی جذاب و دلنشین بود معرفی کردن خودش همش بع شوق بودنش ان میشدم باهاش حرف میزدم اف کع میشد منم زود اف میشدم یع روز این داش ماهان دیوونع بهم گف ابجی...دلم گرف خیلی ناراحت شدم بی دلیل!!!اوروز خیلی گریع کردم با خودم گفتم دیوونع شدم دلم گرفتع لابد برا همون...خودمو قانع کردم منم داداش صداش میزدم اما این هنوز اغاز گریع هایع من بود.با ماهان خیلی صمیمی شدع بودم.جوری کع کل سایت میدونسن من و ماهانم...sisi-bro ایم......یع مدت بعد ماهان تویع سایت گف میخاد رل بزنع.ترس بدی بع دلم افتاد..ینی من ماهانمو ع دس میدم؟.....تویع سایت دختری بود بع اسم باران...بهترین دوست من تویع دلوپ.ازش خاسم اجازع ندع ماهان رل بزنع چون ماهان قبل تر ع من با اون اشنا بود..باران بع ماهان گف تا خواهرش کع من باشم اجازع ندع حق ندارع رل بزنع....+ابجی خانم اجازع هس من با دختری کع میخام رل بزنم_نع خیرم تو حق نداری +آخع اول ببین دختری کع میخام کیع شاید پسندت بود؟یع لحظع حس کردم شاید منظورش منم!!!!اما باز گفتم ن ماهان ن میفهمی ن ینی چی؟ تو حق نداری رل بزنی همین!ماهان قبول کرد اما فرداش وقتی ان شد بع من پیام ندادع بود..تعجب کردم این امکان نداش...رفتم چتروم سایت...ماهان رل زدع بود..با دختری بع اسم سپیدع....بغض کردم..داغون شدع بودم تک تک جملع هاشو تویع چتوم میخوندم عشقم.خانمم...سپیدم....قطرع هایع اشک مسابقع میدادن انگار...کل کیبورد خیس شدع بود بهش نوشتم میدونسی خیلی نامردی+براچی؟ _ من گفتم ت حق نداری رل بزنی  + ینی من حق نارم برا زندگیع خودم تصمیم بگیرم؟ع این دختر خعلی وقتع خوشم میومد برا همون اما اون بع من پیش داد من ن!...آف شدم و 2 روز بعد آن شدم اون 2 روز همش با اشک و بغضع و گریع و هق هق گذش2 روز بعدش کع ان شدم خودمو زدم بع بیخیالی با سپید اشنا شدم و دوس شدیم دختر سادع ای بود..خیلی سادع...هرچی میشد بینشون با جرئیات برام تعریف میکرد فک میکرد خوشال میشم کع رابطشون انقد خوبع اما با تعریفایع اون من فقد گریع میکردم.....سپید بهم گف ماهان بارها بهش پیش داد و این قبول نمیکرد اخرش دیع نتونس قبول نکنع چون علاقع پیدا کردع بود بع ماهان میگف ماهان همش نازشو میکشع و قربون صدقش میرع هه این وسط تکلیف من مشخص نبود!!! یع روز سپیدع یع چیزی دربارع خودش و ماهان گف کع من بع منی کلیع کلمع شکستم.سپید بهم گف کع ماهان پیشنهاد.....بهش دادع و اونم قبول کردع...حس و حال اونروزمو نمیدونم چطور بگم ولی شدع بودم مردع متحرک ن میتونسم چیزی بخورم ن حرف بزنمبع فکر انتقام افتادم..ماهان چطور تونس این کارو بکنع؟منم میتونم...خاسم کار خودشو منم با یع پسر دیگع انام بدم اما پشیمون شدم اون راحت تونس همچین کاری کنع من نمیتونم این دور از وجدانمع....عذاب وجدان گرفتم کع میخاسم کار اشتباهیی کنم اما خداروشکر میکنم کع این کارو نکردم اما بع جاش برا اینکع اتیش انتقام و عصبانیتم خاموش شع رفتم حموم و رون پامو تیغ زدم کارام دس خودم نبود میدونم کار بچگونع ای بود اما.....از زخمام خون میومد دسپاچع شدع بودم خخخ پامو با اب سرد شستم تا خونش بند بیاد شلوارمو محکم بستم دور پامو ع حموم دراومدم با باند پامو بستم خیلی پشیمون شدع بودم اما زخما خیلی میسوختن.خلاصش کنم 19 اسفند بود کع من باماهان دعوام شد خخخ....ماهان بهم گف تو منو دوس داری ارع؟....یادمع کع نوشتم(اررررررررع ارع لنتی دوست دارم ارع عاشقتم مشکلیع؟ارع دوست دارم خوشال شدی غرورمو خرد کردم تا بگم دوست دارم؟حالا دس ع سرم بردار هق)نوش منم دوست دارم...منم دوست دارم ولی میترسیدم بگم و  تو ترکم کنی ولی بدون منم عاشقتم میترسیدم بگم و دیگع نیای دلوپ.اونجا بود کع ما رل هم شدیم اما مشکلات و اشکایع من ع همینجا شو میشعهروق کع ان میشدیم و سپیدع میومد مینوش سلام خانمم....به به عشقم اومد...سلام نفسم.....باهاش دعوا میکردم کع چرا اسمشو زدی بیو؟چرا عشقم خانمم صداش میکنی؟الان اون رل منع همع تویع سایت اونو عشق من میدونن_میگفتم پس تکلیف من این وسط چیع ماهان؟تکلیفت معلومع هم ت رل منی هم اون من ردوتانم دوس دارم اخع.قلبم شکس من دوبارع خرد شدع بودم..دوبارع غرورم نابود شد.هیچکس نمیدونس ما رلیم همع سپید و رل  ماهان میدونستن .من هروز با دیدن اون دوتا گریع میکردم .هرروز خودمو لنتی میفرستادم چرا شدم نفرسوم یع رابطع هربار میخاسم تموم کنم رابطع رو اما قلبم نمیزاش عقلم میگف تو داری خودتو رابطع دونفرو داغون میکنی قلبم میگف ماهانو دس داری چس برا داشتنش بجنگ...یع روز کع داشم پروفایل ماهانو تویع دلوپ میدیدم دیدم بع جا اسم سپید اسم منو زدع...خیلی خوشال شدم خیلی زیاد...بهم گف پروفایلتو باهام ست کن...پروفمون هردو کابوی بود خخ اسم هردوتامون رنگش زرد بود ست شدع بودیم و من مث دیوونع ها ذوق کردع بودم.همونشب داشیم باماهان عشق بازی میکردیم کع دیدم دیر ج میدع...بع سپید پیام دادم کع ای شلوغ بگو ببینم چع خبر...هه نوش داداشت هی دارع بوسم میکنع میگع میخام.ماهان همینو ع منم خاستع بود.چطور میتونس هم زمان با دونفر باشع و با هردو......دوبارع اشکام کیبورد لبتابو خیس کرد.باهاش دعوا کردم و اف شدم....وقتی ان شدم دیدم دس پیش گرفتع پس نیوفتع من میرم دیع نمیام شما خستم کردین مگع من چیکار کردم و ع این حرفا.خلاصع سپید فمید با باهم رلیم و بع کل سایت خبر داد کع ماهان اینکارو کردع ولی ماهان بع جواب هرکسی کع میپرسید ماهان چرا میگف چیکار کنم هردوتاشونو دوس دارم و این حرفش مثلع اتیش قلبمو میسوزوند و سد چشامو میشکس.یع مدت بعد ماهان بهم گف کع با سپیدع تموم کردع و الان فقد برامنع...اما یع بار پیام اشتباهی کع میخاس برا اون بفرستع رو بع من فرستاد و من متوجه شدم اینا هنوز باهم دیگع رلن....بع ماهان گفتم و اون گف کع سپیدع اصرار کرد باهاش باشم....اما سیدع قسم خورد کع ماهان گف نمیتونم ازت دل بکنم....باماهان دعوا کردم و قسم خورد کع دیگع با سپید حرف نمیزنع..2 روز بعد از باران خاسم برام یع اکانت بسازع تا ماهانو امتحان کنم.....اسم اکانت علی بود بع سپیدع پیام دادم کع میشع رل شیم ازت خوشم میاد...... سپید بع ماهان گف اونم اومد فش دادو غیرتی بازی درآورد نوشتم تو رو سننع مگع خواهر بردارشی؟نوش نع خیر اقاشونم گفتم نع خیر سپیدع خانم سینگلع نوش سپید رل منع راتو بکش برو هری....بهش نوشتم ماهان تو قسم خوردی!...وقتی فمید منم گ میرم دیع نمیام سایت و باز دس پیش گرف تا پس نیوفتع.این جریان دوبارع تموم شد ولی.یع بار خاستم غریت ماهان رو رویع خودم امتحان کنم..من بارها مزاحم داشم اما هیچوق ماهان برامن تا اون حد غیرتی نشدع بود هق.باران با اکانتی بع اسم پارسا بع من پیشنهاد رل داد هه ماهان بع جا اینکع از من دفاع کنع رفت.....فقد بع من یع کلمع گف...اون کیع؟ گفتم پسرهمسایس من نمیدونم دارع چی میگع ماهان...بهم گف تو برو بع هرزع بازیت برس دیع من تورو نمیشناسم بع سپید گف اسم اون دختر خراب رو جلو من بیاری دی منو نمیبینی....باهم رفتن یع سایت دیع...سایت بست کلاب..17 روز تنهام گذاش..عید و تبریک نگفت بهم حتی حالمم نپرسید....روزی کع رفت قرص خوردم و حالم شدیدن بد بود اما نبود کع حالمو خوب کنع تویع این روزا 5 نفر بهم پیش دادن اما من همشونو پس زدم...17 روز با سپیدع جونش دل میداد و قلوع میگرف...باهم شدع بودن عاشق و معشوق هه انگا منی وجود نداش.بعد17 روز برگشت ازم معذرت نخاس!توضیح نخاس!گف دوبارع با من باش.منم بی هیچ توضیحی قبول کردم..شاید همین احق بازیام بی ارزشم کرد....ماهان هیچوق برام غیرتی نشد..هیچوق نازمو نکشید...ترسیدم ناز کنم برع و برنگردع براهمون قبول کردم.هرچقد رمز اکاتشو میخاستم نمیداد....رمز بست کلابش رو داد بهم...پیاماشو با سپیدع پاک کردع بود...یع نقشع کشیدم گفتم بریم اونجا بحرفیم قبول کرد هه.......هفتع بعد رفتم اکانتش دیدم بع عشقش سپیدع نوشتع شما دوتا زنم شین....هردوبغلم بخابین...یع عالمع حرفایع عاشقونع....قلبم فشردع شد....خیلی بد بود حالم اونقد گریع کردع بودم هرکی میدید میگف چیشدع چرا چشات انقد قرمز شدن؟اما بع ماهان هیچی نگفتم....هه اومد بهم نوش مائدع یع سوال بپرسم؟گفتم بپرس گف اگع من بعد تو زن بگیرم چیکار میکنی؟گفتم هیچی طلاق میگرم..گف مائدع راضی هسی سپید با ما زندگی کنع؟گفتم ینی چی؟اون کع دیع  بین ما نیس! گف قبول میکنی؟گفتم اول بگو تصمیمیت جدیع گف ارع.....گفتم قسم بخور..بع حضرت فاطمع قسم خورد کع جدیع...اب داغ و انگار ریختن رو سرم ع ترس از دس دادنش گفتم ارع چرا کع ن مث خواهرمع اما ماهان نمیدید چقد گریع میکنم چقد موهامو کشیدم و چقد چشام سرخ شدع بود.یع پسری بع اسم سهیل بع ماهان پیام داد کع من رلتو میشناسم و هم شهریمع و رل منع و چن تا رل دیگع دارع....ماهان اومد ع من پرسید رل داری؟گفتم ارع خو تو_ن تو تویع شهر خودتون رل داری..داری منو بازیچع خودت میکنی+چی داری میگی ماهان اگع اینطور بود کع من اینهمع تلاش نمیکردم تا باتو باشم_هه تو یع هرزه ای من مطمعنم بعد من چند تا رل هم داری+اگع اینطور نباشع چی؟....اشکام کی یکی صورتمو خیس کردع بودن_مطمعنم هس سهیل یکی ع رلات هم اینجاس خونتونو میشناسع+ادرسو بپرس...ماهان تورو قران ادرسو بپرس اگع بود کع هیچ نبود نمیبخشمت_نبخش مطمعنم کع راستع+نبخشم؟_هه من باید تویه خرابو ببخشم ن تو منو...این دعوا اینطور تموم شد و ثابت شد سهیل یع مزاحمی بودع کع میخاسع جدامون کنع... ولی ماهان باز معذرت نخاس کع هیچ ب لکع میگف من فک میکردم وااقعیع برا همون گفتم همین!....رابطع منو ماهان خیلی خوب شد خیلی صمیمی بودیم سپیدع ل زدع بود با یکی دیع و ارامش تویع رابطمون بودتا اینکع ماهان رمزشو داد بع من...وقتی رفتم اکانتش دیدم پیاماش با سپید و یکی به اسم کیا موندهوقتی عاشقونع هاشو...و ....چتاشو . بدگویی هاشو از من خوندم وحشی شدم هرچی دم دست بود کوبیدم دیوار همش موهامو میکشیدم... دس راستمو کلن خط زدع بودم هه...ه کیا نوشته بود هردورو دوس دارم نمیتونم هیچکدومو ولکنم هرکدوم یه ویژگی خوبی دارن هردوتاشونم دوس دارم داشتم ماهانمو ترک میکردم دیع میتونسم طاقت بیارم..اما عشقی کع بهش داشتم نزاش....باهاش ادامع دادم.اما همش هرزع گفتناش....خیانتاش..دروغایی کع میگف...مخفی کاریاش تویع ذهنمع و مث خورع مغذمو میخورع/بعد تموم شدن جریا سپید ماهان چند باری بهم خیانت کرد.مخفی کاری کرد دروغ گفت و... خب میدونی ادمایع عقدع ای یهو هفدع ای نشدن .چیزی نیس کع مادرزادی باشع کع.بضی چیزا.بضی حرفا.بضی کارا.بضی نشدنا.میمونع رو دل ادم...مبینع برا همع هس بع خودش کع  نگا میکنع میبینع نیس!اصلن نیس...اینجوری میشع کع میمونع رو دلت   جم میشع جم میشع بیشتر بیشترر بیشترتر...و میشع عقدع. اولین عقدمو وقتی گرفتم کع جلو من بع یکی دیگع اعتراف عاشقی کردSmileدومین عقدم وقتی بود کع بهش گف خانمم و عشقم جلو من توی جمع جلو همع.سومین عقدم وقتی بود کع طاقت نیاوردم من بهش پی دادم کع عاشقتم با من باش اخ این اتیشم میزنعSmile  هیچوق  طعم  اینکع کسی کع عاشقی بهت بگع دوست دارم  قبولم میکنع با من باشی؟  عقدع اینکع بع من پیش بدع تا ابد تلخع برام.چهارمیش وقتی بود کع  همیشع براش نفردوم بودم.پنجمیش وقتی بود کع فمیدم  قبل من اون طعم لباشو  طعم بغلشو  طعم بدنشو چشیدع هق  اینم تلخع مثل زهر.ششمیش وقتی بود برا اون عاشقونع میزاش برا من هیچوق نزاشتع .هفتمینش این بود کع  توی اوج  عاشقیم وقتی منو با لقبایع خوب صدا میزد فهمیدم همزمان  و قبل من اونو با اون لقبایی کع من عاشقشون بودم صدا زدع هق گفتم دیگع صدام نزنع با اون لقبا اما من عاشق اون لقبا بودم تا ابد حسرتش رو دلم میمونع.هشتمیش وقتی بود کع رو دلم موند یع دفع هم کع شدع بع خاطر بقیع منو ناراحت نکنع یع بارم کع شدع بقیع رو بع خاطر من پس بزنع. نهمین وقتی بود ک فمیدم اکانت مخف داشت و خیانت میکرد. دهمین وقتی بود کع  فمیدم هرچقدم  منو خرد کنع باز عاشقشمSmileیازدهمین شنیدن دوبارع اهنگ مورد علاقم با صدایع خودشSmileاما خو اون اهنگ  رو هم. 11 تا عقدع دارم اما  چن تاش حسرتیع کع تا ابد رو دلم میمونع و قلبمو بع اتیش میکشع.اولیش حسرت شنیدن پیش دادن از طرف اونSmileدومیش حسرت اولی بودنSmileسومیش حسرت  عاشقونع گفتن جلو همع بع منSmileچهارمیش حسرت پروفایل عاشقونع گذاشتن بیو و  بلاگ عاشقونع گذاشتن برا من.پنجمیش شنیدن دوبارع  اون لقبا از زبون عشقمSmileششمی  عقدع شنیدن اهنگعSmile این عقدع ها این حسرتا رو دلمع هق هیچوق نع پاک میشع نع از بین میرع. انجام بدع هم باعث اتیش گرفتن قلبم میشع ندع همSmileاینجوری میشع کع ع دختر نابود میشعSmileدرستع الان عشق منع  اونیی وجود ندارع 1 سال و   7 ماهع باهمیم اما این عقدع ها هیچوق از بین نمیرن  اینا ع بار  بودن چیزی بودن کع 1 بار باید انجام میشد و اون یع بار بدون انجام شدن تموم شد و حسرت رو دل من گذاشت..نمیدونم چرا هردفع ک بحث  دخترایع پسرعموش میشع  طرف اونا رو میگیرع ع اونا  تعریف میکنع. یع روز بیخبر اف شد..4.5  ساعت تمام نبود   وقتی اومد گف نذری بردع بودم پخش کنم گوشیم دست دختر پسرعموم (مهنا)بود! چرا باید گوشیشو بدع دس ی دختر؟ اونم رفتع بود  اینیستایع خواهرشو(ماریا) از اینیستای مااهان  فالو کردع بود.ماهان  اول نمگف گوشی دس اون دخترع بود میگف   شارژ نداش...بعد ک فالو کردن  ماریا رو دیدم گفتم چرا باید بری فالوش کنی اولش یع عاملع دعوام کرد ک فامیلمع بع تو چ و اینا بعد کف من نکردم و مهنا کردع گفتم الا با باید بری بع مامانش بگی چرا دخترت بی اجازع رفتع اینیس من قبول نکرد گف نع  من روم نمیشع و اینا بحثایع دیگع ایم شد ک من  گفتم میرم ع ماریا بپرسم  گف برو بپرس باور نمیکرد اینکارو بکنم رفتم بع ماریا پ دادم ک  امیدوارم براتون   سوتفاهم نشع ماهان فالوتون نکردع  خواهرتون با گوشی   ماهان اومدع و فالوتون کردع .بین ماریا و نامزدش دعوا شدع ود سر این بحث...زنگ زدن بع ماهان ک این کارا چیع جریان چیعSmile ماهان باز مهنارو خراب نکرد و منو خراب کرد!   وب عزیزم نمیدونی قلبم و غرورم چطور شکس  وقتی دیدم ماهان نوشتع  ببخشید مائدع اشتباه کرد  سوتفاهم بود و بع جا من معذرت خواهی کردع بود و بعد ماهان سرم داد میزد و فحشم میداد ابرومو بردی  چرا باید بری بگی  فالو کردع کردع فدا سرش خوب کردع  بع تو چ مربوطع  گفتم  ماهان   برو مرگ من بع مامانش بگو    یکم دعواش کنع   ادب شع گف نع من دلم نمیاد دعواشون شع مهنا کتک بخورع  یا  گریع کنع  بینشون مشکل پیش بیاد من انقد اونروزا گریع کردع بودم تب و لرز گرفتع بودم خیلی حالم بد بود اما باز حاضر نشدSmileبحث خیلی بود اما  ماهان حاظر  نشد بع خاطر من! ب خار  قلب و خاستع من !یع کلمع بع مامان مهنا بگگع ک دخترت باعث  همع این دعواهاش تا پایع جدایی رفتیم   چون بهش گفتم حداقل اس بدع بگو گف باشع...اس داد حرف زد و حرف زد.....اما بعد فهمیدم اس ندادع و  خودش ساختع  فیکع گفتم برو خونشون باز کن من بشنوم نرفSmile ا من التماس از ماهان   نشنیدنSmile همشع بع خاطر مهنا و مارا قلب من شکس بارها و بارها  بع ماریا میگع خانم بادرک و عاقلیع  خیی خانموع همع اینارو بع من میگف! چرا باید جلو من ع یع دختر  تعریف کنع!ماریا یا باباش دعواش شدع بود اومدع بود پیش ماهان ماهان منو 3 ساعت تنها گذاش نشست برا دردو دل با ماریاSmileحتی ماهان گف  انقد ناراحت بود میخاستم بغلش کنم ارومش کنم بچس اشکالی نداش ک! همسن منع بچع نیسا وب عزیزم.حالا  بگزریم وب من امروز میگم 4 ساعت گوشی دستش بود از کجا معلوم ندیدع میگع نع من مطمعنم ندیدع میگم ماهان از کجا مطمعنی میگع نع مطمعنم !اصا امکان ندارع گوشی یکی 4 ساعت دستت باشع بری انیستاش    اما گالری و جاهای دیگع نری!وب من میشع؟یا دروغ میگع گوشی دست اون بود یا انقدی بع مهنا جون اعتماد دارع ک مطمعنع.میگم ادم بع هیچی نمیتونع بگع 100درصد مطمعنم برا اینم 50درصد میشع گذاش ک ندیدع میگع نع من مطمعنم ندیدع اخع لنتی از کجا مطمعنی!بع منم بگو از کحا انقد صدردصد مطمعنی هق.اخع لنتی من اعتماد کردم عکس لختی دادم بهت اگع دیدع باشع چی؟هع میگع  محرمع دیگع هیچی نمیشع
هرچی میشع ع عشق اولش میگع...اهنگ مورد علاقم گف خانندش عین عشق اولمع بعد خیانت عشق اولشو بعد قرارشو باهاش بعد حرفاشونو همششو میشنع یهو برام تعریف میکنع واقن عذاب اورع هیچی ع من یادش نیس اما همع چیع عشق اولش یادشع
اما میدونم اینو کع اقن عاشقمع اما نمیدونم چرا همش خیانت همش دروغ همش مخفی کاری همش بی توجهی بع خاستع هام میخام بدونم چطور باید  کاری کنم برا کاراش از من مشورت بخاد خاستع هام ونظراتم براش مهم باشع بهم بی توجه نکنه و براش مهم باشم 

الان 22 ماهه که باهمیم بارها به خاطر(دروغ!مخفی کاری وخیانت)خاستم رابطع رو تموم کنم چون واقن خردشدم اما نتونسم دلم نیومده تنهاش بزارم چون هنوزمدیونه وار عاشقشم و چون میدونم بدون من ادامع نمیده...شایدم فکرم اشتباهه و بتونه راحت تر ادامه بده اما اینو میدونم واقعا دوسم داره ولی نمیدونم چرا هیچوووق نه به خاسته هام ارزش قائل شده!نه کارایی که میخاستمو انجام داده!نه به کمکایی که ازش میخاسم واقعا نمیدونم چیکار کنم باهام خوب شه
درجهت عملش (تغیر جنسیت )هرچقد سعی میکنم کمکش کنم کمکمو نادیده میگیره و به حرف خاهراش گوش میده

اما خودشم میدونه خاهراش تلاششون اینه که سرشو شیره بمالن تا عمل نکنه ولی خیلی سادس و زود حرف خاهراشو باور میکنه


نمیدونم چیکار کنم ذره ای اهمیت به من و حرفام بده


اگه به حرفام گوش میداد توی این2 سال عمل کرده بود تموم شده بودSad


ذهن داغون شده همش کارشبو روزم به خدا گریس میخام همع جا سکوت باشع هیچ کس نباشه که باهام حرف بزنع سکوت مطلق


یا یه جایی باشه کسی نباشه محکم ع ته دل جیغ بزنم و گریع کنم انقد کع دلم خالی شع


حس میکنم یع سنگ محکم تو گلوم گیر کردع و درنمیاد


بارها دست به خودکشی زدم اما خداهم منو قبول نمیکنه دیگه
سلام دخترم با یک مثال برات توضیح میدم.یک درختی که تزیینی هست و میوه نمیده میشه بهش مشت و لگد بزنی یا مدام با تیغ و چاقو به جون تنه ش بیوفتی که بهت میوه بده .چون تو وجودش میوه دادن نیست نباید چنین درخواستی داشت .حالا قضیه شما هم یه جورایی اینطور هست شما از پسری که هیچ تعهد عقلی و خدایی و شرعی و اخلاقی نسبت به شما نداره مدام درخواست محبت و توجه میکنی .شما باید در مورد روانشناسی مردها بیشتر مطالعه کنی اینهمه که خودت رو اذیت کردی و به خودت صدمه زدی تا به حال فکر کردی که به چه قیمتی وقتی ندای درونت بهت راست میگه که این اقا مال تو نیست و برات و به پای تو نمیمونه چرا خودت رو براش کوچیک و خوار میکنی که به خودش اجازه هر توهینی رو بکنه مگه جوونیت رو از سر راه آوردی ؟دخترم سختی ها کشیدی تا به این سن رسیدی قدر خودت رو بدون و برای خودت احترام قائل باش .شما به سنی رسبدی که احتیاج به همدم داری خدا دو راه تو این مواقع نشون میده یا باید ازدواج کنی اگر شرایط ازدواج نیست پس باید خودت رو با نزدیک شدن به خدا از بدی و گناه و تحقیر دور نگه داری .این رابطه اسمش عشق نیست چون عشق مقدسه و اینهمه توهین نداره .این رابطه اسمش هوس و وابستگی هست .این رابطه رو هر چه زودتر قطع کن تا اسیب های بزرگتری شما رو تهدید نکرده و شما سعی کن با روح و روانت این اقا بازی کرده فشار روحی روی شما بوده و نیاز به مراجعه به روانشناس هم داری تا حالت طبیعی برگردی والا این افسردگی حاد بشه مشکل ساز میشه
سلام ابجی گلم
چون تو شرایطی شبیه خودت بودم میخوام بهت مشورت بدم تا خودت بتونی راهت رو پیدا کنی

منم تو سایتای دوست یابی میچرخیدم شاید بیشتر از تو ولی یه چیزی رو گوشه ذهنم داشتم که یادگاری پدرم بود
دخترها با گوششون عاشق میشند حواست باشه!

میدونی یعنی چی؟ اگر یک پسر کور و کچل و لنگ و چاق بیاد بهت بگه دوست دارم ما دخترا بهش دلبسته میشیم
حالا اگر این دوست دارم رو کادو پیچ کنه که پسرا ذاتا این خصلت رو دارند دیگه هیچی اون پسر برامون حکم همون شاهزاده سوار بر اسب رو پیدا میکنه که اومده ما رو با خودش ببره و از این زندگی نکبت بار نجات بده

ولی پسرها دیدشون به دخترها طور دیگست البته بعضیاشون
متاسفانه حکم یک شریک جنسی که خودشون رو تخلیه کنند منظورم از جنسی فقط س.ک.س نیست که اگر بتونند به همینجا هم میرسونند اگر بخوای تجربه یکی از همکلاسیام رو برات میگم
تو خودت رو راحت در اختیارش گذاشتی سپیده هم همینطور و خدا میدونه چندتا دختر دیگخ اوضاع شما رو دارند و اون داره با همشون بازی میکنه و تو باید فکر کنی اون میاد خواستگاریت و زندگی رویایی و ...
اینو بدون پسرها موقع ازدواج بشه نمیان یکی رو بگیرن که اینقدر راحت با پسرها مچ میشند
یک اشتباه بزرگتر کردی که عکس لختی دادی به کسی که نمیشناسی یک نامحرم کسی که میگی براحتی رفته با دختر دیگه
برای این موضوع یک راه دارم که اخر سر میگم
ببین تا الان هم گریه ها و مو کندن ها و دپرس شدنها برای تو مونده تازه فکر میکنی بدون تو نمیتونه
حتی اگر نتونه تو مسئولش نیستی جواب غریزش رو بدی
اگر بخوای دوست پسر بازی رو ادامه بدی چه با ماهان چه با یکی دیگه روی انتخاب ازدواجت تاثیر میزاره و کل ایندت رو تحت الشعاع خودش قرار میده


اما برای خلاصی از این وضعیت
با اینکه میدونم خیلی سخته ولی همونکاری که خودم کردم رو بهت پیشنهاد میدم تا ذهنت ازاد بشه
پروفایل سایت دوست یابیت رو پاک کن یا اگر نمیشه اطلاعاتت رو عوض کن و کلا فعالیتت رو تو سایت کنسل کن
اگر میشه شماره موبایلت رو عوض کن و صفحات و پیج ماهان رو هم چک نکن تا فیلت یاد هندستون نکنه یادت نرفته که دخترا با شنیدن عاشق میشند
و دوباره شنیدن کلامی از ماهان یا هر پسر دیگه ای اوضاع رو خراب میکنه
تو مسئول ماهان و هر پسر دیگه ای نیستی
تو اولویتت خودت و خانوادت هستند
اونا دختر شاد و پر امیدشون رو میخوان


بهت حق میدم با خودت بگی چه حرفای عجیبی
رودربایستی نکن بگو تا بیشتر برات توضیح بدم
(۱۴۰۰-۹-۲۸، ۱۱:۵۶ عصر)پرستوی مهاجر نوشته است: [ -> ]سلام دخترم با یک مثال برات توضیح میدم.یک درختی که تزیینی هست و میوه نمیده میشه بهش مشت و لگد بزنی یا مدام با تیغ و چاقو به جون تنه ش بیوفتی که بهت میوه بده .چون تو وجودش میوه دادن نیست نباید چنین درخواستی داشت .حالا قضیه شما هم یه جورایی اینطور هست شما از پسری که هیچ تعهد عقلی و خدایی و شرعی و اخلاقی نسبت به شما نداره مدام درخواست محبت و توجه میکنی .شما باید در مورد روانشناسی مردها بیشتر مطالعه کنی اینهمه که خودت رو اذیت کردی و به خودت صدمه زدی تا به حال فکر کردی که به چه قیمتی وقتی ندای درونت بهت راست میگه که این اقا مال تو نیست و برات و به پای تو نمیمونه چرا خودت رو براش کوچیک و خوار میکنی که به خودش اجازه هر توهینی رو بکنه مگه جوونیت رو از سر راه آوردی ؟دخترم سختی ها کشیدی تا به این سن رسیدی قدر خودت رو بدون و برای خودت احترام قائل باش .شما به سنی رسبدی که احتیاج به همدم داری خدا دو راه تو این مواقع نشون میده یا باید ازدواج کنی اگر شرایط ازدواج نیست پس باید خودت رو با نزدیک شدن به خدا از بدی و گناه و تحقیر دور نگه داری .این رابطه اسمش عشق نیست چون عشق مقدسه و اینهمه توهین نداره .این رابطه اسمش هوس و وابستگی هست .این رابطه رو هر چه زودتر قطع کن تا اسیب های بزرگتری شما رو تهدید نکرده و شما سعی کن با روح و روانت این اقا بازی کرده فشار روحی روی شما بوده و نیاز به مراجعه به روانشناس هم داری تا حالت طبیعی برگردی والا این افسردگی حاد بشه مشکل ساز میشه
درسته متوجه شدم کاملا حق باشماست اما دارم میبینم که واقعا به من علاقه داره هروقت باعث ناراحتیم میشه با تموم نابلدیش سعی میکنه از دلم دربیاره اما بلد نیست اصلا نه محبت کردن بلده نه ناز کشیدن نه لوس کردن نه اهمیت و ارزش دادن اما خب من میتونم حس کنم دوسم داره
و اینکه من بارها سعی کردم این رابطه رو تموم کنم اما اصلا نتونستم
(۱۴۰۰-۹-۲۹، ۰۸:۳۷ صبح)baran.1 نوشته است: [ -> ]سلام ابجی گلم
چون تو شرایطی شبیه خودت بودم میخوام بهت مشورت بدم تا خودت بتونی راهت رو پیدا کنی

منم تو سایتای دوست یابی میچرخیدم شاید بیشتر از تو ولی یه چیزی رو گوشه ذهنم داشتم که یادگاری پدرم بود
دخترها با گوششون عاشق میشند حواست باشه!

میدونی یعنی چی؟ اگر یک پسر کور و کچل و لنگ و چاق بیاد بهت بگه دوست دارم ما دخترا بهش دلبسته میشیم
حالا اگر این دوست دارم رو کادو پیچ کنه که پسرا ذاتا این خصلت رو دارند دیگه هیچی اون پسر برامون  حکم همون شاهزاده سوار بر اسب رو پیدا میکنه که اومده ما رو با خودش ببره و از این زندگی نکبت بار نجات بده

ولی پسرها دیدشون به دخترها طور دیگست البته بعضیاشون
متاسفانه حکم یک شریک جنسی که خودشون رو تخلیه کنند  منظورم از جنسی فقط س.ک.س نیست که اگر بتونند به همینجا هم میرسونند اگر بخوای تجربه یکی از همکلاسیام رو برات میگم
تو خودت رو راحت در اختیارش گذاشتی سپیده هم همینطور و خدا میدونه چندتا دختر دیگخ اوضاع شما رو دارند و اون داره با همشون بازی میکنه و تو باید فکر کنی اون میاد خواستگاریت و زندگی رویایی و ...
اینو بدون پسرها موقع ازدواج بشه نمیان یکی رو بگیرن که اینقدر راحت با پسرها مچ میشند
یک اشتباه بزرگتر کردی که عکس لختی دادی به کسی که نمیشناسی یک نامحرم  کسی که میگی براحتی رفته با دختر دیگه
برای این موضوع یک راه دارم که اخر سر میگم
ببین تا الان هم گریه ها و مو کندن ها و دپرس شدنها برای تو مونده  تازه فکر میکنی بدون تو نمیتونه
حتی اگر نتونه تو مسئولش نیستی جواب غریزش رو بدی
اگر بخوای دوست پسر بازی رو ادامه بدی چه با ماهان چه با یکی دیگه روی انتخاب ازدواجت تاثیر میزاره و کل ایندت رو تحت الشعاع خودش قرار میده


اما برای خلاصی از این وضعیت
با اینکه میدونم خیلی سخته ولی همونکاری که خودم کردم رو بهت پیشنهاد میدم تا ذهنت ازاد بشه
پروفایل سایت دوست یابیت رو پاک کن یا اگر نمیشه اطلاعاتت رو عوض کن و کلا فعالیتت رو تو سایت کنسل کن
اگر میشه شماره موبایلت رو عوض کن و صفحات و پیج ماهان رو هم چک نکن تا فیلت یاد هندستون نکنه یادت نرفته که دخترا با شنیدن عاشق میشند
و دوباره شنیدن کلامی از ماهان یا هر پسر دیگه ای اوضاع رو خراب میکنه
تو مسئول ماهان و هر پسر دیگه ای نیستی
تو اولویتت خودت و خانوادت هستند
اونا دختر شاد و پر امیدشون رو میخوان


بهت حق میدم با خودت بگی چه حرفای عجیبی
رودربایستی نکن بگو تا بیشتر برات توضیح بدم
اخه من نمیخام ترکش کنم میخام درستش  کنم ... من دوس ندارم ایندمو با کسی جز اون ببینم دوس ندارم بعد ها کنار مرد دیگه ای پشیمون شم و افسوس بخورم چرا نموندم و نجنگیدم! من میخام بهم کمک کنید چطور  درستش کنم
(۱۴۰۰-۹-۲۹، ۰۴:۰۳ عصر)mahan1373 نوشته است: [ -> ]
(۱۴۰۰-۹-۲۹، ۰۸:۳۷ صبح)baran.1 نوشته است: [ -> ]سلام ابجی گلم
چون تو شرایطی شبیه خودت بودم میخوام بهت مشورت بدم تا خودت بتونی راهت رو پیدا کنی

منم تو سایتای دوست یابی میچرخیدم شاید بیشتر از تو ولی یه چیزی رو گوشه ذهنم داشتم که یادگاری پدرم بود
دخترها با گوششون عاشق میشند حواست باشه!

میدونی یعنی چی؟ اگر یک پسر کور و کچل و لنگ و چاق بیاد بهت بگه دوست دارم ما دخترا بهش دلبسته میشیم
حالا اگر این دوست دارم رو کادو پیچ کنه که پسرا ذاتا این خصلت رو دارند دیگه هیچی اون پسر برامون  حکم همون شاهزاده سوار بر اسب رو پیدا میکنه که اومده ما رو با خودش ببره و از این زندگی نکبت بار نجات بده

ولی پسرها دیدشون به دخترها طور دیگست البته بعضیاشون
متاسفانه حکم یک شریک جنسی که خودشون رو تخلیه کنند  منظورم از جنسی فقط س.ک.س نیست که اگر بتونند به همینجا هم میرسونند اگر بخوای تجربه یکی از همکلاسیام رو برات میگم
تو خودت رو راحت در اختیارش گذاشتی سپیده هم همینطور و خدا میدونه چندتا دختر دیگخ اوضاع شما رو دارند و اون داره با همشون بازی میکنه و تو باید فکر کنی اون میاد خواستگاریت و زندگی رویایی و ...
اینو بدون پسرها موقع ازدواج بشه نمیان یکی رو بگیرن که اینقدر راحت با پسرها مچ میشند
یک اشتباه بزرگتر کردی که عکس لختی دادی به کسی که نمیشناسی یک نامحرم  کسی که میگی براحتی رفته با دختر دیگه
برای این موضوع یک راه دارم که اخر سر میگم
ببین تا الان هم گریه ها و مو کندن ها و دپرس شدنها برای تو مونده  تازه فکر میکنی بدون تو نمیتونه
حتی اگر نتونه تو مسئولش نیستی جواب غریزش رو بدی
اگر بخوای دوست پسر بازی رو ادامه بدی چه با ماهان چه با یکی دیگه روی انتخاب ازدواجت تاثیر میزاره و کل ایندت رو تحت الشعاع خودش قرار میده


اما برای خلاصی از این وضعیت
با اینکه میدونم خیلی سخته ولی همونکاری که خودم کردم رو بهت پیشنهاد میدم تا ذهنت ازاد بشه
پروفایل سایت دوست یابیت رو پاک کن یا اگر نمیشه اطلاعاتت رو عوض کن و کلا فعالیتت رو تو سایت کنسل کن
اگر میشه شماره موبایلت رو عوض کن و صفحات و پیج ماهان رو هم چک نکن تا فیلت یاد هندستون نکنه یادت نرفته که دخترا با شنیدن عاشق میشند
و دوباره شنیدن کلامی از ماهان یا هر پسر دیگه ای اوضاع رو خراب میکنه
تو مسئول ماهان و هر پسر دیگه ای نیستی
تو اولویتت خودت و خانوادت هستند
اونا دختر شاد و پر امیدشون رو میخوان


بهت حق میدم با خودت بگی چه حرفای عجیبی
رودربایستی نکن بگو تا بیشتر برات توضیح بدم
اخه من نمیخام ترکش کنم میخام درستش  کنم ... من دوس ندارم ایندمو با کسی جز اون ببینم دوس ندارم بعد ها کنار مرد دیگه ای پشیمون شم و افسوس بخورم چرا نموندم و نجنگیدم! من میخام بهم کمک کنید چطور  درستش کنم



عزیزم تو به اندازه کافی موندی و جنگیدی
تو این مدت هم خیلی از جنبه های منفی اون رو دیدی
دیدی که براحتی رفت با یکی دیگه
اگر کسی واقعا عاشقت باشه دست خانوادش رو میگیره میاره خواستگاریت
نه اینکه ازت عکس لختی بخواد و برات پیامهای عاشقانه بفرسته
اگر میخوای تستش کنی بگو بیاد خواستگاری رسمی
بدون هیچ بهونه ای
نگه داشتن عشق بیشتر کار مرداست
تو این جنگ نابرابر زخمی میشی برای همیشه روحت رو از دست میدی براش خدای ناکرده تنت رو هم بهش میدی و بعد چند وقت میبینی هیچ اثری از ماهان نیست و خبر ازدواجش رو میشنوی
و چون چند وقت بهش وابسته شدی برات سنگین میاد و باید مشاور یا روانپزشک بری

عزیزم بیشتر فکر کن
راستی نمیدونم نماز میخونی یا نه
ولی توصیه میکنم ارتباطت رو با خدا قطع نکنی خیلی مزایا داره یکم بهت ارامش میده و فرصت فکر کردن
سلام آخه این شخص یک سراب هست و دخترم شما اون رو عشق و شریک زندگی میبینی .ندیده این همه بهت خیانت کرده چطور میتونی تضمین کنی تو زندگی با این ادم که ثبات شخصیت نداره اگر مشکلی برات پیش اومد به پات بمونه؟چطور میتونی تضمین کنی که در کنارشما زن دیگه عقد کنه و چند تا هم برای دوستی داشته باشه .با این شرایط تمام نقشه هات نقش براب میشه .این خانه ویرانه که درست شدنی نیست الان ترک کنی بهتر از یک ساعت دیگه ست چون مثل یه سومانی داره روانت رو نابود میکنه
این مقاله کوتاه هم شاید بتونه تو جدا شدن شما از دوست پسرتان کمک کند
البته هدف این مقاله فقط برای دختران نیست و پسران نیز میتوانند با کمک این راهنمایی از دوست دخترشان جدا بشند.

در بین ازدواج هایی که به طور غیرسنتی انجام می شوند، تعداد زیادی دختر و پسر هستند که به دلیل ناتوانی در قطع رابطه دوستی شان، آن را ادامه می دهند. در واقع ازدواج می کنند، چون از ابتدا هدف آشنایی شان ازدواج بوده و با وجود تمام مشکلات و ناهماهنگی هایی که در رابطه شان احساس می کنند، به خاطر عادت به یکدیگر رابطه را تا مرحله ازدواج ادامه می دهند. برای آنها جدا شدن از یکدیگر غیر ممکن است حتی اگر زندگی در کنار همدیگر هم غیرممکن باشد!

منطقی صحبت کنید
در چنین شرایطی، واکنش احساسی حکم به ادامه دادن رابطه می کند و دختر و پسر مدام خود را قانع می کنند که شاید در آینده همه چیز تغییر کرد و این رابطه بهتر شد. اما بخش منطقی ذهنشان به آنها می گوید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید بدانید که مهم‌ترین قدم در قطع رابطه این است كه با موضوع منطقی برخورد كنید. در واقع بخش احساسی وجودتان را تا مدتی خاموش کنید ( اگرچه بسیار دشوار است اما غیرممکن نیست ) و بعد با بخش منطقی وجودتان به خود، طرف مقابل و رابطه تان نگاه کنید.
مطمئن باشید یک رابطه طولانی را که برای آن اهداف بلندمدتی تعریف کرده بودید، نمی توانید با احساسات خاتمه دهید. اگر بتوانید تكلیف تان را با خودتان روشن كنید و به قول معروف با خودتان كنار بیایید خواه ناخواه طرف مقابل را هم وادار می کنید که از فاز احساسی فاصله بگیرد و منطقی تر فکر کند.

آخرین دیدار را برنامه ریزی کنید
برای خاتمه دادن یک رابطه، موضوع را به صورت حضوری یا تلفنی مطرح کنید. اما اگر می دانید تاب تحمل اصرارهای طرف مقابل برای حفظ رابطه را ندارید، قبل از حضور در محل قرار، همه واکنش ها و پاسخ ها و اصرارهای احتمالی او را پیش بینی کرده و برای آن جوابی آماده کنید. این طور هم ذهن خودتان آماده تر است هم راحت تر او را قانع می کنید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
به او بگویید که فکر می کنید آینده مطلوبی در كنار هم نخواهید داشت و خوشبختی و آرامش را در آینده از هم دریغ خواهید کرد. بگویید این تصمیم به نفع هر دو شماست و امیدوارید سرنوشت خوبی در انتظارش باشد.
یک باره ببُرید
هر هدیه و یادگاری كه از او دارید برگردانید. اگرچه نگه داشتن یادگاری ها درخواستی است که او از شما خواهد داشت اما به یاد داشته باشید همین یادگاری های کوچک و به ظاهر کم اهمیت می توانند در دوران تنهایی و روزهایی که شما از بهم خوردن رابطه تان غمگین هستید ( و البته واکنش طبیعی هر جدایی هم غمگینی است ) شما را وسوسه کند تا رابطه را از سر بگیرید.
اگر ایمیل و پیامكی رد ‌و ‌بدل شده آنها را پاك كنید و هیچ تلفنی را از طرف او یا واسطه هایش نپذیرید. یک رابطه برای تمام شدن به قطع ناگهانی نیاز دارد. قطع ذره به ذره رابطه هر دو شما را زجر خواهد داد و احتمال برقراری مجدد رابطه را بالا می برد.
بی خبر نروید
معمولا حتی اگر وابستگی و علاقه‌ای هم شكل گرفته باشد، می‌بیند كه بعد از 2 یا 3 ماه کم کم به راحتی با مسئله كنار می آیید. اگر رابطه تان رسمی شده و خواستگاری با حضور خانواده ها انجام گرفته است هم بهتر است به همین شكل به خانواده طرف مقابل اطلاع داده شود. هرگز طرف مقابل را در بی خبری نگذارید. یک دفعه نروید و خود را گم و گور نکنید. دلایلتان را بگویید و شجاعانه با ماجرا رو به رو شوید.

بعد از جدایی چه کنید؟
بعد از جدایی تا مدتی غمگین هستید، پشیمان می شوید، احساس تنهایی می کنید، دوست دارید به خاطرات دو نفره تان مراجعه کنید و به تمام مکان هایی که با هم رفته اید سر بزنید. آهنگ های غمگین گوش دهید، رمان های عاشقانه بخوانید و گریه کنید… این ها همه طبیعی است.
اما نباید اجازه دهید این رفتارهای طبیعی، شما را از ادامه زندگی باز دارند. رابطه ای که سرانجامی ندارد، باید در نطفه خفه شود. این بزرگترین لطفی است که شما به خود و طرف مقابل می کنید.
بگذارید از او فقط خاطره ای باقی بماند، مثل دوستی که یک روز در قطار ملاقات کرده اید و مسیر هر دو شما بعد از چند ساعت از هم جدا شده و به سمت مقصد متفاوتی رفته اید.