مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: زمان سنج هخامنشی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.


در تخت جمشید مکانی هست که در بامداد نخستین روز فروردین ماه ، هنگام بر آمدن آفتاب از پشت "کوه مهر" نخستین پرتو خورشید از روزنی یا شکافی به درون تالار و مکان ثابت نشان داری به طرزی مخصوص می‌تابد که همه ساله بتوان از روی آن ، طرز تابش نور یا پرتو خورشید را رصد و اندازه گیری کرده ، موقع صحیح چنین روزی را دوباره تعیین و اعلام داشت. خوشبختانه امروزه با شناختی که از ساختمان ها و کاخ ها و تالارهای تخت جمشید در دست داریم، برای یافتن چنین محل و موقعی ، به جستجوی فراوان نیاز نخواهیم داشت.

در کهن‌ترین بخش صفحه تخت جمشید در آنجا که نخستین ساختمان در حدود سال 518 پیش از میلاد به دستور داریوش پی افکنده شده است و اکنون کاخ مرکزی ، تالار تخت ، تالار شورا یا تالار سه دروازه خوانده می‌شود، محل و نشانه انجام گرفتن چند رصد و اندازه گیری موجود و پا بر جاست و یک یادگار دانشی بس گران بها برای ما ایرانیان به شمار می‌رود. در میان تالار این کاخ در وسط چهار ستون ، تخته سنگی به شکل مکعب کشف گردیده که بر روی آن در وسط مربع ، یک دایره کوچک و سه خط کنده شده است. هرتسفلد کاشف این سنگ آن را "سنگ اندازه گیری" نامیده و بیش از این سخنی درباره آن نگفته است.
ولی پس از او نیز که مطالعات فراوانی درباره تخت جمشید و آثار آن انجام گرفته است، با افسوس باید گفت که از سوی باستان شناسان و ستاره شناسان و دانشمندان به این "نشان سنگ" با دیده دانشی نگریسته نشده است و کسانی نیز نیندیشیده گفته و نوشته‌اند که این سنگ با نشانه و خطوطی که بر روی آن کنده شده است برای تعیین "محور" (آکس) ساختمان های تخت جمشید پدید آورده شده است، زیرا همه دیوارها و ستون ها و جزرها در امتداد خط های روی این سنگ ساخته شده‌اند...
... اما به نظر این یک شناسایی بسیار دور و ناسنجیده و بیهوده است، زیرا اگر می‌خواستند همه ساختمان های تخت جمشید را در امتداد یک یا دو محور و یک جبهه بسازند یا بنیان نهادن پی (فونداسیون) و دیوارهای همین تالار چهار ستونی می‌توانستند همه ساختمان های پس از آن را از دیوارهای شمالی و جنوبی یا شرقی و غربی آن ، سنجیده در همان محور بنیاد نهند و هیچ نیازی به این سنگ مربع و خط ها و دایره آن ، آن هم در میان یک چهار دیواری سرپوشیده و پنهان از چشم و دید معماران و مهندسان که دورتر از این مکان می‌خواسته‌اند ساختمانی پی افکنند و مسلما این سنگ و نشانه‌های روی آن را نمی‌توانسته‌اند ببینند، نبود.
اکنون بر آنند که این سنگ و نشانه‌های روی آن ، یک وسیله نجومی است و برای محاسبه و رصد حرکات خورشید و اندازه گیری پرتوهای آن در آغاز بهار و پاییز ساخته شده است و علت برگزیدن محل صفحه تخت جمشید و ساختن بناهای عظیم آن نیز با آن همه رموز و اشارات دینی و آیینی ، همه بر روی یک حساب دقیق از سوی مغان و دانشمندان و ستاره شناسان روزگار هخامنشی ، پدید آمده و همه آنها بخاطر نصب این "نشان سنگ" در این تالار و این محل بوده است و پس از آن ، به تدریج ساختمان ها و تالارهایی دیگر برای برگزاری جشن های نوروز و مهرگان و آئین های دینی دیگر ساخته و پرداخته شده و یک چنین معبد عظیم و زیبا و شهر آئینی را بوجود آورده است.
نشان سنگ
خوشبختانه وجود یک آلت و وسیله نجومی ساده که بر پایه همین "نشان سنگ" و خط ها و دایره وسط آن ساخته شده و در نزد ستاره شماران باستانی شناخته بوده و برای یافتن نقطه اعتدالین بکار می‌رفته است، این کشف و نظ‌ر ما این که این سنگ و علامت روی آن از روی این آلت و یا برعکس ، آن آلت از روی این "نشان سنگ" پدید آورده شده ، مسئله‌ای است که ما نمی‌دانیم، ولی در هر حال ، مقایسه این دو وسیله ، فلسفه وجود این خط و نشان را در روی سنگ در وسط تالار سه دروازه تخت جمشید ، به خوبی آشکار می‌سازد و راز بزرگی را بر ما روشن می‌گرداند.
آلت و وسیله ایی که ستاره شماران باستان زمان ، برای یافتن نقطه اعتدال ربیعی و خریفی بکار می‌بردند، "حلقه اعتدالی" نامیده می‌شد و آن را "حلقه اسکندری" نیز گفته اند، زیرا نوشته‌اند بطلمیوس ستاره شمار معروف مصری ، نخستین بار آن را در اسکندریه برای رصد ، نصب کرد. این حلقه در سطح معدل منصوب می‌شود و از روی آن رسیدن خورشید را به نقطه‌های اعتدالین بدست می‌آورند و کار دیگری از آن بر نمی‌آید، جز پیدا کردن حلول اعتدالین. پس این حلقه با دایره و خط های سه گانه دور آن بر روی سنگ مربع در تخت جمشید نیز همین کار را انجام می‌داده و چنان که گفتیم یک وسیله نجومی است و شکل حلقه اعتدالی چنین است.
این فرضیه را ((دکتر پرویز ورجاوند)) به گونه دیگری بیان کرده است . بر اساس نظریه ایشان ،((بنابر دلایلی میان جنبه های نجومی . بنای این مجموعه و مراسمی که در هنگام نوروز و سال نو صورت می گرفته است ارتباطی وجود دارد و برخی نگاره ها مانند حمله شیر به گاو ذلیل آن ارتباط می باشد )).
گفته می شود روی مستقیم قرار دادن بنا‌ها، برای رصد های گاه شماری در تخت جمشید بوده است. رصد هایی که از نظر اعیاد مذهبی حائز اهمیت بوده است. این گونه رصد کردن می بایست بر مبنای طلوع خورشید از پس کوه رحمت استوار بوده باشد. اگر این حدس درست باشد، آن گاه شاید اسم این کوه یعنی رحمت (مهر _ میترا) (مهری که برای مردم غرب ایران نماینده ایزد خورشید بوده است) اسم با مسمایی باشد.
اما نظریه دیگر:
این روزها در معماری و شهرسازی کوشش می‌شود که تا جای ممکن تمامی بناها و گذرها در امتداد محور شمالی- جنوبی و یا خاوری- باختری ساخته شود. اما در دوران باستان از چنین شیوه‌ نادرستی پیروی نمی‌شده است! یافته‌های کاوش‌های باستان‌شناختی نشان می‌دهد که نه تنها در بناهای بزرگ، بلکه حتی در معماری ساده و روستایی هزاران سال پیش، محور همگی بناها و گذرهای شهر و روستا با توجه به وضعیت اقلیمی و آب‌وهوایی منطقه و با در نظرداشت مقدار نور خورشید، سمت وزش باد و دیگر لازمه‌های اقلیمی طراحی و ساخته می‌شده‌اند.
از سوی دیگر، در کارکردهای آیینی برخی بناها، لازم بوده است تا بجز نمونه‌های بالا به ویژگی‌های نجومی و تقویمی بنا هم توجه شود و چنین است که در تمامی بناهای همگانی و آیینی دوران باستان از این نکته غفلت نشده و طراحی و ساخت آنها با در نظرداشت باورهای نجومی و کیهانی و نیز زمان برگزاری آیین‌ها انجام می شده است.
یكی از محرك‌های اینجانب (رضا مرادی غیاث آبادی) برای كشف بناهای تقویمی در ایران، یك بیت از شاهنامه فردوسی بود. در سراسر داستان زال، باورهای زروانی گنجانده شده و مشخص است كه خاندان زال و منوچهر و سام، باورهای زروانی داشته‌اند. در جایی كه زال با دانشمندان مباحثه می‌كند، یكی از دانشمندان از او می‌پرسد: آن بنایی كه روی بلندی ساخته شده است، چه كاركردی دارد؟ و زال پاسخ می‌دهد:
دگر شارسان از بر كوهسار سرای درنگ است و جای شمار
درنگ یعنی جای زمان و این سند بسیار مهمی است كه به كاركرد تقویمی برخی بناها اشاره دارد.
این سخن نادرست اما مشهور را همگان بارها شنیده‌اند که تخت‌جمشید بنایی برای برگزاری جشن نوروز بوده است. ادعایی که هیچگاه دلیل و مدرکی برای آن به دست نیامد و هیچ گاه نیز گویندگان آن نیازی به ارائه سند یا شاهدی ملموس احساس نکردند. در این میان، شادروان استاد یحیی ذکاء (و سپس آقای دکتر علی حصوری) کوشیدند تا میان «سنگ‌ اندازه‌گیری» که در کف و میانه کاخ سه‌دری تخت‌جمشید قرار دارد، با رسیدن خورشید به نقطه اعتدال ارتباطی پیدا کنند و سپس اظهار داشتند که در بامداد روز نوروز، پرتوهای خورشید در امتداد درگاه کاخ ‌سه‌دری و سنگ اندازه‌گیری می‌تابد و این لحظه نشانه رسیدن خورشید به نقطه اعتدال است. (یحیی ذکاء، نوروز، 1358، ص 55؛ علی حصوری، مجله چیستا، سال چهارم، شماره 6، بهمن 1365، ص 465).
اما محاسبه‌ها و بررسی‌های میدانی این نگارنده نشان می‌دهد که نه تنها چنین واقعه‌ای در تخت‌جمشید رخ نمی‌دهد، بلکه پرتوهای خورشید بامدادی در نوروز که از درگاه کاخ سه‌دری وارد می‌شوند، حتی به این سنگ شاخص نزدیک هم نمی‌شوند و با آن فاصله‌ای بسیار دارند. به عبارت دیگر بین این سنگ و اعتدال بهاری ارتباطی وجود ندارد.
محور تخت‌جمشید و تمامی بناهای آن در امتداد شمال‌ غربی به جنوب شرقی واقع شده‌اند؛ بطوریکه از چهار جهت اصلی به اندازه 20 درجه غربی انحراف دارد. به این ترتیب هنگامی که خورشید در هنگام انقلاب تابستانی طلوع می‌کند، چند درجه نسبت به محور تخت‌جمشید انحراف شمالی دارد و کوه مشرف به تخت‌جمشید مانع دیدار پرتوهای آن می‌شود. اما پس از چند دقیقه که خورشید کوه را پشت سر می‌گذارد و از بالای آن طلوع می‌کند، در امتداد محور تخت‌جمشید واقع شده است. در واقع محور تخت‌جمشید در راستای انقلاب تابستانی و از سوی دیگر، عمود بر آن ساخته شده است.
در میانه همه کنگره‌های تخت‌جمشید، سازه‌ای وجود دارد که با آفتاب‌سنج‌های تقویم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) شباهت فراوانی دارند و شواهدی مبنی بر کارکرد تقویمی در آنها دیده می‌شود. نمای این آفتاب‌سنج‌ها و کنگره‌های در برگیرنده آن، علیرغم تعداد بسیار فراوان، تنها در دو جهت ساخته شده‌اند: یا در امتداد پرتوهای خورشید بامدادی انقلاب تابستانی هستند و یا در تقاطع با آن. به این ترتیب، به هنگام انقلاب تابستانی یا آغاز تابستان، تمامی اضلاع آفتاب‌سنج‌هایی که نمای آنها در امتداد پرتوهای خورشید است، در معرض نور خورشید قرار می‌گیرند و هیچ یک از اضلاع هفت‌گانه آن در سایه قرار نمی‌گیرد. اما از سوی دیگر، تمامی اضلاع آفتاب‌سنج‌هایی که نمای آنها در تقاطع با پرتوهای خورشید قرار دارند، در سایه کامل قرار می‌گیرند و نور خورشید به هیچ یک از اضلاع هفت‌گانه آنها نمی‌تابد. این وضعیت در آفتاب‌سنج‌ها، فرا رسیدن فصل تابستان را نوید می‌دهند. اضلاع این آفتاب‌سنج‌ها توانایی این را هم دارند که هنگام‌های دیگری از سال همچو نوروز و میتراکانا/ مهرگان (اعتدال بهاری و پاییزی) و نیز انقلاب زمستانی یا شب چله/ یلدا را نشان دهند.
بجز این به نظر می‌آید که در ساخت دروازه ورودی تخت‌جمشید یا کاخ دروازه همه ملت‌ها (ویسَـه دَهیو) بیشتر از دیگر بناهای تخت‌جمشید به کارکردهای تقویمی توجه شده است. این بنا به گونه‌ای طراحی و ساخته شده که بجز آغاز تابستان، به هنگام اعتدالین و انقلاب زمستانی نیز پرتوهای خورشید بامدادی بگونه‌ای خاص به درون بنا بتابند. برای این کار از روزنه‌های تشکیل شده در میان درگاه‌های شمال شرقی و جنوب شرقی بنا استفاده می‌شده است. دلیل این که دروازه همه ملت‌ها نسبت به دیگر بناهای تخت‌جمشید اختلاف محوری در حدود یک درجه دارد و نیز اندازه‌های درگاه‌های آن با یکدیگر متفاوت است، در همین ویژگی و کارآیی آن نهفته است. پس کاخ دروازه ملل یك ورودی و 2 خروجی دارد. یكی از درهای خروجی برای تشخیص اول تابستان، اول بهار و اول پاییز است و خروجی دوم برای تشخیص اول زمستان. این درها هم برای عبور و مرور ساخته شده‌اند و هم به گونه‌ای طراحی شده‌اند كه فاصله بین درگاه و قطر دیوار با تغییرات میل خورشید برابر است. جزئیات این کارکردهای تقویمی همراه با محاسبه‌ها و عکس‌ها و نقشه‌های مربوط در کتابی مستقل در دست انتشار است.
بن مایه ها:
1) کتاب نوروز نوشته یحیی ذکاء
2) دکتر علی حصوری مجله چیستا، سال چهارم، شماره 6، بهمن 1365
۳) زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند
۴) رضا مرادی غیاث آبادی