مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: لباس های کثیف همسایه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»
نه احتمالا زودتر بیدار شده رفته بهش یاد داده که چطور........Atamalek (7)
نه دیگه مثل شما نیست که .
مگه من چطورم؟؟؟؟:gh:
طوری نیستید .
فقط باید این کارها را هم ما یاد بگیرید .
بچه ها يه كم عميقتر به ماجرا نگاه كنيد!!!!!!!!!!!!!!!

قضاوت نادرست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

واي كه موندم ما ادما فرداي قيامت جواب اين قضاوت هاي نادرستون رو چطور ميخواهيم بدهيم

.........................................................

قبل از اينكه در مورد راه رفتن كسي قضاوت كنيد
اندكي با كفش هاي آن راه برويد
دیشب تلویزیون یک کلیپ پخش کرد که خیلی جالب بود

مترو ؛ یک پسر روی صندلی نشسته بود و داشت اهنگ گوش می کرد یک پیرمرد هم وایستاده بود با عصا
مرد که این صحنه رو دید تعو دلش به پسر داشت نصیحی می کرد
قظار به ایستگاه رسید و پسر پیاده شد
.
.
.
.
.
.
اره پای پسر جوون لنگ می زد ونمی تونست بایسته
یا به قول سهراب سپهری :
" چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!"
و به قول یه بزرگ دیگه که متاسفانه اسمش یادم نیست:
بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه آنچه در آن می نگری!
فک کنم دکتر شریعتی بوده اگه نه به بزرگی خودتون ببخشید... Blush
جمله متعلقه به
جبران خلیل جبران
پاسخ شما باعث شد من برم سرچ کنم توی وبلاگ نوشته از آندره ژیده. متن کاملش براتون میذارم قشنگه. یه کمش تو دوره دبیرستان داشتیم:
(مائده های زمینی_ آندره ژید)
منبع:http://genugh.persianblog.ir