مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: پانته آ . . .
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدن تمام عشق نیست

خدا اشعار عاشقانه ی خود را

با خط سرخ و سبز می نویسد

در بهار !

من از خطوط عاشقانه ی تو

به خدایی دیگر گونه عاشق شدم . .


شهوت


نیازی است که در هم آغوشی دو سایه میمیرد


عشق


نیازی است که در همسرایی دو دوست ناپیدا


شعله ور تر می شود


همه ی هراس من آن است که عشق


در دیداری ناگهان بمیرد . .


پانته آ


دوشیزه ای که در زیر باران های دور


به کتابخانه می رود تا پیغامش را بفرستد


برای چشم هایی که آنسوی باران ها


انتظار را خیس کرده اند . .


امشب باز تنهایم


بیدار می مانم چون نگاهبانی


گرداگرد خواب شهزاده ای زیبا


مبادا ، مبادا


کابوسی وحشتناک


خواب سرشار از رویای تو را برآشوبد


نامه هایت را مرور می کنم . .


مگر مرا چشیده ای ؟!


آه . .


"شیرین تلخ"


عجب تناقض شیرینی !


تو چقدر عاشقانه حرف می زنی پانته آ . .


"امشب خواب مرا قشنگ ببین "


و خوابت زیبا بود اگرچه کوتاه بود



تو را جاودانه می خواهم پانته آ . .


الهه ای مست


که سایه اش


خورشید را به کسوف کشانده است ...