متین
۱۳۹۱-۸-۲۸، ۰۸:۵۲ عصر
[/color] بسم الله الرحمن الرحیم [/
اثبات غیبت وحکمت آن [/[/
همانگونه که قبلا عرض شده شیخ صدوق(ره) کتاب شریف کمال الدین وتمام النعمه را بفرمان مولایمان امامزمان (عج)نگاشته و در آن به تشریح غیبت پیامبران پیشین نیز پرداخته است .او می گوید درعالم رویا امام مهدی ارواحنا له الفداء در طواف خانه خدا بمن فرمود.لم لا تصنف کتابا فی غیبته؟ چرادر باب غیبت کتابی نمی نویسی وغیبتهای انبیاء را در آن ذکر نمی کنی ؟ می گوید گریان از خواب بیدار شدم .ودر بامداد همان روز به تالیف کتاب کمال الدین اقدام کردم.
درمورد فرمایش امام ارواحنا له الفداء حداقل دو موضوع نهفته است.اول اینکه به جویندگان حقیقت نشان دهد غیبت امری نیست که فقط مختص به ایشان باشد؛بلکه هر زمان که حکمت الهی اقتضاء می کرده امر عیبت اتفاق می افتاده است؛و با بیان آن بر باور دوستداران افزوده می شود. دوم اینکه جلوی بهانه گیری دشمنان را خواهدگرفت.حال با توجه به اینکه قبلا وعده کرده ام تا غیبت پیامبران وانبیاء پیشین را به سمع ونظر خوانندگان عزیز؛ برسانم. لذا مطالب مربوطه را عینا از کتاب کمال الدین نقل می کنم.
اثبات غیبت وحکمت آن:
به توفیق خدای تعالی می گویم؛که غیبتی که برای امام زمان علیه السلام (ارواحنا له الفداء )واقع شده است؛حکمتش ثابت وحقیقتش روشن وحجتش غالب است.به این دلیل که آثار حکمت خدای تعالی را مشاهده کرده وشناخته ایم و تدبیر استوار او را درحجتهای گذشته و در قرون ماضیه می دانیم و می دانیم که در قرون گذشته گردنکشان چگونه بر آن حجتهاغلبه کرده و فراعنه بر آنها مستولی شده اند و امروز هم مشاهده می کنیم که ائمه کفر به کمک اهل دروغ و دشمنی و افتراء بر همه چیز مسلط شده اند. با چنین وضعی مخالفان ما می گویند که امام زمان خود را به مانند ائمه پیش از اونشان دهید و می گویند به قول شما پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم یازده امام ظاهر شده اند و هر کدامشان ؛با نام و شخص خود ؛بین خاص و عام معروف و مشهور بوده اند و اگر این امام ؛مانند ائمه پیش از خود آشکار و معروف نباشد ؛امر امامت آن یازده امام قبل از او نیز تباه وبیهوده است. به توفیق الهی درپاسخ به این اشکال می گویم.دشمنان ما به آثار حکمت خدای تعالی نادانند و راه و روش حجتهای خدا را در هر عصرو زمانی نسبت به پیشوایان ضلالت در دولتهای باطل نمی دانند.زیرا مسلم است ؛که ظهور حجتهای الهی در مقامات پیشوایی خود بر سبیل امکان و تد بیر؛نسبت به مردم زمان خودشان است ؛و اگرحال طوری باشد که امام بتواند تدبیرو رهبری اولیاءش را بر عهده گیرد؛ ظهورآن حجت لازم خواهد بود؛و اگرحال طوری باشد که امام نتواند تدبیر در رهبری اولیاءش را بر عهده گیرد وحکمت الهی موجب استتار او گردد وتدبیر نیزآن را اقتضاء کند؛خداوند او را در پشت پرده غیبت نهان ساخته و مستور فرماید تا وقتی که اجل غیبت فرا رسد ؛همچنانکه همه حجتهای پیشین خداوند از زمان وفات آدم (ع) بر همین منوال بوده است و این موضوع آثار صحیحه و آیات قرآن کریم دلالت دارد. از جمله آنها :
عبدالحمید بن ابی الدیلم می گوید:امام صادق (ع)فرمود ای عبدالحمید !خداوند فرستادگانی آشکار و رسولانی نهان است وچون از خدا به حق رسولان عیان درخواستی کردی ؛به حق فرستادگان نهان نیز مسالت کن .وتصدیق آن از قرآن کریم .این سخن خدای تعالی است :رسولانی که داستانشان را از پیش برای تو بر خواندیم و رسولانی که داستان ایشان را بازگو نکردیم و خداوند متعال با موسی سخن گفت سخن گفتنی :حجتهای خداوند از هنگام مرگ آدم تا پیدایش ابراهیم (ع)چنین بودند. اوصیایی که برخی از ایشان عیان وبرخی دیگر نهان بودند ؛وچون ابراهیم (ع)به دنیا آمد ؛خداوند ولادت او را نهان وشخص او را از دسدگان پنهان داشت؛ زیرا در آن هنگام امکان ظهور حجت الهی وجود نداشت.و ابراهیم (ع) در زمان سلطنت نمرود به خاطر دستوری که او داده بود؛ استتار می کرد وخود را آشکار نمی نمود. ونمرود اولاد رعیت واهل مملکت خود را در جستجوی ابراهیم (ع)می کشت ؛ تا آنکه دوران-غیبت سرآمد وابراهیم (ع)خود را معرفی نمود و امرنبوتش را علنی کرد واظهار آنچه که پشت سرانداخته بود واجب گشت زیرا خداوند اراده کرده بود که حجتش را ؛ اثبات کند و دینش را کمال بخشد.و آنگاه که وفات حضرت ابراهیم (ع)فرا رسید ؛او را اوصیائی بود که حجتهای خدای تعالی در زمین بودند و به دنبال هم؛ وصایت را از یکدیگر به ارث می بردند و ایشان نیزآشکار ونهان بودند تا آنکه دوران موسی (ع) فرا رسید وفرعون نیز اولاد بنی اسرائیل را درجستجوی موسی- که ذکرش شایع و خبربه دنیا آمدنش منتشر گشته بود- می کشت و خداوند ولادت او را پنهان کرد و مادرش او را به دریا افکند ؛وآنچنان که خدای تعالی در کتابش از آن خبر داده که آل فرعون موسی را ازدریا گرفتند و موسی در امان فرعون پرورش یافت در حالیکه او موسی را نمی شناخت و همچنان اولاد بنی اسرائیل را در طلب موسی می کشت و داستان اوبعد از آنکه دعوتش را اظهار کرد و خود را بدیشان شناساند در کتاب خدای تعالی آمده است.و چون وفات موسی (ع)فرا رسید؛او را اوصیایی بود که حجتهای خداوند بودند .آنان نیز آشکار ونهان بودند تا هنگام ظهور عیسی (ع)فرا رسید وعیسی (ع) در ولادتش ظاهر گردید و دلایلش را اعلان وشخص خود را اظهار وبراهینش را هویدا نمود و نفسش را مخفی نمی ساخت ؛زیرا زمان او زمانه ای بودکه امکان ظهورحجت الهی وجود داشت.سپس او را نیز اوصیایی بود که پس از وی آمدند وحجتهای خدای تعالی بودند؛ایشان نیزبرخی عیان وبرخی دیگر نهان بودند تا هنگام ظهور پیامبر ما (ص) فرا رسید و خدای تعالی در قرآن کریم فرمود:به تو نمی گویند مگر آنچه را که به رسولان پیش از توگفتند سپس فرمود:این سنتی است که برای پیامبران که پیش از تو فرستادیم؛قرار داده ایم و از جمله چیزهایی که به او گفته شده و بایستی در سنت او باشد تا مطابق با سنتهای رسولان الهی باشد.معین کردن اوصیای خود است؛ همچنانکه پیامبران پیشین ؛اوصیای خود را معین کرده بودند و پیامبراکرم(ص)نیز اوصیای خود را معین فرمود.و اعلام کرد که آخرین ائمه مهدی موعود (ع)است و اینکه او زمین را پر از عدل وداد می کندهمچنانکه پر ازظلم وجور شده باشد.این خبر راهمه امت از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند واینکه عیسی (ع) در هنگام ظهور حضرت مهدی (ع)فرود خواهد آمد.وپشت سر او نماز می خواند ولادت اوصیاء ومقامات آنها ؛یکی پس از دیگری ضبط گردید؛تا هنگام ولادت امام زمان ما (ع)فرا رسید کسی که جهان در انتظار اوست؛تا عدل وداد را در جهان بگستراند وچنانچه حکمت الهی در دوره های گذشته اقتضای غیبت حجتهای الهی را داشت؛او را هم در پرده غیبت نهان داشت.
برای آنکه نزد خاص وعام ملت اسلام ؛معروف ومسلم است که خلیفه ناحق وسرکش زمان امام حسن عسکری (ع) مامورانی بر آن حضرت گماشت وتا هنگام وفات آن امام؛ایشان را زیرنظرداشت و چون حضرت وفات کرد؛ مامورانی بر خاندان ونزدیکان حضرت گماشت وکنیزان امام (ع)زندانی شدند؛و برای بدست آوردن فرزند او تلاش زیادی نمودند ویکی از کسانی که متولی این کار بود همان جعفر برادرامام حسن عسکری(ع) بود که هوای امامت در سرداشت وادعای امامت کرد و امیدوار بود که با نابودی فرزند برادرش بدین مقام نایل آید.در این حال سنت غیبت درباره آن حضرت جاری شد؛همچنانکه این سنت در حجتهای الهی پیشین نیز جاری گشته بود وحکمت غیبت آن امام همام حکمت غیبت انبیای گذشته بود. با توجه به عملکرد حکومت وقت چنانچه حکمت غیبت جاری نمی شد بدون تردید آخرین حجت الهی نیز به سرنوشت دیگر ائمه (ع)دچار می شد و وعده الهی مبنی بر اینکه امت باید حکومت عدل الهی را تجربه کرده وبه آسایش وآرامش برسند درآینده محقق نمی شد حال اینکه وعده خداوند رحمن تخلف ناپذیراست.البته لازم به یاد آوری است که امت باید آمادگی پذیرش حکومت ائمه (ع) کسب نمایند و از خداوند درخواست ظهور آخرین ذخیره الهی مهدی موعود را داشته باشند درغیر این صورت ظهوری در کارنخواهدبود.
اللهم عجل لولیک الفرج
اثبات غیبت وحکمت آن [/[/
همانگونه که قبلا عرض شده شیخ صدوق(ره) کتاب شریف کمال الدین وتمام النعمه را بفرمان مولایمان امامزمان (عج)نگاشته و در آن به تشریح غیبت پیامبران پیشین نیز پرداخته است .او می گوید درعالم رویا امام مهدی ارواحنا له الفداء در طواف خانه خدا بمن فرمود.لم لا تصنف کتابا فی غیبته؟ چرادر باب غیبت کتابی نمی نویسی وغیبتهای انبیاء را در آن ذکر نمی کنی ؟ می گوید گریان از خواب بیدار شدم .ودر بامداد همان روز به تالیف کتاب کمال الدین اقدام کردم.
درمورد فرمایش امام ارواحنا له الفداء حداقل دو موضوع نهفته است.اول اینکه به جویندگان حقیقت نشان دهد غیبت امری نیست که فقط مختص به ایشان باشد؛بلکه هر زمان که حکمت الهی اقتضاء می کرده امر عیبت اتفاق می افتاده است؛و با بیان آن بر باور دوستداران افزوده می شود. دوم اینکه جلوی بهانه گیری دشمنان را خواهدگرفت.حال با توجه به اینکه قبلا وعده کرده ام تا غیبت پیامبران وانبیاء پیشین را به سمع ونظر خوانندگان عزیز؛ برسانم. لذا مطالب مربوطه را عینا از کتاب کمال الدین نقل می کنم.
اثبات غیبت وحکمت آن:
به توفیق خدای تعالی می گویم؛که غیبتی که برای امام زمان علیه السلام (ارواحنا له الفداء )واقع شده است؛حکمتش ثابت وحقیقتش روشن وحجتش غالب است.به این دلیل که آثار حکمت خدای تعالی را مشاهده کرده وشناخته ایم و تدبیر استوار او را درحجتهای گذشته و در قرون ماضیه می دانیم و می دانیم که در قرون گذشته گردنکشان چگونه بر آن حجتهاغلبه کرده و فراعنه بر آنها مستولی شده اند و امروز هم مشاهده می کنیم که ائمه کفر به کمک اهل دروغ و دشمنی و افتراء بر همه چیز مسلط شده اند. با چنین وضعی مخالفان ما می گویند که امام زمان خود را به مانند ائمه پیش از اونشان دهید و می گویند به قول شما پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم یازده امام ظاهر شده اند و هر کدامشان ؛با نام و شخص خود ؛بین خاص و عام معروف و مشهور بوده اند و اگر این امام ؛مانند ائمه پیش از خود آشکار و معروف نباشد ؛امر امامت آن یازده امام قبل از او نیز تباه وبیهوده است. به توفیق الهی درپاسخ به این اشکال می گویم.دشمنان ما به آثار حکمت خدای تعالی نادانند و راه و روش حجتهای خدا را در هر عصرو زمانی نسبت به پیشوایان ضلالت در دولتهای باطل نمی دانند.زیرا مسلم است ؛که ظهور حجتهای الهی در مقامات پیشوایی خود بر سبیل امکان و تد بیر؛نسبت به مردم زمان خودشان است ؛و اگرحال طوری باشد که امام بتواند تدبیرو رهبری اولیاءش را بر عهده گیرد؛ ظهورآن حجت لازم خواهد بود؛و اگرحال طوری باشد که امام نتواند تدبیر در رهبری اولیاءش را بر عهده گیرد وحکمت الهی موجب استتار او گردد وتدبیر نیزآن را اقتضاء کند؛خداوند او را در پشت پرده غیبت نهان ساخته و مستور فرماید تا وقتی که اجل غیبت فرا رسد ؛همچنانکه همه حجتهای پیشین خداوند از زمان وفات آدم (ع) بر همین منوال بوده است و این موضوع آثار صحیحه و آیات قرآن کریم دلالت دارد. از جمله آنها :
عبدالحمید بن ابی الدیلم می گوید:امام صادق (ع)فرمود ای عبدالحمید !خداوند فرستادگانی آشکار و رسولانی نهان است وچون از خدا به حق رسولان عیان درخواستی کردی ؛به حق فرستادگان نهان نیز مسالت کن .وتصدیق آن از قرآن کریم .این سخن خدای تعالی است :رسولانی که داستانشان را از پیش برای تو بر خواندیم و رسولانی که داستان ایشان را بازگو نکردیم و خداوند متعال با موسی سخن گفت سخن گفتنی :حجتهای خداوند از هنگام مرگ آدم تا پیدایش ابراهیم (ع)چنین بودند. اوصیایی که برخی از ایشان عیان وبرخی دیگر نهان بودند ؛وچون ابراهیم (ع)به دنیا آمد ؛خداوند ولادت او را نهان وشخص او را از دسدگان پنهان داشت؛ زیرا در آن هنگام امکان ظهور حجت الهی وجود نداشت.و ابراهیم (ع) در زمان سلطنت نمرود به خاطر دستوری که او داده بود؛ استتار می کرد وخود را آشکار نمی نمود. ونمرود اولاد رعیت واهل مملکت خود را در جستجوی ابراهیم (ع)می کشت ؛ تا آنکه دوران-غیبت سرآمد وابراهیم (ع)خود را معرفی نمود و امرنبوتش را علنی کرد واظهار آنچه که پشت سرانداخته بود واجب گشت زیرا خداوند اراده کرده بود که حجتش را ؛ اثبات کند و دینش را کمال بخشد.و آنگاه که وفات حضرت ابراهیم (ع)فرا رسید ؛او را اوصیائی بود که حجتهای خدای تعالی در زمین بودند و به دنبال هم؛ وصایت را از یکدیگر به ارث می بردند و ایشان نیزآشکار ونهان بودند تا آنکه دوران موسی (ع) فرا رسید وفرعون نیز اولاد بنی اسرائیل را درجستجوی موسی- که ذکرش شایع و خبربه دنیا آمدنش منتشر گشته بود- می کشت و خداوند ولادت او را پنهان کرد و مادرش او را به دریا افکند ؛وآنچنان که خدای تعالی در کتابش از آن خبر داده که آل فرعون موسی را ازدریا گرفتند و موسی در امان فرعون پرورش یافت در حالیکه او موسی را نمی شناخت و همچنان اولاد بنی اسرائیل را در طلب موسی می کشت و داستان اوبعد از آنکه دعوتش را اظهار کرد و خود را بدیشان شناساند در کتاب خدای تعالی آمده است.و چون وفات موسی (ع)فرا رسید؛او را اوصیایی بود که حجتهای خداوند بودند .آنان نیز آشکار ونهان بودند تا هنگام ظهور عیسی (ع)فرا رسید وعیسی (ع) در ولادتش ظاهر گردید و دلایلش را اعلان وشخص خود را اظهار وبراهینش را هویدا نمود و نفسش را مخفی نمی ساخت ؛زیرا زمان او زمانه ای بودکه امکان ظهورحجت الهی وجود داشت.سپس او را نیز اوصیایی بود که پس از وی آمدند وحجتهای خدای تعالی بودند؛ایشان نیزبرخی عیان وبرخی دیگر نهان بودند تا هنگام ظهور پیامبر ما (ص) فرا رسید و خدای تعالی در قرآن کریم فرمود:به تو نمی گویند مگر آنچه را که به رسولان پیش از توگفتند سپس فرمود:این سنتی است که برای پیامبران که پیش از تو فرستادیم؛قرار داده ایم و از جمله چیزهایی که به او گفته شده و بایستی در سنت او باشد تا مطابق با سنتهای رسولان الهی باشد.معین کردن اوصیای خود است؛ همچنانکه پیامبران پیشین ؛اوصیای خود را معین کرده بودند و پیامبراکرم(ص)نیز اوصیای خود را معین فرمود.و اعلام کرد که آخرین ائمه مهدی موعود (ع)است و اینکه او زمین را پر از عدل وداد می کندهمچنانکه پر ازظلم وجور شده باشد.این خبر راهمه امت از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند واینکه عیسی (ع) در هنگام ظهور حضرت مهدی (ع)فرود خواهد آمد.وپشت سر او نماز می خواند ولادت اوصیاء ومقامات آنها ؛یکی پس از دیگری ضبط گردید؛تا هنگام ولادت امام زمان ما (ع)فرا رسید کسی که جهان در انتظار اوست؛تا عدل وداد را در جهان بگستراند وچنانچه حکمت الهی در دوره های گذشته اقتضای غیبت حجتهای الهی را داشت؛او را هم در پرده غیبت نهان داشت.
برای آنکه نزد خاص وعام ملت اسلام ؛معروف ومسلم است که خلیفه ناحق وسرکش زمان امام حسن عسکری (ع) مامورانی بر آن حضرت گماشت وتا هنگام وفات آن امام؛ایشان را زیرنظرداشت و چون حضرت وفات کرد؛ مامورانی بر خاندان ونزدیکان حضرت گماشت وکنیزان امام (ع)زندانی شدند؛و برای بدست آوردن فرزند او تلاش زیادی نمودند ویکی از کسانی که متولی این کار بود همان جعفر برادرامام حسن عسکری(ع) بود که هوای امامت در سرداشت وادعای امامت کرد و امیدوار بود که با نابودی فرزند برادرش بدین مقام نایل آید.در این حال سنت غیبت درباره آن حضرت جاری شد؛همچنانکه این سنت در حجتهای الهی پیشین نیز جاری گشته بود وحکمت غیبت آن امام همام حکمت غیبت انبیای گذشته بود. با توجه به عملکرد حکومت وقت چنانچه حکمت غیبت جاری نمی شد بدون تردید آخرین حجت الهی نیز به سرنوشت دیگر ائمه (ع)دچار می شد و وعده الهی مبنی بر اینکه امت باید حکومت عدل الهی را تجربه کرده وبه آسایش وآرامش برسند درآینده محقق نمی شد حال اینکه وعده خداوند رحمن تخلف ناپذیراست.البته لازم به یاد آوری است که امت باید آمادگی پذیرش حکومت ائمه (ع) کسب نمایند و از خداوند درخواست ظهور آخرین ذخیره الهی مهدی موعود را داشته باشند درغیر این صورت ظهوری در کارنخواهدبود.
اللهم عجل لولیک الفرج