مشاوره خانواده رایگان عطاملک

نسخه‌ی کامل: اثبات غیبت وحکمت آن
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

متین

[/color] بسم الله الرحمن الرحیم ‏[/
اثبات غیبت وحکمت آن ‏[/[/
همانگونه که قبلا عرض شده شیخ صدوق(ره) کتاب شریف کمال الدین وتمام النعمه را بفرمان مولایمان امامزمان (عج)نگاشته و ‏در آن به تشریح غیبت پیامبران پیشین نیز پرداخته است .او می گوید درعالم رویا امام مهدی ارواحنا له الفداء در طواف خانه خدا ‏بمن فرمود.لم لا تصنف کتابا فی غیبته؟ چرادر باب غیبت کتابی نمی نویسی وغیبتهای انبیاء را در آن ذکر نمی کنی ؟ می گوید ‏گریان از خواب بیدار شدم .ودر بامداد همان روز به تالیف کتاب کمال الدین اقدام کردم. ‏
درمورد فرمایش امام ارواحنا له الفداء حداقل دو موضوع نهفته است.اول اینکه به جویندگان حقیقت نشان دهد غیبت امری نیست ‏که فقط مختص به ایشان باشد؛بلکه هر زمان که حکمت الهی اقتضاء می کرده امر عیبت اتفاق می افتاده است؛و با بیان آن بر باور ‏دوستداران افزوده می شود. دوم اینکه جلوی بهانه گیری دشمنان را خواهدگرفت.حال با توجه به اینکه قبلا وعده کرده ام تا غیبت ‏پیامبران وانبیاء پیشین را به سمع ونظر خوانندگان عزیز؛ برسانم. لذا مطالب مربوطه را عینا از کتاب کمال الدین نقل می کنم. ‏
اثبات غیبت وحکمت آن: ‏
به توفیق خدای تعالی می گویم؛که غیبتی که برای امام زمان علیه السلام (ارواحنا له الفداء )واقع شده است؛حکمتش ثابت وحقیقتش ‏روشن وحجتش غالب است.به این دلیل که آثار حکمت خدای تعالی را مشاهده کرده وشناخته ایم و تدبیر استوار او را درحجتهای ‏گذشته و در قرون ماضیه می دانیم و می دانیم که در قرون گذشته گردنکشان چگونه بر آن حجتهاغلبه کرده و فراعنه بر آنها ‏مستولی شده اند و امروز هم مشاهده می کنیم که ائمه کفر به کمک اهل دروغ و دشمنی و افتراء بر همه چیز مسلط شده اند. با ‏چنین وضعی مخالفان ما می گویند که امام زمان خود را به مانند ائمه پیش از اونشان دهید و می گویند به قول شما پس از وفات ‏پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم یازده امام ظاهر شده اند و هر کدامشان ؛با نام و شخص خود ؛بین خاص و عام معروف و ‏مشهور بوده اند و اگر این امام ؛مانند ائمه پیش از خود آشکار و معروف نباشد ؛امر امامت آن یازده امام قبل از او نیز تباه وبیهوده ‏است. به توفیق الهی درپاسخ به این اشکال می گویم.دشمنان ما به آثار حکمت خدای تعالی نادانند و راه و روش حجتهای خدا را ‏در هر عصرو زمانی نسبت به پیشوایان ضلالت در دولتهای باطل نمی دانند.زیرا مسلم است ؛که ظهور حجتهای الهی در مقامات ‏پیشوایی خود بر سبیل امکان و تد بیر؛نسبت به مردم زمان خودشان است ؛و اگرحال طوری باشد که امام بتواند تدبیرو رهبری ‏اولیاءش را بر عهده گیرد؛ ظهورآن حجت لازم خواهد بود؛و اگرحال طوری باشد که امام نتواند تدبیر در رهبری اولیاءش را بر ‏عهده گیرد وحکمت الهی موجب استتار او گردد وتدبیر نیزآن را اقتضاء کند؛خداوند او را در پشت پرده غیبت نهان ساخته و ‏مستور فرماید تا وقتی که اجل غیبت فرا رسد ؛همچنانکه همه حجتهای پیشین خداوند از زمان وفات آدم (ع) بر همین منوال بوده ‏است و این موضوع آثار صحیحه و آیات قرآن کریم دلالت دارد. از جمله آنها : ‏
عبدالحمید بن ابی الدیلم می گوید:امام صادق (ع)فرمود ای عبدالحمید !خداوند فرستادگانی آشکار و رسولانی نهان است وچون از ‏خدا به حق رسولان عیان درخواستی کردی ؛به حق فرستادگان نهان نیز مسالت کن .وتصدیق آن از قرآن کریم .این سخن خدای ‏تعالی است :رسولانی که داستانشان را از پیش برای تو بر خواندیم و رسولانی که داستان ایشان را بازگو نکردیم و خداوند متعال ‏با موسی سخن گفت سخن گفتنی :حجتهای خداوند از هنگام مرگ آدم تا پیدایش ابراهیم (ع)چنین بودند. اوصیایی که برخی از ‏ایشان عیان وبرخی دیگر نهان بودند ؛وچون ابراهیم (ع)به دنیا آمد ؛خداوند ولادت او را نهان وشخص او را از دسدگان پنهان ‏داشت؛ زیرا در آن هنگام امکان ظهور حجت الهی وجود نداشت.و ابراهیم (ع) در زمان سلطنت نمرود به خاطر دستوری که او ‏داده بود؛ استتار می کرد وخود را آشکار نمی نمود. ونمرود اولاد رعیت واهل مملکت خود را در جستجوی ابراهیم (ع)می کشت ‏؛ تا آنکه دوران-غیبت سرآمد وابراهیم (ع)خود را معرفی نمود و امرنبوتش را علنی کرد واظهار آنچه که پشت سرانداخته بود ‏واجب گشت زیرا خداوند اراده کرده بود که حجتش را ؛ اثبات کند و دینش را کمال بخشد.و آنگاه که وفات حضرت ابراهیم (ع)فرا ‏رسید ؛او را اوصیائی بود که حجتهای خدای تعالی در زمین بودند و به دنبال هم؛ وصایت را از یکدیگر به ارث می بردند و ایشان ‏نیزآشکار ونهان بودند تا آنکه دوران موسی (ع) فرا رسید وفرعون نیز اولاد بنی اسرائیل را درجستجوی موسی- که ذکرش شایع ‏و خبربه دنیا آمدنش منتشر گشته بود- می کشت و خداوند ولادت او را پنهان کرد و مادرش او را به دریا افکند ؛وآنچنان که خدای ‏تعالی در کتابش از آن خبر داده که آل فرعون موسی را ازدریا گرفتند و موسی در امان فرعون پرورش یافت در حالیکه او ‏موسی را نمی شناخت و همچنان اولاد بنی اسرائیل را در طلب موسی می کشت و داستان اوبعد از آنکه دعوتش را اظهار کرد و ‏خود را بدیشان شناساند در کتاب خدای تعالی آمده است.و چون وفات موسی (ع)فرا رسید؛او را اوصیایی بود که حجتهای خداوند ‏بودند .آنان نیز آشکار ونهان بودند تا هنگام ظهور عیسی (ع)فرا رسید وعیسی (ع) در ولادتش ظاهر گردید و دلایلش را اعلان ‏وشخص خود را اظهار وبراهینش را هویدا نمود و نفسش را مخفی نمی ساخت ؛زیرا زمان او زمانه ای بودکه امکان ظهورحجت ‏الهی وجود داشت.سپس او را نیز اوصیایی بود که پس از وی آمدند وحجتهای خدای تعالی بودند؛ایشان نیزبرخی عیان وبرخی ‏دیگر نهان بودند تا هنگام ظهور پیامبر ما (ص) فرا رسید و خدای تعالی در قرآن کریم فرمود:به تو نمی گویند مگر آنچه را که به ‏رسولان پیش از توگفتند سپس فرمود:این سنتی است که برای پیامبران که پیش از تو فرستادیم؛قرار داده ایم و از جمله چیزهایی ‏که به او گفته شده و بایستی در سنت او باشد تا مطابق با سنتهای رسولان الهی باشد.معین کردن اوصیای خود است؛ همچنانکه ‏پیامبران پیشین ؛اوصیای خود را معین کرده بودند و پیامبراکرم(ص)نیز اوصیای خود را معین فرمود.و اعلام کرد که آخرین ائمه ‏مهدی موعود (ع)است و اینکه او زمین را پر از عدل وداد می کندهمچنانکه پر ازظلم وجور شده باشد.این خبر راهمه امت از ‏پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند واینکه عیسی (ع) در هنگام ظهور حضرت مهدی (ع)فرود خواهد آمد.وپشت سر او نماز می خواند ‏ولادت اوصیاء ومقامات آنها ؛یکی پس از دیگری ضبط گردید؛تا هنگام ولادت امام زمان ما (ع)فرا رسید کسی که جهان در انتظار ‏اوست؛تا عدل وداد را در جهان بگستراند وچنانچه حکمت الهی در دوره های گذشته اقتضای غیبت حجتهای الهی را داشت؛او را ‏هم در پرده غیبت نهان داشت. ‏
برای آنکه نزد خاص وعام ملت اسلام ؛معروف ومسلم است که خلیفه ناحق وسرکش زمان امام حسن عسکری (ع) مامورانی بر ‏آن حضرت گماشت وتا هنگام وفات آن امام؛ایشان را زیرنظرداشت و چون حضرت وفات کرد؛ مامورانی بر خاندان ونزدیکان ‏حضرت گماشت وکنیزان امام (ع)زندانی شدند؛و برای بدست آوردن فرزند او تلاش زیادی نمودند ویکی از کسانی که متولی این ‏کار بود همان جعفر برادرامام حسن عسکری(ع) بود که هوای امامت در سرداشت وادعای امامت کرد و امیدوار بود که با ‏نابودی فرزند برادرش بدین مقام نایل آید.در این حال سنت غیبت درباره آن حضرت جاری شد؛همچنانکه این سنت در حجتهای ‏الهی پیشین نیز جاری گشته بود وحکمت غیبت آن امام همام حکمت غیبت انبیای گذشته بود. با توجه به عملکرد حکومت وقت ‏چنانچه حکمت غیبت جاری نمی شد بدون تردید آخرین حجت الهی نیز به سرنوشت دیگر ائمه (ع)دچار می شد و وعده الهی مبنی ‏بر اینکه امت باید حکومت عدل الهی را تجربه کرده وبه آسایش وآرامش برسند درآینده محقق نمی شد حال اینکه وعده خداوند ‏رحمن تخلف ناپذیراست.البته لازم به یاد آوری است که امت باید آمادگی پذیرش حکومت ائمه (ع) کسب نمایند و از خداوند ‏درخواست ظهور آخرین ذخیره الهی مهدی موعود را داشته باشند درغیر این صورت ظهوری در کارنخواهدبود. ‏
اللهم عجل لولیک الفرج
‏ ‏