مشاوره خانواده رایگان عطاملک
ماجرای کانال کمیل چه بود؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html)
+--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html)
+---- انجمن: انقلاب اسلامی / دفاع مقدس / مدافعان حرم (https://atamalek.ir/forum-121.html)
+---- موضوع: ماجرای کانال کمیل چه بود؟ (/thread-10809.html)



ماجرای کانال کمیل چه بود؟ - ADMIN - ۱۳۹۹-۲-۲۱

«گردان کمیل در این عملیات خط شکست و از میدان مین عریضی عبور کردیم و در کانال گیر کردیم. عمق کانال به قدری زیاد بود که شب عملیات با خودمان نردبان برده بودیم تا بتوانیم داخل کانال شویم.»
«سیدعلیرضا ربیعی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با «ساجد» با اشاره به چگونگی تشکیل گردان کمیل پرداخته است:
 لشکر27محمد رسول الله(ص) ۱۰ یا ۱۲ گردان خط شکن داشت مثل انصارالرسول، مقداد، مالک، کمیل. برخی از گردان‌ها از قبل، از زمان عملیات فتح المبین خوب جا افتاده بودند. نیروهایی که می‌آمدند از طریق آشنایی و بچه محل بودن‌هایی که با فرماندهان داشتند می‌گفتند دوست داریم بریم گردان فلانی که فرمانده‌اش آشناست و هم محل هستیم.
لذا از نظر تعداد نیرو یک گردان ما می‌شد 600 نفر، و دیگری 250نفر. شکل کار به این صورت بود. کار سازمان یافته و اینکه از بالا ابلاغ شده باشد نبود. با این حساب این جوری گردان‌ها این طور سازمان پیدا می‌کرد و می‌جنگید. در واقع شکل خاصی نداشت، ولی از حیث نیروها گردان‌ها کیفیت و کمیت را با هم داشتند.
ماجرای کانال کمیل چیست؟
این ماجرا مربوط به عملیات والفجر یک است. در آن شب ما هم حضور داشتیم. گردان کمیل همان گردانی بود که آن شب عملیات کرد. دشمن کانالی را از چزابه زده بود که نزدیک به 95 کیلومتر بود. عمق کانال چهار متر در عرض شش متر بود و طول 95 کیلومتر.
همراه بچه‌های گردان کمیل در این عملیات خط شکستیم و از میدان مین عریض عبور کردیم. عمق کانال به قدری زیاد بود که شب عملیات با خودمان نردبان برده بودیم تا بتوانیم داخل کانال شویم، ابتدا کانال دست دشمن بود، نیروهای دشمن را منهدم کردیم و می‌خواستیم از کانال برویم به ارتفاعات 112 و  214. ارتفاعات کوتاه بود اما به دلیل رملی بودن زمین حرکت به سمت ارتفاعات بسیار سخت بود.
IMG-5746

عبور از کانال به دلیل وجود آنتنی‌های پی در پی دشوار بود. پنج روز در کانال گیر کردیم. همان جا بود که فرمانده گردان ما آقای ارسنجانی مجروح شد و رفت عقب. من و شهید تندسته و شهید سعید مهتدی بودیم. مهتدی فرماندهی را بر عهده گرفت. آتش دشمن بسیار سنگین بود. کار طوری گره خورده بود که ما دیگر نتوانستیم از این کانال عبور کنیم و جلوتر برویم. کانال به دلیل اینکه دست دشمن بود هر صد متر به صد متر آنتنی خورده بود.
دشمن وقتی فهمید ما این منطقه را گرفتیم آتش را برمنطقه متمرکز کرد. آتش سنگین، منحنی زن‌ها، تیربارچی‌ها که از کمین می‌زدند، توپ و تانک مستقیم، توپخانه‌ها همه و همه بر سر رزمندگان می‌ریخت. ماموریت ما بعد از عبور از کانال گرفتن ارتفاعات برای تثبیت عملیات بود. طول این کانال را سه گردان از لشکر 27 که  انصار، کمیل و... بودند پوشش می‌دادند.
دشمن دقیقه‌ای یک میلیون و 200 هزار گلوله داخل کانال می‌ریخت. یعنی وجب به وجب داخل کانال را آتش می‌ریخت تا مقاومت از بین برود و تانک هایشان بتوانند حرکت کنند و مواضع را پس بگیرند. بچه‌های ما در کانال لحظه به لحظه به شهادت می‌رسیدند. شدت آتش به قدری سنگین بود که مجبور بودیم داخل سنگرهای روبازی که عراقی‌ها درست کرده بودند مستقر شویم. تعداد زیادی از بچه‌های ما شهید شده بودند.
بخاطر خاک رملی منطقه گلوله‌های توپ وقتی به خاکریز اصابت می‌کرد تمام خاک‌ها را داخل کانال می‌ریخت طوری که پس از روز پنجم به قدری خاک از شدت آتش داخل کانال آمده بود که تمام آن چهار متر کانال پر شده بود و حالا ما مجبور بودیم برای اینکه دیده نشویم روی دست حرکت کنیم تا تیر نخوریم.
برای در دسترس بودن مجروح‌ها بچه‌ها را یکی یکی جمع کردیم تا محفوظ بمانند برای به عقب فرستادن. دشمن عقبه ما را هم با آتش سنگین می‌زد و پشت سر ما هم میادین مین زیادی بود که اجازه نمی‌داد آمبولانس برای انتقال مجروح‌ها حضور پیدا کند.
من هم مجروح شده بودم ولی آسیب دیدگی هم خیلی زیاد نبود و خداوند قدرتی داد تا بتوانم ایستادگی کنم. روز پنجم متاسفانه مجبور شدیم عقب نشینی کنیم. سردار همت دستور داد که برگردیم عقب و به خاطر وجود میادین مین نتوانستیم مجروح‌ها را به عقب بیاوریم. نامردها آمدند و با تانک از روی جنازه شهدا عبور کردند و خاکریزها را ریختند داخل کانال. و بعدها سال 71 بچه‌های تفحص جنازه شهدا را به کشور برگرداند.