مشاوره خانواده رایگان عطاملک
نتیجه حفاری های شهر سوخته - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html)
+--- انجمن: هنر (https://atamalek.ir/forum-119.html)
+---- انجمن: کتاب | رمان | ادبیات (https://atamalek.ir/forum-31.html)
+---- موضوع: نتیجه حفاری های شهر سوخته (/thread-2000.html)



نتیجه حفاری های شهر سوخته - kabootar - ۱۳۹۰-۱۲-۲۰



بتدریج این مطلب روشن میشود که جلگة بین‌النهرین نخستین مهد تمدن بشر نبوده است و کاوش‌های اخیر پرده از بسیاری از رازهای نهفته در سرزمین فلات
ایران
برداشته است.
«شهرسوخته» بطوریکه از اسم آن معلوم است،‌شهری است که روسن نیست در نتیجة چه حادثه‌ای سوخته و بصورت ویرانه‌ای درآمده، سپس قرن‌ها گذشت زمان آنرا بفراموشی سپرده. حوادث طبیعی، خصوصأ بادهای موسمی قشری ازشن شورکویر را برروی آن پوشانده و چنان لایة ضخیمی بوجود آورده که در حدود چهل سال پیش وقتی دانشمند انگلیسی «اورل استین» خواست تحقیقی در مورد قدمت این شهر که بصورت تپة مرتفعی درمیان کویر قرار داشت بعمل آورد، پس از کندوکاو مختصری چنین تصور کرد که بزمین بکر رسیده است و کاوش درآن مکان را رها کرده اظهار تعجب کرد ازاینکه اطراف این تپه نمونة سفالی دیده میشود که بسیار قدیمی بنظر میرسد.
چهارده سال پیش «مؤسسة ایتالیائی روابط فرهنگی با شرق میانه» که ریاست آنرا دانشمند معروف و دوست بسیار نزدیک
ایران
«پروفسور توچی» برعهده دارد تصمیم گرفت تحقیقاتی ازنظر
باستان
‌شناسی دراین مکان بنماید. این مؤسسه قبلأ در افغانستان و پاکستان کاوش‌های دقیقی بعمل آورده بود و علاقه داشت تحقیقات خود را تا قسمت‌های شرقی فلات ایران ادامه دهد. این کار را به عهدة
باستان
‌شناس معروف ایتالیایی «دومنیکو فاچنو» واگذار نمودند و «پروفسور توزی» دانشمند دیگر ایتالیایی مأمور کاوش درمحل شد.

باستان
‌شناسان ایتالیایی، پس از خاکبرداری، از روی شهر «پمپی» و «فوروم»های متعدد روم شهرت فوق‌العاده‌ای ازنظر دقت در روش کاوش پیدا کرده‌اند و در «شهر سوخته» نیز ازهمان روش‌هایی که در «پمپی» که در نتیجة آتش‌فشانی «وزوو» ناگهان زیرپوسته‌ای از خاکستر پنهان شده بود استفاده نمودند. روی «شهرسوخته» را پوسته‌ای بضخامت ۲۰ سانتیمتر پوشانده بود. این پوشش موجب شده بود که در حدود ۴۰۰۰ سال ویرانه‌های این شهر قدیمی زیر خاک دست‌نخورده باقی بماند. ولی مردم محل درعرض این مدت دراز فراموش نکرده بودند که این تپه باقی‌مانده‌ای از تمدن پیرفته‌ای است که در نتیجة آتش‌سوزی ازبین رفته است، وازپدر به پسر آنرا تحت نام «شهرسوخته» میشناختند.
کاوش‌های اخیر نشان داد که بلندی ویرانه‌های این شهر به ۷ متر از کف جلگه میرسد. رود هیلمند، همانطوری که در «شهداد» اتفاق افتاده بود، مسیر خود را عوض کرد، و ناچار ساکنان این ناحیه نیز تغییر مسکن دادند،‌و حیوانات و پرندگان نیز آن ناحیه را ترک کردند و آنرا به دست باد وشن‌ونک بیابان سپردند، و همین امر موجب شد که ما امروز موفق شده‌ایم به راز زندگی انسان‌های پنج‌هزارسال پیش درزیر این پوشش خاکی دست یابیم، همانطور که تمدن پیشرفتة مصر قرن‌ها در زیر خاک دست نخورده پنهان ماند تا امروز باستان‌شناسان پرده از اسرار آن برداشتند.
پس ازاینکه کاوش‌ها دراین مکان آغاز شد در حدود چند میلیون قطعات شکستة سفال اززیر خاک بیرون آمد. درداخل اطاق‌ها، درخانه‌ها، تعدا بیشماری
آثار
زندگی از هرنوع بدست آمد. اشیاء مختلفی از جنس پارچه و حصیر و شیشه در زیر پوشش نمک کاملأ سالم باقی مانده بود. برداشتن این پوشش نمک ممکن بود موجب شود که
آثار
مکشوف در نتیجة تماس با هوای آزاد از بین برود. بنابراین لازم بود تدابیر مخصوصی برای حفظ آنها بعمل آید.
درحدود دومیلیون اشیاء مختلف تحت آزمایش‌های مخصوصی قرار گرفت و برای حفظ آنها اقدامات لازم بعمل آمد. میان این اشیاء تعدادی استخوان‌های ریز نیز وجود داشت و لازم بود مشخص شود این استخوان‌ها مربوط به کدام حیوان یا پرنده یاجان‌داری بوده و کارشان دراین اطاق‌ها چه بوده است.
دراین موقع اینطور بنظر رسید که انجام این کار از عهدة باستان‌شناسان به تنهایی برنخواهد آمد. بهمین منظور بود که در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ایتالیایی به محل کاوش آمدند و با میکروسکوپ‌ها و بوسیلة تجزیه‌های «رادیو کاربون» مشغول مطالعة زندگی ۵۰۰۰ سال پیش دراین مکان گردیدند.
درهمین اوان بود که متخصصان ژاپونی نیز علاقمند به کاوش‌های «شهرسوخته» شدند و زمین‌شناسان و متخصصان «فیزیک‌هسته‌ای» به همکاری با متخصصان ایتالیایی پرداختند و نمونه‌های بدست آمده رااز طریق روش‌های «پالئوماگنتیک» و «اورانیوم۲۳۸» تحت بررسی قرار دادند.
بررسی‌های دانشمندان مزبور نشان داد که بصورت دقیق
شهر سوخته
در فاصلة بین ۲۹۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مورد سکونت بوده است.
<هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چیز فوق‌العاده‌ای نیست، ولی آنچه که بنظر ما فوق‌العاده میآید این است که در عرض مدت هزارسال مردم این ناحیه موفق شده‌اند شهر بزرگ و آبادی بوجود آورند که مردم آن به انواع صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل داده بودند و پیرو مذهب واحدی شده روابط تجارتی و فرهنگی گسترده‌ای با نواحی مجاور خود ترتیب داده بودند.
نکتة قابل توجه ازنظر روشن شدن
تاریخ
سرزمین ایران این است که
آثار
مکشوف در «شهرسوخته» نشان میدهد که مردم این ناحیه دراوایل استقرارشان، یعنی درحدود ۲۹۰۰ سال پیش ازمیلاد مسیح روابط بسیار نزدیک با مردم ترکمنستان داشته‌اند و در اواخر دوران وجودشان، یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش ازمیلاد با مردم ساکن در درة پنجاب رابطة بسیار نزدیک پیدا میکنند.
آیا میتوان از مطلب بالا اینطور نتیجه گرفت که اینها مردمی بودند که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد از سوی شمال به طرف دهانة رود هیرمند که در نتیجة شرایط بخصوصی برای شهرنشینی مناسب بود سرازیر شده‌اند، و سپس هزارسال بعد، در زمانی که مسیر رود هیرمند تغییر یافت این مردم به طرف درة پنجاب مهاجرت کردند و درآنجا امپراطوری بزرگ «موهنجودارو» و «هاراپا» را تشکیل دادند
ظروف سفالین «شهرسوخته» با ظروف سفالین مکشوف در درة پنجاب شباهت دارند. نقش خورشید که روی یکی ازاین سفال‌ها نشان داده شده در روی ظروف سفالین شهداد نیز دیده می‌شود. شباهت این نقوش با نقوش ظروف گلی بین‌النهرین کمتر است.
باید بخاطر داشته باشیم که تمدن شهداد نیز درهمین حدود اوایل هزارة سوم پیش ازمیلاد در نتیجة تغییر مسیر رودخانه ازبین رفت و درآن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزدیک داشته‌اند.
برای انجام تحقیقات بیشتر، دانشمندان ایتالیایی با باستان‌شناسان شوروی که در ترکمنستان مشغول کاوش بودند تماس گرفتند. تحققات دقیق باستان‌شناسان شوروی رابطة مردم شهرسوخته با مردم ترکمنستان دراوایل هزارة سوم پیش از میلاد را تأیید نمود.
مردم سیستان دراین مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجارتی داشته و این روابط ازراه زمینی و دریایی کناب خلیج فارس انجام میگرفت. مردم بین‌النهرین ازهمین طریق ازسنگ لاجورد افغانستان استفاده مینموده‌اند. ولی تمدن سیستان را نمیتوان وابسته به تمدن جلگة بین‌النهرین یامصر دانست زیرا دراین مکان خصوصیاتی وجود داشته است که آنرا کاملأ متمایز مینماید.
وجود تعداد زیاد اشیاء بسیار کوچک که بعضی ازآنها بیش از ۲ میلیمتر در ۲ میلیمتر عرض و طول ندارند موجب شد ک ازیک متخصص «پالئوبوتانیست» نیز کمک خواسته شود. آزمایش‌های میکروسکوپی نشان داد که دراین اجتماع ماهی‌ها و پرندگان و خرچنگ‌ها نیز مورد استفادة غذایی بوده است. درمیان حیوانان استخوان‌های بز و غزال و گوسفند ۹۹ درصد باقی‌مانده‌های حیوانی دراین ناحیه راتشکیل میداده‌اند. بین پرندگانی که دراینجا مورد مصرف اهالی بودند مرغ‌های آبی، قرقاول‌،‌مرغابی و غاز وجود داشته است که بیشتر آنها میتوانستند اهلی بوده باشند. ضمنأ وجود هزاران پیکان سنگی نشان میدهد که شکار پرندگان درمیان ساکنان این ناحیه بسیار رواج داشته است.
دانشمند پالئوبوتانیست «لورنزوکنستانین» مطالعة این آثار را برعهده گرفت و برای این کار به سیستان آمد و باستان‌شناسان پند فیلسوف جهان کهن «اپیکور» یا «ابیقور» را سرلوحه برنامة خود قرار دادند و آن این بود که «ازاشیاء‌کوچک به حقایق بزرگ یابند».
مجموع سطحی که ازاین نظر باید مورد بررسی قرار گیرد در حدود ۱۰۰ هکتار وسعت دارد. میلیون‌ها آثار بسیار کوچک از استخوان و چوب وصدف و چوب و نظایر آن تحت بررسی دانشمندان ایتالیایی قرار گرفت.
باستان‌شناسان دراین مکان آثار دانه‌های گندم و جو و شاهدانه و تخم خربوزه و حتی انگور نیز پیدا کردند. این امر برای دانشمندان باستان‌شناس مسلم گردید که پرندگان و حیواناتی که آثارشان در شهر سوخته بدست آمده درحال حاضر دیگر دراین مکان زندگی نمیکنند.
اشیاء دیگری که ساخت دست انسان بوده است و ازجنس فیروزه یا سنگ لاجورد است در شهرسوخته بدست آمده است.
کاوش کنندگان فکر میکنند که وصعت این شهر به ۷۰ هکتار میرسیده است. درطرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاک سپرده شده‌اند. با تخمینی که زده شده احتمال دارد که در حدود ۲۱۰۰۰ قبر دراین ناحیه وجود داشته باشد. با کمک متخصصان «پالئوپاتولوژیست» و «آنتروپولوژیست» بسیاری از مطالب مربوط به زندگی دراین ناحیه با مطالعة اسکلت‌ها روشن شد. به این وسیله توانستند بفهمند صاحبان این قبرها تقریبأ ازچه گروه نژادی بوده‌اند. سن مردگان در قبرهایی که شکافته شد نیز تشخیص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و کودکان معین گردید. پروفسور «توچی» تصمیم دارد از متخصصان دیگری نیز کمک بخواهد که با معاینة استخوان ساق پاها بتوانند گروه خونی این مردگان را مشخص نمایند. مثلأ معلوم شد در زمان معینی یک مرض مسری موجب مرگ تعداد زیادی کودکان و نوجوانان شده وآنها را بخاک سپرده‌اند. استخوان جنینی را درشکم مادرش که حامله بوده و مرده است تشخیص دادند. این نوع تحقیقات در مورد مردگان ممکن است نتایج بسیار جالبی در برداشته و در علم باستان‌شناسی تازگی دارد. بنابر تخمینی که زده‌اند در قبرستانی که مورد تحقیق قرار گرفته ۵۵ درصد از ۶۰ اسکلتی که بیرون آمده کودکان کمتر از نه سال بوده‌اند، یک اسکلت از مرد ۲۰ ساله بوده، یک کودک پنج‌ساله بخاک سپرده شده و دریک گور دونفر قرار داده شده‌اند.
نقوش بالا باحتمال قوی نشانه‌ای از خورشید، یا مفهوم دیگری است که اکنون برما پوشیده است. نقش خورشید بصورت صلیب در بسیاری از نقاط فلات ایران دیده می‌شود و احتمالأ مربوط به پرستش خورشید درآن زمان‌های کهن می‌باشد
تحقیقات باستان‌شناسان نیز نشان داده است که تعداد زیادی از ساکنان شهرسوخته بکارهایی اشتغال داشته‌اند که مربوط به قوت و غذا نبوده است. صنعت کوزه‌گری، حصیربافی، سنگ تراشی و تهیة جواهرات و زینت‌آلات از سنگ لاجورد یا فیروزه عده‌ای از صنعتگران شهرسوخته را به خود مشغول میساخته است.
تحقیقات باستان‌سناسان درناحیة سیستان راه جدیدی برای بازسازکردن زندگی مردم پیش از
تاریخ
فلات ایران بازنموده است. برای آنان مهم نیست که اشیاء‌مختلفی را که ازنظر هنری ارزشی دارد از زیر خاک بیرون آورده در موزه‌ها قرار دهند. آنها میخواهند بوسیلة میکروسکوپ، تجزیه‌های مختلف ازطریق رادیو کاربون، و مطالعة دقیق با روش‌های بسیار جدید روی آثار ناچیز مانند ریزه‌های استخوان‌های پرندگان یا باقی‌مانده حبوبات و چوب و غیره زندگی مردم آن ناحیه را درآن روزهای بسیار کهن معرفی نمایند.
رود هیرمند پیش ازآنکه درمیان شنزارهای سیستان نابود گردد، درجلگه‌های مجاورش وضعی شبیه به درة نیل بوجود آورده بود، به این معنی که در مواقع معینی در نتیجة بالاآمدن سطح آب زمین‌های واقع درکنار آن مشروب میشد و خاک را حاصل خیز میکرد و این امر سبب شده بود که ساکنان این ناحیه بتوانند به کار زراعت بپردازند و در مرحله شهرنشینی موفق به پیشرفت‌هایی گردند.
این نکته قابل توجه است که شهرسوخته تنها نقطه از ناحیة جنوب ایران نبوده است که درهزارة چهارم ازمیلاد به درجة نسبتأ بلندی ازتمدن رسیده بوده است.
اینها شاید علاماتی باشند که برای مردم آنروز مفهوم مشخصی داشته‌اند ودرواقع میتوانند بصورت مراحل اولیة «خط» معرفی گردند.
درمجاورت نزدیک یا دوراز
شهر سوخته
در نقاطی مانند «تپة یحیی» و «تل‌ابلیس» و بم و شهداد کاوش‌هایی انجام گرفته است که حاکی از وجود تمدن پیشرفته‌ای در ناحیة وسیع جنوب ایران و سواحل فارس بوده است.
اکنون وقت آن رسیده است که خصوصیات این تمدن بوسیلة باستان‌شناسان جوان ما مشخص و معرفی گردد
به قلم : دکتر عیسی بهنام