مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک
چرا این‌قدر از تغییر و تحول می‌هراسیم؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html)
+--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html)
+---- انجمن: انقلاب اسلامی / دفاع مقدس / مدافعان حرم (https://atamalek.ir/forum-121.html)
+---- موضوع: چرا این‌قدر از تغییر و تحول می‌هراسیم؟ (/thread-3317.html)



چرا این‌قدر از تغییر و تحول می‌هراسیم؟ - kazem - ۱۳۹۱-۱۲-۴

هرچقدر هم که ماجراجو و ریسک‌پذیر باشید انکار این حقیقت سخت است که بیشتر ما از تغییر و تحول هراس داریم. ترس از تغییر و تحول چیزی نیست که معمولاً زیاد به آن فکر کنیم اما اگر کمی بیشتر روی این موضوع دقیق شویم متوجه می‌شویم که از بسیاری تغییرات در زندگیمان استقبال نخواهیم کرد، هرچند که احتمال منفی بودن این تغییر بسیار پایین باشد. وقتی یک رابطه شروع می‌شود یا پایان می‌پذیرد، قصد تغییر مکان زندگی را دارید، شغل جدیدی پیدا می‌کنید، کسی را که دوست دارید از دست می‌دهید، این تغییر چه خوب و چه بد باشد عامل ایجاد استرس می‌شود. در این مطلب سعی می‌کنیم دلایل این هراس و استرس و راهکارهای احتمالی مبارزه با آن را برایتان ذکر کنیم.


[تصویر:  Fear-of-change.jpg]


«تغییر» واژه گسترده‌ای است که می‌تواند به بسیاری چیزها اطلاق شود. شاید شما تنها قصد اسباب‌کشی داشته باشید یا در صدد شروع کردن یک شغل تازه باشید و یا اینکه این تغییر اتفاق وحشتناکی مانند از دست دادن یکی از عزیزانتان باشد؛ این تغییرات خوب و بد و بزرگ و کوچک همگی نیازمند اصلاحات و تنظیماتی در رفتار و زندگیمان خواهیم بود. این اصلاحات و تنظیمات عامل ایجاد استرس می‌شوند حتی وقتی مثبت باشند؛ در مقابل تغییرات منفی هم بعضی اوقات نتایج مثبتی به همراه دارند. شما هیچ‌وقت نمی‌دانید چه اتفاقی قرار است برایتان رخ دهد و این موضوع باعث ترس می‌شود. همسو شدن و وفق دادن خود با تغییرات نیازمند شناخت تغییر و تأثیرات آن است.



ادامه دارد



تغییر دقیقاً چیست؟ - kazem - ۱۳۹۱-۱۲-۴

یک مشاور خانواده ه نام “Roger S.Gil” چنین تعبیری از تغییر و تحول دارد:


تغییری در محیط اطراف، موقعیت یا وضعیت روحی یا جسمی شخص که چارچوب‌های فکری و الگوواره‌های ما را به چالش می‌کشد. این تعیبر به این معناست که انسان تمایل دارد برای خودش تعیرف کند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و دنیا چگونه پیش رود. هرگاه اتفاقی در دنیای شخصی یا برای خودمان می‌افتد که با چیزی که انتظار داریم متناقض است می‌گوییم تغییر و تحول رخ داده است."


تغییر در شکل‌های مختلفی در زندگی ما رخ می‌دهد؛ هر کسی مشکلات دوران بلوغ و جوانی و سپس بیماری‌های گریزناپذیر پیری را تجربه خواهد کرد، ما ازدواج می‌کنیم، از مدارس فارغ‌التحصیل می‌شویم، شغل‌هایمان را تغییر می‌دهیم، نقل مکان می‌کنیم، در تصادفات وحشتناکی قرار می‌گیریم، والدینمان را از دست می‌دهیم، سرگرمی‌ها جدیدی کشف می‌کنیم و گاهی اوقات حتی به رؤیاهایمان دست پیدا می‌کنیم. با این‌که ممکن است هرکدام از این اتفاقات احساس متفاوتی مانند خوشحالی یا ناراحتی را به ما القا کند اما راجر معتقد است خود اتفاق همیشه تنها عامل تعیین کننده رفتار ما در برخورد با تغییرات خوب و بد نیست:



چیز مهمی که باید در نظر داشته باشید این است که یک زنجیره پیوستگی بین مثبت ومنفی وجود دارد به طوری که نمی‌توان تمامی تغییرات را به عنوان خوب یا بد دسته‌بندی کرد. در واقع معیارهای روانشناسی دیگری مانند خلق و خو، مود و ضریب هوشی تعیین کننده این است که اشخاص مختلف یک تغییر را خوب یا بد تلقی کنند.



[تصویر:  What-is-change.jpg]




علاوه بر این خود رویداد بر روی این که ما استرس داشته باشیم یا خیر تأثیر ندارد؛ اگر چیزی تغییر کند، خواه خوب باشد یا بد، احتمالاً استرس را به همراه خواهد داشت. هر بار با رویدادی مواجه می‌شویم که با تصوارت و باورهای ذهنی ما ناسازگار و متناقض است با مقداری استرس رو به رو خواهیم شد. بنابراین لزوماً رویدادهای بد بیشتر از رویدادهای خوب استرس‌زا نیستند.
در سال ۱۹۶۷ میلادی دو روانپزشک به نام‌های “توماس هولمز” و “ریچارد ری” با بررسی پرونده‌های بیش از ۵۰۰۰ بیمار خود معیار و مقیاسی برای اندازه‌گیری استرس بر اساس رویدادهای مختلف تنظیم کردند که به نام “Holmes and Rahe Stress Scale” شهرت گرفت. آن‌ها دو جدول یکی برای بزرگسالان و دیگری برای غیر بزرگسالان طراحی کردند که هر رویداد مهم با عددی مشخص شده است. کافیست عدد این رویدادها را با هم جمع کنید تا متوجه شوید چقدر در معرض یک بیماری روانی قرار دارید. پیشنهاد می‌کنم این جدول‌های جالب را از ویکی‌پدیا مطالعه کنید. با نگاهی به رویدادهای بالایی در این جدول متوجه می‌شوید بعضی اعداد بالا مربوط به رویدادهای خوبی مانند ازدواج، نامزدی و تولد است.
وقتی می‌خواهیم بدانیم این تغییرات چگونه در زندگیمان اثر می‌گذارد باید به سه مورد نگاه کنیم: ۱) خود موقعیت، ۲) خلق و خو و حالت خودمان و ۳) تأثیر دیگران روی ما. با در نظر داشتن این فاکتورهای کلیدی مطلب را ادامه می‌دهیم.

ادامه دارد


RE: چرا این‌قدر از تغییر و تحول می‌هراسیم؟ - ADMIN - ۱۳۹۱-۱۲-۴

البته ریشه ترس از تغییرات همانطور که در مقاله اشاره شد
ریسک اونه ؛انسان اصولا به حالت فعلی خودش راضیه و خودش رو با موقعیت وفق داده ،دلش نمیخواد یکبار دیگه همه مشکلات اولیه رو تحمل کنه حالا بماند در اخر کار آیا تغییرات تونسته وضعش رو بهتر کنه یا نه ، شاید هم وضع از حالا هم بدتر بشه
مثلا در تغییر شغل یا محل زندگی

ولی همیشه اینطور نیست مثلا هیچکس از تغییر فصل زمستان به بهار دلگیر نمیشه


چرا تغییر این‌قدر دشوار است؟ - kazem - ۱۳۹۱-۱۲-۴

-  مغز ما انتظار دارد بعضی چیزها بدون تغییر بمانند.


در تئوری تغییر نباید این‌قدر دشوار باشد. فرض کنید مسیر همیشگی از پارک‌کردن ماشین تا رسیدن به محل کارتان را درحال قدم زدن هستید؛ ناگهان به یک سایت ساختمانی می‌رسید و مجبور به تغییر مسیر می‌شوید. با نگاهی به اطراف می‌توانید یک مسیر انحرافی را بیابید تا به محل کارتان برسید؛ طبعاً این موقعیت نباید هیچ استرسی ایجاد کند اما مغز ما ناخودآگاه باعث می‌شود تا چیزها را متفاوت ببینیم.از آن‌جایی که مسیر همیشگی را بارها قدم زده‌اید از این نگران نیستید که مسیر شما را به کجا می‌برد اما وقتی به یک بن‌بست می‌رسیم ناگهان اطلاعاتی که به آن‌ها اطمینان داشته‌ایم خراب می‌شوند:
این مسیر به کجا ختم می‌شود؟ چقدر طول می‌کشد؟ آیا خطرناک است؟ چیزهایی که نمی‌دانیم باعث هراس ما می‌شود و “تغییر” نیز بسیاری چیزهای را خلق می‌کند که نمی‌دانیم. به همین دلیل ما به صورتی بسیار غیرعقلانی قصد جلوگیری از تغییر را داریم بدون آن‌که متوجه شویم، و این معمولاً باعث ایجاد برخی مشکلات اضافه خواهد شد. راجر اعتقاد دارد:


[تصویر:  Change-is-difficult.jpg]

"هم طبع و ذات و هم پرورش انسان در شکل‌گیری باور‌های ذهنی و ریشه‌ای ما از نحوه عملکرد دنیا و نقش ما در آن مؤثر است. وقتی دنیا یا خودمان را در آن به یک شکل و روش خاص در طول یک مدت طولانی می‌بینیم در ذهنمان باورها و الگوواره‌هایی شکل می‌گیرد که زندگی باید این‌گونه باشد. این باورها بیشتر در دوران کودکی شکل می‌گیرند؛ زمانی که ما هنوز دید خاصی نسبت به دنیا نداریم و تجربه‌های کوچک ما و گفته‌های بزرگترها تبدیل به باورهایی می‌شود که در آینده در دنیای واقعی محک می‌خورد. کودکان معمولاً خیلی راحت‌تر با تغییرات برخورد می‌کنند چرا که میراث کمتری از الگوهای ذهنی گذشته دارند که احتمال تناقض با رویدادهای پیش رو را داشته باشد. بنابراین هرچه مسن‌تر می‌شویم مغزمان بیشتر در مقابل تغییر مقاومت می‌کند."


-  برای جلوگیری از تغییر به دنبال افرادی مانند خودمان هستیم



از آن‌جایی که اطلاعات جدید مغزمان را آزار می‌دهد تمایل داریم دوستان و گروه‌هایی را پیدا کنیم که به افکارمان قوت می‌بخشند؛ خواه این افکار صحیح و خواه اشتباه باشد. وقتی اشخاص زیادی موضوعی را قبول دارند خیلی راحت می‌توان اقلیت مخالف را نادیده گرفت. این موضوع به دلیل پدیده‌ای به نام 
توهم بینش متقارن یا illusion of asymmetric insight است که “David McRaney” نویسنده کتاب و وبسایت “شما خیلی باهوش نیستید” این‌گونه آن را توضیح می‌دهد:

توهم بینش متقارن باعث می‌شود تصور کنید شناخت شما از دیگران بسیار بیشتر از شناخت آن‌ها از شماست؛ و حتی شما آن‌ها را بهتر از خودشان می‌شناسید. این توهم در گروه‌ها نیز صادق است و باعث می‌شود گروهی که شما عضوی از آن هستید تصور کند شناختش از افراد خارج از گروه و با باورهای مختلف  بیشتر از شناخت آن‌ها از گروه است و این‌که شما گروه را از افرادی که به آن تعلق دارد بهتر می‌شناسید.


این پدیده باعث می‌شود شما اطلاعات متناقض را با تعصب رد کنید و به چیزی که از پیش می‌دانستید وفادار بمانید. به بیان ساده‌تر شما به احتمال تغییر حمله می‌کنید چرا که فکر می‌کنید بیشتر و بهتر از دیگران می‌دانید و دوستانتان نیز در این امر شما را یاری می‌کنند.



- از این‌که حس کنیم وقت و تلاشمان را هدر داده‌ایم بیزاریم


بعضی اوقات تغییر باعث از دست دادن چیزهایی می‌شود و مغز ما از دست دادن را به هیچ عنوان نمی‌پسندد. وقتی از لحاظ عاطفی و جسمانی خودمان را وقف چیزی می‌کنیم تغییر دشوارتر می‌شود چرا که دوست نداریم تمامی وقت و تلاشمان را هدر رفته ببینیم؛ به همین دلیل است که بعضی اوقات با این‌که می‌دانیم یک پروژه در آخر به شکست منجر می‌شود باز هم به انجام آن ادامه می‌دهیم. با این‌که در واقع زمانمان تلف نشده است و تجاربی کسب کرده‌ایم مغزمان دوسن دارد آن را به عنوان اتلاف زمان و نه یک رویداد اجتناب ناپذیر تلقی کند.
تحقيقي توسط دو روانشناس با نام‌های “Daniel Kahneman” و “Amos Tversky” نشان می‌دهد نفرت “از دست دادن” تقریباً همیشه باعث می‌شود انتخاب‌هایمان را عوض کنیم حتی اگر گزینه‌های دیگرمان نیز مشابه یا یکسان باشد. مک‌رینی این موضوع را با طراحی یک سناریوی جالب ثابت می‌کند:
تصور کنید پایان دنیا نزدیک است. یک بیماری وحشتناک در تلاش برای درمان کچلی سر باعق کشته شدن بیشتر ساکنان زمین شده و تنها ۶۰۰ نفر باقی مانده‌اند که آن‌ها نیز در معرض خطر هستند. شما به عنوان یکی از بازماندگان با دانشمندی آشنا می‌شوید که باور دارد درمانی را کشف کرده اما مطمئن نیست؛ او دو نسخه متفاوت از دارویی را تولید کرده و در انتخابشان دچار مشکل شده است. فرض کنید تمامی تخمین‌های او درست باشد اما انتخاب نهایی را به شما واگذار کرده است. داروی «الف»به طور قطع ۲۰۰ نفر را نجات می‌دهد. داروی «ب» با احتمال ۳/۱ همه را نجات می‌دهد اما با احتمال ۳/۲ هیچ‌کس را نجات نخواهد داد. سرنوشت انسان‌ها در دستان شماست؛ کدام را انتخاب می‌کنید؟ جوابتان را در نظر داشته باشید و حالا به یک سناریوی متفاوت فکر کنید.
این‌بار با همین شرایط نسل بشر بدون درمان منقرض خواهد شد و دو داروی دیگر به شما پیشنهاد می‌شود. داروی «ج» به طور قطع ۴۰۰ نفر را خواهد کشت و داروی «د» به احتمال ۳/۱ هیچ‌کس را نخواهد کشت و با احتمال ۳/۲، ۶۰۰ نفر را خواهد کشت.کدام را انتخاب می‌کنید؟
بیشتر افراد در سناریوی اول داروی «الف» و در سناریوی دوم داروی «د» را انتخاب می‌کنند اما در حقیقت داروی «الف» و «ج» یکسان و داروی «ب» و «د» نیز یکسان هستند. این دو سناریو نشان می‌دهد چقدر “از دست دادن” برایمان دشوار است و این بر انتخاب‌هایمان تأثیرگذار است.

[تصویر:  fear-to-change-is-the-enemy-of-success.gif]

ادامه دارد


چگونه بهتر با تغییر کنار بیاییم؟ - kazem - ۱۳۹۱-۱۲-۴

حالا که با تغییر و دلایل هراسمان آشنا شدید شاید تصور کنید کنارآمدن با تغییر و تحول دشوار است اما در حقیقت این کار آن‌قدرها هم مشکل نیست. شما نمی‌توانید نحوه عملکرد مغزتان را تغییر دهید اما می‌توانید از ویژگی‌هایش به نفع خودتان استفاده کنید. اگر مغزتان به اندازه کافی تغیرات را در زمینه‌های مختلف تجربه کند کم‌کم متوجه می‌شود که تغییر چیزی است که می‌توانید از آن جان سالم به در ببرید و یا حتی از آن سود کنید. به این ترتیب اطلاعات ثبت شده در مغزتان این نکته را بیان می‌کند که هراس غیرضروری است و دیگر از تغییرات نخواهید ترسید؛ البته رسیدن به این مرحله چندان ساده هم نیست.


- اجتناب ناپذیری تغیییر و استرس حاصل از آن را بپذیرید

راجر چندین راهکار برای بهتر کنار آمدن با شرابط متغیر را بیان می‌کند؛ برای شروع باید بپذیرید که فرار از استرس در هنگام مواجهه با تغییرات امکان‌پذیر نیست:

"به خودتان اجازه دهید تا پریشانی‌های مربوط به تغییر و تمامی احساسات همراه با آن را حس کنید. این کار ممکن است کمی آزاردهنده به نظر برسد اما اگر این اجازه را به خودتان ندهید از حرکت و ادامه کار باز می‌مانید. اگر این احساسات را پردازش نکنید مجبورید خودتان را از تمامی تغییرات استرس‌زا دور کنید."


-  به تغییر مانند یک آپدیت نرم‌افزاری نگاه کنید
راجر پیشنهاد می‌کند که به زندگی به عنوان یک سیستم‌عامل با چندین عنوان نرم‌افزار نگاه کنید. وقتی دنیا و به تبع آن زندگی و سیستم‌عامل متحول می‌شود نرم‌افزارهای قدیمی ممکن است دیگر کار نکنند؛ پس باید آن‌ها را با کد جدید تغییر دهید و آپدیت کنید تا با محیط جدید سازگار شوند. شاید رویدادهای زندگیمان مانند تغییرات جزئی فتوشاپ سرراست و ساده نباشند اما اصول شبیه به هم هستند.

به خودتان اجازه کمی هراس را بدهید، اما همیشه مثبت عمل کنید
به خودتان اجازه بدهید تا از تغییرات بعضی اوقات بهراسید و سپس راهی برای حرکت مثبت رو به جلو بیابید:

این مورد دشوارترین کاری است که باید در این زمینه به خاطر بسپارید و تمرین کنید چرا که پریشانی روانی حاصل از بعضی تغییرات باعث می‌شود خوش‌بینی را یک عمل غیرممکن تصور کنید. اشکالی ندارد، هرچه می‌خواهید گریه کنید، جیغ بکشید، فریاد بزنید، به در و دیوار بکوبید؛ سپس به دنبال راه‌هایی بگردید که بتوانید با آن‌ها موقعیت جدیدتان را لذت‌بخش‌تر و قابل زندگی‌تر کنید.

متمرکز شدن و فکر کردن دائم به چیزهایی که در این تغییر از دست داده‌اید امکان تجربه چیزهای خوبی را که این تغییر برایتان حاصل کرده است از شما می‌گیرد. در هنگام از دست دادن عزیزان، بهترین استفاده از شرایط موجود، پردازش دردهای احساسی و سپس یافتن چشم‌اندازی برای امید مجدد و امکان خوشحالی دوباره است.
پس از تمرین کافی، تغییرات دیگر به دشواری گذشته نخواهند بود و دیگر هر بار که مسیر زندگیتان تغییر می‌کند با بمبی از استرس بی‌فایده مواجه نخواهید شد. تنها راه حذف این استرس و ترس حفظ آرامش و رفتن به استقبال ناشناخته‌هاست. پس از این به بعد سعی کنید به جای هراس از تغییر روی راهکارهای ذکر شده تمرکز کنید چرا که پیشگیری از تغییر غیرممکن است و به قولی “تنها ثابتِ زندگی، تغییر است.