شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب - نسخهی قابل چاپ +- مشاوره خانواده رایگان عطاملک (https://atamalek.ir) +-- انجمن: حیات طیبه (https://atamalek.ir/forum-15.html) +--- انجمن: سمت خدا (https://atamalek.ir/forum-17.html) +---- انجمن: مهدویت و آخرالزمان (https://atamalek.ir/forum-16.html) +---- موضوع: شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (/thread-740.html) |
شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب - ADMIN - ۱۳۹۰-۷-۲۲ نويسنده: امین شمگانی منبع : اختصاصي راسخون چکیده : این مقاله تلاش دارد تا با معرفی نمادهای شیطان پرستان ، شخصیت های شیطان پرستان ، فیلم ها و کتبی که از این فرقه در ایران برگردان شده و استفاده ابزاری از آنان و بررسی آن جلوی گسترش روز افزون این فرقه را تا حدی بگیرد. در ابتدا خلاصه ای از تاریخچه پیدایش کابالا و فراماسون ها ذکر شده و فلسفه گسترش آن بیان خواهد شد . در ادامه به معرفی و بررسی نمادهای گروه شیطان پرستان و نحوه به کارگیری آن ها خواهیم پرداخت سپس زندگی نامه دو شخصیت برجسته و سرشناس این گروه خواهد آمد . همچنین در این مقاله به برخی از فیلم های ضد اخلاقی پرداخته خواهد شد و در پایان کتب مبتذل و ضالّة شیطان پرستی که در سال های 1378 تا حدود 1384 در ایران ترجمه و تجدید چاپ می شده مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت . فهرست واژگان : فراماسون ، کابالا ، شیطان پرستی ، شیطان ، رقص شیطان ، مانسون ، لاوِی ، مِتال مقدمه : «ألَم أعهَد إلَیکُم یا بَنی آدَم ألّا تَعبُدُ الشّیطان إنَّه لَکُم عدوٌّ مُبینٌ و أن ِاعبُدونِی هذا صِرَاطٌ مُستَقیم»(1) در این مقاله تلاش شده تا به یک بررسی گزارش گونه و البته تا حدودی تحلیلی راجع به فرقه ای که دنیا با آن روبروست به نام شیطان پرستی بپردازد و شامل تاریخچه ای راجع به این فرقه و بررسی نمادهای شیطان پرستی و هدف آنان از گسترش این نمادها و کتبی که تاکنون در ایران برگردان شده و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز چندین بار تجدید چاپ گرفته اند و محتوای آنان می باشد. همچنین در این مقاله به نقد و بررسی برخی از فیلم ها و زندگی نامه دو شخصیت اصلی شیطان پرست به نام های مرلین مانسون و آنتوان لاوی پرداخته شده است امید است خوانندگان آن به خصوص جوانان که بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض خطر ابتلا به این بیماری فکری و روحی هستند با دیدی باز به مسائلی که روزانه با آن مواجه هستند نگاه کنند و کورکورانه به تقلید از گروه ها و فرقه هایی که برای جوان جامعۀ ما شمشیر را از رو بسته اند نپردازند. شیطان پرستی فرقه ای مستقل ؟ طبق بررسی های انجام شده نمادهای این گروه و همچنین تفکرات آنان از فرقه ای گسترده تر و طیفی خاص سرچشمه میگیرد به نام فراماسون(2) (free masion) حال برای اینکه راجع به فراماسونها بررسی هایی را انجام دهیم باید به دل تاریخ برگردیم . فتنۀ دجّال(3) از زمان حضرت نوح (ع) هر پیامبری که به رسالت مبعوث شد مردم قوم خود را از فتنه دجّال ترساند. دجّال یکی از علائم حتمیۀ آخرالزمان و قبل از ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) است ، که در روایات و تفاسیر توضیحاتی پیرامون آن داده شده است. دجّال طبق روایات مردی است که یک چشم دارد - وسط پیشانی – که مثل نور میدرخشد ، همه را به خود دعوت می کند، میگوید منم خدای شما ، از آسمان باران نازل می کند ، از زمین گیاه می رویاند ، الاغی دارد که هر گام آن کیلومترهاست ، دریاها را می پیماید ، از آسمان عبور می کند ، از هر موی این الاغ نواهایی بیرون می آید و توصیفاتی از این قبیل . گفته شده که دجّال از زمان حضرت نوح بوده است بر خلاف سایر علائم آخرالزمان مثل خروج سفیانی ، سید یمانی ، سید خراسانی ، سید حسنی و ... که آخرالزمان به وجود می آیند . روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که روزی حضرت با اصحاب از مکانی عبور میکردند مردی را به اصحاب نشان دادند به نام صاعد بن صید و فرمودند که این دجّال است اما آن دجّالی که آخرالزمان می آید این مرد نیست. با این توصیفات مسلماً دجّال نمی تواند یک فرد باشد احتمالاً یک جریان باشد ، یک تفکر، که آن همین تفکر فرامسونری است. بنی اسرائیل و فراعین مصر حضرت ابراهیم (ع) دو فرزند داشتند به نام های-اسماعیل(ع) و اسحاق (ع)- اسماعیل (ع) و فرزندانش به پیامبر اسلام رسیدند . حضرت اسحاق (ع) فرزندی داشتند به نام حضرت یعقوب(ع) که ایشان دوازده پسر داشتند که یکی از آنان حضرت یوسف (ع) بود که طی جریاناتی به مصر کشیده شد و در آنجا به مقام رسید . حضرت یوسف (ع) از زمین های حاصل خیز اطراف رود نیل به پدر و اطرافیانش داد. حضرت یعقوب (ع) لقبی را برای خود برگزیدند به نام اسرائیل به معنای بنده خدا (اسر به معنای عبد و ئیل به معنای الله) - طبرسی مجمع البیان- ولی در کتاب قاموس کتاب مقدس آمده : «اسرائیل به معنای کسی است که بر خدا مظفر گشت»(4) و فرزندان ایشان معروف شدند به بنی اسرائیل . حضرت یوسف (ع) در اواخر عمر خود به بنی اسرائیل خبر داد که بعد از من فرعون به شما بدبین شده و شما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد . همین گونه هم شد و فراعین مصر یکی پس از دیگری بنی اسرائیل را به استضعاف کشاندند تا زمانی که حضرت موسی (ع) به دنیا آمد. و وقایعی که در کتب تاریخی بدان اشاره شده به وقوع پیوست . کابالا (kabala) قبل از به دنیا آمدن حضرت موسی (ع) عده ای به فرعون خبر دادند که پسری متولد خواهد شد که تو را از تخت پادشاهی به زیر خواهد کشید . حال این سوال مطرح می شود که از کجا مطلع شده بودند ؟ یک گروه زیر زمینی و سرّی به نام کابالا وجود داشت که در فضای جادوگری و پیش گویی به سر می بردند و هدفشان حکومت کردن بر مردم و سلطه جوئی است اینان پیش گوئی کردند و به فرعون خبر دادند. فرعون هم شروع به کشتن نوزادان کرد. اما به خواست خدا حضرت در دامان خود فرعون پرورش یافت. حضرت موسی (ع) وقتی به پیامبری مبعوث شدند بنی اسرائیل را نجات دادند و از رود نیل گذراندند همین کابالیست ها که از عاقبت فرعون با خبر بودند به ظاهر به خدای موسی ایمان آورده و از رود نیل گذشتند. و در راه به عده ای بت پرست برخورد کردند و گفتند : «إجعَل لَنا إلهاً کَما لَهُم آلِهَه»(5) ، و گوساله سامری را طراحی کرده و به خورد یهودیان دادند . و وقتی قرار شد که وارد بیت المقدس شوند سرپیچی کردند . تا اینکه چهل سال در بیابانی به نام « تیه » سرگردان شدند . در این مدت حضرت موسی (ع) تعالیمی از جمله چهره شناسی ، ارتباط با شیپور و بوق که هم اکنون همه ساله مراسم ویژه ای در اسرائیل برگزار می شود و مردم در بیابانی جمع می شوند و با شیپور به یکدیگر پیام می دهند. در همین ایام بود که حضرت موسی (ع) از دنیا رفتند . کابالیست ها و یهودیانی که به ظاهر ایمان آورده بودند پس از حضرت موسی (ع) با توجه به تعالیمی که از ایشان آموخته بودند و از قبل هم که به کار جادوگری و پیش گویی مشغول بودند ادّعا کردند که می توانند اداره خلقت را بر عهده بگیرند و دستان خدا در مقابل آنها بسته است« وَ قالَتِ الیَهودُ یَدُ اللهِ مَغلولَه »(6) در راستای همین برنامه هایی که ایشان برای اداره خلقت داشتند پیامبران زیادی بر بنی اسرائیل نازل شدند تا آن ها را از این کار بر حذر بدارند. یکی از مهمترین ایشان حضرت عیسی (ع) بود . عیسی (ع) کتابی آوردند به نام انجیل که در لغت به معنای بشارت است. و منظور بشارت به پیامبری حضرت خاتم (ص) است . اما این اتّفاق پیش نیامد و اقداماتی انجام دادند که حضرت عیسی (ع) به خواست خدا به آسمان رفت. و انجیل عیسی به شدت مورد تحریف قرار گرفت و تبدیل شد به بشارت به خود حضرت عیسی (ع) نه پیامبر آخرالزمان . شائول و تحریف انجیل در آن زمان فردی یهودی زندگی می کرد به نام شائول که به شدت مسیحی کش بود . و مسیحیان را از بین می برد. روزی وارد شهری که اهالی آن مسیحی بودند شد مسیحیان با دیدن وی پا به فرار گذاشتند ولی او به کلیسایی در آن شهر رفت و مشغول عبادت شد وقتی از او علت را جویا شدند گفت در راه مسیح بر من نازل شد گفت که از کشتن یاران من دست بردار و تبلیغ دین من را بکن. به همین جهت مسیحی شد وحتی نام خود را به «پولِس» تغییر داد. که هم اکنون در میان مسیحیان بسیار مقدس میباشد تا جایی که برخی نام «پل» را به عنوان پسوند قرار می دهند مانند «پاپژان پل» . پلوس به شدت شروع به تحریف در انجیل نمود . عده ای متوجه شدند اما از بین رفتند مانند «برنابا» که انجیل برنابا نیز وجود دارد که در آن نام پیامبر اسلام و حتی جانشین ایشان حضرت علی (ع) به صراحت بیان شده است. اسلام و یهودیان در زمان پیش از ولادت حضرت محمد (ص) یهودیان و کابالیست ها که ویژگی های پیامبر را در تورات و انجیل مشاهده کرده بودند به جزیره العرب کوچ کردن تا پیامبر آخرالزمان را شناسایی کرده و او را از بین ببرند . لذا پدر حضرت محمد (ص) عبدالله را شناسایی کردند و پیش از ولادت حضرت او را به قتل رساندند . و خود حضرت نیز مدت پنج سال در بیابان به دایۀ خود حلیمه خاتون سپرده شد . و پس از این مدت که پیامبر را شناسایی کردند به دلیل حمایت پدر بزرگ و عموی ایشان نتوانستند آسیبی به ایشان برسانند. ایشان نمی خواستند اجازه دهند که بیت المقدس توسط اسلام فتح شود به همین منظور با پیامبر اسلام مخالفت می کردند. حاکمیت کلیسا و انزوای یهودیان در زمان قرون وسطی و پیش از انقلاب صنعتی اروپا که کلیسا بر مردم حکومت می کرد یهودیان به شدت مورد آزار مسیحیان قرار میگرفتند و حتی در جنگ هایی که معروف شد به جنگ های صلیبی بسیاری از یهودیان را به اجبار مسیحی میکردند و دینشان از آن ها می گرفتند . تنها کشوری که توانست مقاومت کند اسکاتلند بود که اولین لژ فراماسونری را تشکیل دادند. تا زمانی که رنسانس یا انقلاب صنعتی اروپا رخ داد و از قدرت کلیسا کاسته شد . و زمینه برای رشد و فعالیت یهودیان و به اصطلاح انتقام گیری فراهم شد. در همین زمان بود که یهودیان شروع به فعالیت کردند و کم کم لژهای دیگری در اروپا شکل گرفت. فراماسون(free masion) ماسون (masion) در لغت به معنای بنّا است و فری(free) به معنای آزاد و فراماسون یعنی بنّای آزاد . فراماسون به کسانی گفته می شد که معماری خلقت و معماری تفکر را (از دیدگاه خود) می دانستند . البته لازم به ذکر است که بنّاهای توانمندی بودند. به عنوان نمونه اهرام ثلاثۀ مصر (که از عجائب هفتگانه به شمار می رود) ساختۀ دست فراماسون هاست . فراماسون ها فعالیت های خود را در سطح اروپا ادامه دادند تا زمانی که «کریستف کلمپ» امریکا را کشف کرد . در این زمان فراماسون ها به این قاره کوچ کردند و سنگ بنای امریکا را آن گونه که خود می خواستند ساختند . لذا نیویورک (که در همین مقاله به آن اشاره می شود) ساختار هندسی ماسونی دارد و بسیاری از نمادهای فراماسون ها در این شهر که پایتخت اقتصادی ایالات متحده امریکا است وجود دارد. معرّفی نمادهای شیطان پرستی فراماسون ها برای اینکه تفکر دینداران جهان را به ابتذال بکشانند شیطان پرستی را ابداع کرده و به شدت به تبلیغ و گسترش آن می پردازند . در این قسمت به معرفی تعدادی از نمادها ، لوگوها و آرم های شیطان پرستی و گروه های مرتبط با آن می پردازیم . پرگار و گونیا این شکل نماد اصلی فراماسون ها می باشد که در آن پرگار و گونیای برعکس که علامت بنّایی است وجود دارد . حرف G که در وسط این آرم نوشته شده مخفف کلمه (Goat) به معنای «بز» می باشد . که پیرامون آن نیز توضیحاتی خواهیم داد. (إن شاء الله) در این عکس نماد پرگار و گونیای برعکس را مشاهده می کنیم که در موارد مختلف از جمله آرم پلیس کانادا به کار برده می شود. این نماد در موارد دیگری مانند میادین اصلی شهر در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی استفاده می شود . بز بافومت (Bophomet) این شکل مربوط به یکی دیگر از نمادهای شیطان پرستی است ؛ به نام «ستاره پنتاگرام» که در وسط آن سر بز یا همان (Goat) را ملاحظه می کنید . در این شکل چهار عنصر آب (که در وسط شکم آن شکل ماهی و نماد آب است مشخص می باشد ) ، خاک (که در زیر پای بافومت قرار دارد) ، آتش (که در مشعل فروزان روی سر بز می باشد) و باد (که از وجود ماه و خطوط اطراف آن معلوم می شود) و دو جنسه بودن این بز که دارای یک بازوی مردانه و یک بازوی زنانه و قسمت های دیگر بدن وی که نشان از تقابل و آمیزش جنسی می باشد از بارزترین ویژگی های بز بافومت می باشد . در عقیده شیطان پرستان «بز بافومت» نماد شیطان و قدرت تاریکی ها است که سر آن در یک ستاره پنج پر (inverted pentagram)(7) گنجانده شده است . که ستاره معروف پنتاگرام که رأس آن روبه بالا است نماد این چهار عنصر و راس آن نماد روح انسانی و معنویت آن است که شیطان پرستان با وارونه کردن آن روح را زیر پا قرار داده اند. کلید آنخ (Ankh) همان طور که گفتیم اهرام ثلاثه مصر از جمله افتخارات فراماسون هاست . به همین دلیل است که نمادهای مصر باستان در این فرقه به وفور یافت می شود. نمادی که در شکل بالا ملاحظه می کنید کلید (آنخ) می باشد که در زمان مصر باستان در دست کاهنان معابد بوده است . کلید آنخ نماد حیات وجاودانگی می باشد که هم اکنون در فرقه ای به نام «فمنیسم» از جمله فرقه های فراماسونری استفاده می شود . آنان زن را نماد حیات و جاودانگی می دانند به همین دلیل از این نماد استفاده می کنند . در شیطان پرستی Ankh نماد و سمبل شهوت و سکس می باشد .(8) ضد مسیح (Anti Christ) در شکل بالا که ستاره پنتاگرام در وسط دیده می شود خصومت شیطان پرستان با مسیحیت آشکار می شود. از دیگر علامت های شیطان پرستان آنتی کریست (Anti Christ) به معنای ضد مسیح که به صورت صلیب برعکس می باشد . شیطان پرستان با اینکه در واقع در مقابل تمام ادیان ایستاده اند اما خصومت و دشمنی خاصی با مسیحیان دارند(9) به همین علت علائم و نمادهای آنان را مورد استهزاء قرار می دهند . در ادامه این دشمنی بیش از پیش مشخص می شود. (x) نماد کابالا یکی دیگر از مهمترین نمادهای کابالیست ها و شیطان پرستان (X) که امروزه متأسفانه در ایران به عنوان بوگیر اتومبیل به وفور استفاده می شود. دست شاخدار (Cornuto) علامت دست شاخ دار(Cornuto) نماد ارادت به شیطان (بز) است که شیطان پرستان از آن در مراسم مختلف برای نشان دادن هویت خود استفاده می کنند. این علامت را بعداً بیشتر خواهید دید ؛ که شخصیت های مختلفی از آن برای نشان دادن هویت اصلی خود استفاده می کنند . از این نماد در گروه موسیقی هوی متال نیز استفاده می شود . هرج و مرج (Anarchy) این نماد عمدتاً مورد استفاده گروههای هوی متال است که از جمله نماد های فراماسونری می باشد . حرف« A » مخفف کلمه«Anarchy» به معنای هرج و مرج و نابسامانی است . و به این گروه آنارشیسم اطلاق می شود این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است « هرچه تخریب کننده است ، تو انجام بده » در شیطان پرستی همه چیز آزاد است . هر نوع لباس ، تفکر و عملی آزاد است. و هیچ چیزی انسان را از خوی حیوانیت و مست دنیا باز نمی دارد . لذا می بینیم که شیطان پرستان خواهان بی نظمی ، قتل انسان به عنوان قربانی و حتی خودکشی (که کمال افتخار برای یک شیطان پرست می باشد) هستند . چشم شیطان(Eye of satan) این نماد به معنای چشم شیطان «نظارت و اقتدار» کمتر شناخته شده است. فراماسون ها از این نماد زیاد استفاده می کنند. از دیگر نام های آن چشم همه بین (All seeing eye) می باشد که در طراحی دلار نیز به کار رفته است . که اگر دقت شود تک چشم چپ می باشد که در مورد دجال در روایات نیز آمده است .(10) صلیب شکسته یا چرخش خورشید(or sun wheel swastika) چرخش خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ های دینی همچون کتیبه های برجای مانده از بودایی ها مقبره های یونانی دیده شده است . این نماد بعد ها توسط هیتلر به کار رفت ، لکن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان پرستی کردند . Goat Head (سر بز) بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل یا اُسیروس ، خداي باروري مصر باستان) بافومت ، خداي جادو ، scapegoat (بز طليعه يا قرباني). اين يکي از راههاي شيطان پرستان براي به سخره گرفتن مسيح است زيرا گفته مي شود که مسيح مانند بره اي برای گناهان بشر کشته شد و خود را برای نجات بشر فداء نمود . چشمی در حال نگاه به همه جا ( چشم همه بین All seeing Eye) شیطان پرستان اعتقاد دارند چشم در بالای هرم چشم شیطان است که بر همه جا نظارت و اشراف دارد این علامت در پیشگویی ، جادوگری و کنترل های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می گیرد . آن ها معتقدند این چشم لوسیفر شیطان است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت می کند . کافی است به دلار ، پول رایج آمریکا نگاهی بیندازید . این علامت اساس نظم و ساختار نوین جهانی است (novus ordo skolorum) که در شکل صفحة بعد به زبان لاتین مشخص است . که ترجمه آن به انگلیسی (New order of the Ages)می شود.که در شکل پایین صفحه به آن اشاره شده است ضد عدالت (Anti justice) از دیگر نمادهای شیطان پرستی آنتی جاستیک (Anti justice) به معنای ضد عدالت این تبر رو به بالا به معنای عدالت و رو به پائین ضد عدالت است . شیطان پرستان برای نشان دادن مخالفت خود با عدالت اجتماعی از هیچ فعالیتی مضایقه نمی کنند . اعداد ماسونی در فرهنگ فراماسونری همانند دیگر مذاهب اعدادی خاص جنبه تقدس به خود گرفته ، و بیانگر عقاید و تفکرات ماسونی و گاهی مخالفت با سایر ادیان می باشد . عدد 13 عدد سیزده در برخی از ادیان از جمله مسیحیت از اعداد نحس و شوم تلقی می شود ، مسیحیان کمتر از این عدد استفاده می کنند . تا جایی که در ساختمان های خود به جای طبقه سیزده عدد 1+12 استفاده می کنند . لکن این عدد برای شیطان پرستان و ماسون ها عددی مقدس است . این نماد در طرح یک دلاری به کار رفته است، که در آن 13 شاخه زیتون در پای چپ ، 13 تیر در پای راست ، 13 ستاره پنتاگرام در بالای سر که مجموعاً ستاره هگزاگرام را تشکیل می دهند و 13 خط سفید و قرمز بین دو بال عقاب که در پرچم امریکا نیز به کار رفته است قابل مشاهده می باشد . همچنین هرمی که در سمت راست تصویر قابل مشاهده است نیز دارای 13 طبقه می باشد . که اگر نماد پرگار و گونیای برعکس را روی این شکل پیاده کنیم حروفی که در دور حرم جدا خواهد شد کلمه mason را تشکیل خواهند داد . عدد 33 از دیگر اعداد مقدس فراماسون ها عدد 33 می باشد که فراماسونرهای اعظم دارای این درجه خواهند شد . ساخت یک دلاری و طراحی نمادهای آن حدود شش سال به طول انجامیده است. جرج واشنگتن (Washington) اولین رئیس جمهور امریکا و فراماسونر اعظم می باشد که دارای درجه 33 است و عکس وی در طرح یک دلاری به کار رفته است . کاخ سفید تصویر روبرو نقشه هوائی شهر نیویورک را مشخص می کند. در این عکس اگر خطی مطابق شکل از ساختمان پنتاگون(وزارت دفاع امریکا) که در پائین شکل مشخص است به کاخ سفید(White house) محل تلاقی دو خط رسم و از آن به یکی از اصلی ترین ساختمان های ماسونی به نام جفرسون کشیده شود زاویه ای که از این دو خط حاصل می شود 33 درجه می باشد . نکته دیگری که در این تصویر وجود دارد ساختمان کاخ سفید است که با چهار میدان اطراف خود ستاره پنتاگرام را تشکیل می دهند . سازمان ملل شکل روبرو آرم سازمان ملل را نشان می دهد که در آن سیزده پر زیتون در دو طرف کره زمین قرار دارد و همچنین خطوطی که کره زمین را به 33 قسمت تقسیم کرده است نمایانگر عدد 33 می باشد . (جان اف کندی) تنها رئیس جمهور ضد ماسون ایالات متحده بود که در زمان ریاست جمهوریش در شهر دالاس ترور شد . در شکل شهر دالاس نشان داده شده است که نزدیک مدار 33 درجه می باشد . صحرای هرمجدون یا آرماگدون که در اسرائیل قرار دارد و به اعتقاد یهیود آخرالزمان ، منجی یهود در این صحرا ظهور می کند ؛ نیز نزدیک مدار 33 درجه می باشد . جنگ 33 روزۀ لبنان که در روز سی ام آتش بس اعلام شد ولی بی هیچ دلیلی تا روز سی و سوم ادامه پیدا کرد نیز در نزدیکی مدار 33 درجه رخ داد . همچنین عملیات صحرای طبس وبمب اتمی امریکا درناکازاکی نیزدرنزدیکی همین مدار صورت گرفت . از دیگر اعداد معروف شیطان پرستان عدد 666 می باشد، به عقیده آنان در ششصد و شصت و ششمین روز از خلقت حضرت آدم شیطان او را از بهشت راند . از این عدد به عدد وحش یاد می شود که نمایانگر شیطان است . 666 سمبلی است که به عنوان شماره تلفن شیطان از سوی گروه های هِوی متال ، وارد ایران اسلامی شده است اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان پرستان تلقی می شود . از سال ها پیش تا کنون این عدد با اشکال مختلف روی دیوار شهرهای بزرگ نقش بسته است . برخی معتقدند این نماد هم بهانه ای است برای گسترش نمادهای این افراد . حرفF ششمین حرف از حروف الفبای انگلیسی است که با کنار هم قرار گرفتن 3 F عدد 666 پدید می آید . در برخی از بارکدها دو خط در اول وسط و آخر بارکد همانند شکل بزرگتر از سایر خطوط مشخص است که نماد عدد 666 می باشد. شخصیت های شیطانی مرلین مانسون (Marlyn Manson) مرلین مانسون نام مستعار «برایان وارنر» متولد 1969 میلادی از یک خانواده فقیر و سطح پائین فرهنگی در منطقه کانتون اوهایو امریکا می باشد . دوران کودکی وی با آرزوهای دست نیافتنی و همه سختی هایش به پایان رسید . برایان مدت 11 سال در یک مدرسه مسیحی تحصیل کرده و در سن 18 سالگی ضمن نقل مکان به منطقه تامپابای فلوریدا به شغل روزنامه نگاری روی آورد . وارنر در طول این مدت مطالب ضعیفی را با قلم خود در نقد اشعار موسیقی های مبتذل «متال» و «راک» به رشته تحریر در می آورد گروهی از همراهان وی را منتقد متالیکا معرفی می کنند . اما آنچه قاطعانه می توان درباره دوران جوانی این شیطان مدرن گفت این است که سال های جوانی وارنر سال های آشنایی وی با فضای مسموم گروههای شیطان پرستی و اقمار آن نظیر گروههای متالیکا ، هیپی و ... است . به هر حال وی پس از آشنایی به « اسکات میچل » گیتاریست فعال در برخی از گروههای کوچک و نه چندان حرفه ای راک ، گروه متالیکای خود را تشکیل می دهد . وی در این سال ها نام مرلین منسون را با ترکیب دو نفر دیگر بر خود برگزید . نام مرلین را از بازیگر زن هالیوودی «مرلین مانرو» که شهرت به فساد و بازی در فیلم های غیر اخلاقی داشت و از ظاهر زیبایی برخوردار بود و منسون را از کشیش ناراضی فرقه گرا و قاتل حرفه ای به نام چارلز منسون بر می گزیند . پس از انتخاب جسورانه گروه منسون در انتخاب رنگبندی صحنه ، نوع اجرا، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثار ایشان با شرکت فعال موسیقی به نام« تایتینگ ریکورد زلیپل » در امریکا آشنا می شود . و زمینه های گرایش بیشتر شیطان مدرن به وحشی گری در صحنه های اجرا از جمله پاره کردن انجیل و پرتاب آن به سمت مردم و خوردن مدفوع و هر کاری که حتی از حیوان هم ساخته نیست را فراهم آورد ؛ و از وی یک چهره معروف و سوپر میلیونر ساخت . این اقدامات او را از جایگاه یک مطرب محلی در فلوریدا ،خارج و به یک چهره ملی در امریکا تبدیل ساخت . هیچ عقیده ثابتی را نمی توان به منسون نسبت داد ، او مظهر لاقیدی و بی عقیدگی محض است و آنجا که پای عقیده به میان کشیده می شود آن عقیده به شیطان و بزرگی این موجود رانده شده ختم می شود لکن از آنجا که انسانهای بی عقیده و مکاتب بی عقیده باید در پی انجام اعمال خود به فلسفه بافی بپردازند تا مرموزتر جلوه کنند ، او نیز فلسفه بافی هایی راطرح می نماید به عبارتی فلسفه بافی به کمک مشتری داشتن و ماندگاری مشتریان به کمک او آمده است. در مرحله بعد القای مفاسد فکری و عقیدتی در دستور کار وی قرار دارد که در صدر آن همان بی عقیدگی است. بی عقیدگی که در پلورالیسم یا نسبت گرایی نیز رخ می نماید امروزه شاخصه زیربنای بسیاری از مکاتب فکری است ،منسون مصداق نسبیت گرایی است چشم چپ مانسون اولین نمادی است که از آن به عنوان (Look marlin manson) یاد می شود . این چشم با لنز روشنی از چشم دیگر وی متمایز است . اغلب تصاویر منتشر شده از منسون به گونه ای تهیه می شود که این چشم به صورت واضح در آن مشخص باشد . وی در هر اجرایش با گریم و چهره ای متفاوت روی صحنه ظاهر می شود و همین موضوع باعث جلب توجه طرفداران وی گشته است . از دیگر مشخصه های مرلین می توان به عدد 69 روی سینه اش اشاره کرد که نشان از سال تولد منسون دارد . او با این کار سال تولد خود را تحولی در بشریت و سال مهمی قلمداد می نمود . این فرد همچنین برخی از نمادهای جدید را در شیطان پرستی ابداع کرده و برخی را دستخوش تغییر و تحولاتی نموده است .(11) آنتوان لاوی آنتوان شزاندر لاوِیْ (Anton Szandor LaVey) معروف به دکتر لاوی، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان. نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی فلسفی است . وی در 11 آوریل سال 1930 در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولدشد . سپس به سافرانسیسکو نقل مکان کرد و بیشتر دوران رشد وی در همان جا سپری شد . پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در 17 سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد . و در سال 1950 به عنوان عکاس در دایره جنایی پلیس استخدام شد . در سال 1952با شخصی به نام کارول لنسینگ ازدواج کرد . نتیجه این ازدواج دختر اول او کلارا لاوی بود . ازدواج آنها پس از شیفتگی آنتوان به داین هگارتی در سال 1960 منجر به طلاق شد . داین و آنتوان هرگز با یکدیگر ازدواج نکردند ولی ثمره این رابطه دختر دوم لاوی به نام زنا لاوی بود . لاوی که در سانفرانسیسکو از محبوبیت خاصی برخوردار بود ، شبهای جمعه به ارائه سخنرانی های سری که آنها را دایره اسرارآمیز نامیده بود پرداخت. یکی از اعضای همین حلقه به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد . در 30 آوریل 1966 در حالی که سر خود را به عنوان آیین جدید تراشیده بود ، بنیان گذاری کلیسای شیطان (church of satan) را اعلام کرد . همچنین این سال را به عنوان سال اول عهد شیطان ( anno Satan ) نامید . چندی بعد با انتشار انجیل شیطان در سال 1969 به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است . از جمله دیگر کتاب های لاوی می توان به آیین پرستش شیطان ، و دفتر یادداشت شیطان اشاره کرد . پس از جدایی هگارتی از لاوی در اواسط سال 1980 آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون بود که نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی به نام سیتن سرکیس کرنکی لاوی(12) شد . وی در 29 اکتبر 1997 در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورّم ریه درگذشت. در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد ، جسدش سوزانده و خاکستر آن به این عقیده که وی دارای قدرت شیطان است بین وارثانش تقسیم شد .(13) پي نوشت ها : 1. یس 60-61 2. بنّای آزاد 3. ضد مسیح 4. ر.ک برگزیده تفسیر نمونه ج 1 ص67 5. اعراف 138 6. مائده 64 7. ستارة واژگون (شیطان پرستان جنبة معنوی انسان را زیر پا میگذارند) 8. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 18 / ستاد احیاء امربه معروف شهرستان اصفهان 9. علت این خصومت به جریان جنگ های صلیبی بر می گردد که حاکمیت کلیسا بر مردم موجب انزجار آنان می گشت 10. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 19 / ستاد احیاء امربه معروف شهرستان اصفهان 11. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 8 / ستاد احیاء امر به معروف شهرستان اصفهان 12. Satan Xerxes Carnaki Lavey 13. حمیدرضا مظاهری سیف / شیطان پرستی موجی در حال یا طرحی برای آینده ص 12 /موسسه مطالعات فرهنگی طلوع RE: شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب - ADMIN - ۱۳۹۰-۷-۲۲ فیلم های شیطانی در ادامه توضیحی پیرامون فیلم هایی که امروزه ضد ایران و اسلام ساخته می شود می پردازیم . اسپایدر من شخصیت مرد عنکبوتی یک شخصیت منجی و مثبت است که مردم را نجات می دهد و در بسیاری از موارد به کمک مردم می شتابد. نکته ای که در این فیلم (به خصوص در قسمت اول) حائز اهمیت است این بود که مرد عنکبوتی وقتی خواست تارها را از دست خود خارج کند دست خود را به حالت های مختلف در آورد و وقتی دست خود را به شکل روبرو (Cornuto) در آورد آن قدرت جادویی از دستش خارج شد. شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) 300 فیلم 300 که نه تنها یک فیلم ضد ایرانی بلکه فیلمی ضد اسلامی بود. شکل روبرو یکی از سکانس های این فیلم را نشان می دهد . در این سکانس یکی از جوانان لشکر اسپارتاکوس رو به پدر خود در حال لبخند زدن می باشد که ناگهان سوارکاری سفیدپوش با اسبی سفید از میان گرد و قبار ظاهر شد ، سر این جوان را از بدنش جدا کرد و بعد ناپدید شد که صد در صد تفکر مهدویت را مورد هجوم قرار می دهد . چرا که در این فیلم سواران و نظامیان ایرانی سیاه پوش بوده و پرچم های مشکی در دست داشتند که نشان از پرچم های خراسان دارد . شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) سنگسار ثریا (stoning of soraya ) فیلم سنگسار که در این فیلم تمام مبانی اسلام وروحانیت مورد هجوم یک طرفانه دشمن قرار می گیرد . در این فیلم زنی بی گناه با تهمت شوهر خود سنگسار می شود . این فیلم در فضای روستای کوهپایه ساخته شده و بازیگران آن به زبان فارسی صحبت می کنند . و مردی که به خاطر هوسرانی و ازدواج با دیگری کاری می کند که همسرش ثریا به دست پدر و فرزندان خود سنگسار گردد و نهایت جرم و بی رحمی اسلام را به رخ بیننده می کشاند . هری پاتر فیلم هری پاتر که در فضای کابالیستی و جادوگری به سر می برد نیز یکی از فیلم هایی بود که در آن در برخی از بخش ها آرمان های اسلام را مورد هجوم قرار می دهد . در این فیلم یک شخصیت منفی جادوگر وجود داشت که بر سر خود دستاری شبیه عمامه روحانیون پیچیده بود که در پایان فیلم با برداشتن آن صورت شیطان در پشت سرش ظاهر گردید . - يكي از زمينه هاي به تصوير كشيدن شيطان در رسانه هاي غربي و بويژه هاليوود را بايد در قرائت هاي جديد از كتاب مقدس و بويژه بخش استعادي و غامض مكاشفات يوحنا جستجو كرد آنجا كه مي گويد «...فرشته اي را ديدم كه از آسمان پايين آمد... او اژدها (شيطان) را گرفت و به زنجير كشيد و براي مدت هزار سال به چاه بي انتها افكند... پس از پايان هزار سال، شيطان از زندان آزاد خواهد شد...»(14) همين موضوع مورد توجه اربابان رسانه اي قرار گرفت و در پايان هزاره دوم و اوايل هزاره سوم محصولات فراواني وارد بازار رسانه اي و بويژه سينمايي شد آثاري همچون: بچه رزماري، طالع نحس، جن گير، كنستانتين، پايان روزها، دروازه نهم و حتي فيلمي همچون «ون هلسينگ» و يا «دراكولا ساخته ي برام استوكر» و... شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) معرّفی کتب شیطانی 1- قوم محزون گروه سپوترا گزيده ترانههاي كاوالرا ـ كيسر Kavalara - Keyser برگردان: فردين صيّادي نشر «مس» شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) موسيقي با طعم سياست در تعريف موسيقي متال ميتوان نوشت : « صداي اتصال سيستمهاي برق فشار قوي به اضافه صداي ضجّه كرگدني زخمي به اضافه صداي كشيده شدن ميخ آهني بر شيشه و كشيدن ناخن روي تخته سياه با معجوني از صداي اتومبيلهاي فرمول يك و اصوات ناهنجار ديگر مساوي است با موسيقي متال اگر «سياست» را هم به اين معجون اضافه كنيد كمي با گروه «سپوترا» آشنا شدهايد .» «سپوترا» يك گروه برزيلي است كه بعد از گذراندن يك دوره كوتاه در عرصه موسيقي كلاسيك به عرصه موزيك متال پا گذاشت و هماكنون از معروفترين گروههاي معترضي است كه با سبك هويمتال به فعاليت خود ادامه ميدهد. به عبارت ديگر «سپوترا» هيچ روزنه اميدي را قبول ندارد و به شدت معتقد است كه دنيا با گامهاي شتابان به سوي فساد و نابودي پيش ميتازد و نجاتدهنده در گور، خفته است. نشريه « لايف تايم » (Life time) در مورد اين گروه مينويسد : «پخش كليپهاي اين گروه در هجده كشور دنيا به كلي ممنوع است و بسياري از اهالي موسيقي نظير «مارك نافلر» و «گريمور» اعتقاد دارند كه «سپوترا» آفت موسيقي معاصر به حساب ميآيد.» طي سالهاي گذشته انتشار مجموعه ترانههاي گروه «سپوترا» در ايران موج اعتراضي را برانگيخت كه پيش از آن در كشورهايي نظير «لهستان» و «كرة جنوبي» نيز شاهد آن بوديم. بدون اغراق بايد نوشت خطر انتشار اين ترانهها ـآن هم در اين سطح وسيع ـ از توزيع هزاران كيلوگرم مواد مخدر و توهمزا بيشتر است. در بررسي عملكرد اين گروه ميتوان نوشت كه آنان غير از پرخاشگري و تقويت روحيه پرخاشگري در بين جوانان، چيزي در چنته ندارند و حتي در كشور خود نيز در نگاه اهل فرهنگ، گروه منفوري به حساب ميآيند. از سوي ديگر ، در حالي كه «فرزين صيادي» مترجم ترانههاي اين گروه كه مجموعه را با نام «قوم محزون» توسط انتشارات «مس» روانه بازار كرده است در مقدمه كتاب سعي ميكند اين گروه را «ضدجنگ» معرفي كند، اما ترانههاي ترجمه شده از نكته ديگري حكايت دارد. اجازه بده بكشمت! به جرأت ميتوان نوشت كه در تمام ترانههاي گروه «سپوترا» كه سرودههاي «كاوالرا» و «كيسر» است هيچ كلمه مثبتي را نميتوان پيدا كرد و البته اگر يافت شود بدون معني منفي استفاده شده است ! در آلبوم «ويرانه دِدمنشانه» تنها در 4 ترانه 8 بار از واژة «نفرت»، 4 بار از واژة «مرگ»، 11 بار از واژة «شيطان»، 8 بار از واژة «جنگ» و 8 بار از واژة «وحشت» استفاده شده است كه از عمق فاجعه خبر ميدهد. البته به اين آمار بايد 14 مورد عيسي و كليسا و صليب را نيز اضافه كنيد. « .... متولد ميشود از دوزخ قدرت برتر شيطان تا ويران كنند محراب كليسا را و كشتار كند آنان را كه مسيحي متولد ميشوند.(15) صدور مجوز انتشار اين ترانه از سوي مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بسيار قابل تامل است . زيرا هر عقل سليمي درمييابد كه اين ترانه، رسالتي جز زيرسئوال بردن مذهب ندارد و شأن الوهيت را نيز تا حد مبارزه با فرشته پايين ميآورد. به اين چند سطر توجه كنيد: « .... رژه بر فراز غبار براي انتقام از سالهايي كه گرفتار دوزخ بودم آنجا كه عيسي مسيح مصائب خود را تحمل كرد ... »(16) به نظر ميرسد كساني كه مجوز «قوم محزون» را صادر كردهاند يا معناي دوزخ را نميدانند و يا خبر ندارند كه عيسي مسيح از فرستادگان خداوند است! در بخش ديگري آمده است : « .... بر صليب آويخته عيسي را ـ امپراتوري روم ـ نيرويي ددمنش خدايانت را قرباني كرده است ... بر صليب آويخته، به قتل رسيده، مدنون گرديده مسيح قرباني شد به زانو افتاد ... مسيح تباه شده و ميخكوب بر صليب ..... »(17) جاي ترديد نيست كه تمامي اين جملات در تضاد با مذاهب است و انتشار آن در يك كشور اسلامي به دور از تدبير است. متأسفانه در چنين مواقعي «ترجمه» دستاويز مناسبي براي اجراي نقشههاي شوم معانداني است كه با ناجوانمردي بر مذهب و اخلاق يك ملّت ميتازند . شبههافكني عليه معاد «سپوترا» هيچ اعتقادي به دنياي پس از مرگ ندارد. البته اين براي گروههاي موسيقي با مليت آمريكاي جنوبي دور از انتظار نيست اما آنچه عجيب به نظر ميرسد اصرار بيش از حد «سپوترا» براي تمسخر «معاد» و مهمتر از آن اصرار غيرقابل توجيه مترجم كتاب «قوم محزون» براي ترجمه سطر به سطر اين سطور كفرآلود است ! به اين اشعار توجه كنيد : « ... بهشت در آتش است آتشي از اعماق دوزخ كه كلماتي از نفرت بر جاي ميگذارد .... » « ... زندگي گذشته تو نفرتانگيز بود سرنوشت امروز تو همانا عذاب كسي ديگر است ... »(18) (به ياد بياوريم اين آية شريفه را كه: هيچكس به گناه ديگري، عذاب نميشود)(19) نقطه پايان اگر شيشههاي باجه تلفني شكست يا پليسي در خيابان كتك خورد، غير از قضا و قدر «سپوترا» را هم كمي مقصر بدانيم! ترجمه اين كتاب به متن وفادار نيست و گاه غلطهاي فاحشي ديده ميشود كه واقعاً شگفتانگيز است. همچنين مترجم كوشيده تا به نوعي در مقدمه كتاب «سپوترا» را از جرائم تبرئه كند. 2- نابخشوده (متالیکا) گروه متاليكا اشعار جيمز هتفيلد James hetfeild ترجمه : سيد حبيب گوهري راد انتشارات دژ سبك : متال ـ هوي متال ـ بلك متال ـ راك « در مغزهاي ما فقط حس كشتن شعله ميكشد سعي كن فراركني چرا كه تو همان كسي هستي كه ما پيدا خواهيم كرد » شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) « متاليكا » متال نيست « .... متال ، هرزه ، شهواني و غيرانساني است . متال و متاليكا غير از گوشآزاري و توليد نفرت كاري ندارند . بايد همه آنها را به دريا ريخت و دنيا را در غياب متاليكا يك بار ديگر ساخت .... » نفرت جهاني از متاليكا روز به روز در حال گسترش است و اكنون مدعيان طراز اول موسيقي جهان در پي واكسنهايي برآمدهاند كه جوانان نسل آينده را از گزند اين ويروس بيهويت نجات دهند . به عبارت ديگر ، متال كه در پوشش دموكراسي زاييده شد ، هر روز قرباني تازهاي ميگيرد و به پديدهاي شوم و غيرقابل مهار مبدل شده است . خطر گسترش متاليكا به گونهاي نگرانكننده شده است كه راديو دولتي فرانسه هر هفته ساعتها به بررسي و نقد موسيقي مخرب متال ميپردازد و به جوانان فرانسوي هشدار ميدهد از متال و متاليكا پرهيز كنند. متاسفانه اين ويروس خطرناك در كشور ما نيز به سرعت در حال افزايش است و متوليان فرهنگ بدون توجه به قدرت تخريبي اين نوع ترانه و موسيقي ، مرزهاي فرهنگي را گشودهاند و متال و متاليكا به راحتي در كشور ، جاي خود را باز كرده است. متاسفانه اين سبك (متال) به پرطرفدارترين سبك موسيقي در كشورمان تبديل شده است و به دليل طبيعت اين نوع موسيقي در بين جوانان احساساتي و معترض جايگاه ويژهاي دارد ! ناشران و پديدآورندگان آثار مربوط به متاليكا با اين توجيه كه « متاليكا ، متال نيست » ، مجوز دريافت كرده و خواسته يا ناخواسته در يكي از بزرگترين خيانتهاي فرهنگي قرن شركت ميكنند . آن گونه كه در بخشي از مقدمه مترجم اثر « نابخشوده » ( سروده منحطترين « متال باز » جهان ) آمده است : « ... اگر چه موسيقي دنياي غرب با انديشهها و فرهنگ غني ما تفاوتهاي بسياري دارد ولي در اين كتاب سعي نمودهايم تا جوانان نسل امروز را با اشعار و اين سبك موسيقي آشنا نماييم . چرا كه ما امروزه شاهد تاثيرگذاري منفي اين گونه ترانهها بر جامعه خود هستيم كه متاسفانه عدم شناخت كافي جوانان ما از محتوا و معناي اخلاقي اين گونه موسيقي ، يكي از مهمترين دلايل اين تاثير سوء مي باشد كه بهترين راه براي جلوگيري از اين معضل اجتماعي ، آموزش صحيح و آشنا كردن افراد جامعه با اينگونه موسيقي مي باشد ... » تاسفبارتر اينكه مترجم معتقد است اين نوع موسيقي و ترانه با فرهنگ ما هيچ سنخيتي ندارد و مخرب است اما بايد منتشر شود تا جوانان ما با اين تخريب آشنا شوند ! 3- جادوي بيخيالي مجموعه ترانههاي رولينگ استون ميك جگر ـ كيت ريچارد Mick jeger – kit richard مترجم: كيوان هنرمند انتشارات «مس» راوي لاابالي عشق شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) گروهدربهدرها (Rolling Stones) در سال 1962 شكل گرفت و حالا بعد از چهار دهه از معتبرترين گروههاي پاپ (مردمي) جهان به شمار ميرود. ترانههاي اين گروه، تنوعي باور نكردني دارند. رولينگ استون برخلاف گروههاي معتبر ديگر كه به نوعي تمركز در مضامين ترانهها رسيدهاند هم در ژانر ترانههاي ساده عاشقانه تجربههاي درخشاني دارند و هم در حوزههاي اجتماعي، فلسفي، عاميانه، كميك و حتي ترانههاي معترض قابل توجه هستند . با اين همه بافت و زيرساخت فرهنگي ترانههاي رولينگ استون با فرهنگ غني ايراني، فرسنگها فاصله دارد و انتشار برگردان ترانههاي اين گروه به نفع فرهنگ ما نيست. با نگاهي اجمالي به مفهوم عشق و اساطير آن درمييابيم كه آنچه رولينگ استون از آن ميگويد يك عشق غربي است كه زير ساخت آن را «زنا» تشكيل ميدهد. در اساطير عشق ايراني ميتوان از «فرهاد» و «شيرين» به عنوان عاشقان با محور «حيا» نام برد و در عشق عرب نيز از «ليلي» و «مجنون» نام برد كه مفهوم عشق «پاك» را تداعي ميكند، اما اسطورة عشق غربيها «تريستان» و «ايزوت» است كه بر پايه «زنا» طراحي شده است. «رولينگ استون» در ترانههايش از اين اسطورة غربي بارها ميگويد . ناگفته پيداست كه استقبال غربيها از «رولينگ استون» و نغمههايش امري طبيعي است كه ريشه در فرهنگشان دارد و آنچه مسلم است خطر چنداني آنها را تهديد نميكند، اما «رولينگ استون» يك آفت جدي براي اهالي مشرق زمين است. نخستين بازخورد جدي ترجمه ترانههاي «رولينگ استون» در ايران، خلق ترانههاي غيرمتعارفي نظير «خالي نيست» و «نازنكن» و ... است. نكته قابل تامل اين كه ترانههاي رولينگ استون، حرفهاي، تأثيرگذار است و به همين خاطر به سرعت در دل مخاطبان، جا باز ميكند. بنابراين ضروري است كه براي پيشگيري از يك فاجعه فرهنگي، راه حل مناسبي از سوي مديران فرهنگي نظام، انديشيده شود. فراموش نكنيم كه رولينگ استون يا همان «دربهدرها» راوي لاابالي عشق است. عشقي كه در فرهنگ غني ايراني هيچ جايگاهي ندارد. عشق از نوع سوم نمونههاي ايراني آثار «رولينگ استون» را در ادبيات فارسي ميتوان در قرن دهم هجري در اشعار وحشي بافقي جتسجو كرد. مكتب «وقوع» يا بينيازي از معشوق كه منافات چنداني با عشق آتشين ندارد. اما آثار پديد آمده در سالهاي اخير كه تحت تأثير مستقيم «رولينگ استون» در ايران سروده شده به هيچوجه هويت ندارد و فاقد اصالت است. در واقع نوعي گستاخي و جسارت غربي است كه وجه اشتراك آن با گويش و منش مشرق زميني ما بسيار ناچيز است. ترانههاي «رولينگ استون» سرشار از واژههاي ركيك، تحقيرآميز و گاه مستهجن است و صدور مجوز به «جادوي بيخيالي» بسيار تامل برانگيز است . «ميك جگر» و «كيت ريچارد» هيچ كلمهاي را به ترانه ممنوعالورود نكردهاند و به صراحت از واژههاي نظير: كثافت، احمق، لجن، خرفت، هرزه، فاحشه، نفهم، عجوزه علاف، خودفروش، لعنتي و... استفاده ميكنند . «رولينگ استون» و ترويج صوفيگري نكته قابل تامل ديگر اين كه گرايش جوانان امروز ايراني به تصوف و شاخههاي آن پيش از آنكه ريشه سنتي داشته باشد به دليل تعليمات خاص گروههاي نظير «رولينگ استون» است. ( البته آنچه كه صوفيگري ناميدهايم با آنچه كه «رهرو» را به «منزل» ميرساند، فرسنگها فاصله دارد.) افراط در مصرف مواد مخدر به خصوص حشيش و ماريجوانا و قرصهاي نشاطآور و همچنين استفاده از كلمات ركيك و مستهجن در گفتار از وجوه مشترك «رولينگ استون» و پيروان مسلك تصوف دروغين است. «رولينگ» مخاطب ايراني را بياختيار به ياد فرقه ملاقيه مياندازد. فرقهاي كه با تظاهر به فسق و فجور، سعي ميكنند خود را بدتر و پليدتر از آنچه هستند، معرفي كنند تا دچار غرور نشوند. متأسفانه اين هدف به ظاهر مقدس، ابزار ناپاكي دارد كه زير پا گذاشتن شرع و عرف فقط يكي از آنها به شمار ميرود. همچنان در بخشي از ترانههاي اين گروه آمده است : « .... مهم نيست چه ميگويي مهم نيست چه ميكني مثل يك شير تنبلم مثل يك مار بد ذاتم پستم مثل سگ مستم مثل بز شهواني چون خوك عشقي هولناك ... تو مثل آهوي ميدوي و من دغل مثل روباه از ماديان سريعتري و من از قاطر قويترم از خفاش تيرهتر... »(20) 4- باران نوامبر گروه: گانزن رُزِز Genzen rozez ترانههاي اكسل رُز برگردان: حميد خداپناهي و مهرداد فریدونی نشر «مس» شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) ترانهسراي نفرت و نااميدي رُز خود را ترانهسرا نميداند و معتقد است كه راوي نفرتهايي است كه از كودكي تا ميانسالي با خود به اين طرف و آنطرف ميبرد. هر چند سبك تلفيقي گروه «گانزن رُزِز» نيازي به ترانه ندارد. مجموعه به اصطلاح ترانههاي «إكسل» كه در ايران با عنوان «باران نوامبر» با ترجمه حميد خداپناهي و مهرداد فريدوني از سوي انتشارات «مس» به چاپ رسيده ميتواند گواه خوبي بر بيگانگي «اكسل» با مفهوم ترانه باشد ! فرار به سوي پوچي «گانزن رُزِز» در اروپا و آمريكا، طرفداران بسياري دارد. هر چند منتقدان و مخالفان اين گروه، افزونتر از سينهچاكان اين گروه هستند كه به هنجارستيزيهايي كه در ترانههاي «اكسل» موج ميزند، اعتراض ميكنند. مترجمان «باران نوامبر» در مقدمه كتاب مدعي شدهاند كه دليل برگردان اين اثر بوده : « مخاطبان بدانند كه گانزن رزز هم حرفهايي براي گفتن دارد كه با فرهنگ ما بيگانه نيست.» نكته قابل تامل اينكه ترجمه تمامي اين ترانهها نقص دارد و علاوه بر عدم وفاداري به متن از دوگانگي زبان نيز رنج ميبرد.همچنين بيش از پنجاه درصد اطلاعات مقدمه كتاب، نادرست است. به نظر ميرسد مترجم تمامي اصطلاحات به كار رفته در ترانهها را به صورت تحتاللفظي ترجمه كرده است ، ولي با اين حال از ابتذال اشعار و ترانهها كاسته نشده است . تهييج براي اعتراض «اكسل رز» اعتراض ميكند، فرياد ميزند و همه را متهم ميكند، و قابل تامل اينكه دليل هيچكدام از اعتراضهايش را نميداند. «رزز» حتي به طبقه اجتماعي خود نيز اعتراض نميكند. فقط ميخواهد معترض باشد و معترضپروري كند. به همين خاطر در ترانههاي صد در صد عاشقانهاش رگههاي از خشونت بيدليل به چشم ميخورد. با اين پيشگفتار بخشي از ترانه «او را دوست ميداشتم» از آلبوم «دروغهاي گانزن» را مرور ميكنيم. « ... من او را دوست داشتم ولي بايد او را ميكشتم من او را دوست داشتم آه... آري ولي بايد او را ميكشتم ميدانستم كه دلم برايش تنگ ميشود پس بايد او را نگه ميداشتم او درست در حياط خلوت من دفن شده است اوه بله، اوه بله، اوه بله، اوه بله ... او بسيار غُرّولُند ميكرد و من از دستش ديوانه ميشدم و اكنون اينگونه راحتترم، آري ... او را بايد چند متر زير خاك ميگذاشتم من هنوز ميتوانم صداي اعتراض او را بشنوم .... »(21) بيترديد اين كلمات و معاني نميتواند زاييده فكر و فرهنگي سالم باشد و سراينده اين ترانه اگر سايكوتيك حاد نباشد حتماً نوروتيك (در معرض ديوانگي) است. اما متأسفانه اين زهر كشنده با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در ميان جوانان ايراني توزيع ميشود ! البته ممكن است كساني چنين شبهه افكني كنند كه مفهوم ترانه در سبكهايي نظير متال ، راك و پانك و رپ با ساير ترانهها، تفاوت اساسي دارد و به اصطلاح به جاي شعر (Poem) از نغمه خودماني (Lyric) استفاده ميشود، در پاسخ به اين شبهه بايد اين نكته را يادآور شد كه هر «ليريك» ، شايستگي ترجمه و نشر ندارد و استناد به اين واقعيت تنها راهي براي ترجمه و نشر تمامي مضامين غيراخلاقي در آثار كتبي و شفاهي جهان باز ميكند . به عبارتي با اين شبههافكني حتي ترجمه نوشتارهاي غير اخلاقي نيز اشكالي ندارد و ميتوان با مجوز رسمي، هر پديده غيراخلاقي و حتي غيرانساني را در معرض ديد عموم گذاشت. 5- رقص شيطان گروه متاليكا ترانهسرا : جيمز هتفيلد James hetfeild برگردان : سهراب محبي انتشارات مس شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) با «شياطين» ميرقصند سبك «متاليكا» هرزهترين، شهوتآميزترين و غيرانسانيترين سبك موسيقي در تمام دنياست. «متاليكا» طرفداران خود را از ميان نوجوانان و جواناني كه با بحران شخصيت دست و پنجه نرم ميكنند، مييابد! «عصيان عليه هر چيز» شعار اصلي متاليكاست. «متاليكا» اعتقاد دارد كه تمام انسانها، فرزندان شيطان هستند و براي همين بايد بميرند. طرفداران متاليكا در ايران كه معمولاً به «متالباز»ها شهرت دارند، دوآتشهترين هواداران موسيقي به حساب ميآيند. آنها معمولاً مشتريان دائمي مواد مخدّر از جمله حشيش، L.S.D و قرصهاي روانگردان هستند. تا چند سال گذشته بيش از 98 درصد از اين هواداران دوآتشه ، با فرهنگ متال آشنا نبودند و به همين خاطر ترجمه و انتشار كتاب متاليكا در ايران، موجي عظيم پديد آورد و اين كتاب به سرعت به صورت آشكار و پنهان در زيرزمينهاي متال، پخش شد. كتاب «رقص شيطان» يك بمب تخريبي قدرتمند است كه متأسفانه تاكنون در ايران قربانيهاي زيادي گرفته است و پس از اين نيز قرباني خواهد گرفت. در شرايطي كه حتي خوشبينترين طرفدار متال، اميدي به ترجمه و انتشار حتي يكي از ترانههاي متال نداشت، با اجراي سياست تساهل و تسامح از سوي مديران ارشاد مجوز «رقص شيطان» صادر شد. ناشر «رقص شيطان» كه تا تابستان 84 اين اثر را براي هشتمينبار در تيراژ زياد به بازار عرضه كرده است، در پيشگفتار كتاب نتوانسته خوشحالي خود را پنهان كند . اين ناشر مينويسد: «....آنچه مرا واداشت تا مجموعه اشعار ترانهسرايان عصر حاضر را منتشر كنم، در ابتدا جستوجويي بود براي فهم علت علاقة جوانان به اين نوع موسيقي كه تصور ميكردم مانند هر «مُد»ي تاريخ مصرفي دارد و ميگذرد. ولي بعد متوجه شدم اين علاقه ميتواند دلايل ديگري غير از «مُد» داشته باشد. زيرا ميديدم حتي جوانان متعلق به خانوادههاي فرهنگي با وجود آشنايي با اصول موسيقي كلاسيك يا اصيل ايراني به اين نوع موسيقي نيز علاقه نشان ميدهند.....»(22) اين ادعا، كذب محض است. كسي كه موسيقي كر كننده و حيواني متال را ميشنود، هرگز نميتواند از موسيقي كلاسيك و اصيل لذت ببرد. اي كاش ناشرمدعي توضيح ميداد كه مثلاً صداي سهتار چه ربطي به گيتار «ديستورِتشن» بدلهجهاي دارد كه متاليكا از آن استفاده ميكند؟ متاليكا و شيطانپرستي تاكنون بسياري از مروّجان موسيقي و كلام متاليكا براي در امان ماندن از فشارهاي حكومتي، كوشيدهاند تا متاليكا را از اتهام «شيطانپرستي» مبرّا كنند، اما اين تلاشي بيهوده بوده كه تا امروز نيز نتيجهاي نداده است. گروه متاليكا به صراحت اعلام كرده كه شيطانپرستند و با «خدا» سر ستيز دارند. اين حقيقت تلخ ، حتي در شيوة پوشش آنان در كنسرتها به راحتي قابل مشاهده است. متأسفانه گروههاي متال باز ايراني كه در تهران و كرج فعاليت وسيعي دارند در دام شيطان پرستي افتادهاند و نسل نوجوان را به شدت تهديد ميكنند. به نظر ميرسد انتشار ترانههاي متال در ايران به اين پديده شوم دامن زده است و در صورت استمرار اين وضعيت، در آيندهاي نزديك با مشكلي به نام بحران اعتقادي جوانان مواجه ميشويم. دفاع ناشيانه از «رقص شيطان» ناشر در پيشگفتار كتاب اعتراف ميكند : «... ميشد با حذف و اضافاتي به زيباتر شدن اشعار ، كمك كرد. ولي آيا استفاده از ترفندهاي ويرايشي و پيرايشي و هَرَس اشعار ـ مثلاً در شعري که ميخواهد پوچي و سردي و بيروحي اين عصر را نشان دهد ـ باعث دور شدن از اصل محتوي نخواهد شد...» حال اين سئوال مطرح ميشود ، در شرايط فعلي كه جامعة ما ـ به ويژه نسل جوان ـ به نشاط و اميدواري، نياز دارند، نمايش بيپرده «پوچي و سردي و بيروحي عصر حاضر» چه دردي از ما دواء خواهد كرد ؟ پديدآورندگان رقص شيطان با ادعاهاي واهي نظير مراجعه «جيمز هتفيلد» به يك مركز ترك اعتياد براي ترك الكل و بهبودي نسبي وي!! و همچنين ادعاي «دروننگري» متاليكا سعي در تطهير اين گروه دارند، اما به صراحت ميتوان گفت كه متاليكا لكهاي سياه بر دامن موسيقي است كه هيچگاه پاك نخواهد شد. كلام آخر (رقص شیطان) بايد اذعان داشت كه با چاپ كتاب «رقص شيطان» خواسته يا ناخواسته صفحه حوادث روزنامهها را تلختر كردهايم: « ....همهاش در دستانم لهاش كن، خُردش كن نگاهشدار عزيزم ـ نگاهشدار خفه شو ـ حالا از من متنفر شو ... فقط ميگذارم نفس بكشي هواي من را كه تو دريافت ميكني بعد ميبينم كه آيا ميگذارم مرا دوست داشته باشي بُكش ـ بُكش ـ بُكش ـ بُكش ـ بُكش.... »(23) 6- سلاطين فلزي مجموعه ترانههاي «اريك آدامز» گروه «منووار» MANOWAR مترجم: فراز بهروز ـ سهيل عبدي انتشارات « دژ » شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) شاگردان شيطان و ما مترجمان « سلاطين فلزي » در پيشگفتار اين اثر ، ادعاي عجيبي را مطرح كردهاند كه بسيار قابل تامل است آنان مدعي شدهاند : « اين نوع موسيقي (راك و متال) به همراه متن ترانههايش ، متعلق به نسل جوان جامعه بوده و اكثر نوجوانان و جواناني كه علاقهمند به اين سبك هستند ، ميخواهند از طريق اين نوع موسيقي انرژي منفعل خود را رها كنند تا سكون انرژي سرشار جواني ، باعث ياس و سرخوردگي آنان نشود و از طرفي متن اعتراضآميز و عصيانگرانه ترانههايشان باعث شده كه جوانان ، حرف دل خود را در لابهلاي سطور اين اشعار بيابند و اين امر علت به وجود آمدن اين حس همگرايي ميشود .... »(24) براي اين كه صحت و سقم ادعاي آنان را دريابيم به هزار توي ترانههاي « اريك آدامز » ( شيطانپرست معروف ) نقبي ميزنيم تا « همگرايي » جوانان ايران زمين و شيطان پرستان از نگاه مدعيان آشكارتر شود : « ... سوختن ، مرگ ، هلاكت توهين كن به دختران و زنان اين خون به دست آمده دستمزد من است در زندگي كثيفشان هيچكس نميتواند از من بگريزد سوار بر مرگ سياهم هنگامي كه بوسه زد بر شمشير كينهجويي سرت در كنارت گذاشته ميشود تمام زندگيها را گرفتم كه تنها من دانستم بدني دريده شده با مرگي آرام در انتظار شماست .... دختران و همسرانشان را به يغما ببر»(25) نمونهاي از همگرايي « اريك آدامز » و « جوانان ايراني » را با هم خوانديم . به عبارت ديگر« همگرايي » ادعا شده در پيشگفتار « سلاطين فلزي » بيشتر به اين معناست كه فرهنگ ما ، بر پايه خشونت استوار شده است (!) آيا اين ادعايي توهين آميز نيست ؟ 7 - روح لاتین مجموعه ترانههاي جنيفر لوپز Jenifer Lopez مترجم : وحيد كيان انتشارات «انديشه عالم» روح لاتين « جنيفر لوپز » خواننده مشهوري است . رقّاصهاي فوق ستاره و بازيگري كه فروش فيلمهاي هاليوودي را تضمين ميكند . جنيفر ، ترانه هم مينويسد و در آمريكا از محبوبيت قابل توجهي برخوردار است . البته شهرت او از محبوبيتش خيلي بيشتر است . وي در حال حاضر با سومين همسر خود زندگي ميكند و در دنياي بازيگري و خوانندگي « مدونا » ـ فوق ستاره آمريكايي ـ را پشت سر گذاشته است . جنيفر با فرهنگ آمريكايي خود مينويسد ، ميخواند و ميرقصد . براساس اطلاعات دريافتي پخش صداي جنيفر لوپز در ايران ممنوع است . رقصهايش كه جاي خود دارد . اما كتاب ترانههاي جنيفر لوپز با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در بازار است و ظاهراً فروش خوبي هم دارد ! شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2) جنيفر ، دختر بد هاليوود «جنيفر لوپز» شايد مشهورترين هاليوودي باشد اما از خوشنامي بهره چنداني نبرده است . شايعات بسياري دربارة «جنيفر لوپز» مطرح است كه با واقعيت فاصله چنداني ندارد . بررسيهاي كارشناسي نشان ميدهد كه ترانههاي «جنيفر لوپز» هيچ عمقي ندارد و تنها در سطح باقي ميماند . البته جنس موسيقي سبك آثار وي (يعني هيپ هاپ) در اين رويكرد سطحي بيتأثير نيست . به نظر ميرسد برگردان ترانههاي « جنيفر لوپز » هيچ توجيه هنري و ادبي نداشته و فقط به دليل شهرت بسياراو صورت گرفته است . نكته قابل تامل وفاداري بيش از حد مترجم به متن اصلي است . به اين معنا كه مترجم ، بدون هيچ اشارهاي به خاستگاه ترانههاي لوپز ، حتي مقدمه متن اصلي را نيز بيهيچ توضيحي به فارسي برگردانده است . در بخشي از مقدمه آمده است : « ... بدون شك نسل جديدي از هواداران جنيفر ، با آهنگهاي «بيا صدایمان را بلند كنيم» و « اگر عشق مرا داشتي » همراه شدهاند .... آن دختر كوچولو به تشويق خانواده و دوستان ، آن ريشهها را سالها پروراند و آبياري كرد تا به اهدافي دست يابد كه اغلب دختران هم سن او خوابش را ميديدند » (26) مترجم اين اثر كتاب (روح لاتين) را آنقدر شتاب زده راهي بازار كرده كه نام سرايندگان واقعي ترانهها را هم از قلم انداخته است و همه را به نام جنيفر لوپز ثبت كرده است ! مترجم به اين نكته اصرار دارد : « دختري كه با رقص شروع كرد . تكامل يافت و به بازيگري تبديل شد كه سرانجام توانست، آواز بخواند . جنيفر ميگويد : با بازي در فيلمهاي تلويزيوني و سينمايي و حالا با خوانندگي ، آنچه را ميخواستيم ، انجام دادم . با صبر و استقامت ، آرزوها در پشت سرتان قرار ميگيرند و ميكوشند خود را به شما برسانند ... »(27) ترویج لااباليگري خوشبختانه مترجم «روح لاتين» ادعاي مترجمان آثار متاليكا ، راك و .... را تكرار نكرده است و مدعي عرفان و فلسفهاي خاص در آثار « جنيفر لوپز » نيست . ترانههاي «جنيفر لوپز» از جنس «رقص» اوست . هدفي جز ترويج لاباليگري و بيبندوباري را دنبال نميكند . در بخشي از اين ترانهها آمده است : « .... حالا روز به شب ميرسد و همه چيز خوب پيش ميرود اين دفعه ديگر هيچ جور نميتواني مانع من بشوي يا روحيه مرا در هم بشكني هر چه بخواهم مال من خواهد شد امشب خوش خواهم گذراند چند نفر از دوستان را خبر خواهم كرد چون زندگي را دوست دارم و امشب ، شب حال خوش است .... » (28) به عبارت ديگر بايد نوشت كساني كه در ترانههاي « جنيفر لوپز » دنبال فلسفه و يا هر تفكري ميگردند ، بيترديد به هيچ نتيجهاي نخواهند رسيد . « جنيفر لوپز » حتي از كلمات براي پيچ و تاب بدن استفاده ميكند و ديگر هيچ !(29) نقد و نتیجه گیری گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل میگیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند. این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف میشود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفهها وادیان ضعیف عمل میکند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است. بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی میکنند. به هرحال آنها ادعا میکنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل میگیرد.حال گفته میشود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته میشود که با خداوند مخالفت میکند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض) عالمان مسیحی بر این باورند که نمیتوان هرگز از شیطان تبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بی فایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی تبعیت میکنند، تلاش میکنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شدهاند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا میکنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و ناامیدی به همراه خواهد داشت. شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته میشود لاوی در استفاده از لغات تبحر خاصی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است. "انسان موجودی اجتماعی است و به انسانهای دیگر احتیاج دارد". بعضیها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشتهاند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال میتواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، میتوان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود. یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای تودههای تسلیم شده مردم در مقابل دینهای اصلی معرفی میکند، بر شایستگیهای آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید میکنند و انزوا گرایی میتواند به سوء استفادههای مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلأ از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است. فرقههای غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروهها به اشتباه به عنوان گروههای شیطان پرستی در نظر گرفته میشود.به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند. گروههایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند. این بنیاد گرایان بیشتر دینهای کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست مینامند. طبق این تعریف به ندرت از دینهایی مانند اسلام و یهود و فرقههای مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر میشود. حرف آخر کشور ایران به دلیل وجود جوّ معنوی به ظاهر کمتر مورد حمله فرقه شیطان پرستی قرار گرفته است ، لکن این نکته که همواره پیش گیری بهتر از درمان است ما را بر این می دارد که با چشمی باز و دیدی وسیع نسبت به مسائل پیرامون خود عکس العمل نشان دهیم . لذا با شناخت اجمالی از این گروه و نمادهای آنان که امروزه به وفور یافت می شود علی الخصوص در مورد موسیقی های رپ ، راک ، و متال که به منظور سست کردن عقاید جوانان پا به عرصه حضور گذاشتند از نشر آن و استفاده توأم با عدم آگاهی جوانان از نمادها جلوگیری می کنیم . پي نوشت ها : 14. عهد جدید ، مکاشفه ، باب بیستم 15. قوم محزون ص 18 و 20 16. قوم محزون ص 26 17. قوم محزون ص 30 18. قوم محزون ص 32 19. انعام آیه 164 20. جادوی بی خیالی ص 264 21. باران نوامبر ص 92 22. رقص شيطان ص 1 23. رقص شيطان ص356 24. سلاطین فلزی ص 80 25. سلاطين فلزي ص 82 و 84 26. روح لاتین ص 8 و 9 27. روح لاتین ص 10 28. روح لاتین ص 18 29. محمد زارعان / کتب شیطان پرستی / ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان منابع: کتب : قرآن کریم . کتاب مقدس جمعی از مؤلفین (زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی) ، برگزیده تفسیر نمونه ، 1386 . آدامز(منووار) ، اریک ، سلاطین فلزی، برگردان فراز بهروز،-تهران : پیشتازان 1381 ، دژ . رز ، اکسل ، باران نوامبر ، معرفی وترانه های گروه گانزن رزِز ، مترجمان حمید خداپناهی ، مهرداد فریدونی ، سعید خسروی ، ویراستار حمید خادمی ،-تهران : مس 1380 . کیسر ، آندریاس ، کاوالرا ، ایگور ،قوم محزون ، معرفی و ترانه های گروه سپوترا ، ترجمه فردین صیادی ، ویراستار حمید خادمی، تهران : مس 1380 . جگر ، میک ، ریچارد ، کیت ، جادوی بی خیالی ، ترجمه کیوان هنرمند ، تهران: مس 1380 . هت فیلد ، جیمز ، رقص شیطان ، معرفی و ترانه های گروه متالیکا ، گردآوری و ترجمه سهراب محبی ، تهران : مس 1384. هت فیلد ، جیمز ، نابخشوده ، مترجم حبیب گوهری راد ، تهران: دژ 1381 لوپز ، جنیفر ، روح لاتین ، گردآوری و ترجمه وحید کیان ، تهران اندیشه عالم 1382 . سایت ویکی پدیا www.apjs.co.uk www.genuineislam.com www.csitoloo.com www.manaviatenovin.com www.alvadossadegh.ir و مستندات تصویری صدا و سیما RE: شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب - ADMIN - ۱۳۹۰-۷-۲۲ جهت ارتباط با نویسنده این مقاله میتوانید از ایمیل زیر استفاده کنید. amin.shamgani@gmail.com RE: شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب - هادی - ۱۳۹۰-۷-۲۲ سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین یه نکته ای در مورد موسیقی منسون جالب دیدم که بگم قبل از هر اجرا مدتی ناپدید می شود و با چهره ای جدید رو سن می رود و آمار خود کشی را در جهان بالا می برد و الان باز مدتی است که نا پدید شده .......... |