مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک
طب صادق - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مشاوره خانواده آنلاین رایگان عطاملک (https://atamalek.ir)
+-- انجمن: خانواده ایرانی (https://atamalek.ir/forum-14.html)
+--- انجمن: خانواده سبز (https://atamalek.ir/forum-18.html)
+--- موضوع: طب صادق (/thread-956.html)

صفحه‌ها: 1 2


طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین



طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
[align=RIGHT] مقدمه
تدوين كننده «پيام در چارچوب نظام»
دستاوردهاى عظيم امام صادق (ع)
نتيجه گيرى
ميلاد سعادت آفرين و فرهنگ امام صادق (ع)
لحظه شهادت
پس از شهادت
كنيه ها و القاب امام
سيماى امام
نياز مردم به پزشكان آگاه و متعهد
شناخت دقيق پيامبران و امامان از دانش پزشكى
هر دردى را درمانى است
دارو و درمان ، از تقدير است
شِفا از خداوند است
آداب طبابت و وظايف طبيب
احساس مسئوليت
مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت
مسئول نبودن ماهر و امين
جائز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى ، با وجود احتمال مرگ
جايز بودن معالجه توسّط جنس مخالف در هنگام ضرورت
درمان با داروى حرام
پرهيز از مراجعه به پزشك و مصرف بى رويه ى دارو
عوامل شادابى و نشاط
عواملطول عمر
عوامل فرسودگى بدن
خاصيت هاى بوى خوش
نقش كفش در سلامت
نهى از درمان به چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ
حكمت بيمارى
تربيت
تعريف بيمارى
شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى ها
منافع بيمارى
وظايف بيماران : پنهان داشتن بيمارى
شكيبايى
سپاسگزارى
صدقه دادن
دعا كردن
پادش پرستارى
آداب پرستارى
تشويق به عيادت
پاداش عيادت
آداب عيادت
اشاره به حكمت نهفته در دستگاه قلب
براى سلامت قلب و تقويت آن
براى سلامتى رگ ها
مغز و اعصاب
اشاره به حكمت مغز و دستگاه عصبى
عوامل استحكام و توانمندى عقل و مغز
آنچه بر توان ذهن مى افزايد
سودمند براى پيشگيرى از فراموشى
آنچه اعصاب را استحكام مى بخشد
خوردن گوشت گوسفند همراه با شير
سودمند براى سردرد
آنچه مانع ديوانگى مى شود
آنچه مانع سست اندامى مى شود
خوردن خرما پس از خوردن ماهى
مفيد براى درمان ترس و وحشت
اشاره به حكمت نهفته در چشم
پيشگيرى از برخى بيماريهاى چشم
مفيد براى درمان برخى بيمارى هاى چشم
سرمه كشيدن با سنگ سرمه ى ((اِثْمِد))
مسواك زدن
پوشيدن كفش
نگريستن به قرآن
نگريستن به آسمان آبى و سبزه ها
نماز شب
فايده هاى گريه براى كودكان
گوش اشاره به حكمت نهفته در آن
حكمت موجود در مايع گوش
اشاره به حكمت نهفته در بينى
اشاره به حكمت نهفته در حنجره
اشاره به حكمت نهفته در شُش ها
سودمند براى درمان برخى بيمارى هاى بينى و حنجره
فوايد زكام
سودمند براى درمان زكام
پياز
حوك
تره
مشكك
آويشن و نمك
سرمه كشيدن
خضاب كردن
آب نيم گرم (وِلَِرم )
آنچه دهان و لثه را استحكام مى بخشد
سركه ى شراب
پياز
آنچه دندان ها را تقويت مى كند
شانه زدن
برخى از عوامل بيمارى هاى دهان و دندان
آنچه براى درمان دندان درد سودمند است
سودمند براى درمان و رفع بوى بد دهان
دستگاه گوارش - اشاره به حكمت نهفته در دستگاه گوارش
سلامت دستگاه گوارش
سودمند براى گوارش
عوامل پالايش و تقويت معده
موجبات زيان معده
سودمند براى برخى دردهاى شكم
مفيد براى درمان بواسير
سودمند براى درمان بى اشتهايى
نشانه هاى بيمارى هاى خون
سودمند براى درمان بيمارى هاى خون
آنچه خون تازه توليد مى كند
سودمند براى درمان درد طحال
ماليدن روغن به بدن
استفاده از خطمى
خضاب كردن
آغاز كردن غذا با نمك
نوشيدن سويق با روغن زيتون
سنجد
گياه انيسون و گردو
پياز
گياه سنا
تاءثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست
عوامل بيمارى هاى پوستى
عوامل ابتلا به جذام
عوامل ابتلا به پيسى
پيشگيرى از پيسى
سودمند براى درمان پيسى
سودمند براى درمان ترك پوست
سودمند براى درمان كك و مك صورت
مفيد براى درمان سبوسه (شوره سر)
سودمند براى درمان بدبويى عرق
اشاره به حكمت نهفته در مو
بهداشت مو
خضاب كردن با و وَسمِه (كَتَم )
شانه كردن مو
كوتاه كردن مو
تراشيدن موها
گرفتن سبيل
به كار گرفتن نوره براى زدودن موهاى بدن
سودمند براى درمان كم مويى
ناخن
كوتاه كردن ناخن
كوتاه كردن ناخن در روز جمعه
دفن ناخن هاى گرفته شده
استخوان ها - اشاره به حكمت نهفته در استخوان ها
آنچه استخوان ها را استحكام و از پوكى استخوان جلوگيرى مى كند
آنچه مفاصل را نرم مى كند
سودمند برا درد پهلو
دستگاه تناسل و دفع ادرار
اشاره به حكمت نهفته در آن
كاركردها
نمونه هاى از بيمارى هاى زنان
تكيه زدن بر حمام
برخى از عوامل سلامت دستگاه ادرارى و تناسلى
پليدى زدايى و شستن
خوردن تُرُب
خوردن خربزه
سودمند براى درمان احساس درد به هنگام دفع پيشاب
حرمت آميزش با زن حائض
زيان هاى آميزش با زن حائض
مواردى كه در آنها آميزش مكروه است
آنچه به هنگام آميزش بايسته است
آنچه پس از آميزش بايسته است
آنچه انسان را بر آميزش جنسى يارى مى دهد
آنچه از توان جنسى مى كاهد
آداب خوردن و مصرف خوراكى ها
فايده باطنى كم خورى
تشويق به پرهيز غذايى
درباره ى مدت پرهيز بيمار
زيان هاى پرخورى
زيان هاى باطنى پرخورى
سنگدلى ناشى از زيان هاى پرخورى
آداب غذاخوردن
نام خدا مقدمه ى شروع غذا
آغاز كردن غذا با نمك و به پايان بردن آن با نمك يا سركه
خوردن غذا به هنگام گرسنگى و اشتها
خوردن غذاى گرم ، پيش از سرد شدن
دست كشيدن بر چهره و دعا كردن پس از شستن دستان
به پشت دراز كشيدن پس از غذا
پرهيز از خوردن پس از سيرى
پرهيز از خوردن غذاى داغ
آداب خوردن گوشت
پرهيز از خوردن گوشت خشكيده نمك سود
نهى از خوردن گوشت خام
پرهيز از اعتياد به خوردن گوشت
نوبت هاى خوردن گوشت
عواقب عدم مصرف گوشت به مدت چهل روز
آداب خوردن ميوه
آداب آشاميدن
نوبت هاى غذا
درمان با ميوه ها و گياهان دارويى
ترنج
آلو
خواص برنج
بادروج (حَوك )
بادمجان
خواص باقلا
پياز
خواص خربزه
نهى از خوردن خربزه در حالت ناشتا
خواص تخم مرغ
خوردن تخم مرغ با پياز و روغن زيتون
خوردن تخم مرغ با گوشت
زرده ى تخم مرغ
تخم مرغهاى حلال و تخم مرغهاى حرام
خواص سيب
تَلبينه
خواص خرما
بهترين افطارى و سحرى
خواص خرما براى زنان باردار و تازه زا
خوردن خرما با خيار
سير
خواص پنير
سودمندى خوردن پنير با گردو
تره تيزك
زردك
هزار اِسپند
نخود
خواص نان
خواص نان جو
كاهو
خواص سركه
خواص سركه شراب
آغاز كردن غذا با سركه
انار
خواص انار شيرين
خواص مويز
خواص خوردن بيست و يك دانه ى مويز
خواص زيتون
آويشن
مشكك
فايده هاى ناشتا خوردن بِه
خواص بِه براى زن باردار
خواص شكر
شلغم
چغندر
روغن حيوانى
سَنا
خواص قاووت
خواص برخى از انواع قاووت
خواص قاووت خشك
پيه
عدس
درمان با عسل
انگور
عُنّاب
سِنجِد
تُرُب
خُرفه
آداب خوردن خيار
كدو
كباب
خواص تره
گلابى
خواص كندر
خواص شير
ماست چكيده ى ماده الاغ
خواص گوشت
گوشت ميش
گوشت كَبكَنجير
خوردن گوشت ماهى
خوردن خرما يا عسل ، پس از خوردن ماهى
نهى از عادت به خوردن ماهى
لوبيا
نمك
هليم
كاسنى
توضيح برخى اصطلاحات و مفاهيم متن احاديث
ديدگاه امام صادق (ع) در مورد علل برخى بيمارى ها
نظريه مادّه و ضد مادّه
بيمارى ها و درمان آن ها از ديدگاه امام صادق (ع)
1 - سردرد
2 - زكام
3 - ضعف چشم
4 - لكه ى چشم
5 - درد شكم
6 - اسهال
7 - صداى شكم
8 - ورم دردناك
9 - ضعف بدن
10 - تب نوبه
11 - اسهال شديد
12 - برص (لك و پيس )
13 - بلغم
14 - سخت ادرارى
15 - ضعيف بودن اسپرم
16 - ناتوانى جنسى
تاءييد عمل جراحى در ضرورت هاى درمانى
نسخه هاى درمانى امام صادق (ع) با خوراكى ها
1 - سير
پياز
در خصوص هويج
... و درباره ى بادمجان
در مورد كدو
گفتار امام در مورد ميوه ها و سبزى ها
انگور
در مورد سيب
در مورد انار
در مورد بِه
در خصوص انجير
در مورد خرما
درباره ى كاهو
در مورد كاسنى
طب و بهداشت از نظر امام
واژه طبيب
گفتار امام در بهداشت روحى - روانى
1 - غضب
2 - دروغ
3 - حسد
4 - تكبّر
5 - خُلف وعده
6 - حرص
7 - خودنمايى و ريا
خلاصه ى آموزه هاى طب الصادق (ع)
بهداشت - درمان :
بهداشت تغذيه :



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین




طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
[align=RIGHT] مقدمه
الحمدلله تعالى مبدع الاشياء و خالق الداءِ و الدواء، و صلى الله على محمد صفوة الرسل و الانبياء، و على اهل بيته الاطهار النجباء.
در طول تاريخ علم پس از پيامبر اعظم اسلام (ص) و حضرت مولى الموحدين حضرت على (ع) هيچ يك از نوابغ جهان و بزرگان علم و دانش ‍ بشرى به اندازه ى امام جعفر صادق (ع) براى جامعه ى انسانى مفيد فايده و بهره ورى از خوشه هاى نبوغ بشرى نبوده است .
اين پيشواى الهام گرفته از مخزن وحى ، افق هاى درخشانى از معارف الهى و انسانى را براى بشريت گشود و سهم عمده و سازنده اى در ايجاد تمدن ، و تحولى عظيم در زمينه هاى علمى ، فلسفى ، هنرى ، فرهنگى و صنعتى و ساختارى نظام انسانى را به خود اختصاص داده است .
دامنه ى علوم و معارف امام ، رازهاى نهان كاينات و تمام مظاهر موجود را در بر مى گيرد و از آن جا به فضاى لايتناهى برون و بر ساكنان سيارات سر مى كشد و زواياى آفرينش را مى شكافد و با اين همه گستره ، موجب حيرت و دهشت مى گردد. يكى از افق هاى بى كران علم او دانش پزشكى و علم تغذيه و بهداشت است . گويى حضرتش ممتازترين متخصص خبره اين عرصه است و به همين لحاظ پايه گذار مكتب ويژه طب و تغذيه و فرهنگ بهداشت در اسلام و در شبه جزيره ى عربستان و عرصه هاى مدنيت گسترده قلمرو اسلام به شمار مى رود. در اين عرصه بسيارى از پزشكان و پژوهشگران و بيماران در قرن سوم و چهارم از خوان گستره ى دانشش ‍ بهره ها جسته و بزرگان برجسته اى را تحت آموزه هاى خود پرورده و بسيارى را با بهره گيرى از علوم و معارف طبى به سوى شهرها و محافل گسيل داشته و آوازه ى معارف و آموزه هاى علومش بر مراكز علمى و فرهنگى دانشمندان نهضت رنسانس گسترده و از سرچشمه پرفيض دانشش سيراب ساخته است كه در اين مجموعه مى توان از لابلاى كلام درس آموزش بهره ها يافت و معناها جست .
دانشى كه برگرفته از معدن وحى و الهام است لاجرم بر دل ها نشيند و قلب ها و جان هاى پاك عطشناك را سرمست و سيراب خواهد نمود.
علم و دانش آن حضرت وسيع تر از آن است كه بتوانيم آن را بيان كنيم . تعاليم حضرت اختصاص به فقه و حديث و تفسير نداشت ، بلكه در بسيارى از علوم و فنون ، مطالب بسيار مهمى را به شاگردان و افراد مستعدى كه مى يافتند، تعليم مى دادند. حتى برخى از نويسندگان بر اين اعتقادند كه امام صادق اولين كسى بود كه با تعاليمش روش تجربى را در علم به شاگردانش تعليم داد. جابر بن حيان يكى از آنهاست كه در زمينه شيمى تحقيق مى كرد. وى در ابتداى كتاب خود ((الاحجار)) مى نويسد، مرشد و راهمناى او امام صادق (ع) بوده و دانشى كه از او آموخته سبب توفيق وى گرديده است . در اين مجموعه به برخى از تعاليم علمى آن حضرت كه ارزش علمى آنها امروز آشكار شده است اشاره خواهيم داشت .
مى دانيم كه بسيارى از آن فرمايشات حتى براى پيروان آن حضرت بعيد جلوه مى نمود، لذا يا در سند احاديث خدشه وارد مى كردند يا حداكثر به عنوان تعبّد مى پذيرفتند.
در زمينه تفسير و كلام و اخلاق و عقايد نيز احاديث و مناظرات ارزنده اى از آن حضرت به دست ما رسيده است كه به برخى از آنها در صفحات آينده اشاره خواهيم كرد. ابوزهره كه از علماى اهل سنت است در اين زمينه مى نويسد: دانش امام صادق منحصر به فقه و حديث نبود، بلكه او علم كلام نيز تدريس مى فرمود.
و در جاى ديگر از كتابش مى نويسد: بالاتر از همه ى اين علوم ، امام صادق (ع) در زمينه ى اخلاق و علل و انگيزه هاى فساد آن ، اطلاعات بسيار ارزنده اى داشت .
در زمان حضرتش ، فرصتى پيش آمد تا معارف و علوم نهفته در گنجينه هاى ولايت علوى از نهانخانه ى تراكم حكمت نبوى برون آيد و توده هاى محروم و تشنه حكمت و حقيقت را سيراب كند.
در زمان امام صادق (ع) حكومت بنى اميه و بنى مروان ، پس از هشتاد سال خونريزى و جنايت مضمحل شد و بنى العباس كه در سفاكى و ظلم و ستم دست كم از بنى اميه نداشتند حكومت را به دست گرفتند. عباسيان در آغاز نهضت با اين شعار كه مى خواهند حكومت را به اهلش (اهل بيت رسول خدا) واگذارند مردم را با خود همراه كردند. اما وقتى حكومت را به دست گرفتند بيشترين ستم را در حق علويان و اهل بيت مرتكب شدند. در فرصتى كه بنى مروان و بنى عباس سرگرم جنگ براى تصاحب قدرت بودند و در آغاز دوره ى بنى عباس كه هنوز حكومت خود را تثبيت نكرده بودند، فرصت بسيار گرانبهايى پديد آمد كه مردم بتوانند به راحتى با امام صادق (ع) و امام باقر(ع) تماس بگيرند و حقايق و معارف ناب اسلام را از آن دو بزرگوار بياموزند. امام باقر و امام صادق نيز در اين برهه حداكثر تلاش ‍ خود را بكار گرفتند و نظرات شيعه را كه در واقع همان اسلام حقيقى و دور از انحرافات بود بيان داشتند و مايه ى دوام و جاودانگى اسلام را فراهم آوردند. فقه را احيا كردند. عقايد را به گونه اى مستحكم بيان داشتند و طى مناظراتى كه با زنادقه و ملحدان داشتند، شيوه هاى بحث كلامى را به پيروان خويش آموختند.
اكنون نيز در قرن پانزدهم هجرى قمرى بارقه هاى اميد در افق هاى گسترده آيات و پديده هاى طبيعى درخشيدن گرفته و عقول و نبوغ بشرى را به نقد پژوهه هاى خردورزانه آن امام راسخ در علم فرا مى خواند و بى غرضان عرصه ى دانش و ادب و كلام و نجوم و زيست را به چالش مى طلبد. چرا كه خالق هستى آفرين در كلام موزون خود فرموده :
به زودى نشانه هاى (قدرت ) خود را در افق هاى گسترده فضاهاى بى پايان و در وجود آدميان به وضوح به نمايش مى گذاريم تا حق و حقيقت بر همگان روشن و آشكار گردد.
اين مجموعه قطره اى از آن درياى بى كران معرفت شناسى و نبوغ بشرى است كه گوشه هايى از آن همه شگفتى را ترسيم مى كند و پرده از رمز و راز حيات عصاره ى نبوغ انسانى مى گشايد تا شايد مفتاح گشايش هاى شگرف علمى ديگر شود و اميد آن كه چنين باشد.
دكتر محمد دريايى
آبانماه 85



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین





تدوين كننده «پيام در چارچوب نظام»
كندوكاو در تاريخ جنبش هاى انقلابى مكتبى نشان مى دهد كه در هر نهضت سه مرحله وجود دارد: مرحله ((پيام )) مرحله ((اقدام )) و مرحله ((نظام )). نهضت در آغاز به صورت (( پيام )) و ((اقدام )) تجلى مى كند و سپس به صورت ((نظام )) در مى آيد. تا وقتى كه نهضت در مرحله ((پيام )) و ((اقدام )) است و به صورت ((نظام )) تدوين نشده است ، همواره در برابر يورشهاى بى امان نيروهاى ((ضد انقلابى )) و ((كفر)) و ((شرك )) آسيب پذير است و قدرت هاى طاغوتى چشم به خفه كردن آن در نطفه مى دوزند و چون نهضت پشتوانه ى عميق و ايدئولوژيك و فكرى ندارد، قدرت هاى طاغوتى انتظار مى كشند كه ((سوخت )) تمام شود و شعله هاى جنبش فرو بنشيند، ولى ((اقدام و حركت )) وقتى با ((پيام )) همراه باشد و ((پيام )) به صورت ((نظام )) تدوين گردد، ديگر جنبش آسيب ناپذير مى گردد.
در تاريخ اسلام نيز شواهد اين امر فراوان است . در دوره امويان و عباسيان ، نهضت كيسانيه (پيروان محمد حنفيه ) و جنبش زيديه از قدرتمندترين جنبش هاى انقلابى محسوب مى شدند ولى چون اين جنبش ها دچار ((عمل زدگى )) گرديدند و جنبه ى ((اقدام )) بر جنبه ((پيام )) چيره شد و ((پيام )) هيچ گاه به صورت ((نظام )) در نيامد، قدرت هاى اموى و عباسى توانستند اين جنبش ها را از صفحه روزگار محو سازند.
استراتژى جنبش زيديه به سوى عمل زدگى انحراف پيدا كرد و توجه كافى به ((پيام )) و تدوين آن به صورت ((نظام )) مبذول نگشت . نتيجه اين شد كه حماسه هاى پرشور حضرت زيد و فرزندش يحيى كه با قيام خود اركان رژيم را به لرزه در آورده بود به باد فراموشى سپرده شد و به خاطر نداشتن پشتوانه ى ايدئولوژيك و مبانى مستقل فكرى ، ((زيديه ))كم كم در فرقه هاى ديگر تحليل رفت و جنبش اسماعيليه نيز به همين سرنوشت دچار شد. اسماعيليه در قرن پنجم ، ششم ، هفتم و هشتم هجرى چنان قدرت نيرومندى را به وجود آوردند كه خلافت را منفجر كرد و نفوذ آنها در آن موقع در ميان توده هاى ((الموت و طبس و بيرجند )) به قدرى عميق بود كه انقلاب هاى بزرگى را در آن مناطق بر پا كرد و دستگاه خلافت سلجوقيان را مضمحل كرد، ولى چون ((پيام )) را به صورت ((نظام )) در نياوردند، جنبش دچار ركورد و انحراف گرديد.
ولى استراتژى الهى امامان شيعه كه متنى بر تواءم ساختن ((پيام )) با ((اقدام )) و سپس در آوردن ((پيام )) به صورت ((نظام )) بود، موجب شد شيعه همواره تشخص و شخصيت مكتبى و ماهيت انقلابى و اسلامى خويش را حفظ كند.
هدف ثابت استراتژى امامان اهل بيت عليهم السلام پاسدارى از اسلام ، دفاع از مكتب و مبارزه ى مستمر با نيروهاى ضد اسلامى بود و بر حسب شرايط و نياز زمان شيوه هاى گوناگون را به كار مى برده اند. گاه از طريق قيام به شمشير و گاه از طريق مبارزه عميق فكرى و گسترش معارف اسلامى و گاه از طريق نيايش اين رسالت عظيم را تحقق بخشيدند.
رهبرى شيعه هيچ وقت گرفتار پديده ى ((تك بعدى )) و ((علم زدگى )) نگرديد و بر خلاف جنبش كيسانيه و زيديه تنها متوجه جبهه سياسى نبود بلكه توجهش را به جبهه ايدئولوژيك نيز معطوف داشت .
ائمه ى شيعى همواره به ضرورت همراه ساختن ((اقدام )) با ((پيام )) و سپس تدوين ((پيام )) به صورت ((نظام )) تاءكيد داشتند. در تاريخ ما ((صفين )) و جمل همواره ((نهج البلاغه ))ها را به دنبال داشت و همواره پشت سر ((حسين (ع) ))، ((زينب )) و ((سجاد)) تبلور يافتند. زينب و امام سجاد (ع) حامل ((پيام )) بودند و سپس امام باقر و امام صادق عليهما السلام در آوردن ((پيام )) به صورت ((نظام )) پرداختند.
امام صادق (ع) نماد عظيم مرحله ى سوم است . مرحله ى تدوين پيام به صورت ((نظام )). زيرا امام صادق (ع) ادامه دهنده ى همان استراتژى واحد الهى است كه از آدم شروع و از طريق نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد عليهم السلام و على (ع) و فرزندانش ادامه پيدا كرد، استراتژى دفاع از سنگر اسلام همان گونه كه حسين در كربلا با خون خود يزيدها را شكست داد. امام صادق (ع) از طريق تدوين مكتب ، نقشه ى هشام ها و منصورها را نقش بر آب ساخت و هدف مقدس امامت را از طريق تدوين تعاليم راستين اسلام به صورت ((نظام )) دنبال كرد. از اين پس نهضت تشيع چنان آسيب ناپذير گشت كه على رغم بدترين شكنجه ها، اختناق ها و يورش هاى سيستماتيك دربارها و عناصر وابسته ، تشيع در سراسر جهان گسترش يافت و پرچمدار انقلاب اصيل اسلامى در طى تاريخ گشت .
درباره ى امام صادق (ع) دو نوع برداشت و تحليل وجود دارد:
يكى از برداشت هايى كه شيوع پيدا كرده و خاور شناسان مغرض نيز كوشيده اند اين برداشت را تقويت كنند، امام صادق (ع) را به عنوان يك ((انديشمند)) بزرگ معرفى مى كنند كه خود را از مسائل سياسى كنار كشيده و تنها مشغول درس و تدريس و تربيت شاگردان بود. اين برداشت ، امام را حداكثر تا تدوين كننده ى ((فقه جعفرى )) تنزل مى دهد و آن را كسانى رواج داده اند كه در صدد سلب مسئوليت در مبارزه ى اجتماعى - سياسى از خود و جامعه اند.
در مقابل آن در سالهاى معاصر از جانب برخى عناصر ((انقلابى )) و يا ((شبه انقلابى )) يك برداشت ديگرى نيز عنوان مى شده است كه آن نيز مبتنى بر يك فكر انحراف آميز است . در اين گونه تحليل ها تلاش مى شود كه امام صادق (ع) را به عنوان صرفا يك مبارز سياسى كه همواره در صدد فراهم كردن مقدمات يك كودتاى سياسى بود، مطرح كنند.
اين برداشت نيز بر يك فكر انحراف آميز مبتنى است و ((عمل زدگى )) و كم بها دادن به كار زير بنايى ايدئولوژيك و تدوين مكتب و ساختن عناصر مؤ من و متعهد است . اين دسته از نويسندگان شواهد تاريخى را كه نشان مى دهد امام توجه بيشترى را به گسترش معارف مبذول داشته است با لحن ((عذرخواهانه اى )) تاءويل و توجيه مى كنند و يا حتى ناديده مى گيرند.
روش درست مطالعه و پژوهش هاى زندگى و سيره ى امامان اين است كه آنان را آن گونه ببينيم كه بودند و در صدد پيروى از ((اسوه )) آنان و تطبيق قالب هاى فكرى و عمل خود با رفتار آنها باشيم نه آنان را آن گونه ببينيم كه ما مى خواهيم در صد تطبيق ((سيره )) آنان با قالب هاى دلپسند خود باشيم .
واقعيت تاريخى اين است كه امام صادق (ع) بنا به بينش الهى امامت تشخيص داد كه بزرگترين وظيفه ى وى در آن زمان ، تدوين مكتب و عمق بخشيدن به مبانى عقيدتى شيعيان و گسترش معارف اسلامى و ايدئولوژى الهى است . كار امام كار يك ((اسلام شناس )) و ((محقق )) و ((دانشمند)) محض نيست بلكه رسالت يك رهبر الهى و پاسدارى از نهضت انقلابى اسلامى بود كه بنا به الهام الهى امامت تشخيص داد كه رسالت اصلى وى ((فردسازى )) و (( جامعه سازى )) و تدوين مكتب و پرورش عناصر متعهد و انقلابى است .
امام با در نظر گرفتن ضرورت تاريخى ، اجتماعى و سياسى چنان تشخيص ‍ داد كه به جاى مبارزه كوركورانه و عمل زدگى كه در آن زمان در رفتار برخى از مجاهدان فرقه كيسانيه و زيديه مشهود بود، ضرورت داشت كه ((ايدئولوژى مبارزه )) و ((مكتب )) اسلام تدوين و بين توده ها گسترش ‍ داده شود تا دربارها و عناصر وابسته به بلندگوهاى رژيم نتوانند تعاليم اهل بيت را از صفحه روزگار محو سازند.
دوره ى امام صادق (ع) از نظر سياسى دوره ى رقابت شديد سياسى و جنگ زرگرى در داخل هياءت حاكمه و اصطكاك بين امويان و عباسيان بود. از يك طرف بنى اميه رو به زوال مى رفت و از طرف ديگر، بنى عباس به سرعت روى صحنه مى آمد. تضاد ميان اين دو غول كه به شدت به جان يكديگر مى افتادند، مجال تنفسى در مدينه ايجاد كرد كه اگر به رايگان از دست مى رفت ديگر شايد چنين فرصتى پيدا نمى شد. اين شرايط از زمان امام باقر(ع) آغاز گرديد و در دوره ى امام صادق (ع) ادامه يافت و از همين رو، امام باقر و امام صادق عليهما السلام فرصت استثنايى براى تربيت شاگردان و گسترش معارف اسلامى به دست آوردند. امام صادق (ع) شاگردانى را تربيت كرد كه هر يك پايه گذار شاخه اى از معارف اسلامى و بنيانگذار رشته اى از دانش بشرى گرديد.
علاوه بر نكته فوق شرايط فرهنگى آن دوره نيز ايجاب مى كرد كه براى حفظ موجوديت سيماى راستين اسلام به تدوين مكتب مبادرت گردد.
دوره ى امام صادق (ع) دوران رخنه و نفوذ افكار و انديشه هاى بيگانه در جهان اسلام است . موج افكار يونانى ، انديشه ى بودائى ، مسيحى ، مزدكى و الحادى در جهان اسلام گسترش يافته و (( غربزدگان )) و ((شرق زدگان )) آن روز، مسلمانان را به مناظره هاى آزاد طلبيده و اسلام را به مبارزه خواسته بودند. البته شيوع افكار بيگانه ناشى از عوامل زير بود.
الف ) گسترش مرزهاى جغرافيايى جهان اسلام كه موجب شده بود جهان اسلام شامل بسيارى از كانون هاى انديشه ى بيگانه چون اسكندريه ، انطاكيه و جنديشاپور و سبب گردد انديشمندان بيگانه در دنياى اسلام پراكنده گردد.
ب ) تشويق دستگاههاى حاكمه كه با انحراف توجه جامعه از مسائل اصلى و دردهاى اجتماعى ، سياسى و ملاحظات مكتبى موجب شد كه به مسائل فرعى فلسفى و كلامى مكاتب بيگانه سوق داده و آن را تقويت نمايند.
در اين شرايط ضرورت ايجاب مى كرد كه ديدگاه هاى اصيل اسلام راجع به مسائل فقهى ، كلامى ، فلسفى و غيره مدون گردد تا جامعه دچار سردرگمى فكرى و آشفتگى عقيدتى نشود.
در همين دوره ، هياءت حاكمه ، برخى عناصر وابسته را بسيج كرده بود كه تفسير رسمى از نظامات اسلام را تدوين كنند و بدين سان خطر سوء تفسير حقايق اسلامى ، با قرائت هاى متفاوت و نگرش هاى گوناگون و مسخ شدن سيماى واقعى اسلام نيز مطرح گردد. از اين رو امام پنجم و امام ششم تدوين مكتب را محور فعاليت هاى خويش ساختند.
امام صادق (ع)، تربيت يافتگان مكتبش در عين حال كه توجه اصلى خود را به ((فردسازى )) و ((امت سازى )) و ((روشنگرى مكتبى )) مبذول داشتند، از مبارزات سياسى ، اجتماعى و انقلابى عملى غافل نبودند و مى بينيم چند تن از فرزندان امام صادق (ع) دست به قيام مسلحانه مى زنند و انقلاب هاى بزرگى را به پا مى كنند كه فرصت شرح آن قيام ها در اين مقال مختصر نيست و مى تواند به عنوان شاخصه هاى ممتاز سياسى - فقهى بودن انديشه انقلابيون به صورت مستندهاى جداگانه مورد امعان نظر قرار گيرد.
دستاوردهاى عظيم امام صادق (ع)
امام صادق (ع) تشيع را آسيب ناپذير ساخت و تعاليم اسلام را آن چنان گسترش داد كه توطئه هاى صاحبان زر و تزوير و فرعون ها قارون ها و بلعم باعوراهاى زمان نتوانند اسلام را مسخ كنند و تصوير انحرافى از اسلام را به جاى اسلام واقعى معرفى كنند. سهم امام صادق چنان بزرگ بود كه مذهب شيعه را ((مذهب جعفرى )) ناميدند، تا زمان امام صادق تشيع به صورت ((پيام )) بود، امام آن را به صورت نظام در آورد.
امام صادق (ع) رسالت ايدئولوژيك خويش را به طور عمده از چهار طريق مطرح و گسترده ساخت .
1) تربيت شاگردان
2) روايت احاديث پيامبر و امامان سَلَف
3) تدوين نظام فقهى شيعه
4) روشن ساختن مواضع اعتقادى و كلامى شيعه
دستاوردهاى امام در صحنه علمى و فكرى چنان عظيم و چشمگير است كه تمام دانشمندان طراز اول اسلام و جهان مجبور به اعتراف شده اند. صاحب بن عباد (متوفى 385) كه از بارزترين دانشمندان در تاريخ اسلام محسوب مى شود گفته است : بعد از پيامبر گرامى در اسلام ، دانشمندى بزرگتر از امام صادق (ع) بوجود نيامده است .
امام صادق (ع) نه تنها تشيع را به صورت ((نظام )) درآورد. بلكه نخستين كسى است كه در تاريخ اسلام فقه را مدوّن ساخت . چرا كه امامان چهار گانه اهل سنت كه به عنوان پايه گذار مكاتب فقهى اهل سنّت محسوب مى شوند از شاگردان بلاواسطه يا بالواسطه امام جعفر صادق (ع) بودند. ابوحنيفه كه نخستين تدوين كننده ى فقه در ميان اهل سنّت است از شاگردان امام صادق (ع) بود. كه دو سال تمام از محضر امام استفاده برد، و خود اعتراف مى كند كه : لولا سنتان لهلك النعمان [sup](1)[/sup] ((اگر آن دو سال نبودند، نعمان (ابوحنيفه ) هلاك مى شد.))
امامان شيعه خورشيد جهان افروزى بودند كه از محضر آنان تمام فرقه هاى اسلامى و حتى غيرمسلمانان استفاده مى كرده اند. نه تنها پايه گذاران مكاتب فقهى و كلامى اهل سنت بلكه حتى دانشمندان نصارى و صابئين نيز در حوزه ى درس امام حضور داشتند. شيخ ابوالحسن خرقانى مى گويد: ((مسلمان و كافر در محضر درس امام جعفر صادق (ع) حضور به هم مى رسانيده اند و از خوان فضلش بهره مند مى شدند.)) يكى از خاورشناسان مى نويسد: ((وقتى قوم صابئى را در دوره ى ماقبل جعفر صادق (ع) با دوره ى ما بعد آن مقايسه مى كنيم مى بينيم كه مانند مقايسه ظلمت با نور است [sup](2)[/sup].))
در محضر امام صادق (ع) تنها علوم نقلى تدريس نمى گرديد بلكه علوم تجربى و فلسفه نيز مورد مطالعه قرار مى گرفت . امام ششم تنها به تدوين فقه و توسعه و تفسير و حديث و كلام نپرداخت بلكه نخستين كسى است كه در تاريخ اسلام علوم طبيعى و هيئت و فيزيك را در سطح وسيعى مطرح كرد. پيش از امام صادق (ع) امام باقر نيز فيزيك و جغرافيا را تدريس مى نموده است ولى امام صادق (ع) اين علوم را توسعه داد. دانشمندان مؤ سسه تحقيقات استراسبورگ كه از اسلام شناسان معروف اروپايى اند به اين نتيجه رسيده اند كه امام صادق هزار سال پيش از كوپرنيك بر نظريه ى گردش ‍ خورشيد دور زمين كه تا قرون اخير از مسلّمات علمى محسوب مى شده است ، ايراد گرفت و آن را رد كرد. امام صادق نخستين بار اعلام كرد كه زمين دور آفتاب مى گردد و توالى روز و شب ناشى از اين گردش مى باشد. انديشمند اروپايى مى نويسد: ((فقط كسى مى تواند به اين پديده در آن شرايط پى ببرد كه عقل فوق العاده اى داشته باشد، كسى كه بدون داشتن وسيله و زمينه به حقيقتى پى ببرد كه پيش از او هيچ كس نگفته باشد[sup](3)[/sup].))
ولى خاورشناس غربى نمى تواند دريابد كه امام صادق (ع) كسى است كه با منشاء علم آسمانى در تماس است . براى كسى كه معتقد به وحى ، الهام ، علم وَهَبى و توانايى ويژه ى انبياء و امامان نباشد، توجيه اين امر مشكل است كه چگونه امام صادق (ع) كروّيت و گردش زمين را دور آفتاب هزار و اندى سال پيش از كپلر و كوپرنيك اعلام كرد. آن هم در نقطه اى چون مدينه كه از مراكز علمى آن روز همچون قسطنطنيه و اسكندريه و انطاكيه و جنديشاپور دور بوده است . انبياء و امامان كه انسانهاى كامل اند از توانايى هاى ويژه اى برخوردارند و حقايق را بى پرده مى بينند.
ابزارهاى مختلف كسب معرفت چون وحى و الهام و اشراق و تعقل و تجربه ى حسى همه منابع كسب حقيقت اند، ولى در وحى و الهام يكباره حقايق روشن مى شود ولى از راه تعقل و تجربه تدريجى و ناقص .
دانشمندان مؤ سسه ى استراسبورگ به اين نتيجه رسيده اند كه نخستين بار در تاريخ بشر امام صادق (ع)، برخلاف فيزيك ارسطو اين مساءله را عنوان كرد كه ((خاك )) و ((باد)) عناصر بسيط نيستند بلكه مركب از عناصر ديگر است . در آن هنگام و حتى تا صدها سال ديگر عناصر اربعه يكى از اركان علم الاشياء محسوب مى شد. به قول محقق اروپايى : ((امام جعفر صادق هزار و يكصد سال قبل از علماى قرن هجدهم ميلادى اروپا كه اجزاى هوا را كشف و از هم جدا كردند، گفت كه باد (هوا) يك عنصر نيست بلكه از چند عنصر بوجود آمده است . برجسته ترين دانشمندان فيزيك جهان بعد از ارسطو نمى دانستند كه باد يك عنصر بسيط نيست . حتى در قرن هجدهم ميلادى تا زمان لاوازيه اكثر دانشمندان باد را يك عنصر بسيط مى دانستند و بعد از اين كه لاوازيه اكسيژن را از ساير گازهايى كه در هوا هست جدا كرد و نشان داد كه اكسيژن در تنفس و سوختن اثر بزرگ دارد، جمهور علماء قبول كردند كه هوا بسيط نيست بلكه متشكل از چند گاز است . بدينسان امام صادق (ع) هزار و يكصد سال از زمان خود پيش بود[sup](4)[/sup].))
امام صادق (ع) نه تنها فرمود كه هوا مركب از عناصر مختلف است بلكه خاطر نشان ساخت كه تمام اجزايى كه در هوا هست براى تنفس ضرورى است . حتى پس از قرن هجدهم و كشف اكسيژن بوسيله لاوازيه دانشمندان گازهاى ديگرى را كه در هوا وجود دارد از لحاظ هوا بى فايده مى دانستند و تنها در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادى دانشمندان نظريه ى خود را تصحيح كردند و به اين نكته پى بردند كه اگر گازهاى ديگر با اكسيژن مخلوط نشود، ريه ى انسان و حيوان مى سوزد و آنان مى ميرند. براى ادامه حيات لازم است كه گازهاى ديگرى نيز با اكسيژن وارد ريه ى انسان و جانوران شوند و بدينسان پس از دوازده قرن ، جهان علم گفته ى امام صادق (ع) را تصديق كرد كه تمام گازهايى كه در هوا وجود دارد براى تنفس ضرورى است [sup](5)[/sup].))
نيز امام ششم فرمود: ((ما مى توانيم آهن را مانند هيزم بسوزانيم )) امروز مى دانيم كه هر گاه يك قطعه آهن را به طورى داغ كنيم كه قرمز شود و بعد آن را در اكسيژن خالص فرو ببريم با شعله اى درخشنده مى سوزد و مى توان چراغى ساخت كه فتيله اش از آهن باشد. حتى لاوازيه به اين نكته پى نبرده بود. پيش از پريستلى و لاوازيه ، امام (ع) اكسيژن و خواص آن را بهتر از آنان بيان فرمود.



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین





طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
مى بينيم كه امامان اهل بيت كه از چشمه ى لايزال علم وَهَبى سيراب مى شده اند، نه تنها به گسترش علوم معنوى و روحانى و مذهبى پرداختند بلكه براى بشريت به افق هاى تازه اى در علوم طبيعى و جغرافيا و علوم نيز گشودند. اين عمل مظهر بينش و جهان بينى اسلام بوده كه ((دين )) را از ((دنيا)) و ((روح )) را از ((ماده )) جدا از هم و بى ربط نمى بيند و بين ((دين ))، ((دانش ))، ((علم ))، ((مذهب ))، ((الهام ))، ((عقل )) و ((تجربه )) تضادى قايل نيست . امامان با عمل خود براى پيروانشان روشن ساختند كه نه تنها در علوم مذهبى بلكه در قلمرو دانش طبيعى و انسانى نيز پيشاپيش همه ى ملل و اقوام بايد حركت كنند. مسلمان ها بايد در تمام زمينه ها براى بشريت ((امام ))، ((شاهد)) و ((الگو)) باشند چرا كه خداوند آن ها را ((شهداء على الناس )) آفريده است . ((شاهد)) كسى است كه ((اشراف )) داشته باشد. مسلمانان بايد در همه ى زمينه ها، حتى در تكنولوژى بر ساير ملل بايد اشراف و تقدّم داشته باشند.
امامان شيعه داراى شخصيت چند بعدى هستند، آنان ((انسان )) تمام و كاملند. از يكسو داراى كمالات فكرى ، و از سوى ديگر داراى كمالات اخلاقى و عملى در كنار مدارج الهى و روحانى . شيعه ، امام جعفر صادق (ع) را نه تنها معصوم و رهبر خدايى مى داند بلكه ساير مسلمانان غير شيعه نيز امام را از حيث مقامات معنوى پيشواى عرفاى دنيا مى دانند. تمام سلسله هاى عرفايى به امير مؤ منان منتهى مى شود و امام صادق نيز به اعتراف اقطاب عرفايى همچون شيخ عطار در ((تذكرة الاولياء)) زمخشرى در ((ربيع الابرار)) و ابوالحسن خرقانى ، پيشواى عارفان جهان بوده است .
عرفانى كه امامان ما پيشواى آن محسوب مى شده اند با عرفان غير اسلامى صوفيه ى منحط، تفاوت دارد. امامان ما مظهر عرفان اصيل اسلامى اند عرفانى كه به گريز از اجتماع و نظريه بافى هاى وحدت الاوجودى نمى انجامد بلكه عرفانى است كه از توجيه اسلامى در چارچوب توحيد. سخن در اين زمينه و ابعاد ديگر موسّع است كه در مجالى ديگر به بحث و نقد خواهيم نشست .
نتيجه گيرى
در دوران حاكميت ظلمت بنى اميه در تك نفسگاه دوران فترت و انتقال قدرت از بنى اميه به بنى عباس دو امام بزرگوار (امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ) از اين فرصت برزخى استفاده كرده به تبليغ رسالت و تدوين نظام مى پردازند اين نهضت به ويژه در دوران شكوهمند و متبلور امام صادق (ع) كه به حق دوران تدوين كامل نظام و تحقق و تبلور حقايق دين مبين بوده بيشتر تجلى دارد.
مهمترين ويژگى هاى مبارزات فرهنگى امام صادق (ع) عبارتند از:
1 - از ويژگى هاى فلسفى هاى آن دوران ، مناظرات ميان امام صادق (ع) با ابن ابى العوجا و امثال او و پاسخ به شبهات ماديون و دهريون و خنثى سازى جوّ حاكم بر انديشه ى مسلمين و پاكسازى اذهان از انديشه هاى الحادى و كفرآميز و زندقه و نفى سفسطه هاى گمراه ساز با تكيه بر منطقى استوار و بيانى روشنگر و كارآمد و نيرومند. و بحث و مناظره با ابوشاكرديصانى ... و القاى تعاليم علوم طبيعى و آموزه هاى فيزيكى ...
2 - اعتراف ائمه ى مذاهب مهم اسلامى در تلمّذ و بهره گيرى از خوان گسترده ى علمى امام صادق است كه مى توان در قالب محاورات و ديالوگ هاى مستند به اسناد و مداركى معتبر تجسم و ارايه داد.
3 - پروردگان و نمونه هاى عينى مجسم و شاگردان مبرز حضرت ، مانند: جابر بن حيّان ، محمد بن مسلم ، هشام بن سالم ، ابن ابى يعفور، جابر بن يزيد جعفى ، زُرارة بن اَعيَن ، حمران بن شيبانى ، مفضل بن عمر جعفى ، ابان بن تغلب و بسيارى ديگرى كه در علوم عقلى ، نقلى ، فلسفى ، شيمى ، نجوم و رياضيات متبحر و ممتاز گرديده كه اينان خود برخى سر سلسله جنبان نهضت رنسانس در قرون وسطى بوده و به اعتراف برخى از شخصيت هاى ممتاز علمى غرب ، جابر بن حيّان و برخى ديگر از شاگردان امام صادق را موجب تحرّك و تجديد حيات علمى رنسانس اروپا مى دانند. استناد به تصريحات جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلامى و گرستاولوبون فرانسوى در خصوص تاريخ تمدن اسلام بيانگر اين حقايق مستند مى باشد.
تجليل صاحب بن عباد، صدراعظم حكومتگران ديالمه ، از امام صادق (ع) و بيانات مبسوط اين مرد دانشمند از امام بزرگوار شيعى و نيز اظهارات تقديرآميز ابن راوندى از امام صادق ، بررسى و نقد افكار و انديشه هاى امام توسط وى تجلى درخشش انوار ولايت جعفرى را فزونتر مى سازد.
تحركات سياسى - نظامى بنى العباس و سوء استفاده باند تبهكار آنان از نام و عنوان اهل بيت (ع) و بهره بردارى ابزارى و بهره بردارى ابزارى از مفاهيم ارزشمند عترت و نيز استحمار افرادى چونان ابومسلم خراسانى در دستيابى در به مناصب و كرسى هاى قدرت كه مى توان به رگه هاى پژوهشى عميقى در تبيين چالشهاى ميان قدرت هاى فاسد دست يافت و آن را به وضوح به صحنه ى تجسم كشيد و نقاب از چهره هاى مزوّر تاريخ برگرفت . در اين ميان مى توان نقش هدايتگرانه ى امام صادق (ع) را با شفافيت و ظرافتى خاص به رشته ى تحرير كشاند. و بالاخره بسيارى نكات ظريف و محاورات و مناظرات و ارايه و واگويى نكات پزشكى و بهداشتى نهفته در اظهارات ارشادى امام صادق كه به حق طب الصّادق نام گرفته است را مى توان در محاورات و ديالوگهاى هنرمندانه ميان پرسناژهاى تصويرى و هنرى گنجاند و به شيوه اى علمى القاى فرهنگ تغذيه صحيح اسلامى را در قالب آموزه ها و رهنمودهاى علمى ، بالينى ، به گونه اى ارشادآميز، تحقق و تجسم بخشيد.
ميلاد سعادت آفرين و فرهنگ امام صادق (ع)
مشهور ميان مورخان و محدثان آن است كه امام صادق (ع) در هفده ربيع الاول سال 80 و يا 83 قمرى چشم به جهان گشوده است .
در اين مجموعه به مناسبتى اشاره داريم به اين كه امام در برخى از برخوردهايش با منصور عباسى فرمود: من متجاوز از هفتاد سال دارم . محمد بن ربيع كه ماءمور جلب و بازداشت امام گفته است : او پيرمردى بود كه بيش از هفتاد سال داشت . ((مجلسى )) در ((بحارالانوار)) از محمد بن سعيد روايت كرده كه امام به هنگام وفات ، هفتاد و يك ساله بوده است .
ملاحظه مى شود كه اين روايات با هيچ كدام از دو احتمال 80 و 83 سازگار نيست ؛ زيرا مورخان اتفاق نظر دارند كه امام صادق (ع) در سال 148 قمرى وفات يافته است . بنابر اين تاريخ تولد آن حضرت سه سال و يا سه سال و اندى پيش از سنه ى 80 بايد باشد، و بدين ترتيب روايات وارده در ميلاد امام را مى توان به سه گروه تقسيم كرد كه قول ميانه همان سال 80 است و شايد آن نزديك به صحت باشد.
اين كه امام در چه ماهى وفات يافته ، روايات مختلف است . برخى بيست و پنج شوال و برخى نيمه ى رجب روايت كرده اند؛ ولى مورخان شيعه و سنّى اتفاق نظر دارند كه سال وفات امام سال 148 هجرت بوده است و روايت بيست و پنج شوال نيز مشهور است .
همچنين نويسندگان و تاريخ دانان شيعه متفقا اعتقاد دارند كه والى مدينه از سوى منصور عباسى ، امام صادق (ع) را به وسيله زهر مسموم و شهيد كرده است و ((كفعمى )) در ((مصباح )) روايت كرده كه امام با انگورى زهر آگين مسموم و شهيد شده است . در اين ميان برخى محققان اهل سنت نيز شهادت امام را بوسيله ى زهر، روايت كرده اند كه از جمله مؤ لفان ((اسعاف الراغبين ))، ((نورالابصار))، ((تذكرة الخواص )) و ((الصواعق المحرقه )) را مى توان نام برد.
لحظه شهادت
امام صادق (ع) در آخرين لحظات حيات كه مرگ را نزديك ديد، دستور داد كه تمام خانواده و خويشان نزديكش بر سر بالينش جمع گردند و پس از آن كه همه آنان در كنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت يكايك آنها نظر افكند و فرمود:
ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة (بحار الانوار، ج 82، ص 236)
اين وصيت امام دليل آن است كه در آيين اسلام ، نماز جايگاهى مهم دارد، به گونه اى كه امام در آخرين لحظه هاى زندگى از ميان هزاران مساءله فقط نماز را سفارش مى كند و اين نيست جز اين كه امام صادق (ع) هادى امت و پاسدار دين است و نماز از اين ديدگاه از اهميت فراوانى برخوردار مى باشد.
راز اين كه امام خويشاوندان نزديكش را به نماز سفارش مى كند، آن كه مردم از او انتظار ارشاد و راهنمايى دارند؛ پس تبليغ و توصيه ى اين فريضه از زبان آنان مؤ ثرتر است . نكته دوم آن كه نزديكان امام و منسوبان عترت نپندارند كه به علت قرابت و داشتن نسبت با پيامبر از شفاعت او و اوصياى گرامى اش بهره مند خواهند بود، هر چند كه در عمل به برخى احكام سهل انگار باشند.
امام صادق (ع) بدين وسيله خواستند بيان كنند - خويشاوندى با پيامبر اگر تواءم با انجام فرايض و تكاليف دينى نباشد، سودى براى آنان نخواهد داشت . بلكه اين نسبت مسئوليت آنان را سنگين تر خواهد ساخت .
ام حميده مادر امام موسى كاظم (ع) و همسر امام صادق (ع) از اين حال امام در شگفت بوده كه چگونه امام به هنگام وفات نيز از اين فريضه بزرگ غفلت نداشته است و هر گاه اين حال امام را به ياد مى آورده ، مى گريسته است .
از كارهاى عجيب امام در ساعت رحلتش آن كه دستور داد براى تمام خويشاوندان نزديكش صله و تحفه اى فرستاده شود و حتى براى حسن افطس مبلغ هفتاد دينار فرستاد. سالمه كنيز و خدمتكار آن حضرت پرسيد: چگونه به مردى كه با دشنه و خنجر به شما حمله آورده و قصد قتل شما را داشته است ، چنين مبلغى عطا مى فرماييد؟
امام در پاسخ فرمود: مى خواهى مشمول اين آيه قرآن نباشم كه فرمود: والذين يصلون ما اءمرالله به اءن يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب .
: (و آنان كه فرمان خدا را در مورد صله ى رحم و دلجويى از خويشاوندان اجرا مى كنند و از خدايشان مى ترسند و از محاسبه ى بد فرجام بيم ناكند).
اى سالمه ! خداوند بهشت را بيافريد و بوى آن را بسيار خوش و مطبوع گردانيد كه از فاصله اى به مسافت دو هزار ساله به مشام مى رسد؛ ليكن عاق و كسى كه قطع رحم كرده ، بوى آن را احساس نمى كند و در نمى يابد. اين وصيت امام نيز بيانگر اهميت صله ى رحم است و رفتار خود امام هم اين گونه بوده كه با ارحامش پيوند داشته و حتى با آنان كه با او بريده و به قصد كشتنش به طرف او حمله كرده بودند به طريق نيكو رفتار كرد و مبلغى صله فرستاد و به راستى كه اين خلق و خوى انبياء اولياست .
پس از شهادت
امام كاظم (ع) ضمنا دستور داد در ميان دو تكه پارچه ى سفيد كه لباس ‍ احرام او بود به اضافه ى پيراهن و دستارى كه يادگار جدش حضرت على بن الحسين (ع) بود و نيز در ميان بُردى كه آن را به چهل دينار خريده بود، پيچيد و به خاك سپرد.
امام موسى كاظم (ع) ضمنا دستور داد، چراغ اتاقى را كه پدرش در آن مى زيست همچنان روشن نگه دارند و اين چراغ تا امام موسى كاظم (ع) در مدينه بود، همه شب روشن بود تا اين كه او به عراق احضار شد. پيش از اين نيز امام صادق (ع) چراغ اتاق پدرش امام باقر را روشن نگاه داشته بود. ابوهريره ى عجلى كه از شعراى اهل بيت و از علاقمندان آنان بوده در رثاى امام آن هنگام كه بدن مطهرش را روى تخت روان به سوى بقيع مى برده اند، چنين سروده است :
((به آنان كه رفتند امام را روى دوشهايشان حمل كنند، گفتم : آيا مى دانيد كه چه شخصيتى را به گورستان مى بريد؟: كوه ثبير را كه چه مرتفع و بلند است ! اينك مردمانى را مى بينم كه هر يك مشتى خاك روى بدن مقدسش ‍ مى ريزند. چقدر شايسته است كه روى سر خويش بريزند.
اى صادق و راستگو و اى فرزند راستان و صادقان ! به پدر پاك و پاكيزه ات سوگند راستين مى خورم و خداى تعالى و پروردگار خاوران نيز به وجود شما سوگند ياد كرده و فرموده است : دوازده ستاره ى درخشانى كه در علم الهى هميشه پيشرو و پيشگام بوده اند)).
بدين ترتيب امام صادق (ع) در گورستان بقيع در كنار نياى مادريش حسن مجتبى و جد پدريش حضرت سجاد و پدرش باقر العلوم (درود خداوند به روان همه شان ) به خاك سپرده شد و او آخرين امامى بود كه در بقيع دفن گرديد و پس از او تمام فرزندان او جز امام رضا (ع) كه در خراسان آرميده ، در سرزمين عراق به خاك سپرده شده اند.
كنيه ها و القاب امام
امام صادق (ع) كنيه هاى متعددى داشته مانند: ابوعبدالله ، ابواسماعيل و ابو موسى ، كه مشهورتر همان نخستين آنهاست و القاب چندى هم داشته ، چون : صادق ، فاضل ، قائم ، كافل ، منجى و غير اينها كه اولين مشهورترين آنهاست .
لقب صادق را جدش پيامبر به او داده است ، چنان كه ابوهريره در روايتى از رسول خدا نقل كرده كه فرمود:... و خداوند از صلب فرزندم محمد باقر پسرى آورد كه كلمه ى حق و زبان صدق و راستى است . ابن مسعود مى پرسد: نام او چيست ؟ پيامبر مى فرمايد: جعفر صادق كه راستگو و درست كردار است و هر كس به او طعن زند و بد گويد و هر كه دست رد بر سينه او زند، به من بد گفته و دست رد بر سينه من زده است .[sup](6)[/sup]
سيماى امام
امام صادق (ع) مردى بوده است چهار شانه ، زيبا روى ، و خوش سيما موهايش كوتاه و پرپشت بوده و وسط استخوان بينى اش كمى برچستگى داشته است . قسمت بالاى پيشانى اش كم مو، پوست بدنش نازك و بر گونه اش خالى مشكين و در بدنش چندين خال سرخ وجود داشته است .[sup](7)[/sup]
نياز مردم به پزشكان آگاه و متعهد
امام صادق عليه السلام : مردم هيچ آبادى اى از سه گروه بى نياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه بَرَند و چون آنان را نداشته باشند، شوربخت باشند:
فقيه دانا و پرهيزگار، امير نيكوكار و فرمان روا، و طبيب آگاه و مورد اعتماد.
شناخت دقيق پيامبران و امامان از دانش پزشكى
علل الشرايع - به نقل از ربيع ، حاجب منصور عباسى -: روزى امام صادق (ع) به مجلس ‍ منصور درآمد، در حالى كه مردى هندى نزد او بود و كتاب هاى طب مى خواند. امام صادق (ع) به خواندن او گوش سپرد. چون آن مرد هندى ، خواندن را به پايان برد، به امام صادق (ع) گفت : اى ابوعبدالله ! آيا از آنچه همراه دارم چيزى مى خواهى ؟
فرمود: ((نه ؛ برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم )).
پرسيد: آن چيست ؟
فرمود: ((گرم را به سرد، سرد را به گرم ، خشك را به تَر، تَر را به خشك درمان مى كنم و كار را يكسره به خداوند، باز مى گردانم و آنچه را پيامبر خدا فرموده است ، به كار مى گيرم و مى دانم كه معده ، خانه ى همه دردها، و پرهيز، يگانه درمان است و بدن را بر همانچه بدان خو گرفته ، وامى دارم )).
مرد هندى گفت : آيا طب ، چيزى جز اين است ؟
امام صادق (ع) پرسيد: ((آيا گمان مى كنى از كتاب هاى طب ، چيزى فرا گرفته ام ؟)).
گفت : آرى .
فرمود: ((به خداوند سوگند، نه . جز از خداوند سبحان نگرفته ام . اينك بگو كه آيا من به طب آگاه ترم يا تو؟)).
گفت : تو نه ، بلكه من .
امام صادق (ع) فرمود: ((آيا از تو چيزى بپرسم ؟)).
گفت : بپرس .
فرمود: ((اى هندى ! به من بگو كه چرا در سر، رخنه ها و لايه هاست ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا موها در بالاى سر قرار داده شده اند؟
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا پيشانى از مو تهى است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: چرا پيشانى داراى چين و چروك است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا چشم ها همانند بادام قرار داده شده اند؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا بينى در ميان دو چشم قرار داده شده است ؟)) .
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا سوراخ بينى در پايين آن است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا لب و سبيل ، بالاى دهان قرار داده شده است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسيد: ((چرا دندان هاى پيشين ، تيز است ، دندان هاى جانبى پهن است و دندان نيش ، بلندتر است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا ريش براى مردان قرار داده شده است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا ناخن و مو، فاقد حيات است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا قلب ، همانند دانه ى صنوبر است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا ريه دو پاره است و حركت آن ، تنها در جاى ثابت خويش قرار داده شده است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا كبد قوسدار است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا كليه ، همانند دانه لوبياست ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا زانو به عقب تا مى خورد؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسيد: ((چرا كف پا داراى گودى است ؟)).
گفت : نمى دانم .
در اين هنگام ، امام صادق (ع) فرمود: ((اما من مى دانم )).
آن مرد گفت : پس خود پاسخ ده .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((در سر، رخنه ها و لايه هاست ؛ چون هر چيز درون تهى ، هر گاه يك پارچه باشد، شكستن ، زودتر به سراغش آيد و چون چند تكه قرار داده شود، احتمال شكستگى آن كمتر است .
موى سر بالاى آن قرار داده شده است تا با ريشه هايش چربى را به مغز برساند و سرِ موها، بخار را از مغز بيرون ببرد و سرما و گرمايى را كه بدان مى رسد، از آن دفع كند.
پيشانى از مو تهى است ، از آن رو كه محل رسيدن نور به چشمان است ، و در آن ، چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرقِ فرو ريخته از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود تا بدان وقت كه انسان ، عرق خويش را پاك كند، آن سان كه نهرها در زمين آب ها را در خود محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را به اندازه كافى به چشمان راه دهند. اى هندى ! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره شود، دست خويش را بر فراز چشمان مى گيرد تا نور به اندازه كافى از زير آن به چشمان راه بگشايد.
بينى در ميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم به دو بخش مساوى قسمت كند.
چشم ، همانند بادام است تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت ) از آن به سهولت بيرون آيد. اگر چشم ، مربّع شكل يا دايره اى بود، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد، نه دارو به همه ى آن مى رسيد، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد.
سوراخ بينى در پايين آن قرار داده شده است تا بيمارى هايى (عفونت هايى ) كه از مغز فرو مى آيد، از آن پايين آيد و بوها از آن بالا رود و به مشام رسد، در حالى كه اگر اين سوراخ ، در بالاى بينى بود، نه بيمارى اى از آن به زير مى آمد و نه بويى را حس مى كرد.
سبيل و لب ، در بالاى دهان قرار گرفته است تا مانع رسيدن آنچه از مغز فرو مى ريزد، به دهان شود، مبادا كه طعم خوراك و نوشيدن بر انسان مكدّر گردد و آن را از خودش دور كند.
ريش ، تنها براى مردان قرار داده شده است تا بدين وسيله از زنان متمايز گردند و نيازى به باز گشودن (همه ى چهره و ملاحظه ى آن براى شناسايى ) نباشد.
دندان جلو، تيز قرار داده شده است ؛ زيرا به واسطه آن ، كار گاز گرفتن صورت مى پذيرد و دندان هاى جانبى پهن قرار داده شده است ؛ زيرا آسياب كردن و جويدن به كمك آنها انجام مى گيرد و نيش ، بلندتر است تا تكيه گاه دندان جانبى و دندان جلو باشد، به سان ستون در يك بنا.
كف دست از مو تهى است ، چون به كمك آنها كار لمس انجام مى گيرد؛ اما اگر در آنها مو وجود داشت ، انسان نمى دانست آنچه پيش روى اوست و آن را لمس مى كند، چيست .
مو و ناخن ، فاقد حيات است ؛ زيرا بلند شدن آنها مايه كثيفى و زشتى است و كوتاه كردنشان پسنديده است . پس اگر در آنها حيات وجود مى داشت ، انسان به هنگام كوتاه كردن آنها احساس درد مى كرد.
قلب ، به شكل دانه صنوبر است ؛ زيرا وارونه است و يك سر قلب ، باريك قرار داده شده تا لابلاى ريه برود و با سردى آن ، خنك شود، مبادا كه مغز از گرماى آن بسوزد.
ريه ، دو پاره قرار داده شده است تا قلب در لابلاى فشارگاه هاى آن قرار گيرد و به كمك حركت آن ، خنك شود.
كبد، قوسدار است تا معده را سنگينى كند و به تمامى بر روى آن قرار گيرد و آن را بِفشُرَد و در نتيجه ، بخارى كه در آن هست ، بيرون برود.
كليه ، به شكل دانه ى لوبيا قرار داده شده است ؛ زيرا مسير ريزش منى ، نقطه به نقطه ى آن عضو است . پس اگر كليه به شكل مربع يا دايره بود، نقطه ى نخست ، مانع رسيدن منى به نقطه ى دوم مى شد و موجود زنده نمى توانست با خروج آن ، احساس لذت كند؛ چه اين كه منى از ستون فقرات به سمت كليه فرو مى آيد و آن (=كليه ) نيز به كِرمى مى مانَد كه جمع مى شود و باز مى شود و تدريجا منى را به سوى مثانه مى راند، به سان تيرى كه از كمان رها مى شود.
تا خوردن زانو به سمت عقب قرار داده شده است ؛ چرا كه انسان به سمت جلو راه مى رود و حركات او با تعادل همراه است ، امّا اگر اين نبود، انسان در هنگام راه رفتن بر (زمين ) مى افتاد.
در كف پا گودى اى قرار داده شده است ؛ زيرا هر چيز چون به تمامى سطح بر زمين قرار گيرد، به اندازه سنگ آسياب سنگين مى شود، اگر با لبه اش بر روى زمين باشد، يك كودك هم مى تواند آن را (از جاى خويش ) براند. اگر هم چيزى به روى بر زمين قرار گيرد، جابه جا كردن آن ، حتى بر يك مرد، سنگين مى آيد)).
در اين هنگام ، مرد هندى پرسيد: اين دانش براى تو از كجا حاصل آمده است ؟
فرمود: ((آن را از پدرانم ، از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، از جبرئيل (عليه السلام )، از پروردگار جهانيان - جل جلاله -، يعنى همو كه تنهاست و جان ها را آفريده ، فرا گرفته ام )).
پس آن هندى گفت : راست گفته اى و من نيز گواهى مى دهم كه خدايى جز الله نيست و محمّد، پيامبر خدا و بنده اوست و تو آگاه ترينِ كسان روزگار خويش هستى .[sup](8)[/sup]
هر دردى را درمانى است
امام صادق (ع)- به نقل از پدرانش (عليهم السلام ): پيامبر خدا فرمود: ((خود را مداوا كنيد؛ چه ، خداوند، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه به همراهش درمانى نيز نازل كرده است ، جز مرگ كه آن را هيچ درمانى نيست )).
دارو و درمان ، از تقدير است
امام صادق عليه السلام : پيامبرى از پيامبران بيمار شد. گفت : درمان نمى كنم تا همان كسى كه بيمارم كرده است ، خود، درمانم كند. خداوند (عزوجل ) به او وحى فرستاد: ((شِفايت نمى دهم ، مگر درمان كنى ، كه شِفا از من است )).
شِفا از خداوند است
امام صادق عليه السلام : در گذشته ، پزشك ((معالج )) ناميده مى شد. در آن روزگاران ، موسى بن عمران (ع) پرسيد: پروردگارا! درد از كيست ؟
فرمود: ((از من )).
پرسيد: ((پس درمان از كيست ؟)).
فرمود: ((از من )).
پرسيد: پس مردم با معالج چه مى كنند؟
فرمود: ((او به اين كار، دل آنان را خوش و خرسند مى سازد. پس از همين روى ، او را طبيب نام نهادند))
دعائم الاسلام :
امام صادق (ع) در مورد اين كه مردى را يك يهودى يا مسحى درمان كند، پرسيدند، فرمود: ((در اين كار، اشكالى نيست . شِفا به دست خداوند متعال است )).
آداب طبابت و وظايف طبيب
احساس مسئوليت
امام صادق عليه السلام : مسيح (ع) مى گفت : ((آن كه درمان كردن زخمِ زخمديده اى را واگذارد، ناگزير، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است ؛ چه آن كه زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن كه درمان وى را واگذارده ، بهبود او را نخواسته است . پس اگر كه بهبود وى را نخواسته ، ناگزير، تباهى او را خواسته است )).
مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت
امام صادق عليه السلام : هر كارگر (و صاحب حرفه اى ) كه به وى براى اين كه كارى را درست كند، مزدى دهيد، امّا اگر آن را خراب كند، ضامن است .
مسئول نبودن ماهر و امين
امام باقر (ع) يا امام صادق عليه السلام : قابله ، امين محسوب مى شوند.
جائز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى ، با وجود احتمال مرگ
الكافى - به نقل از اسماعيل بن حسن كه پيشه ى طبابت داشت -: به امام صادق (ع) گفتم : من مردى از عرب هستم و به طبابت ، آگاهى اى دارم . طبّ من طبّى عربى است و بر اين كار خويش ، مزدى نمى گيرم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : ما دُمَل ها و غدّه ها را نيشتر مى زنيم و با آتش ، داغ مى نهيم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : ((و اين زهرهاى اسمحيقون و غاريقون را به مردم مى خورانيم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : شايد شخص بميرد.
فرمود: ((هر چند بميرد)).
الكافى - به نقل از يونس بن يعقوب -: به امام صادق (ع) گفتم : كسى دارويى مى نوشد يا رگ مى زند، شايد كه بدين كار، سود برد و شايد هم اين كار، او را بكشد. (حكم چيست )؟
فرمود: ((بزند و بنوشد)).



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )

دكتر محمد دريايى

- ۳ -

طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از يونس بن يعقوب -: از امام صادق (ع) در اين باره پرسيدم كه كسى دارويى مى نوشد. شايد اين دارو او را بكشد و شايد هم از آن به سلامت مانَد، ولى بيشتر سالم مى ماند. (حكم چيست )؟
امام (ع) فرمود: ((خداوند، درد را فرو فرستاده و شفا را هم فرو فرستاده است . خداوند، هيچ دردى را نيافريده ، مگر اين كه برايش درمانى نيز قرار داده است . آن را بنوش و نام خداى تعالى را بر زبان آور)).
جايز بودن معالجه توسّط جنس مخالف در هنگام ضرورت
دعائم الاسلام : از امام صادق (ع) روايت شده كه از او در اين باره پرسيدند كه : اگر زنى به بيمارى جسمى مبتلا شود، آيا درست است كه مردى او را درمان كند؟ فرمود: ((اگر چاره اى جز اين نباشد، اشكالى ندارد)).
درمان با داروى حرام
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود.
امام صادق عليه السلام : در هيچ حرامى شفايى نيست .
امام صادق عليه السلام : خداوند، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .
امام صادق عليه السلام : در پاسخ به كسى كه درباره ى دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود -: نه به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن درمان كنم . آن به منزله ى پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند.
تفسير العياشى :
از سيف بن عميره ، از پيرى از شيعيان ، از امام صادق (ع) روايت شده كه راوى گفته است نزد امام صادق (ع) بوديم كه پيرمردى پرسيد: دردى دارم و براى درمان آن شراب خرما مى نوشم . پير، آن گاه اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد.
امام به او فرمود: ((چه چيز تو را از (نوشيدن ) آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام (ع): پرسيد: ((چه چيز تو را از (خوردن ) عسل باز مى دارد، در حالى كه خداوند فرموده است : ((در آن براى مردم ، شفايى هست ؟)).
گفت : آن را نمى يابم .
فرمود: ((پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام صادق (ع) در اين هنگام به وى فرمود: ((آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن امر كنم ؟ ! نه . به خداوند سوگند، تو را به اين كار امر نمى كنم )).
الكافى - به نقل از مفضّل بن عمرو -: به امام صادق (ع) گفتم : فدايت شوم ! مرا آگاه ساز كه چرا خداوند، شراب ، مردار، خون و گوشت خوك را حرام ساخته است ؟
فرمود: ((خداوند - سبحانه و تعالى - نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام كرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، اين چيزها را بر بندگان خويش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلكه او آفريدگان را آفريد و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به كارشان مى آيد، آگاهى داشت و همين چيزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خويش ، بر آنان حلال و مباح كرد و (از سويى ) از آنچه هم به ايشان زيان مى رساند، آگاه بوده و آنان را از آن كار نهى فرمود و آنها را بر ايشان حرام گرداند. سپس همين محرمات را براى هر فرد، ناچار و به هنگامى كه تن وى جز به آنها برپا نمى شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدين نيز امر فرمود كه از آن ، به قدر نياز بردارد، نه بيش از آن ))
پرهيز از مراجعه به پزشك و مصرف بى رويه ى دارو
امام صادق عليه السلام : سه چيز، ناخوشايندى در پى مى آورد: ...و نوشيدن دارو بدون بيمارى ، هر چند شخص از آن دارو، جان به در بَرَد.
امام صادق عليه السلام : هر كس تندرستى اش بر بيمارى اش چيرگى داشته باشد و دارو بنوشد، به زيان خويش اقدام كرده است .
امام صادق عليه السلام : هر كس تندرستى اش بر بيمارى اش غلبه داشته باشد و خود را به چيزى درمانى كند و پس از آن بميرد، من در پيشگاه خداوند، از او بيزارى مى جويم .
عوامل شادابى و نشاط
امام صادق عليه السلام : هر كس كفش زرد بپوشد، تا هنگامى كه آن را كهنه كند، در شادمانى است .
امام صادق عليه السلام : سه چيز چاق مى كند و سه چيز ديگر، لاغر مى كند: آنچه چاق مى كند، عبارت است از: پيوسته حمام كردن ، استنشاق بوى خوش ، پوشيدن جامه ى نرم ... .
الكافى - به نقل از احمد بن محمد بن خالد، از يكى از يارانش -: امام صادق (ع) فرمود: ((سه چيز است كه خوردنى است كه خوردنى نيست ولى چاق مى كند؛ سه چيز است كه خوردنى است ولى لاغر مى كند؛ دو چيز است كه براى هر چيزى سودمند است و براى هر چيز، ضرر ندارد، و دو چيز است كه از هر جهت ، زيان دارد و براى هيچ چيز فايده ندارد. امّا آن سه چيز كه خوراكى نيست و چاق مى كند عبارت اند از: پوشيدن زيرپوش كتان ، بوى خوش ، و نوره كشيدن . آن سه چيز كه خوردنى است و لاغر مى كند، عبارت اند از گوشت خشك شده ، پنير و خرماى تازه به بار نشسته (و در حديثى ديگر آمده است : گوشت راسته ى شتر و لِرد روغن ). آن دو چيزى هم كه براى هر چيزى سودمند است و براى هيچ چيز ضرر ندارد، عبارت اند از: آب نيمْگرم و انار. و آن دو چيزى هم كه براى هر چيز زيان دارند و براى هيچ چيز مفيد نيستند، عبارت اند از: گوشت خشك شده و پنير.
(راوى مى گويدSmile گفتم فدايت شوم ! آن جا گفتى لاغر مى كنند و اين جا مى گويى زيان مى رسانند؟!
فرمود: ((آيا نمى دانى كه لاغرى ، خود از (مصداق هاى ) زيان ديدگى است ؟!))
امام صادق عليه السلام : تعويذ (نشاط و شادى )، در ده چيز است : قدم زدن ، سوارى ، در آب غوطه خوردن ، به سبزه نگريستن ، خوردن و آشاميدن ، به زن خوش سيما نگاه كردن ، آميزش جنسى ، مسواك زدن ، سر را با خَطمى در حمّام و جز آن شستن ، و با مردم هم سخن شدن .
امام صادق عليه السلام : دست هايتان را پيش و پس از غذا خوردن بشوييد، كه فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزايد.
عوامل طول عمر
موجبات پيرى زودرس
امام صادق عليه السلام : دست هايتان را پيش و پس از غذا خوردن بشوييد، كه فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزايد.
امام صادق عليه السلام : چهار چيز (انسان را) پيش از فرا رسيدن هنگام پيرى پير مى كند: خوردن گوشت خشك شده ، نشستن بر جاى مرطوب ، بالا رفتن بر پلكان و آميزش با پيرزنان .
عوامل فرسودگى بدن
امام صادق عليه السلام : سه چيز، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم (فرد را) بكُشد: حمام رفتن با شكم پُر، آميزش كردن با شكم پُر، و همبسترى با پيرزنان .
امام صادق عليه السلام : دو چيزِ مناسب اند كه به هيچ درون نادرستى در نيايند، مگر اين كه آن را به درستى آورند، و دو چيز نامناسب اند كه به هيچ درون سالمى درنيايند، مگر اين كه آن را نادرست (و ناسالم ) كنند. آن دو چيز مناسب ، عبارت اند از: انار و آب نيم گرم ؛ و آن دو چيز نامناسب نيز عبارت اند از: پنير و گوشت خشك شده .
خاصيت هاى بوى خوش
امام صادق عليه السلام : بوى خوش ، عقل را استوار مى كند و بر توان جنسى مى افزايد.
امام صادق عليه السلام : هر كس در آغاز روز بوى خوش استعمال كند، تا شب ، عقلش او را همراهى مى كند.
امام صادق عليه السلام : هر كس در حالى كه روزه است ، در آغاز روز، خوش بوكننده اى به كار ببرد، عقل خويش را از كف ندهد.
نقش كفش در سلامت
امام صادق عليه السلام : عادت به پوشيدن كفش ، از مرگ هاى بد، جلوگيرى مى كند.
امام صادق (ع)- هنگامى كه به يكى از اصحاب خود نگريست كه كفش سياه داشت -: تو را كفش مِشكى به چه كار؟! آيا نمى دانى كه اين كفش به چشم زيان مى رساند، آلتِ مردانگى را سست مى كند، از ديگر انواع ، گران تر است و هيچ كس آن را نمى پوشد، مگر اين كه با آن ، احساس نخوت مى كند؟!
نهى از درمان به چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، از درمان با چشمه هاى آب گرم ، نهى فرموده است ، و آنها، چشمه هايى از آب گرم در كوهستانهاست كه بوى گوگرد دارد.
امام صادق عليه السلام : پدرم خوش نداشت به آب تلخ و آب گوگرددار، درمان كند. او مى فرمود: ((نوح ، آن هنگام كه توفان به پا شده بود، آب ها را فراخواند و همه ى آنها به او پاسخ دادند، مگر آب هاى تلخ و آب هاى گوگرد دار. پس ، اين آب ها را نفرين كرد)).
حكمت بيمارى
ترديدى وجود ندارد كه در نظام هستى ، هيچ پديده اى بى حكمت نيست ، هر چند اين حكمت بر ما پوشيده مانده باشد. امام صادق (ع) درباره حكمت بيمارى فرموده است :
بيمارى بر چند گونه است : بيمارى آزمون ، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علت مرگ قرار داده شده است .
امام صادق (ع) در اين سخن ، سه حكمت براى بيمارى ذكر كرده و اين هر سه بر دانش طب ، ناشناخته است .
تربيت
حكايت جالبى از امام صادق (ع) نقل شده است كه امير مؤ منان به بيمارى اى گرفتار شد. جمعى ايشان را عيادت كردند و از حال وى پرسيدند و گفتند: اى امير مؤ منان ، به چه حالتى شب را به روز آوردى ؟
امام (ع) بر خلاف عادت متعارف فرمود:
اءصبَحتُ بِشَرّ: با بدى شب را به صبح آورده ام .
آنان از اين سخن ، شگفت زده شدند و گفتند: سبحان الله ! آيا اين ، سخن چون تويى است ؟
امام در پاسخ آنان فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: ((و نَبلُوكُم بِالشَّرّ وَالخَيرِ و اِلَينَا تُرجَعونَ)) فالخَيرُ: الصِّحَّة وَالغِنى ، وَالشَّر: المَرَضُ وَالفَقرُ، ابتِلاء و اختِبارا يعنى در اين سخن خداوند، خير، همان تندرستى و بى نيازى و شر همان بيمارى و فقر است كه آزمون و امتحان هستند.
تعريف بيمارى
از بزرگترين گرفتارى ها
امام صادق عليه السلام : چهار چيز است كه اندكش هم بسيار است : آتش ، دشمنى ، تهى دستى و بيمارى .
شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى ها
امام صادق (ع)- در پاسخ به مردى زنديق كه پرسيده بود: كودك خردسالى كه نه گناهى كرده و نه جرمى از او سر زده : به چه سبب ، مستحق دردها و بيمارى هايى شده است كه به وى مى رسد -: بيمارى بر چند گونه است : بيمارى آزمون ، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علت مرگ قرار داده شده است . امّا تو مدعى هستى كه آن از خوراك نامناسب ، نوشيدنى آلوده و بيمارى اى است كه در مادر وى وجود داشته است و گمان مى كنى كه هر كس ، بدن خويش را درست تدبير كند و در احوال خود، نيك بنگرد و در آنچه مى خورد، سودمند و زيان آور را از همديگر بازشناسد، بيمار نمى شود. تو در اين دعوى به (عقيده ) كسانى مى گرايى كه مى پندارند بيمارى و مرگ ، جز از خوردنى ها و نوشيدنى ها نيست . ارسطو، استاد طبيبان بود. افلاطون ، سرآمد حكيمان بود و جالينوس ، پير و پرتجربه بود؛ امّا نتوانست مرگ را آن گاه كه در آستانه ى وى فرود آمد، از خويش برانَد. همه مُردند، در حالى كه در حفظ خويش و در انديشيدن به آنچه با بدن سازگار است از هيچ كوششى فروگذار نكردند. چه بسيار بيمارى كه درمان كننده ى او را بيمارى افزوده است و چه بسيار طبيب داناى آشنا به دارو و درمان ، كه خود مرده و (در برابر) فردى ناآگاه به طب مدتى درازتر پس از او زنده مانده است و نه آن را پس از سرآمدن مدّت (زندگى ) و فرارسيدن اجلش ، آگاهى به طب ، سودى نبخشيده ، و نه اين را پيش از سرآمدن مدت (زندگى ) و به گاه دورتر بودن اجل ، ناآگاهى از طب ، زيانى رسانده است .
منافع بيمارى
تاءديب
امام صادق عليه السلام : اگر بنا بود هيچ درد و رنجى به انسان نرسد، به كدامين وسيله از زشتى ها دامن در مى كشيد و در برابر خداوند، فروتنى مى كرد و با مردم ، مهربانى مى ورزيد؟ آيا نمى بينى انسان ، آن هنگام كه دردى دامنگيرش مى شود، فروتن مى شود، و سرِ تسليم فرود مى آورد و بر درگاه پروردگار خويش ، عافيت مى جويد و دست به صدقه مى گشايد؟
امام صادق (ع)- در دعاى خويش آن هنگام كه بيمار شده بود -: خداوندا! اين را نه (نشان ) غضب ، بلكه (مايه ى ) ادب قرار ده .
پاداش
امام باقر (ع) يا امام صادق عليه السلام : بيدارى يك شب به علت بيمارى يا درد برتر و پُر پاداش تر از عبادت يك سال است .
پاداش دوران تندرستى
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، سرِ خود را به سوى آسمان بلند كرد و لبخند زد و پرسيدند: اى پيامبر خدا! ديديم سرِ خويش را به سوى آسمان بلند كردى و لبخند زدى .
فرمود: ((آرى ! از دو فرشته در شگفت شدم كه از آسمان به زمين آمدند و بنده ى مؤ من درستكارى را در جاى نماز خويش كه همواره در آن نماز مى گزارد، جستند تا براى وى ، عمل آن شب و روزش را بنويسند؛ امّا وى را در مصلاى خويش نيافتند. پس به آسمان بازگشتند و گفتند: پروردگارا! فلان بنده ى مؤ منت را در مكان نمازش جستيم تا براى وى عملش را در آن روز و شب بنويسيم ، ولى آن جا به او دست نيافتيم و او را در بندِ (بيمارى ) تو ديديم . پس خداوند (عزوجل ) (به آنان ) فرمود: تا زمانى كه بنده ام در بندِ من است ؛ براى او در هر شب و روز همانند آنچه در دوران تندرستى اش ‍ انجام مى داده است ، بنويسيد؛ چه بر من است هنگامى كه او را از آنچه در دوران تندرستى انجام مى داده ، بازداشته ام ، براى وى پاداش همان را بنويسم )).
امام صادق عليه السلام : چون در هر شامگاه ، دو فرشته ى بنده ى بيمار به آسمان مى روند، پروردگار - تبارك و تعالى - مى پرسد: ((براى بنده ام در بيمارى اش چه نوشته ايد؟)).
مى گويند: ناليدن .
پس خداوند مى فرمايد: ((با بنده ى خويش ، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتى از بازداشت هاى خود بدارم آن گاه ، مانع ناليدن او شوم )).
پس (به فرشتگان ) مى فرمايد: ((براى بنده ام ، همانند آن كارهاى نيكى را كه در دوران تندرستى اش مى نوشتيد و هيچ گناهى بر او ننويسيد تا هنگامى كه وى را از بازداشت خويش ، آزاد كنم ؛ چرا كه او اكنون ، در زندانى از زندان هاى من است )).
وظايف بيماران : پنهان داشتن بيمارى
الكافى - به نقل از ابن ابى عمير، از يكى از ياران امام صادق (ع) -: امام صادق (ع) فرمود: ((هر كس سه روز بيمار باشد و آن را پنهان كند و هيچ كس را از آن آگاه نسازد، خداوند براى او گوشتى بهتر از آن گوشت (كه در بيمارى از دست رفته است )، خونى بهتر از خونش ، پوستى بهتر از پوست وى و مويى بهتر از موى وى ، جايگزين مى كند)).
پرسيدم : فدايت شوم ! چگونه جايگزين مى سازد؟
فرمود: ((براى او گوشت ، خون ، پوست و مويى را جايگزين مى كند كه با آنها گناه نكرده است )).
شكيبايى
امام صادق (ع)- هنگامى كه از ايشان درباره ى تعريف شِكوه از سوى بيمار پرسيده شد -: گاه شخص مى گويد: ((امروز تب دارم )) و ((ديشب ، بيدار ماندم )) اين سخن او راست است و شِكوه نيست . شِكوه تنها آن است كه بگويد: ((به چيزى مبتلا شدم كه هيچ كس ، بدان گرفتار نيامده است ))؛ و بگويد: چيزى دامنگيرم شده كه دامنگير هيچ كس نشده است ))؛ امّا شِكوه آن نيست كه بگويد: ((ديشب بيدار بودم )) و ((امروز تب دارم ))، يا سخنى ديگر از اين قبيل .
سپاسگزارى
الكافى - به نقل از عرزمى ، از پدرش ، از امام صادق (ع)-: ((هركسى شبى بيمار باشد و اين بيمارى را به جان بپذيرد و سپاس آن را به درگاه خداوند بگزارد، آن شب برايش همانند عبادت شصت سال است )).
از امام (ع) پرسيدم : پذيرفتن بيمارى چيست ؟
فرمود: ((بر آن شكيبايى كند، ديگران را از آنچه در اين شب بر او گذشته است خبر ندهد، و چون شب را به صبح آورد، خداوند را بر آنچه بوده است سپاس گويد)).
صدقه دادن
امام صادق عليه السلام : مستحب است بيمار به دست خود، صدقه اى به سائل بدهد و از او بخواهد براى وى دعا كند.
دعا كردن
امام صادق (ع)- دعاى ايشان به هنگام بيمارى -: خداوندا! تو خود كسانى را سرزنش كردى و فرمودى : ((بگو كسانى را كه به جاى خداوند به خدايى مى پنداشته ايد، فرا خوانيد تا ببينيد كه نه نمى توانند سختى اى از شما بگشايند، و نه شما را به حالتى ديگر در آورند.)) پس اى آن كه هيچ كس جز او نتواند سختى اى از من بگشايد و مرا به حالتى ديگر ببرد! بر محمد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى كسانى ببر كه در كنار تو - كه خدايى جز تو نيست - خدايى ديگر را مى خوانند.
پادش پرستارى
امام صادق (ع)- در تفسير واژه ((احسان )) در اين سخن خداوند در سوره ى يوسف كه فرمود: (( ما را از تاءويل آن آگاه كن كه تو را از نيكو كاران مى بينم )) -: يوسف ، از بيماران ، پرستارى مى كرد.
آداب پرستارى
امام صادق عليه السلام : طايفه اى از دزدان را كه دليل بر ضدّشان اقامه شده بود و اقرار كرده بودند، نزد امير مؤ منان آوردند. پس دستان آنان را بريد و سپس ‍ فرمود: ((اى قنبر! آنان را نزد خود ببر، زخم هايشان را درمان ساز و به نيكى از آنان پرستارى كن )).
تشويق به عيادت
امام صادق عليه السلام : بر شما باد پاك دامنى و تلاش در انجام دادن وظايف دينى ! در تشييع جنازه ، حاضر شويد و به عيادت بيماران برويد.
پاداش عيادت
امام صادق عليه السلام : هر مؤ منى كه مؤ منى ديگر را در هنگام بيمارى اش براى خداوند (عزوجل ) عيادت كند، خداوند، فرشته اى از فرشتگان عيادت كننده را با او مى گمارد كه در قبرش از وى عيادت نمايد و تا روز قيامت براى وى آمرزش بطلبد.
امام صادق عليه السلام : هر مؤ منى كه مؤ من بيمار ديگرى را در زمان بيمارى اش ‍ به هنگام صبح عيادت كند، هفتاد هزار فرشته ، او را همراهى كنند و چون (در نزد) بنشيند، رحمت ، او را در ميان مى گيرد و فرشتگان براى او از خداوند (عزوجل ) آمرزش طلبند تا زمانى كه شامگاه فرا رسد؛ و اگر هم او را شامگاهان عيادت كند، او را پاداشى همانند باشد تا زمانى كه شب را به صبح برساند.
امام صادق عليه السلام : هر كس بيمارى از مسلمانان را عيادت كند، خداوند براى هميشه ، هفتاد هزار فرشته را با او مى گمارد كه به خانه ى او در مى آيند و در آن تا روز قيامت ، تسبيح و تقديس خداوند و ((لا اله الا الله )) و ((اللّه اكبر)) مى گويند و نيمى از نماز آنان براى عيادت كننده بيمار است .
الكافى - به نقل از عبداللّه بن سنان ، از امام صادق (ع) -: ((بايسته بيمار شما، برادران خويش را از بيمارى خود، آگاه سازد تا آنان ، به عيادت وى بروند و هم او به سبب كار آنان ، پاداشى يابد و هم آنان در برابر آنچه براى او كرده اند، پاداش بگيرند)).
در اين هنگام گفته شد: آرى (مى فهميم كه ) آنان با رفتن به عيادت بيمار، پاداش مى گيرند؛ امّا او چگونه به سبب كار آنان پاداش مى يابد؟
فرمود: ((به اين سبب كه واسطه ى كسب حَسَنات از سوى آنان شده است ، به سبب آنان پاداش مى يابد و بدين واسطه ، براى او ده حسنه نوشته مى شود، ده مرتبه مقامش بالاتر برده مى شود و بدين وسيله ، ده گناه از او محو مى گردد)).
آداب عيادت
هديه دادن به بيمار
الكافى - به نقل از يكى از وابستگان امام صادق (ع) -: يكى از وابستگان امام صادق (ع) بيمار شد و ما كه شمارى از وابستگان او بوديم ، روانه ى عيادت آن بيمار شديم . در ميانه ى راه ، امام صادق (ع) با ما رويارو شد و پرسيد: ((آهنگ كجا داريد؟)).
گفتيم : آهنگ فلان كس داريم تا از او عيادت كنيم .
فرمود: ((بِايستيد)).
ما ايستاديم . پس فرمود: ((آيا سيب ، بِه ، يا قطعه اى عود به همراه داريد؟)).
گفتيم : هيچ يك از اين چيزها را همراه نداريم .
فرمود: آيا نمى دانيد كه بيمار از آنچه نزد وى مى برند، احساس آرامش ‍ مى كند؟)).
امام صادق عليه السلام : هر كس بيمارى را براى خدا عيادت كند، آن بيمار براى عيادت كننده ، از خدا چيزى نخواهد مگر آن كه خداوند دعايش را استجابت كند.
امام صادق عليه السلام : در عيادت ، آن كس از شما بيشترين پاداش را مى برد كه كمتر از همه بنشيند.
امام صادق عليه السلام : در كمتر از سه روز، عيادتى نيست و آنگاه كه عيادت لازم شود، يك روز در ميان باشد. اگر هم بيمارى به درازا انجامد، بيمار به كسانش واگذارده مى شود.
اشاره به حكمت نهفته در دستگاه قلب
امام صادق (ع)- خطاب به طبيب هندى -: قلب ، به شكل دانه ى صنوبر است ؛ زيرا وارونه است و يك سرِ قلب باريك قرار داده شده است تا لا به لاى ريه برود و با سردى آن ، خودش را خُنك كند، مبادا مغز از گرماى آن بسوزد.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! اكنون ، قلب را برايت وصف مى كنم : بدان كه در آن سوراخ هايى است ، سوداده شده به سمت سوراخ ‌هايى كه در ريه است ، و همين هاست كه قلب را خُنك مى كند، به گونه اى كه اگر اين سوراخ ‌ها با همديگر تفاوت مى يافتند و رو به روى هم نبودند، خُنكا به قلب نمى رسيد و انسان مى مُرد. اكنون آيا صاحبِ انديشه و تاءمل ، روا مى داند كه بگويد چنين پديده اى ، به اهمال پديد آمده است ، و در درون خويش ، گواهى نيابد كه او را از اين پندار، باز بدارند؟
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، در هر روز، سيصد و شصت بار، به شمار رگ هاى بدن ، خداوند را سپاس مى گفت و مى فرمود: ((پروردگار جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس !))
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا فرموده است : ((در بدن آدميزاد، سيصد و شصت رگ است : صد و هشتاد تاى آن متحرّك ، و صد و هشتاد تاى ديگر، ساكن اند. اگر رگ هاى متحرك ، ساكن بودند، انسان نمى خفت ، و اگر آن رگ هاى ساكن ، متحرك بودند نيز انسان نمى خفت )). پيامبر خدا، هر روز صبح ، سيصد و شصت بار مى گفت : ((خداوندِ جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس !)) و شامگاهان نيز چنين مى گفت .
براى سلامت قلب و تقويت آن
سيب
امام صادق عليه السلام : اگر مردم مى دانستند در سيب چيست ، بيمارانشان را جز به آن درمان نمى كردند. بدانيد كه سيب ، بويژه ، سودمندترين چيز براى قلب و مايه ى شست و شوى آن است .
سركه
امام صادق عليه السلام : سركه ، قلب را روشن مى كند. (به ويژه سركه ى سيب طبيعى كه كاهنده چربى ها و كلسترول اضافى و تعديل و تعادل اندام است )
انار
امام صادق عليه السلام : هر كس ناشتا انار بخورد، (آن انار)، قلبش را چهل روز روشن مى كند.
گلابى
امام صادق عليه السلام : گلابى بخوريد، كه به اذن خداوند متعال ، دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد.
تلبينه
امام صادق عليه السلام : تلبينه ، دل اندوهگين را جلا مى بخشد، چنان كه انگشتان ، عرق را از پيشانى مى زدايند. (تلبينه نوعى آش است كه از سبوس ‍ و شيره عسل ، تهيه مى شود).
براى سلامتى رگ ها
بادنجان
امام صادق عليه السلام : در هنگام خرماچينى ، فراوان بادنجان (/بادمجان ) بخوريد؛ چرا كه شفاى هر درد است ، بر روشنىِ چهره مى افزايد، رگ ها را نرم مى كند و آب كمر (نيروى جنسى ) را افزون مى سازد.




RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
حوك
امام صادق عليه السلام : حوك (/بادروج ) سبزى پيامبران است . بدان كه در آن ، هشت ويژگى است : هضم كننده است ؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد؛ آروغ را خوش بو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ غذا را دوست داشتنى مى سازد؛ درد و بيمارى را از درون بدن ، بيرون مى كشد؛ و امانِ انسان از جذام است ؛ (و) چون در درون انسان جاى گيرد، همه ى بيمارى ها را فرو مى نشاند.
و - شام خوردن
امام صادق عليه السلام : شام را وامگذار، هر چند به سه لقمه ى نان و نمك باشد. هر كس يك شب شام را واگذارد، يك رگ در بدن وى مى ميرد و اين رگ هرگز زنده نمى شود.
مغز و اعصاب
اشاره به حكمت مغز و دستگاه عصبى
امام صادق (ع)- در پاسخ طبيبى فرومانده از پاسخ به اين پرسش امام كه : ((چرا كاسه ى سر، از چند استخوان و لايه تشكيل مى شود؟)) -: چون هر چيز درون تهى اگر يك پارچه باشد، شكستن زودتر به سراغش مى آيد و چون چند تكه قرار داده شود، شكستگى از آن دورتر است .
امام صادق (ع)- خطاب به مفضل بن عمر - اگر جمجمه باز مى شد و مى توانستى مغز را ببينى ، مى ديدى كه به حجاب هايى (لايه هايى ) كه روى همديگر قرار گرفته اند، در ميان گرفته شده است تا هم آن را از عارضه مصون بدارد، و هم آن را استوار نگه دار، تا بدان ، لرزش راه نيابد؛ و مى ديدى كه جمجمه ، به سان كُلَه خودى بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربت هاى سختى كه ممكن است به سر برسد، حفظ كند. سپس ، تاجى از مو بر روى جُمجُمه پوشانده شده و اين پوشش ، همانند پوستينى براى سر است كه آن را از شدت سرما و گرما، نگه مى دارد. پس چه كسى مغز را در چنين دِژى جاى داده است ، مگر همو كه آن را آفريد و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه ى منزلت والايى كه در بدن دارد، و نيز به واسطه ى مرتبه بلند و جايگاه برجسته اش آن را سزامند اين همه حفظ و مراقبت دانست ؟
اى مفضّل ! چه كسى قلب را در درون سينه ى انسان قرار داد و زِرِهى كه پوشش استوار آن است ، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و عصبى كه بر آن است ، مصونيت داد تا جراحت و آزارى بدان نرسد؟
اى مفضّل ! نيك بينديش كه چرا مغز كه جسمى رقيق است ، در لا به لاى استخوان ها حصار يافته است . آيا جز براى اين است كه از آن ، حفاظت كند و آن را مصون بدارد؟
عوامل استحكام و توانمندى عقل و مغز
الف - باقلا
امام صادق عليه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند.
روغن ماليدن
امام صادق عليه السلام : روغن بنفشه ، مغز را نيرو مى بخشد.
سركه
امام صادق عليه السلام : ما با سركه آغاز مى كنيم ، چنان كه شما با نمك آغاز مى كنيد؛ چرا كه سركه ، عقل را استحكام مى بخشد.
سركه ى شراب
امام صادق عليه السلام : سركه ى شراب ، لثه را تقويت مى كند، جنبندگان (انگل ها و باكترى هاى مضر) شكم را مى كُشد و عقل را استحكام مى بخشد.
گوشت
امام صادق عليه السلام : گوشت ، گوشت مى رويانَد و بر عقل مى افزايد؛ و هر كس آن را چند روز واگذارد، عقلش تباه شود.
آنچه بر توان ذهن مى افزايد
امام صادق عليه السلام : انار را با پيه آن بخوريد؛ چرا كه معده را مى پالايد و ذهن را افزون مى كند.
سودمند براى پيشگيرى از فراموشى
امام صادق عليه السلام : سه چيز، فراموشى را از ميان مى بَرَد و حافظه را بار مى آورد: قرائت قرآن ، مسواك زدن و روزه گرفتن .
آنچه اعصاب را استحكام مى بخشد
پيامبر خدا(ص) فرمود: به نام خدا طعام را بخوريد، مويز چه نيكو خوراكى است كه اعصاب را استحكام مى بخشد!...
خوردن گوشت گوسفند همراه با شير
امام صادق عليه السلام : هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار آمد، گوشت گوسفند همراه با شير بخورد؛ چرا كه اين خوراك ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بيرون مى بَرَد، تن او را تقويت مى كند و لثه هاى او را نيز استحكام مى دهد.
سودمند براى سردرد
شستن سر با خَطمى
امام صادق عليه السلام : شستن سر با خطمى ، مايه ى ايمنى از سردرد است .
نوشيدن آب نيم گرم (وِلَرم )
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا به هنگام افطار، با حلوايى آغاز مى كرد و بدان ، روزه مى گشود. اگر حلوا نمى يافت ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما؛ و اگر نيز يافت نمى شد، با آب نيم گرم . آن گاه مى فرمود: اين معده و جگر را پاك مى كند و... و سردرد را از ميان مى بَرَد)).
ماليدن روغن بنفشه
امام صادق عليه السلام : چه خوب روغنى است روغن بنفشه ! درد را از سر و چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.
استعمال اَنفيه
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، چون سردرد مى كرد، به روغن كُنجد، انفيه مى كرد.
آنچه مانع ديوانگى مى شود
كوتاه كردن سبيل و ناخن در هر جمعه
امام صادق عليه السلام : در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير و اگر هم چيزى نداشته باشد، آن را (كمى ) بساى ، ديوانگى ، جذام و پيسى به تو نمى رسد.
آبى كه از دهان كودك مى ريزد
امام صادق (ع)- در بيان نعمت هايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است -: امّا آن آبى كه از دهان كودكان مى ريزد، خود، موجب بيرون رفتن رطوبتى است كه اگر در بدن هايشان مى مانْد، در آنان پديده هايى گران رُخ مى داد. چنان كه مى بينيد برخى كسان رطوبت بر آنان غلبه يافته و آنان را به مرز پخمگى ، ديوانگى و آشفته عقلى و بيماريهاى مختلف ديگرى چون : سست اندامى و كَج دهانى و همانند آنها رانده است . از اين روى خداوند، آن رطوبتى را كه در خردسالى از دهان كودكان فرو مى ريزد، زمينه ى سلامت و تندرستى آنان در بزرگسالى قرار داده ، و بدين سان ، بر خلق خويش به آنچه از آن آگاهى نداشته اند، منت نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند، به ايشان لطف كرده است . اگر نعمت هاى خداوند بر خويش را مى شناختند، اين شناخت ، ايشان را از فرو غلتيدن به نافرمانى او باز مى داشت . پس پاكا خدايى كه چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاوران و ناسزاواران ، ارزانى داشته است . او از آنچه بى عقيدگان مى پندارند، بسيار والاتر و فراتر است !
آنچه مانع سست اندامى مى شود
خوردن خرما پس از خوردن ماهى
الكافى - به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از وابسته هاى امام صادق (ع)-: (امام (ع) ) چند خرمايى خواست و خورد. سپس فرمود: ((اشتهايى نداشتم ؛ امّا ماهى خورده بودم )) .
سپس فرمود : ((هر كس در حالى بخوابد كه ماهى خورده و در پى آن ، چند خرما يا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگِ سستْ اندامى بر او غلبه خواهد داشت )).
مفيد براى درمان ترس و وحشت
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از محمد بن مسكان حلبى -: امام صادق (ع) در پاسخ يكى از دوستدارانش كه گفته بود: اى پسر پيامبر خدا! من دخترى دارم و پيوسته نگران و بيدارْخواب اويم و او، شب و روز، در بسيارى از اوقات ، آشفته خاطر است . اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند، عافيت مسئلت فرما، براى آن دختر، دعا كرد و سپس فرمود: ((به او بگو رگزنى كند؛ چرا كه از اين كار، سود خواهد برد)).
اشاره به حكمت نهفته در چشم
امام صادق (ع)- در مناظره با طبيب هندى -: پيشانى ، از مو تهى است ، از آن رو كه محل رسيدن نور به چشمان است ؛ و در آن چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرق فرو ريخته شده از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود، تا بدان وقت كه انسان ، عَرَق خويش را پاك كند، آن سان كه نهرهاى زمين ، آب ها را در خود محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه كه بسنده است از زير آن به چشمان راه گشايد؟
بينى در ميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم ، به دو بخش مساوى قسمت كند.
چشم ، همانند بادام است ، تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت ) از آن بيرون آيد. اگر چشم ، مربّع شكل يا دايره اى بود، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد، نه دارو به همه ى آن مى رسيد، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! اكنون به اين حواسى كه خداوند از ميان همه آفريدگان ، آنها را به انسان اختصاص داد و بدين واسطه ، او را بر ديگران گرامى داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هايى كه فراز مناره است ، در سر انسان قرار گرفته تا قادر به مطالعه ى اشيا باشد و در اندام هاى پايين تر (از قبيل دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان برسد و از پرداختن مستقيم به كار و حركت ، چيزهايى بدانها برسد كه ناتوانش سازد، در آن اثر گذارد و از آن بكاهد. چشم ها در اندام هاى ميانى بدن (چون شكم و پشت ) نيز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى چيزها و نگاهشان به سوى اشيا، دشوار باشد. بدين سان ، از آن رو كه جاى چشم ما هيچ كدام از اين اندام ها نبوده ، عالى ترين جاى حواس ، همان سر است كه خود، به صومعه حواس مى مانَد.
حواس نيز پنج چيز قرار داده شده كه پنج چيز را درك مى كنند تا چيزى از اين محسوسات ، از كف نرود. چشم آفريده شده است تا رنگ ها را درك كند. اگر رنگ ها وجود داشتند و در اين حالت چشمى نبود كه آنها را درك كند، هيچ سودى در آنها متصور نبود.
گوش آفريده شده تا صداها را درك كند. اگر صداها وجود داشتند و گوش ‍ نبود كه آنها را ادراك كند، ديگر هيچ نيازى به آنها نبود و هيچ مقصودى را برآورده نمى ساختند. ديگر حواس نيز چنين اند.
از سويى ديگر نيز همين حقيقت ، صادق است . اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى داشتند، چشم را هيچ خاصّيتى نبود؛ يا اگر گوش ‍ وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى داشتند گوش را هيچ جايگاهى نبود. پس ببين كه چگونه اين حواس و محسوس ها با همديگر اندازه و همسان شده اند و هر حسى را محسوسى است كه بر آن اثر مى گذارد و هر محسوسى را نيز حسى است كه آن را درك مى كند. با وجود اينها چيزهايى همانند نور و هوا، واسطه ى ميان حواس و محسوس ها آفريده شده اند كه حواس ، جز به كمك آنها كامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى كه رنگ را بر چشم آشكار سازد، نبود، چشم نمى توانست رنگ را درك كند و اگر هوايى كه صدا را به گوش برساند، نبود، گوش نيز نمى توانست صدا را درك كند.
پس آيا بر هر كس كه نگاهى درست بيفكند و فكر خويش را به كار گيرد، پوشيده مى ماند كه پديده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با يكديگر، و نيز فراهم شدن چيزهاى ديگر به كمك آنها كامل مى شود و توصيف آنها را گفتم ، مى تواند از چيزى جز هدفدارى و اندازه گيرى از جانب خداى لطيفِ آگاه ، سرچشمه گرفته باشد؟
اى مفضّل ! در زندگى نابينايان و خللى كه در كارشان روى مى دهد، انديشه كن و ببين كه چگونه چنين كسى ، نه جاى گام هاى خويش را مى بيند، نه پيش روى خود را مى بيند، نه ميان رنگ ها تفاوت مى گذارد، نه چشم اندازهاى زيبا و زشت را از هم باز مى شناسد، نه اگر از سويى به او حمله ببرند، گودالى را كه پيش پايش هست ، مى بيند، نه اگر ضربه ى شمشيرى به سويش فرود آيد، دشمن و ضربت او را مى بيند، و نه به انجام دادن كارهايى چون : نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى يابد، تا آن جا كه اگر كارآيى ذهنى وى نبود، به پاره سنگى افتاده بر زمين مى مانست ...
اى مفضّل ! در پلك چشم ، تاءمل كن و بنگر كه چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و چگونه مژه گاه ها به آويخته گاه هاى ريسمان مى مانند و چه سان خداوند، چشم را در درون غار خويش نشانده و پرده موهايى (كه اطراف آن است )، بر آن افكنده است .
پيشگيرى از برخى بيماريهاى چشم
كتاب من لا يحضره الفقيه :
عبدالله بن ابى يعفور به امام صادق (ع) گفت : فدايت شوم ! گفته مى شود هيچ چيز به اندازه تعقيبات ميان طلوع سپيده و طلوع خورشيد، سبب نزول روزى نشده است .
فرمود: ((آرى ؛ امّا تو را از بهتر از اين آگاه سازم : گرفتن سبيل و كوتاه كردن ناخن در روز جمعه . كوتاه كردن ناخن در روز پنج شنبه نيز چشمْدرد را دور مى كند)).
امام صادق عليه السلام : كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پيسى و كورى ، ايمن مى دهد اگر هم نيازى به كوتاه كردن نبود، آنها را بِساى .
امام صادق عليه السلام : سرمه كشيدن در هنگام خواب ، مايه ايمنى از آب (چشم ) است .
امام صادق عليه السلام : هركس با سرمه ى اِثمِد آميخته ناشده با مُشك بخوابد، براى هميشه ، تا زمانى كه بر اين حالت مى خوابد، از آب سياه در امان مى مانَد.
امام صادق عليه السلام : مرد چون روزه بگيرد، چشمانش از جاى خويش ‍ مى رود و چون با شيرينى روزه بگشايد، ديگر بار، چشمانش به جاى خويش باز مى گردد.
مكارم الاخلاق - به نقل از ابوبصير، از امام صادق (ع) -: فراوانى عطسه ، شخص را از پنج چيز، ايمن مى سازد: نخستين آن جذام است ؛ دوم ، بادهاى بدخيمى كه در سر و صورت ، جاى مى گيرد؛ سوم آن كه مايه ايمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن كه از سختى حفره هاى بينى ، مصونيت مى دهد و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو از چشم ، ايمنى مى دهد. فرمود: ((اگر دوست داشتى كه عطسه ات كم شود، با روغن مرزنجوش انفيه كن )).
پرسيدم : چه مقدار؟
فرمود: ((به اندازه يك دانگ ))
راوى مى گويد: اين كار را پنج روز انجام دادم و (عارضه ام ) از ميان رفت .
مفيد براى درمان برخى بيمارى هاى چشم
الكافى - به نقل از جميل بن صالح -: به امام صادق (ع) گفتم : دختر جوانى داريم كه ستاره را به سانِ كهكشان مى بيند.
فرمود: ((خوب ! و گاه نيز آن را به سان يك دانه مى بيند)).
گفتم : چشمش ضعيف شده است .
فرمود: ((آن را به گياه صبر زرد و تلخه (توتيا) و كافور، به سهم هاى برابر، سرمه كن )).
وى را بدان چيزها سرمه كرديم و برايش سودمند افتاد.
الكافى - به نقل از ابن محبوب ، از راوى ديگرى -: مردى كه چشم درد داشت ، بر امام صادق (ع) وارد شد. امام (ع) به او فرمود: ((چرا از اين سه چيز: گياه صبر زرد، كافور و توتيا، غافلى ؟)).
مرد، آن كار را انجام داد و چشم دردِ او از ميان رفت .
طب الائمه (عليهم السلام ):
از عُمر بن توبه ، از پدرش ، درباره ى امام صادق (ع) نقل شد كه مردى نزد آن حضرت از سفيدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هايش اظهار ناراحتى كرد. امام (ع) به او فرمود كه قدرى فُلفُل سفيد و قدرى دار فلفل ، از هر كدام به وزن يك درهم ، و نيز به وزن يك درهم ، نشادر بردارد (سپس فرمود: ) ((همه ى اينها را بساب و غربال كن و در هر چشمى از اين مخلوط، سه ميل سرمه كن و دمى آن را نگه دار كه اذن خداوند (عزوجل ) سفيدى چشم را ريشه كن مى كند، گوشت چشم را تميز مى كند و درد را تسكين مى دهد. پس چشمانت را با آب سرد بشوى و در پِى آن ، با سرمه ى سياه ، سرمه كن )).
امام صادق عليه السلام : بنفشه ، چه نيكو روغنى است ! درد را از سر و از چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.
سرمه كشيدن با سنگ سرمه ى ((اِثْمِد))
امام صادق عليه السلام : عربى باديه نشين كه او را ((قُلَيْبْ)) مى گفتند و آبريزش چشم داشت ، نزد پيامبر (ص) آمد. به او فرمود: ((اى قليب ! مى بينم چشمانت آبريزش دارد. بر تو باد سرمه ى اِثمِد، كه روشنايى چشم است )).
امام صادق عليه السلام : سرمه ى اِثمِد، چشم را جلا مى دهد، موى بر مى روياند و اشك ريزش را مى برد.
امام صادق عليه السلام : سرمه ، مو بر مى روياند، اشك ريزش را مى خشكانَد، آب دهان را گوارا مى سازد و ديده را جلا مى دهد.
امام صادق عليه السلام : سرمه ، مو بر مى روياند، ديده را تيزى مى بخشد، و انسان را بر طولانى ساختن سجده يارى مى رساند.
مسواك زدن
امام صادق عليه السلام : بر شما باد مسواك زدن ؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد.
امام صادق عليه السلام : مسواك زدن ، اشك ريزش را مى برد و ديده را جلا مى دهد.
پوشيدن كفش
امام صادق عليه السلام : كفش ، مايه ى سلامت ديده است .
امام صادق عليه السلام : به پا كردن كفش ، قدرت بينايى را افزون مى كند.
نگريستن به قرآن
امام صادق عليه السلام : هر كس قرآن را از رو بخواند، از بهره بينايى برخوردار است و از گناه پدر و مادرش كاسته مى شود، هر چند كافر باشند.
نگريستن به آسمان آبى و سبزه ها
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: در رنگ آسمان و درستى تدبيرى كه در آن است ، بينديش . اين رنگ ، سازگارترين رنگ با چشم و تقويت كننده ترين رنگ براى آن است ، تا جايى كه يكى از سفارش هاى طبيبان به كسانى كه عارضه اى بدانان رسيده و به بينايى ايشان ضرر رسانده ، اين است كه پيوسته به رنگ سبز و سبزى كه مايل به سياه است ، بنگرند. طبيبان چيره دست ، براى كسانى كه چشمشان خسته است نيز اين نسخه را تجويز كرده اند كه : ((در ظرف سبزى كه پر آب است ، بنگريد)).
نماز شب
امام صادق عليه السلام : نماز شب ، روى را نكو مى سازد، اندوه و غم را مى بَرَد و ديده را جلا مى دهد.
فايده هاى گريه براى كودكان
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! از سودى كه در گريه براى كودكان هست ، آگاه شو و بدان كه در مغز كودكان ، رطوبتى است كه اگر بماند، براى آنان ، رخدادهايى سخت و بيمارى هايى گران (اعم از نابينايى و جز آن ) پديد مى آورد. از اين رو، گريه آن رطوبت را از سرِ آنان روان مى سازد و اين خود تندرستى و سلامتِ چشم را برايشان در پى مى آورد. اكنون ، آيا اين احتمال وجود ندارد كه كودك ، از گريه سود ببرد و پدر و مادرش ، اين را ندانند و در تلاش پيگير باشند كه او را ساكت كنند و خواسته هاى وى را بر آورند تا گريه نكند، در حالى كه نمى دانند گريه ، برايش كارآمدتر و خوشْ فرجام است ؟
گوش اشاره به حكمت نهفته در آن
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر- : اى مفضل ! بينديش ... كه چرا درونِ گوش ، به سان يك زندان پيچ در پيچ است ؟ مگر جز براى آن است كه صدا در آن ، پياپى روان شود و سرانجام ، به شنوايى برسد، و نيز براى آن كه شتاب باد را در هم شكند و به گوش ، صدمه نرساند.
حكمت موجود در مايع گوش
امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى -... گوش ها را تلخ قرار داد؛ و اگر اين نبود، جنبندگان بر آن هجوم مى بردند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق عليه السلام : خداوند، از سر منت ، بر آدمى در گوش وى ، تلخى قرار داد؛ و اگر اين نبود، جنبندگان بدان در مى آمدند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق عليه السلام : خداوند (عزوجل ) گوش ها را تلخ قرار داد تا هر چه بدان در مى آيد، بميرد؛ و اگر اين نبود، حشراتِ(خزنده ) آدمى زاده را مى كشتند.
اشاره به حكمت نهفته در بينى
امام صادق عليه السلام : سوراخ بينى ، در پايين آن قرار داده شده است تا بيمارى (عفونت )هايى كه از مغز فرود مى آيد، از آن پايين بيايد و بوها از آن بالا برود و به مشام برسد، در حالى كه اگر اين سوراخ در بالاى بينى بود، نه بيمارى اى از آن به زير مى آمد و نه بويى را حس مى كرد.
امام صادق عليه السلام : خداوند - تبارك و تعالى - در سوراخ ‌هاى بينى ، آب (مخاط) قرار داد تا به كمك آن ، نفس ، بالا و پايين برود و شخص ، بوى خوش را از بد، باز شناسد.
امام صادق عليه السلام : خداوند (عزوجل ) بينى را سرد و مخاطى قرار داد تا هيچ دردى را در سر، فرو مگذارد، مگر اين كه بيرونش آورد؛ و اگر اين نبود، مغز سنگين ، مى شد و كِرم مى افتاد.
اشاره به حكمت نهفته در حنجره
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! در صدا و كلام فراهم بودن ابزارهاى آن در انسان ، فراوان انديشه كن . حنجره ، همانند لوله اى براى بيرون آمدن صداست و زبان ، لب ها و دندان ها، براى شكل گرفتن حروف و آواها. مگر نمى بينى هر كس دندان هايش بيفتد، نمى تواند ((سين )) را درست ادا كند و هر كس داراى لب نباشد نمى تواند ((راء)) را به فصاحت ، ادا كند؟
همانندترين چيز به اين پديده ، يك سر سُرناى بزرگ است . حنجره به نىِ آن مى ماند. ريه ، همانند آن انبانى است كه دميدن را انجام مى دهد تا هوا به نِى در آيد، اندام هايى هم كه بر ريه فشار مى آورند تا صدا (از حنجره ) بيرون آيد، همانند آن انگشت هايى است كه انبان را مى فِشُرد تا هوا در نِى درآيد و لب ها و دندان هايى هم كه صدا را به حروف و آواها بدل كنند، به انگشت هايى مى مانند كه در دهانه ى نِى حركت مى كنند تا از ناى نى ، آهنگ بسازند. البته ، هر چند در دلالت و تعريف ، مخرج صدا را به اين سُرنا تشبيه كنند، امّا در حقيقت ، اين سُرناست كه بايد به مخرج صدا تشبيه شود.
اكنون تو را از آواهايى كه براى ساخت كلام و ايجاد حروف در اندام هست ، آگاه ساختم ؛ امّا در اين اندام ها، افزون بر آنچه يادآور شدم ، منافعى ديگر نيز هست :
حنجره ، جايى است كه اين نسيم ، از آن به سوى ريه راه مى گشايد تا با تنفّس ‍ دايمى - كه اگر اندكى متوقف شود، انسان مى ميرد - قلب را باد بزند و خُنَكش گردانَد.
با زبان ، مزه ها احساس مى شود و انسان ، مى تواند آنها را از هم باز شناسد و هر يك را به تنهايى تشخيص دهد: شيرين را از تلخ ، تُرش را از مَلَس ، شور را از گوارا، و خوش مزه را از بدمزه ؛ افزون بر اين كه همين اندام ، بر فرو بردن آسان خوردنى ها و نوشيدنى ها يارى مى رساند.
دندان ها، غذا را مى جَوَند تا نرم شود و گوارش آن آسان گردد. دندان ها با وجود اين ، تكيه گاهى براى لب هايند كه از درون دهان ، آنها را نگه مى دارد و تقويت مى كند. گواه ، آن كه مى بينى كسى كه دندان هايش ريخته لب هايش ‍ نيز افتاده و حركت آنها نا به سامان است .
با لب ها نوشيدنى مكيده مى شود تا آنچه از نوشيدنى ها به درون مى رسد، به اندازه و سنجيده باشد؛ نه يك باره به درون فرو ريزد و شخص از آن گلوگير گردد يا درون را بيازارد. دو لب ، افزون بر اين ، به دو لنگه ى درِ هماهنگ مى مانند كه بر روى دهان ، بسته مى شوند و انسان ، هرگاه بخواهد، آنها را باز مى كند و هر گاه بخواهد، مى بندد.
در آنچه از اين حقايق وصف كرديم ، اين نكته روشن مى شود كه هر يك از اين اندام ها، به گونه اى ويژه عمل مى كنند و هر يك ، منافعى چند دارند، آن سان كه يك ابزار، به چند كار مى آيد؛ همانند تيشه كه هم در نجارى از آن استفاده شود، هم در كندن و هم در ديگر كارها....
اى مفضّل ! چه كسى در حلق ، دو روزن قرار داده است : يكى براى خروج صدا - و اين ، همان حلقوم (ناى ) است كه به ريه مى پيوندد - و ديگرى براى گذر غذا - و اين مِرى است كه به معده مى پيوندد و غذا را بدان مى رساند -، و (چه كسى ) بر حلقوم ، سرپوشى قرار داده است (زبان كوچك )، تا نگذارد غذا به ريه برسد و (شخص را) بكشد؟
چه كسى ريه را خُنك كننده ى سستى ناپذير و بى توقف قلب ، قرار داده است تا نگذارد حرارت در قلب ، جاى گيرد و به نابودى بينجامد؟
اشاره به حكمت نهفته در شُش ها
امام صادق (ع)- به طبيب هندى -: قلب به شكل ميوه ى صنوبر است ؛ زيرا وارونه است . يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده است تا لابه لاى ريه برود و با سردى آن خُنك شود، مبادا كه مغز از گرماى آن بسوزد.



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
ريه ، دو پاره قرار داده شده است تا قلب ، در لابه لاى فشارگاه هاى آن قرار گيرد و با حركت آن ، خُنك شود.
امام صادق عليه السلام : عقل از قلب است ، اندوه از جگر، نَفَس از ريه .
سودمند براى درمان برخى بيمارى هاى بينى و حنجره
امام صادق عليه السلام : براى گلودرد، چيزى همانند شورباى شير نيافته ايم .
فوايد زكام
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، زكام را درمان نمى كرد و مى فرمود: ((هيچ كس نيست كه رگى از جذام در او نباشد؛ و چون زكام به شخص برسد، اين رگ را در هم مى كوبد)).
سودمند براى درمان زكام
امام صادق عليه السلام : پنبه اى را به روغن بنفشه آغشته مى كنى و به هنگام خفتن در نشيمنگاهت مى گذارى . به خواست خداوند، براى زكام ، سودمند است .
طب الائمه (عليهم السلام)-به نقل از ابراهيم بن ابى يحيى ، از امام صادق (ع) -: از زكام نزد امام (ع) اظهار ناراحتى كردم . فرمود: ((پديده اى از پديده هاى خداوند، و سربازى از سربازان خداست كه خداوند، آن را به پيكار با بيمارانى در تن تو برانگيخته ، تا آن را از جاى بركَنَد. پس چون آن را از ميان بركَند، بر تو باد.
پياز
الكافى - به نقل از محمد بن عبدالله بن محمد جعفى -: امام صادق (ع) از پياز ياد كرد و فرمود: (( بوى دهان را خوش مى سازد، بلغم را مى برد و بر توان جنسى مى افزايد.))
حوك
امام صادق عليه السلام :
حَوْك (بادروج )، سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن هشت ويژگى است : گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد؛ آروغ را خوشبو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ اشتها آور است ....
تره
الكافى - به نقل از فرات بن احنف -: از امام صادق (ع) درباره ى تَره پرسيدند. فرمود: ((بخور؛ چرا كه در آن چهار ويژگى است : بوى دهان را خوش ‍ مى سازد...))
مشكك
امام صادق عليه السلام : مُشكك را لا به لاى دندان هاى خويش كنيد؛ چرا كه دهان را خوش بو مى كند و بر توان همبسترى مى افزايد.
آويشن و نمك
مكارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: ((چهار چيز است كه ديده را جلا مى دهد و سود دارد و زيانى نمى آورد.
درباره آنها از او پرسيدند.
فرمود: ((آويشن و نمك كه چون در كنار هم قرار گيرند (مخلوط شوند) بادها را از دل برون مى رانند، انسداد را مى گشايند، بلغم را مى سوزانند، آب را (در بدن ) به جريان در مى آورند، بوى دهان را خوش مى سازند: معده را نرمى مى دهند، بوهاى بد را از دهان ببرند و آلت را سفتى مى بخشند)).
سرمه كشيدن
امام صادق عليه السلام : سرمه كشيدن ، دهان را تَر و تازه مى كند.
امام صادق عليه السلام : سرمه كشيدن در هنگام شب ، دهان را خوش بو مى كند و منفعت آن تا چهل روز، استمرار مى يابد.
مكارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: ((بر شما باد سرمه ، كه دهان را خوش بو مى كند؛ و بر شما باد مسواك ، كه ديده را جلا مى دهد)).
(راوى ) پرسيد: چگونه ؟
فرمود: ((زيرا چون مسواك زند، بلغم فرو نشيند و در پى آن ، ديده ، جلا يابد؛ و چون سرمه كشد، بلغم برود و دهان ، خوش بو شود)).
امام صادق عليه السلام : سرمه ، مو را مى روياند، اشك ريزش را مى خشكاند، آب دهان را گوارا مى سازد و ديده را جلا مى دهد.
خضاب كردن
امام صادق عليه السلام : حنا كردن ، بدبويى عَرَق را از ميان مى بَرَد، و بر طراوت و تازگى چهره مى افزايد، بوى دهان را خوش مى سازد و فرزند را نكو مى كند.
آب نيم گرم (وِلَِرم )
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا به هنگام افطار با حلوايى آغاز مى كرد و بدان روزه مى گشود. اگر حلوا نمى يافت با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما و اگر اين نيز يافت نمى شد با آب نيم گرم . آن گاه مى فرمود: و ((معده و جگر را پاك مى كند، دهان را خوش بو مى سازد و دندان ها را تقويت مى كند...)).
آنچه دهان و لثه را استحكام مى بخشد
سركه ى شراب
امام صادق (ع)- هنگامى كه نزد ايشان از سركه ى شراب ياد شد -: آن ، جنبندگان شكم را مى كُشد و دهان را استحكام مى دهد.
امام صادق عليه السلام : سركه ى شراب ، لثه را تقويت مى كند، جنبندگان شكم را مى كُشد و عقل را نيز نيرو مى بخشد.
پياز
امام صادق عليه السلام : پياز بخوريد، چرا كه سه ويژگى دارد: بوى دهان را خوش مى سازد، لثه را نيرو مى بخشد، و آب و توان آميزش را افزون مى كند.
آنچه دندان ها را تقويت مى كند
شانه زدن
امام صادق عليه السلام : شانه زدن ريش ، دندان ها را استحكام مى بخشد.
امام صادق عليه السلام : شانه كردن موى سر، بلغم را از ميان مى بَرَد، شانه زدن ابروها، ايمنى از جذام است و شانه زدن موى گونه ها، دندان ها را استحكام مى دهد.
برخى از عوامل بيمارى هاى دهان و دندان
امام صادق عليه السلام : از مسواك زدن در حمام ، حذر كن ؛ چرا كه وباى دندان ها را در پى مى آورد.
آنچه براى درمان دندان درد سودمند است
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از محمد بن ابى نصر، از پدرش ، از امام صادق (ع) -: نزد امام (ع) از ناآرامى سر و دندان هايم و از دردى شديد در چشم هايم - تا جايى كه صورتم در اثر آن ورم كرده بود - اظهار ناراحتى كردم .
فرمود: ((بر تو باد اين كاسنى . آن را بِفشُر و آبش را بگير و از اين شكر طَبَرزَد، به مقدار فراوان ، بر آن بريز، چرا كه درد را تسكين مى دهد و ضرر آن را دفع مى كند))
من به خانه ى خود رفتم و همان شب ، پيش از آنكه بخوابم ، اين دارو را ساختم و خوردم و بر آن خوابيدم . صبح كه شد، به حمد و منت الهى بهبود يافته بودم .
سودمند براى درمان و رفع بوى بد دهان
امام صادق عليه السلام :: مسواك زدن ، ديده را جلا مى دهد و سرمه ، بوى بد دهان را مى برد.
دستگاه گوارش - اشاره به حكمت نهفته در دستگاه گوارش
امام صادق (ع)- خطاب به طبيب هندى -: كبد، قوسدار است تا معده را سنگينى كند و به تمامى بر روى آن قرار گيرد و آن را بفشُرد و در نتيجه ، بخارى كه در آن هست ، بيرون رود.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر-: اى مفضّل ! در همه ى اندام هاى بدن و در اين حقيقت بينديش كه چگونه هر كدام از آنها براى هدفى سامان يافته اند:... دهان را براى غذا خوردن ، معده را براى هضم كردن ، جگر را براى افشُره ساختن ، گذرها براى برون شدِ پس مانده ها، و روده ها براى انتقال آنها...
چه كسى معده را درشت و سخت قرار داده و آن را بر گوارش غذاهاى ديرْهضم ، توانمند ساخته است ؟ و چه كسى جگر را نازك و نرم قرار داده است تا غذاى ناب و نرم را پذيرا شود و گوارشى كه دقيق تر و حساس تر از كار معده است ، انجام دهد؟ آيا به گمان تو در هيچ كدام از اينها، اهمال و به خود واگذاشتگى پذيرفته است ؟ نه ، هرگز! بلكه اينها همه تدبيرى است از سوى مدبرى حكيم ، توانا و آگاه به چيزها، پيش از اين كه آنها را بيافريند، هيچ چيز او را ناتوان نسازد، و همو لطيف و خبير است ...
خداوند، مخرج انسان را در پوشيده ترين جاى بدن او قرار داده ، نه برآمده شسته از جلو، و نه برجسته از عقب ؛ بلكه نهفته در جايى بسته پوشيده و پنهان از بدن جايى كه در آن دو سر ران به هم مى رسند؛ و سرين ها با گوشتى كه در آن هاست بر آن پرده افكنده و آن را مى پوشاند و چون انسان را به قضاى حاجت نياز افتد و آن سان بنشيند، آن مخرج براى بيرون دادن فضولات آماده مى شود. آفرين بر خدايى كه منت هايش پى در پى رسيده و نعمت هايش از شمار بيرون است !...
در آب دهان و سودى كه در آن است ، تاءمل كن . آن به گونه اى آفريده شده كه پيوسته در دهان جريان داشته باشد تا حلق و زبان كوچك را تَر بدارد و نگذارد خشك شوند؛ چه اين جاى هاى اگر بدين (گونه ) واگذاشته شوند، نابودى انسان را در بر دارند، افزون بر اين كه اگر در دهان ، رطوبتى نبود كه در غذاها نفوذ كند، انسان نمى توانست هيچ غذايى را مزه كند و گواراتر را بيابد. تجربه ، بر اين حقيقت ، گواهى مى دهد...
بدان كه رطوبت ، مَركب رَهوار غذاست و قدرى از اين تَرى در جايى ديگر از صفرا نيز جريان مى يابد و اين خود تندرستى كامل انسان را ميسّر مى سازد، در حالى كه اگر صفرا خشك شود، انسان نابود مى شود...
بدان كه در بدن انسان ، چهار نيرو وجود دارد: نيروى جذب كننده كه غذا را مى پذيرد و به معده مى رساند؛ نيروى نگه دارنده كه غذا را حبس مى كند تا طبيعت ، اثر خود را در آن بگذارد؛ نيروى گوارش كه غذا را مى پرورد و افشره ى آن را بيرون مى كشد و در بدن مى پراكند؛ و نيروى دفع كننده كه فضولات پس مانده را پس از اين كه نيروى گوارش كننده ، نياز خود را از آنها بر مى گيرد، بيرون مى راند.
در سامان يافتگى اين نيروهاى چهار گانه در بدن ، در عملكرد آنها و به اندازه بودن آنها با نيازى كه بدانها هست و هدفى كه از وجود شان هست و سرانجام ، در تدبير و حكمتى كه در اين همه هست ، بينديش ، اگر آن نيروى جذب كننده نبود، چگونه انسان در جستجوى غذايى كه مايه ى برپايى جسم است . به راه مى افتاد؟ اگر نيروى نگهدارنده نبود، چگونه غذا در درون مى ماند تا معده آن را هضم كند؟ اگر نيروى گوارش نبود، چگونه غذا پخته مى شد تا افشره اى كه خوراك بدن را تاءمين مى كند و رخنه گاه هاى آن را پُر مى كند، از آن بيرون كشيده شود؟ و اگر آن نيروى دفع كننده نبود، چگونه فضولات كه هاضمه بر جاى مى گذارَد، يك به يك ، از بدن رانده و بيرون فرستاده مى شد؟
اكنون مگر نمى بينى كه چگونه خداوند به صُنع دقيق خود و حُسن تقدير خويش ، اين نيروها را به خدمت بدن انسان و انجام دادن آنچه درستى اش ‍ در آن است گمارد؟ در اين باره ، برايت مثالى مى آورم . جسم انسان ، سراى پادشاهى را مى مانَد كه در آن ، خدمتگزاران ، غلامانِ سبك پاى و سرگماشتگانى هستند و كار سراى را بر عهده دارند: يكى ، نيازمنديهاى خدمتگزاران را فراهم مى آورد و در اختيارشان مى نهد، يكى آنچه را آمده است ، تحويل مى گيرد و براى فراورده شدن و آماده شدن به انبار مى سپرد، ديگرى آن را آماده و پرورده مى سازد و مى پراكند؛ و ديگرى ، آلودگى را از خانه مى پالايد و بيرون مى برد. در اين جا نيز، آفريدگار حكيم و پروردگار جهان و جهانيان ، همان پادشاه است . پيكر انسان ، آن سراى است خدمتگزاران ، اندام هاى بدن اند، و سرگماشتگان نيز همان چهار نيرو هستند.
شايد گمان كنى آنچه درباره ى اين چهار نيرو و عملكرد آنها پس از بيان كلى درباره شان آورده ام ، زيادت و افزونى است ؛ امّا نه آنچه گفتم ، بر سياق آن چيزى است كه در كتاب هاى پزشكان آمده ، و نه سخن ما در اين باره به سان سخن آنان است ؛ چه آنها اين آگاهى را به عنوان چيزهايى كه در فن طبابت و تندرستى بدان نياز است ، يادآور شده اند و ما آنها را به عنوان آنچه در درستى دين و شفاى دل ها از گمراهى بدان نياز مى افتد، يادآور شده ايم همانند آن تدبير و حكمتى كه در كار بدن است و آن را به توصيفى فراگير و حكايتى آشنا، باز گفتم ...
اى مفضّل ! در طلوع و غروب خورشيد، بينديش كه جا به جايى روز و شب را سامان مى دهد...؛ چه اگر غروب نبود، مردم آرام و قرار نداشتند، در حالى كه آنان را به آرامش و راحتى ، نيازى فراوان است تا بدن هايشان بياسايد، حواسشان جمع شود، دستگاه گوارش ، به كار گوارش غذا برانگيخته گردد، و غذا به اندام ها راه بگشايد.
امام صادق (ع)- در روايتى از ايشان - : سپس در آدم ، نور، آتش ، باد و آب را به جريان انداخت . انسان ، به نور ديد و انديشيد و فهميد، و به آتش خورد و نوشيد. اگر در معده آتش نبود، معده غذا را نرم نمى كرد؛ اگر در درون آدميزاد بادى نبود كه آتش معده را شعله ور سازد، آن آتش بر نمى افروخت ؛ و اگر درون آدميزاده آبى نبود كه زبانه هاى آتش معده را فرو نشاند، آن آتش درون آدمى را يكسره مى سوزاند.
سلامت دستگاه گوارش
امام صادق عليه السلام : معده خانه ى درد است و پرهيز، يگانه درمان .
سودمند براى گوارش
خرما
الكافى - به نقل از ابوعمرو، از مردى از امام صادق (ع) -: ((بهترين خرماى شما، خرماى بَرنى است ؛ دردها را مى برد و خود، بيمارى نمى زايد، خستگى را مى زدايد و زيانى در بر ندارد، بلغم را از ميان مى برد و با هر خرمايى خوبى اى همراه است )).
در روايتى ديگر است كه فرمود: (( (خرما) گوارا و سبك مى كند و خستگى را مى بَرَد و سير مى كند)).
سويق
امام صادق عليه السلام : سويق (قاووت گندم يا جو)، كلّه پاچه را هضم مى كند.
به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن
امام صادق عليه السلام : به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن ، بدن را چاق مى كند، غذا را گوارا مى سازد و درد را (از درون انسان ) بيرون مى كند.
عوامل پالايش و تقويت معده
سيب
امام صادق عليه السلام : سيب پالاينده و خوش بو كننده معده است .
انار
امام صادق عليه السلام : انار مَلَس را با پيه آن بخوريد؛ چرا كه معده را پاك مى كند.
طب الائمه (عليهم السلام)-به نقل از حارث بن مغيره - از سنگينى اى كه در قلبم احساس مى كردم و از بدگوارى و سوء هاضمه اى كه داشتم ، نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى كردم . فرمود: ((از اين انار شيرين ميل كن و آن را با پيه اش بخور چرا كه معده را كاملا پاك مى كند، بدگوارى را درمان مى سازد، غذا را هضم مى كند و در درون بدن ، تسبيح مى گويد)).
گلابى
امام صادق عليه السلام : گلابى معده را مى پالايد و تقويت مى كند و با بِه ، همگون است . خوردنش روى غذا سودمندتر است تا چاشت ناخورده . هر كس هم كه احساس سنگينى مى كند، از آن (بر روى غذا) بخورد.
بِه
امام صادق عليه السلام : بر تو باد خوردن بِه شيرين با دانه هايش ؛ چرا كه قلب ضعيف را تقويت مى كند، معده را مى پالايد و معده را پاك مى سازد.
امام صادق عليه السلام : بِه ، معده را گشايش مى دهد، دل را استحكام مى بخشد و خداوند، هيچ پيامبرى را مبعوث نفرمود، مگر آن كه بِه نيز خورده است .
باقلا
امام صادق عليه السلام : باقلا را با پوستش بخوريد؛ چرا كه معده را پاك مى كند.
حَزا
امام صادق عليه السلام : حزا به همراه آب سرد، براى معده سودمند است .
(حَزا، گياهى است شبيه كرفس ، در فارسى آن را دينارويه مى گويند. مزه ى تلخى دارد).
موجبات زيان معده
بدگوارى
امام صادق عليه السلام : هر دردى از بدگوارى (سنگين خوارى است )، مگر تب ، كه به خودى خود به بدن در مى آيد.
نوشيدن آب سرد و فقاع در حمام
امام صادق عليه السلام : از نوشيدن آب سرد و فقاع در حمّام ، حذر كن ؛ چرا كه معده را تباه مى كند.
سودمند براى برخى دردهاى شكم
گلابى
امام صادق عليه السلام : گلابى بخوريد، كه به اذن خداوند (عزوجل ) دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد.
برنج و سماق
الكافى - به نقل از عمران -: امام صادق (ع) شكم درد داشت . فرمود براى او برنج بپزند و بر آن ، سماق بيفزايند. آن گاه ، آن را خورد و بهبود يافت .
تنقيه كردن
امام صادق عليه السلام : تنقيه كردن ، نوعى درمان است گفته اند كه شكم را بزرگ مى كند، در حالى كه مردان صالحى اين كار را انجام داده اند.
آرد برنج
المحاسن - به نقل از محمد بن مروان -: نزد امام صادق (ع) بودم . ايشان شكم درد(اسهال ) سختى داشت . شامگاهان ، در حالى كه بسيار بر حال ايشان نگران بودم ، از نزد وى رفتم . فردا روز، نزد ايشان بازگشتم و ديدم دردى كه داشته ، فرو نشسته است . گفتم : فدايت شوم ! شامگاه ديروز كه از تو جدا شدم ، آن چنان بيمار بودى ؟!
فرمود: ((گفتم قدرى برنج آوردند، شستند، خشك كردند و آسياب كردند. سپس از آن دارويى (سفوفى ) ساختم (و خوردم ) و شكمم ، بند آمد)).
الكافى - به نقل از خالد بن نجيح -: از شكم درد، نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود: ((قدرى برنج بگير، آن را بشوى و در سايه ، خشك كن . سپس آن را آسياب كن و در هر صبحگاه ، به اندازه يك كف دست از آن بردار)).
اسحاق جريرى بدين حديث افزوده است : ((آن را در آبى به وزن يك اوقيه بجوشان و آن گاه بخور)).
امام صادق عليه السلام : سخت بيمار شدم و در ابن بيمارى به شكم درد گرفتار آمدم و تنم تحليل رفت . گفتم كه قدرى برنج در آب جوشاندند و از آن آشى ساخته شد و من ، از آن استفاده مى كردم . پس (نيروى ) تنم به من برگشت .
نان برنج
امام صادق عليه السلام : به كسى كه شكم درد دارد، نان برنج بدهيد، چرا كه هيچ چيز، سودمندتر از آن به شكم چنين بيمارى در نيامده است . آن ، معده را پاك مى كند و درد را به كلى از بدن بيرون مى كشد.
آرد گاوَرس
الكافى - به نقل از عبدالرحمان بن كثير -: در مدينه بيمار شدم و به اسهال ، گرفتار آمدم . امام صادق (ع) برايم گاوَرس نسخه كرد و مرا فرمود كه آرد گاورس بگيرم و با آب زيره بخورم . اين كار را كردم و اسهالم متوقف شد و بهبود يافتم .
مفيد براى درمان بواسير
الكافى - به نقل از فرات بن اَحنَف - از امام صادق (ع) درباره ى تره پرسيدند. فرمود: ((آن را بخور؛ چرا كه در آن ، چهار ويژگى است : بوى بد دهان را خوش مى سازد؛ بادها را (از بدن ) مى راند؛ بواسير را ريشه كن مى كند، و براى كسى كه بر (خوردن ) آن مداومت ورزد، مايه ى ايمنى از جذام است )).
زردك
امام صادق عليه السلام : زردك ، مايه ى ايمنى از قولنج و بواسير و توان نزديكى را تقويت مى كند.
برنج
امام صادق عليه السلام : برنج ، خوب خوراكى است ! روده ها را فراخ مى كند و بواسير را ريشه كن مى سازد. ما بر مردم عراق غبطه مى خوريم كه برنج و خرما خرك مى خورند. اين دو، روده ها را فراخ مى كنند و بواسير را ريشه كن مى سازند.
سنجد
امام صادق عليه السلام : سنجد... كليه ها را گرم مى كند، معده را پاك مى سازد و مايه ى ايمنى از بواسير و تنگدستى است .
طهارت گرفتن با آب سرد
امام صادق عليه السلام : طهارت گرفتن با آب سرد، بواسير را از ميان مى برد.
فصد (رگزنى )
مكارم الاخلاق - به نقل از محسن وشّاء -: نزد امام صادق (ع) از درد كبد اظهار ناراحتى كردم . امام (ع) رگزنى را خواست و او پاى مرا رگ زد. همچنين فرمود: ((براى درد پهلو، آبِ زيره كوهى بنوشيد)).
سياه دانه
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از عبدالرحمان بن جَهم - : ذريح محاربى ، نزد امام صادق (ع) اظهار كرد كه شكم وى غُرغُر مى كند. امام پرسيد: ((آيا درد هم دارى ؟)) گفت : آرى .
فرمود: ((چرا براى درمان آن از سياه دانه و عسل ، بهره نمى جويى ؟))
سركه ى شراب
امام صادق عليه السلام : سركه ى شراب ، جنبندگان شكم را مى كُشد.
خرما خوردن پيش از خواب
امام صادق عليه السلام : هر كس به هنگام خواب ، هفت خرماى عجوه بخورد، خرما كرم هاى شكم او را مى كشد.
آب درمانى
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، به هنگام روزه گشودن ، با حلوا افطار مى كرد. اگر حلوا نبود، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما، و اگر آن نيز نبود، با آب خالى . مى فرمود: ((آب معده و كبد را تميز مى كند، دهان را خوشبو مى كند، دندان ها را محكم مى سازد، چشم را قوت مى دهد و ديده را جلا مى بخشد، گناهان را از انسان مى شويد، رگ هاى برآشفته و تلخه ى تحريك شده را فرو مى نشاند، بلغم را از بين مى برد، حرارت را از معده بر مى دارد، و سردرد را نيز از ميان مى برد)).
سودمند براى درمان بى اشتهايى
پنير
امام صادق عليه السلام : چه نيكو لقمه اى است پنير! دهان را تَر و تازه مى كند، بوى دهان را خوش مى سازد، غذاى پيشين را هضم مى كند. و براى غذاى بعد اشتها را باز مى كند.
حوك
امام صادق عليه السلام : حوك ، سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن هشت ويژگى است : هضم كنند است ، گرفتگى عروق و مجارى را مى گشايد، آروغ را خوشبو مى سازد، دهان را بوى خوش مى بخشد، اشتها آور است و درد را از (بدن ) بيرون ، مى كشد.
نشانه هاى بيمارى هاى خون
امام صادق عليه السلام : خون و جوش آمدنش ، سه نشانه دارد: جوشى كه از اندام بر آيد، خارش و حركت جنبندگان .
سودمند براى درمان بيمارى هاى خون
امام صادق عليه السلام : هنگامى كه خون كسى از خدمتگزارانش جوش ‍ مى آمد، به وى مى فرمود: - قدرى سويق عدس بخور؛ چرا كه جوشش ‍ خون را آرام مى كند و حرارت بدن را فرو مى نشاند.
امام صادق عليه السلام : بر شما باد كاهو؛ چرا كه خون را تصفيه مى كند.
خوردن انار پس از حجامت
مكارم الاخلاق - به نقل از زيد شحّام - : نزد امام صادق (ع) بودم كه حجامتگرى را طلبيد پس به او فرمود: ((ابزارهاى حجامت خود را بشوى و بياويز.))
آن گاه انارى طلبيد و خورد. چون حجامت را به پايان برد، انار ديگرى طلبيد و خورد و فرمود: ((اين صفرا را فرو مى نشاند.))
آنچه خون تازه توليد مى كند
الف - باقلا
امام صادق عليه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند.
سودمند براى درمان درد طحال
امام صادق عليه السلام : درباره امام باقر (ع): مردى از دوستان وى ، نزد او از درد طحال اظهار ناراحتى كرد، در حالى كه پيش تر هر درمانى را براى اين درد به كار بسته بود، اما هر روز بر درد وى افزوده مى شد تا جايى كه در آستانه ى مرگ قرار گرفته بود.
(امام باقر (ع) به او فرمود: ((با سكه اى نقره ، قدرى تَره بخر و آن را در روغن عربى ، كاملا بجوشان و هر كس را كه چنين دردى دارد سه روز از اين بخوران ؛ چرا كه اگر چنين كند به خواست خداوند بهبود خواهد يافت .))
ماليدن روغن به بدن
الف - خواص چرب كردن پوست
امام صادق عليه السلام : روغن بدى را از ميان مى برد.
ب - چرب كردن با روغن بنفشه
امام صادق عليه السلام : بنفشه ، مهتر همه ى روغنهاى شماست .
امام صادق عليه السلام : حكايت بنفشه در ميان روغن ها، حكايت ما در ميان مردم است .
امام صادق عليه السلام : برترى بنفشه بر ديگر روغن ها به سان برترى اسلام بر ديگر اديان است . بنفشه ، خوب روغنى است ! درد را از سر و چشمان مى برد.
ج - استفاده از روغن بان
امام صادق عليه السلام : خوب روغنى است روغن بان !
امام صادق عليه السلام : بان روغن مردانه است . چه خوب روغنى است بان ! اما من از خَلوق خوشم مى آيد.
د - استفاده از خيرى
امام صادق عليه السلام : از روغن بنفشه نام برد و آن را ستود و سپس فرمود -: خيرى ، نرم و لطيف است .
استفاده از خطمى
امام صادق عليه السلام : شستن سر با خطمى ، مايه ى شادابى است .



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
امام صادق عليه السلام : شادابى در ده چيز است : ... و شستن سر با خطمى در حمام و غير آن .
خضاب كردن
امام صادق عليه السلام : حنا كردن در پى نوره كشيدن ، مايه ى ايمنى از جذام و پيسى است .
آغاز كردن غذا با نمك
امام صادق عليه السلام : بر شما باد آن دو سفيد: نان و نمك ... كه ايمنى از جذام و پيسى و ديوانگى ، در نمك است .
نوشيدن سويق با روغن زيتون
امام صادق عليه السلام : نوشيدن (سويقى ) كه با روغن زيتون فراهم آمده باشد، گوشت را مى روياند، استخوان را استحكام مى بخشد، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد.
سنجد
امام صادق عليه السلام : سنجد، گوشتش گوشت مى روياند، هسته اش استخوان را رشد مى دهد، پوستش پوست را مى پرورد... رگ جذام را به كلى از ميان مى برد.
گياه انيسون و گردو
امام صادق عليه السلام : چهار چيز چشم را جلا مى دهد، سودمند است و هيچ زيانى ندارد.
درباره آنها از امام پرسيدند. فرمود: ((آويشن و نمك ، وقتى باهم باشند، و انيسون و گردو، وقتى با هم باشند.))
به آن حضرت گفتند: اين چهار چيز وقتى با هم باشند، به چه كار مى آيند؟ فرمود: ((نانخواه و گردو، بواسير را مى سوزانند، باد را دور مى كنند و رنگ پوست را زيبا مى سازند...))
پياز
امام صادق عليه السلام : پياز، دهان را خوشبو مى كند، پشت را قوى مى سازد و پوست را نرمى مى دهد.
گياه سنا
امام صادق عليه السلام : اگر مردم مى دانستند گياه سنا چه خواصى دارد، ارزش ‍ هر مثقال آن را به اندازه دو مثقال طلا مى رساندند. هان ! بدانيد كه اين گياه ، مايه ايمنى يافتن از بَهَك ، پيسى ، جذام ، ديوانگى ، فلج و لقوه است . بايد آن را با كشمش سرخ و بدون هسته ، همراه با مقدارى برابر از هليله ى كابلى ، زرد و سياه و به صورت ناشتا، به اندازه سه درهم ، مصرف كرد و هنگامى كه به بستر خواب مى روى نيز، همين اندازه مصرف كن ، كه اين ، مهتر همه ى داروهاست .
مكارم الاخلاق :
از امام صادق (ع) روايت شده كه مردى در حضور ايشان از خارش (كهير)، اظهار ناراحتى كرد. امام (ع) فرمود: ((سه بار در هر دو پا، در فاصله ى ميان پِى پا و استخوان قوزك ، حجامت كن )).
آن مرد، اين كار را انجام داد و خارش بدن وى از ميان رفت .
مردى ديگر نيز اظهار ناراحتى كرد.
امام (ع) فرمود: ((در پىِ پا (يكى از پاها يا هر دو پا ) سه بار حجامت كن كه به خواست خداوند، بهبود يابى )).
تاءثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست
امام صادق عليه السلام : هر كس پيش از نماز صبح و پيش از آنكه با كسى سخن بگويد، هفت بار بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم خداوند، هفتاد گونه بلا را از او دور كند، و هر كس اين (ذكر) را پس از نماز مغرب و پيش از آنكه با كسى سخن بگويد، بر زبان آورد، هفتاد گونه بلا را كه كمترين آنها جذام و پيسى است ، از او دور كند.
عوامل بيمارى هاى پوستى
به جوش آمدن خون
امام صادق عليه السلام : خون و جوش آمدنش سه نشانه دارد: جوشى كه از اندام بر آيد، خارش (كهير) و حركت جنبندگان (مورمور شدن بدن ).
عوامل ابتلا به جذام
خوردن تره تيزك به هنگام شب
امام صادق عليه السلام : هر كس شب هنگام ، تره تيزك بخورد، رگ جذام به بينى او حمله كند چون شب بخوابد، خون دماغ شود.
خوردن شلغم
امام صادق عليه السلام : هيچ كس نيست كه در او ريشه اى از جذام نباشد. اين ريشه را با (خوردن ) شلغم بسوزانيد.
خوردن چغندر
امام صادق عليه السلام : خوردن چغندر در برابر جذام ايمنى مى دهد.
امام صادق عليه السلام : خداوند، جذام را از ميان يهوديان برداشت ، بدان سبب كه چغندر مى خوردند و رگ ها را بيرون كشيدند.
خوردن حَوك
امام صادق عليه السلام : حوك (بادروج ) سبزى پيامبران است ... و امان انسان از جذام است . چون در درون انسان جاى مى گيرد، همه ى بيمارى ها را فرو مى نشاند.
خوردن هزار اسپند
امام صادق عليه السلام : در پاسخ پرسشى درباره هزار اسپند و كُندر -: اما هزار اسپند، هيچ ريشه اى از آن در زمين فرو نمى رود و هيچ شاخه اى از آن به آسمان بلند نمى شود، مگر اين - خداوند، فرشته اى را بر آن گمارد تا آن هنگام كه خشك شود با به سرنوشتى ديگر در آيد. شيطان نيز از خانه اى كه در آن هزار اسپند است ، هفتاد خانه دور مى شود، و آن ، شفاى هفتاد بيمارى است كه كمترين آنها جذام است . پس مبادا كه آن را از دست بدهيد.
تاءثير زكام در پيشگيرى از جذام
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، زكام را درمان نمى كرد و مى فرمود: ((هيچ كس نيست كه رگى از جذام در او نباشد؛ اما چون زكام به او رسد، اين رگ را مى زدايد)).
امام صادق عليه السلام : گرفتن سبيل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مايه ايمنى از جذام است .
عوامل ابتلا به پيسى
ماليدن سفال بر بدن در حمام
امام صادق عليه السلام : در حمام ، تكيه نزن ؛ چرا كه چربى كليه ها را ذوب مى كند. در حمام ، شانه مزن ؛ چرا كه مو را باريك مى كند. سفال (سنگ پا) را به تن ممال ؛ چرا كه پيسى مى آورد. لُنگ را نيز بر خود مكش ؛ چرا كه آب روى را مى برد.
پيشگيرى از پيسى
الف - استفاده از خطمى
امام صادق (ع): شستن سر با خَطمى در هر جمعه ، مايه ى ايمنى از پيسى و ديوانگى است .
ب - خوردن بادمجان
امام صادق عليه السلام : بر شما باد بادنجان (/بادنجان ) بورانى ؛ زيرا شفايى است كه از پيسى ايمنى مى دهد. بادنجانى هم كه به روغن زيتون سرخ شود، چنين است .
سودمند براى درمان پيسى
الف - خوردن گوشت گاو با چغندر
امام صادق عليه السلام : آب گوشت چغندر با گوشت گاو سفيدى را از ميان مى برد.
ب - آب گوشت گاو
امام صادق عليه السلام : آب گوشت گاو، پيسى را از ميان مى برد.
ج - سويق
امام صادق عليه السلام : سويق خشك (قاووت گندم و جو)، سفيدى و پيسى را از ميان مى برد.
سودمند براى درمان ترك پوست
الكافى - به نقل از عمر بن اُذَينَه -: مردى از تَرَك پوست دست و پاى خود نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى كرد. امام به او فرمود: ((پنبه اى بردار و يك گياهِ بان در ميان آن قرار ده و آن را در ناف خود كن )).
اسحاق بن عمار گفت : فدايت شوم ! گياهِ بان را در ميان پنبه اى بپيچد و آن را در ناف خود قرار دهد؟
فرمود: ((اما تو اى اسحاق ! بان را در ناف خود بريز، كه بزرگ است (و گنجايش دارد) )).
ابن اذينه مى گويد: پس از آن ماجرا، آن مرد را ديدم و به من گفت كه آن كار را يك بار انجام داده و ناراحتى او از ميان رفته است .
سودمند براى درمان كك و مك صورت
امام صادق عليه السلام : هر كس بر نخستين لقمه ى غذاى خود نمك بپاشد، كَك و مك صورت او از ميان مى رود.
مفيد براى درمان سبوسه (شوره سر)
امام صادق عليه السلام : شستن سر با خطمى ، مايه ى ايمنى از سردرد، بركنار ماندن از فقر، و پاكيزگى سر از سبوسه است .
سودمند براى درمان بدبويى عرق
امام صادق عليه السلام : حنا، بوى بد عرق را از ميان مى برد. بر طراوت صورت مى افزايد، دهان را خوش بو مى كند و فرزند را نيكو مى سازد.
اشاره به حكمت نهفته در مو
بحارالانوار - به نقل از محمد بن سنان ، از مفضل بن عمر، در گفتگو با امام صادق (ع) (در بيان نعمتهايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است ): - امام صادق (ع) فرمود: ((در اين بنگر و تامل كن كه چه حسن تدبيرى در آفرينش ‍ موها و ناخن هاست . از آن رو كه آنها از چيزهايى اند كه بلند مى شوند و زياد مى شوند، به گونه اى كه نياز هست پيوسته از آنها كاسته شود، فاقد حس ‍ آفريده شده اند، تا انسان از كوتاه كردن آنها احساس درد نكند؛ در حالى كه اگر مو و ناخن از چيزهايى بودند كه حس داشتند انسان در كوتاه كردن و چيدن آنها ميان دو ناخوشايند مى ماند، يا اين كه آنها را واگذارد تا بلند شود و بر او سنگينى كنند و يا آن كه با تحمل درد و رنجى كه او را مى آزارد آنها را كوتاه كند.))
مفضل مى گويد: گفتم : چرا اصولا اينها به گونه اى آفريده نشده اند كه زياد و بلند نشوند تا انسان به كوتاه كردن آنها نيازمند نگردد؟
فرمود: ((خداوند را در اين باره بر بنده نعمتهايى است كه آنها را نمى شناسد تا او را بر آنها سپاس گويد. بدان كه دردها و بيماريهاى بدن همراه با درآمدن موها از بستر خود و درآمدن ناخن ها از انگشتان ، از بدن بيرون مى روند. از همين رو انسان به نوره كشيدن ، سرتراشيدن و كوتاه كردن ناخن در هر هفته فرمان يافته تا موها رشد شتابان ترى يابند و با درآمدن آنها دردها و بيمارى ها از تن بيرون بروند. اما هنگامى كه بلند شوند، سرگردان مى مانند و در آمدنشان كاهش مى يابد و بدين سبب ، مايه هاى دردها و بيمارى ها در بدن حبس شوند و دردها و بيمارى هايى را پديد آورند. افزون بر اين ، موها از جاهايى كه به انسان زيان مى رسانند و تباهى و ضرر براى او پيش ‍ مى آورد، باز داشته شده اند. اگر مو در چشم مى روييد، آيا ديده را نابينا نمى كرد؟! اگر در دهان مى روييد، آيا خوردنى ها و نوشيدنى ها را بر انسان ، ناگوار نمى ساخت ؟! اگر در كف دست مى روييد، آيا مانع لمس صحيح توسط انسان و مانع از برخى ديگر كارها نمى شد؟ ! و اگر در شرمگاه زن يا بر آلت مرد مى روييد، آيا لذت آميزش را بر آنها تباه نمى كرد؟ ! پس بنگر كه چگونه به واسطه ى مصلحتى كه بوده ، مو بر اين جاها نروييده است .
ديگر آن كه اين پديده ، ويژه انسان نيست ، بلكه آن را در چارپايان ، درندگان و ديگر جانوران پستاندار نيز مى يابى . مى بينى كه تن آنها به مو شكوهى يافته و جاهاى ياد شده ، عينا به همان علت ، تهى از موست . در آفرينش ، تامل كن كه چگونه از نقطه هاى خطا و زيان دورى مى گزيند و درستى و سودمندى را مى آورد.
منانيه (مانويان ) و طوايف همانندشان ، آنگاه كه كوشيده اند عيبى در كار آفرينش بيابند، بر موهاى عانه و زير بغل ، خُرده گرفته اند و ندانسته اند كه رويش اين موها از رطوبتى است كه بدين مواضع مى ريزد و در نتيجه ، آن سان كه در هر نقطه آبگير علف مى رويد. مگر نمى بينى كه اين مواضع ، از ديگر جاها پوشيده تر و براى پذيرش اين زياده ، آماده تر است ؟
ديگر آن كه اين موى (موى عانه و زيربغل ) از هزينه ها و تكاليف اين بدن است ، بدان واسطه كه در ميان آنها مصلحتى است ؛ زيرا اهتمام انسان به تميز كردن بدن و گرفتن موهايى كه بر آن مى رويد، از چيزهايى است كه غرور انسان را مى شكند، او را از ستم باز مى دارد، و وى را از بخشى از سرمستى و بطالتى كه از بيكارى حاصل مى آيد، مى رهاند.
حفظ گرماى بدن
امام صادق عليه السلام : در تبيين علت روئيدن مو بر روى سر-: مو بر بالاى سر قرار داده شده است تا با بن خود، روغن ها به مغز برساند و با سر خود (سر موها) بخار را از مغز خارج كند و گرما و سرمايى را كه بدان مى رسد، دفع كند.
پيشگيرى از جذام
امام صادق (ع): ((گشادى گريبان و روئيدن مو در بينى مايه ى ايمنى از جذام است )).
سپس فرمود: ((مگر نشنيده اى سخن شاعر را كه مى گويد: ((پيراهن مرا تنها گشاده گريبان و گشاده آستين مى بينى ؟))
بهداشت مو
الكافى - به نقل از ابوالعباس بقباق -: از امام صادق (ع) در اين باره پرسيدم كه اگر مردى موى فراوان داشته باشد، آيا ميان موها فرق باز كند يا آنها را واگذارد؟
فرمود: ((فرق باز كند.))
خضاب كردن با و وَسمِه (كَتَم )
الكافى - به نقل از ابوشيبه ى اسدى -: از امام صادق (ع) درباره خضاب كردن موها پرسيدم .
فرمود: ((حسين و ابوجعفر (باقر) - كه درود خدا بر آنها باد - به حنا و وسمه خضاب مى كردند)).
الكافى - به نقل از حلبى : از امام صادق (ع) درباره خضاب مو پرسيدم . فرمود: ((پيامبر خدا، حسين بن على و ابوجعفر، به وسمه ، خضاب مى كرده اند.))
شانه كردن مو
امام صادق عليه السلام : شانه كردن فراوان ، از بلغم مى كاهد.
مكارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: (( شانه كردن سر، بلغم را از ميان مى برد. شانه زدن ابروها، مايه ى ايمنى از جذام است ، و شانه كردن رُخساره ، دندان ها را استحكام مى بخشد.))
از ايشان ، درباره تراشيدن سر پرسيدند.
فرمود: ((خوب است .))
امام صادق عليه السلام : ((جامه ى پاكيزه ، دشمن را درهم مى شكند، چرب كردن پوست ، سختى را از ميان مى برد و شانه كردن سر، وبا را دور مى كند.))
راوى گويد كه پرسيدم : وبا چيست ؟
فرمود: ((تب . شانه كردن ريش ، دندان ها را استحكام مى بخشد.))
امام صادق عليه السلام : از شانه كردن در حمام بپرهيز، چرا كه وباى مو مى آورد.
كوتاه كردن مو
الكافى - به نقل از اسحاق بن عمار -: امام صادق (ع) به من فرمود: ((موى خود را از ته بزن تا آلودگى اش و جنبندگان و چرك آن ، كم شود، گردنت ستبر گردد و ديده ات جلا يابد.)) و در روايت ديگرى است : ((و تنت راحت شود.))
الكافى - به نقل از ابن سنان : به امام صادق (ع) گفتم : درباره بلند كردن موها چه مى فرمايى ؟
فرمود: ((ياران محمد، موهاى خود را مى زدند))، يعنى كوتاه مى كردند.
تراشيدن موها
الكافى - به نقل از اسحاق بن عمار، از امام صادق (ع)-: به امام صادق (ع) گفتم : فدايت شوم ! گاه موهاى پشت گردنم زياد مى شود و به سختى مرا اندوهگين مى كند. مرا فرمود: ((اى اسحاق ! آيا نمى دانى كه تراشيدن (موهاى ) پشت گردن اندوه را از ميان مى برد؟))
امام صادق عليه السلام : در تفسير آيه ى (واذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات )-: آن گاه كه خداوند او را به رؤ ياى ذبح نياى عرب ، اسماعيل ، آزمود و وى اين آزمون را به درستى پشت سر نهاد و تسليم فرمان خدا شد و آهنگ انجام دادن خواسته ى او كرد، چون خداوند به پاداش صدق و راستى و عمل او برايش چنين مقرر ساخت كه ((من تو را براى مردم ، امام قرار مى دهم .)) آيين حنفى را كه همان پاكى و طهارت است ، بر او فرستاد. اين طهارت ده چيز است : پنج مورد از آن در سر، و پنج مورد ديگر در تن . اما آن پنج مورد كه در سر است ، عبارتند از: گرفتن سبيل ، واگذاردن ريش ، كوتاه كردن موها، مسواك زدن و خلال كردن . آن پنج مورد كه در تن است نيز عبارتند از: تراشيدن موهاى بدن ، ختنه كردن ، كوتاه كردن ناخن ها، غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب ، اين ، همان آيين حنيف پاكى است كه ابراهيم آورد و نه نسخ شده است و نه تا روز قيامت ، نسخ خواهد شد. اين معناى كلام خداوند است كه فرمود: ((از آيين حنيف ابراهيم ، پيروى كن .))
كتاب من لا يحضره الفقيه :
امام صادق (ع) موى زير بغل خود را در حمام نوره مى كشيد و مى زدود. مى فرمود: ((از ريشه كندن موهاى زير بغل ، شانه ها را ضعيف مى كند و بينايى را سست و كم قدرت مى سازد.))
الكافى - به نقل از عبدالله بن ابى يعفور: در مدينه بوديم كه ميان من و زُراره ، بر تراشيدن يا كندن موهاى زير بغل ، بحث پيش آمد. من گفتم : تراشيدن آنها بهتر است . زُراره گفت : كندن آنها بهتر است . آنگاه از امام صادق (ع) اجازه ديدار خواستم . در حالى كه در حمام ، موزدايى مى كرد و موهاى زير بغل خود را زدوده بود، به ما اجازه ديدار داد. به زُراره گفتم : تو را بس ‍ است ؟
گفت : نه ، شايد اين كار را به جهتى انجام داده است كه انجام دادنش براى من از آن جهت ، درست نيست . پس امام (ع) پرسيد: ((درباره چه گفتگو مى كنيد؟))
گفتم : زُراره در مورد كندن يا تراشيدن موهاى زير بغل ، با من مخالفت كرده است . من گفته ام كه تراشيدن و زدودن آنها بهتر است و زُراره گفته است كه كندن آنها بهتر است .
فرمود: ((تو به سنت راه يافته اى و زُراره بدان نرسيده است . تراشيدن آنها از كندن شان بهتر است و زدودن (به نوره و همانند آن )، از تراشيدن نيز بهتر)).
سپس به ما فرمود: ((موزدايى كنيد.))
گفتيم : سه روز پيش اين كار را انجام داده ايم .
فرمود: دوباره انجام دهيد، چرا كه موزدايى ، خود نوعى طهارت است .))
امام صادق عليه السلام : قطع كردن و كندن تار موهاى سفيد، اشكال ندارد، اما قطع كردن آنها از كندن شان بهتر است .
گرفتن سبيل
الكافى - به نقل از ابن فضّال ، از راوى كه خود از وى نام برده است -: (نزد امام صادق (ع) ) از كوتاه كردن سبيل سخن به ميان آورديم .
فرمود: ((اين عمل ، نوعى پيشگيرى از بيمارى و عمل به سنت پيامبر(ص) است .))
به كار گرفتن نوره براى زدودن موهاى بدن
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا در هر جمعه ، موى زَهار و زير سرين را نوره مى كشيد.
امام صادق عليه السلام : زدودن موها با تيغ در هر هفت روز، و با نوره در هر پانزده روز پسنديده است .
امام صادق عليه السلام : سنّت در مورد نوره ، آن است كه هر پانزده روز يك بار انجام شود. اگر بيست روز بر تو گذشت و اين كار را انجام ندادى و هيچ چيز هم براى خريد آن نداشتى ، به حساب خداوند قرض كن .
الكافى - به نقل از عبدالرحمن بن ابى عبدالله -: روزى با امام صادق (ع) به حمام رفتم . به من فرمود: ((اى عبدالرحمن ! موزدايى كن .))
گفتم : چند روز پيش موهاى خود را زدوده ام .
فرمود: ((موزدايى كن ، چرا كه اين يك طهارت است )).
امام صادق عليه السلام : يك بار نوره كشيدن در تابستان ، از ده بار در زمستان بهتر است .
سودمند براى درمان كم مويى
امام صادق عليه السلام : سرمه ، مو بر مى روياند، ديده را تيزى مى بخشد و انسان را بر طولانى ساختن سجده يارى مى رساند.
امام صادق عليه السلام : سرمه ى اِثمِد، چشم را جلا مى دهد، مو مى روياند و اشك را مى بَرد.
ناخن
امام صادق عليه السلام : خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل ! در اين بينديش ‍ كه چرا ناخن ها در سر انگشت ها واقع شده اند. جز براى آن كه از انگشت محافظت كنند و در انجام دادن كارها يارى دهند.
كوتاه كردن ناخن
امام صادق عليه السلام : پوشيده ترين و پنهان ترين جايى كه شيطان براى چيره شدن بر آدميزاد مى يابد، اين است كه در زير ناخن ها جاى گيرد.
امام صادق عليه السلام : كوتاه كردن ناخن ها از سنت است .
امام صادق عليه السلام : كوتاه كردن ناخن ها، گرفتن سبيل و تراشيدن (موى ) عانه در احرام ، از سنت است .
كوتاه كردن ناخن در روز جمعه
امام صادق عليه السلام : گرفتن سبيل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مايه ى ايمنى از جذام است .
امام صادق عليه السلام : در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد، جاى آن را بساى ، تا ديوانگى و جذام و پيسى به تو نرسد.
دفن ناخن هاى گرفته شده
امام صادق عليه السلام : در تفسير آيه ى (مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم ، چه براى زندگان ، چه براى مردگان ؟) -: مقصود به خاك سپردن مو و ناخن است .
امام صادق عليه السلام : مرد، چون ناخن و موى خود را مى گيرد، آنچه را گرفته است ، به خاك بسپارد، و اين كار، سنت (مستحب ) است .
استخوان ها - اشاره به حكمت نهفته در استخوان ها
امام صادق (ع) - خطاب به طبيب هندى -: تا خوردنِ زانو، به سمت عقب قرار داده شده است ، چرا كه انسان به سمت جلو راه مى رود و حركات او با تعادل همراه است ، امّا اگر اين نبود، انسان در هنگام راه رفتن (بر زمين ) مى افتاد.
در كف پا، گودى اى قرار داده شده است ؛ زيرا هر چيز، چون به تمامى سطح بر زمين قرار گيرد، به اندازه سنگ آسياب سنگين مى شود. اگر بر لبه اش بر روى زمين باشد، يك كودك هم مى تواند آن را (از جاى خويش ) برانَد. اگر هم كه چيزى به روى بر زمين قرار گيرد، جابه جا كردن آن ، حتى بر يك مرد، سنگين مى آيد.
امام صادق عليه السلام : خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! بنگر كه چگونه انسان در خلقتش ويژگى هايى يافته است تا بر چارپايان ، برترى و مِهترى داده شود. او به گونه اى آفريده شده است كه راست مى ايستد و راست مى نشيند تا با دستان و اندام ها، روياروى چيزها قرار گيرد و بتواند با آنها در آويزد و كارى انجام دهد. اگر او به سانِ چارپايان ، صورت به سوى زمين داشت ، نمى توانست هيچ يك از كارها را انجام دهد... .
چرا انسان بر ران و سرين خود، اين گوشت را حمل مى كند، جز براى آن كه او را از (درشتى ) زمين نگه دارد تا از نشستن بر آن ، احساس درد نكند، آن سان كه چون انسان نحيف و كم گوشت بنشيند و ميان او و زمين حائلى نباشد كه او را از درشتى زمين ، نگه دارد، احساس درد كند؟...
در ساختار بدن جانوران و سامان يافتن آنان بر وضعى كه دارند، انديشه كن . آنها نه به سانِ سنگ ، سخت آفريده شده اند؛ و اگر چنين بودند، نه خم مى شدند و نه مى توانستند به انجام دادن كارى دست بزنند. همچنين ، آنها بسيار نرم و سست آفريده نشده اند كه نتوانند سنگينى خود را حمل كنند و نه به خويش اتّكا ورزند. آنها از گوشتى نرم آفريده شده اند كه خم مى شود و در درون آن نيز استخوانهايى سخت است و عصب و رگ آن را نگه مى دارد و اينها همه را به يكديگر پيوند مى زند و در كنار هم نگه مى دارد. بر روى همه ى اينها غلافى از پوست قرار گرفته است كه همه ى بدن را در بر مى گيرد.
حكايت بدن ، حكايت اين تنديس هاست كه از چوب ساخته و در آن ها پارچه اى بر اطراف چوب پيچيده و به كمك نخ ، به هم بسته مى شود و آن گاه لايه اى از صَمغ نيز آنها را مى پوشاند. چوب ها به منزله ى استخوان ، پارچه ها به منزله گوشت ، و نخ ‌ها به منزله عصب و رگ و آن لايه نيز به منزله ى پوست است . اگر اين احتمال روا باشد كه جانوران متحرّك ، به خودى خود و بدون آفريدگار، پديد آمده باشند، چنين چيزى درباره اين تنديس هاى بى جان نيز روا خواهد بود؛ امّا اگر اين احتمال درباره تنديس ‍ روا نباشد، سزامندتر آن است كه درباره جانوران نيز روا نيست ...
انسان ها چون توانسته اند صاحب ذهن و زيركى و توان دست يازيدن به حرفه هايى چون : بنا ساختن ، تجارت ، رنگرزى و جز آن باشند، برايشان كفِ دستانى بزرگ و برخوردار از انگشتان درشت ، قرار داده شده است تا بتوانند چيزها را در دست گيرند و لازم ترين آنها همين حرفه هاست .
مناقب آل اءبى طالب - به نقل از سالم ضرير -: مردى مسيحى از امام صادق (ع) درباره تشريح بدن پرسيد.
فرمود: ((خداوند متعال ، انسان را بر دوازده اندام اصلى ، بر 246 استخوان و بر سيصد و شصت رگ آفريد. رگ ها همه بدن را آبيارى مى كنند، استخوان ها اندام ها را نگه مى دارند، گوشت ، استخوان ها را نگه مى دارد و عصب ، گوشت را نگه مى دارد.
در دستان انسان ، 82 استخوان قرار دارد: در هر دست ، 41 استخوان از اين تعداد، 35 استخوان در كف ، دو استخوان در فاصله ى ميان مچ و آرنج ، يكى در بازو و سه تا در شانه ى اوست ؛ و به همين اندازه نيز در دست ديگر.



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
در پاى او نيز 43 استخوان است . از اين تعداد، سى و پنج استخوان در قسمت پايين تر از مچ ، دو تا در ساق ، سه تا در زانو، يكى در ران ،. دو تا در سرين اوست ؛ و به همين اندازه نيز در پاى ديگر.
در پشت او هم هجده مُهره است ، در هر يك از پهلوهاى او نُه دنده است ، در گردنش هشت (استخوان )، در سر وى نيز 36 استخوان ، در دهانش 28 استخوان و (آن گاه ) 32 استخوان است .
آنچه استخوان ها را استحكام و از پوكى استخوان جلوگيرى مى كند
امام صادق عليه السلام : خوردن (قاووت گندم و جو) با روغن زيتون ، گوشت بر مى روياند، استخوان را استحكام مى بخشد، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد.
طب الائمه (عليهم السلام )- به نقل از بكير بن محمد -: نزد امام صادق (ع) بودم . مردى به او گفت : اى پسر پيامبر خدا! فرزند، زاده مى شود ؛ اما در او كمْ عقلى و سستى است .
پرسيد: ((چه چيزى تو را از (قاووت گندم و جو)، باز داشته است ؟ آن را بخور. همسرت را نيز بدان فرمان ده ؛ چرا كه گوشت مى رويانَد، استخوان را استحكام مى بخشد و سبب مى شود كه جز فرزندانى قوى از شما زاده نگردد)).
امام صادق عليه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند.
امام صادق عليه السلام : سنجد، گوشتش گوشت مى روياند، هسته اش استخوان را رشد مى دهد، پوستش پوست را مى پرورد... رگ جذام را به كلى از ميان مى برد. با اين همه ،... ساق پا را نيز قوى مى كند.
امام صادق عليه السلام : به تبدار، سه بار (قاووت گندم و جو) شسته شده ، داده مى شود. اين تب را مى بَرَد، صفرا و بلغم را مى خشكانَد و ساق پاها را تقويت مى كند.
آنچه مفاصل را نرم مى كند
طب الائمه (عليهم السلام )- به نقل از ازرق بن سليمان -: از امام صادق (ع) درباره آلو پرسيدم . فرمود: ((براى تلخه مفيد است و مفاصل را نرم مى كند. البته ، از آن فراوان مخور؛ چرا كه بادهايى را در مفاصل تو در پى مى آورد)).
سودمند برا درد پهلو
قصص الانبياء- به نقل از عبدالله بن سنان - : از امام صادق (ع) پرسيدم : آيا عيسى (ع) به آنچه آدمى زادگان بدان مبتلا مى شوند، مبتلا مى شد؟
فرمود: ((آرى . او در خردسالى به درد بزرگسالان و در بزرگسالى به درد خُردسالان ، گرفتار مى شد و بيمار هم مى شد. چون در دوران خردسالى به درد پهلو - كه از بيمارى بزرگسالان است - مبتلا مى شد، به مادرش ‍ مى گفت : برايم عسل و سياه دانه و روغن زيتون فراهم كن و از آن ، خمير بساز و برايم بياور. مادرش آن را برايش مى آورد، امّا او آن را خوش ‍ نمى دانست . مادرش از او مى پرسيد: چرا آن را خوش ندارى ، در حالى كه خود، آن را طلبيده اى ؟ او در پاسخ مى گفت : بده به من . به دانش نبوت آن را برايت نسخه كردم و به بى تابى كودكان ، آن را خوش نداشتم . او دارو را مى بوييد و پس از آن مى نوشيد)).
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، به درگاه پروردگار خويش (عز و جل ) از كمردرد ناليد. خداوند به او فرمود كه دانه اى (احتمالا گندم يا نخود) با گوشت بخورد، يعنى هليم .
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، به درگاه پروردگار خويش (عز و جل ) از كمردرد ناليد. خداوند به او فرمود كه دانه اى با گوشت بخورد، يعنى هليم .
دستگاه تناسل و دفع ادرار
اشاره به حكمت نهفته در آن
امام صادق عليه السلام : خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! در اين بينديش ‍ كه چگونه آلت هاى آميزش در مرد و زن ، به گونه اى همخوانِ اين كار، قرار داده شده است . براى مرد، آلتى انبساطپذير قرار داده شده است كه دراز مى شود تا نطفه به زهدان برسد چه اين كه كرد، بدان نياز دارد كه آب خويش در ديگرى بيفكند. براى زن هم ظرفى گود آفريده شده تا هر دو آب را در خود، جاى دهد و فرزند را در درون خود بپذيرد، گنجايش او را داشته باشد و او را حفظ كند تا زمانى كه استحكام يابد. آيا اين ، برخاسته از تدبير خدايى حكيم و پُر مهر نيست ؟ از آنچه برايش شريك مى گيرند، پيراسته و فراتر باد!...
چه كسى گذرگاه پيشاب و مدفوع را خود جمع شونده قرار دهد تا آنها را مهار كند و نگذارد پيوسته در جريان باشند و زندگى انسان را بر او تباه سازند؟ چه اندازه نعمت از اين دست را هر شمارنده اى مى تواند در شمار آورد؟...
اگر آلت تناسلى مرد، هميشه سست و فروهِشته بود، چگونه مى توانست به ژرفاى زهدان برسد تا در آن جا نطفه را خالى كند؟ و اگر نيز هميشه در حالت نعوظ بود، چگونه مرد مى توانست در بستر، از اين پهلو بدان پهلو بچرخد و يا در حالى كه چيزى پيش آمده در جلو او هست ، در ميان مردم راه برود؟ چنين چيزى ، افزون بر زشتى چشم انداز، تحريك شهوت را در زن و مرد، در همه وقت ، در پى مى آورد.
بدين سان خداوند - جل اسمه - تقدير كرد كه بيشتر آن در همه ى اوقات ، به چشم نيايد و از آن ، دشوارى اى بر مردان تحميل نشود؛ بلكه خداوند در آن نيرويى قرار داد كه به گاه نياز، راست شود؛ چرا كه او خود تقدير كرده كه استمرا و ماندگارى نسل ، از رهگذر آن باشد.
كاركردها
عادت ماهانه زنان
امام صادق عليه السلام : زن ، هنگامى كه به پنجاه سالگى برسد، خون نمى بيند، مگر آن زنى كه از قريش باشد.
الكافى - به نقل از عبدالرحمن بن حجاج - : امام صادق (ع) فرمود: ((سه كس اند كه در هر حالتى مى توان با آنها عقد نكاح بست : آن كه هنوز خون نديده است و همانندهايش نيز هنوز خون نمى بينند))
پرسيدم : اندازه سنّى آن چيست ؟
فرمود: ((وقتى كمتر از نه سال بر او گذشته باشد. ( سپس ادامه داد: دوم ) آن كه كسى با او دخول نكرده است و (سوم ) آن كه از حيض نوميد شده و همانندهايش نيز حائض نمى شوند)).
گفتم : حدّ آن چيست ؟
فرمود: ((وقتى پنجاه سال داشته باشد)).
الكافى - به نقل از حفض ين بخترى - : زنى بر امام صادق (ع) وارد شد و از ايشان در اين باره پرسيد كه زنى ، خونش استمرار مى يابد و نمى داند اين خون ، حيض است يا چيزى ديگر.
امام به او فرمود: ((خون حيض ، گرم ، خالص ، سياه رنگ و داراى جهش و حرارت است ؛ اما خون استحاضه ، زرد و سرد است . پس اگر خون ، داراى حرارت و جهش و سياهى بود، زن بايد نماز را واگذارد)).
آن زن پس از شنيدن بيرون رفت ، در حالى كه مى گفت : به خداوند سوگند، اگر يك زن هم مى بود، بر اين نمى افزود.
مايع پروستات
امام صادق عليه السلام : اگر از آلتت چيزى از مَذى و وَدى بيرون آيد و در حال نماز باشى ، نه آن را بشوى و نه وضوى خود را به سبب آن باطل بدان ، هر چند كه (از فراوانى ) به پس تو نيز رسيده باشد؛ چرا كه اين به منزله آب بينى است . هر چيز هم كه پس از وضو از تو بيرون مى آيد، از رگ هاى پشت (غده ها) يا از بواسير است و چيز مهمى نيست . آن را از جامه ات مشوى ، مگر اين كه جامه را آلوده كند.
امام صادق عليه السلام : منى ، مَذْى ، وَدْى و وذى از آلت بيرون مى آيند. منى ، آن چيزى است كه به سببش استخوان ها شُل مى شوند و بدن سست مى گردد و موجب غسل است . مَذى از شهوت بيرون مى آيد و در آن چيزى نيست . وَدى ، آن چيزى است كه پس از پيشاب بيرون مى آيد. وَذى هم آن چيزى است كه به سبب بيمارى ها بيرون مى آيد، چيزى نيست .
نمونه هاى از بيمارى هاى زنان
الف - شاخك و فنج
امام صادق عليه السلام : زن را به واسطه ى چهار چيز پس دهند: به واسطه ى پيسى ، جذام ، ديوانگى و شاخك - كه همان فنج است - البته تا زمانى كه مرد با او همبستر نشده باشد؛ اما اگر با او همبستر شده باشد، نه .
ب - فقدان دوشيزگى
امام صادق عليه السلام : درباره مردى كه به زنش گفته بود: تو دوشيزه به حجله ام نيامده اى -: بر او چيزى نيست ؛ زيرا دوشيزگى بدون آميزش نيز از بين مى رود.
تكيه زدن بر حمام
امام صادق عليه السلام : در حمام (به ديوار) تكيه مزن ؛ چرا كه پيهِ كليه ها را آب مى كند.
برخى از عوامل سلامت دستگاه ادرارى و تناسلى
امام صادق عليه السلام : نوزاد را در روز هفتم ، عقيقه و ختنه كنيد.
امام صادق عليه السلام : سوراخ كردن گوش پسر بچه از سنت است و ختنه كردن او در هفت روزگى هم از سنت است .
پليدى زدايى و شستن
امام صادق عليه السلام : سنت در پليدى زدايى (از مخرج ) بر استفاده از سنگ دست نخورده جريان يافته است و پس از آن هم از آب استفاده مى شود.
خوردن تُرُب
امام صادق عليه السلام : تُرُب بخور، چرا كه در آن سه ويژگى : برگش بادها را دور مى كند، قسمت ميانى اش پيشاب را روان سازد و ريشه اش بلغم را از ميان مى برد.
امام صادق عليه السلام : تُرُب ، ريشه اش بلغم را از ميان مى برد، قسمت ميانى اش ، گوارش مى دهد و برگش ، ادرار را به طور كامل به جريان مى اندازد.
خوردن خربزه
امام صادق عليه السلام : درباره ى ويژگى هاى خربزه - : سنگ را در مثانه ذوب مى كند.
امام صادق عليه السلام : خربزه بخوريد؛ چرا كه در آن ده ويژگى است : پيه زمين است ، نه دردى در آن است و نه فسادى ، خوراك است ، آب است ، ميوه است ، سبزى است ، شست وشودهنده است ؛ خورش است ؛ توان جنسى مى افزايد؛ مثانه را مى شويد؛ و ادرار آور است .
سودمند براى درمان احساس درد به هنگام دفع پيشاب
مكارم الاخلاق - به نقل از فضل - : به امام صادق (ع) اظهار كردم كه در هنگام ادرار با سختى روياروى مى شوم .
فرمود: ((در آخر شب قدرى شونيز استعمال كن .))
حرمت آميزش با زن حائض
امام صادق عليه السلام : زن كه حائض شود، بر همسرش حرام گردد كه با او از شرمگاه ، كارى كند؛ چرا كه خداوند متعال فرموده است : (نزديكشان مشويد تا پاك شوند)
زيان هاى آميزش با زن حائض
الكافى - به نقل از عُذافر صيرفى - : امام صادق (ع) فرمود: ((آيا اين ناهنجارى آفريده شدگان را مى بينى ؟))
گفتم : آرى .
فرمود: ((اينان كسانى اند كه پدرانشان خود در دوران آلودگى آنان ، آميزش ‍ مى كردند.))
مواردى كه در آنها آميزش مكروه است
امام صادق عليه السلام : سه چيز، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم (فرد را) بكشد: حمام رفتن با شكم پُر، آميزش كردن با شكم پر، و همبسترى با پيرزنان
آداب آميزش
چيرگى شهوت
امام صادق عليه السلام : جز از سر چيرگى شهوت ، آميزش مكن .
پوشيده داشتن
امام صادق عليه السلام : انسان ، نبايد با وجود پسر بچه در خانه ، با همسر يا كنيزش آميزش كند؛ زيرا اين كار پيامد زنا دارد.
دعا
امام صادق عليه السلام : هر كه بخواهد زنش بچه دار شود، پس از نماز جمعه دو ركعت نماز بگذارد و در آنها ركوع و سجده را طولانى سازد و سپس بگويد: ((خداوندا! به حرمت آنچه زكريا بدان از تو مسئلت داشت ، از تو مى خواهم . پروردگارا! مرا تنها مگذار كه خود، برترين وارثانى . خداوندا! از نزد خويش مرا فرزندانى پاك ببخش كه تو شنواى دعايى . خداوندا! به نام تو او را بر خويش حلال ساختم و به امانت تو، او را در اختيار گرفتم . اكنون ، اگر در رحم او برايم فرزندى تقدير كرده اى ، او را فرزندى خجسته و پيراسته قرار ده و در او براى شيطان بهره و سهمى قرار مده .))
آنچه به هنگام آميزش بايسته است
امام صادق عليه السلام : جز از سر چيرگى شهوت ، آميزش مكن .
خوددارى از سخن گفتن
امام صادق عليه السلام : به گاه به هم رسيدن ختنه گاه ها، از سخن گفتن بپرهيزيد؛ چرا كه گُنگى مى آورد.
آنچه پس از آميزش بايسته است
غسل
امام صادق عليه السلام : در پاسخ زنديقى كه پرسيد: علت غسل چيست ؟ همانا آميزش كننده ، كارى حلال انجام داده است و كار حلال هم مايه ى آلودگى نيست - : جنابت ، همانند حيض است ؛ چرا كه نطفه ، خونى است استحكام نايافته و آميزش هم امكان پذير نيست ، مگر به حركتى سخت و شهوتى چيره . پس چون به پايان رساند، بدن نفس مى كشد و مرد از نفس ‍ آن ، در خود بويى بد احساس مى كند. غسل براى همين واجب شده است و البته غسل جنابت ، افزون بر اين امانتى است كه خداوند بر بندگان خويش ‍ سپرده است تا از اين رهگذر، آنان را بيازمايد.
آنچه انسان را بر آميزش جنسى يارى مى دهد
خوردن زردك
امام صادق عليه السلام : زردك ، مايه ى ايمنى از قولنج و بواسير است و به جماع ، كمك مى كند.
امام صادق عليه السلام : خوردن زردك ، كليه ها را گرم مى كند و آلت را بر مى خيزاند.
خوردن پياز
امام صادق عليه السلام : پياز بخوريد؛ بوى دهان را خوش مى سازد، لثه را استحكام مى بخشد؛ و آب و توان آميزش را زياد مى كند.
خوردن تخم مرغ همراه با پياز و روغن زيتون
مكارم الاخلاق - به نقل از يكى از ياران امام صادق (ع) - : به امام (ع) گفتم : فدايت شوم ! من كنيز مى خرم . دوست دارم چيزى به من تعليم فرمايى كه بر (آميزش با) آنها توانايى يابم .
فرمود: ((پياز را در روغن زيتون كمى سرخ كن ، تخم مرغى هم در ظرفى بشكن و قدرى نمك بر آن بپاش . آنگاه اين تخم مرغ را روى پياز و روغن زيتون بريز و اندكى بجوشان و سپس از آن بخور.))
راوى گويد: اين كار را انجام دادم و از آن پس ، هر گاه قصد آميزش بر آن كنيزان مى كردم ، بر آن توانايى داشتم .
خوردن تخم مرغ با گوشت
امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران ، از كمى فرزندان به درگاه خداوند (عز و جل ) شكايت برد. خداوند فرمود: ((گوشت با تخم مرغ بخور.))
خوردن هليم
امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران ، از ضعف و كمى توان آميزش به درگاه خداوند (عز و جل ) اظهار ناراحتى كرد. خداوند، او را به خوردن هليم ، فرمان داد.
خوردن سويق با روغن زيتون
امام صادق عليه السلام : خوردن (قاووت گندم و جو) با روغن زيتون ، گوشت مى روياند. استخوان را استحكام مى بخشد، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد.
استفاده از مُشكَك
امام صادق عليه السلام : مُشكَك به لا به لاى دندان ها خويش در آوريد، چرا كه دهان را خوشبو مى كند و بر توان همبسترى مى افزايد.
بوى خوش
امام صادق عليه السلام : بوى خوش ، قلب را استوارى مى بخشد و بر توان جنسى مى افزايد.
سرمه كشيدن
امام صادق عليه السلام : سرمه ، توان همبسترى را افزون مى سازد.
امام صادق عليه السلام : سرمه ، توان همبسترى را افزايش مى دهد. حنا نيز بر آن مى افزايد.
آنچه از توان جنسى مى كاهد
الكافى - به نقل از سنان بن سدير - : در حالى كه كفش سياه پوشيده بودم ، بر امام صادق (ع) وارد شدم .
فرمود: ((اى حنّان ! تو را به رنگ سياه چه كار!؟ آيا نمى دانى كه در آن ، سه ويژگى است : ديده را ضعيف مى كند، آلت را سست مى سازد و پيرى مى آورد و افزون بر اين جامه ى جباران است ؟))
گفتم : پس چه پاى افزارى بپوشم ؟
فرمود: ((بر تو باد زرد، چرا كه در آن سه ويژگى است : ديده را جلا مى دهد، آلت را استحكام مى بخشد، و اندوه را از انسان دور مى كند و افزون بر اين از جامه ى پيامبران است .))
آداب خوردن و مصرف خوراكى ها
فايده باطنى كم خورى
امام صادق عليه السلام : نزديك ترين حالت بنده به خداوند (عز و جل ) هنگامى است كه شكم وى سبك باشد.
مصباح الشريعة - در حديثى كه به امام صادق (ع) منسوب است - : كم خورى ، در ميان هر طايفه اى ، ستوده است ؛ زيرا منفعت باطن و ظاهر، در آن است .
تشويق به پرهيز غذايى
امام صادق عليه السلام : خطاب به طبيب هندى : من برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم ... . آنچه را پيامبر خدا فرموده است ، به كار مى گيرم و مى دانم كه معده ، خانه همه دردها و پرهيز، يگانه درمان است . نيز بدن را بر آنچه بدان خو مى گيرد، عادت مى دهم .
درباره ى مدت پرهيز بيمار
معانى الاخبار - از جعفر بن اسماعيل ، از مردى ، در گفتگو با امام صادق عليه السلام : از ايشان پرسيدم : بيمار، چند روز پرهيز داده مى شود؟
فرمود: ((يك دِبْق )).
من نمى دانستم دِبق چيست . از همين روى ، در اين باره از ايشان پرسيدم . فرمود: ((ده روز)).
طب الائمه (عليهم السلام )- به نقل از يعقوب بن زيد، از يكى از معتمدين حديث از امام صادق عليه السلام : ((پرهيز، يازده ((دين )) است و از آن پس پرهيزى نيست )).
مؤ لف طب الائمه گفته است : ((دين )) يك واژه رومى و به معناى يازده روز است .
امام صادق عليه السلام : پرهيز، پس از هفت روز، براى بيمار، سودى ندارد.
نكوهش پرخورى
امام صادق عليه السلام : پُرخورى ، ناخوشايند است .
زيان هاى پرخورى
كاهش تندرستى
امام صادق عليه السلام : تباهى تن ، در فراوانى خوراك است ، تباهى كِشت در ارتكاب گناه ، و تباهى شناخت ، در واگذاردن صلوات بر برترين مردمان (يعنى پيامبر خدا (ص) ).
زيان هاى باطنى پرخورى
الف - كمى عبادت
المحاسن - به نقل از حَفص به غياث ، از امام صادق (ع) - : ((ابليس براى يحيى بن زكريا چهره آشكار ساخت و ناگاه يحيى ديد كه از هر چيزى بر او آويزه هايى است و از او پرسيد: اى ابليس ! اين آويزه ها چيست ؟
گفت : اينها، هوسهايى است كه آدميزاده را بدانها گرفتار ساخته ام .
پرسيد: آيا از اين ها چيزى براى من هم هست ؟
گفت : شايد (روزى ) سير شده باشى و در نتيجه ، اين سيرى ، تو را از نماز و ياد خدا، سنگين كرده باشد.
يحيى گفت : با خداوند، عهد مى بندم كه هرگز شكم خويش را از خوراك ، پُر نكنم . ابليس هم گفت : با خداوند، عهد مى بندم كه هرگز مسلمانى را اندرز ندهم !))
امام صادق (ع)
سپس فرمود: ((اى حَفص ! جعفر و خاندان جعفر را با خدا اين عهد است كه هيچ گاه شكم خويش را از خوراك ، پر نكنند و جعفر و خاندان جعفر را با خدا اين عهد است كه هرگز براى دنيا كار نكنند)).
ب - دورى از خداوند
امام صادق عليه السلام : دورترين مردمان از خداوند، كسى است كه شكمش پر باشد.
امام صادق عليه السلام : خداوند (عز و جل ) پرخورى را دشمن مى شمارد.
امام صادق عليه السلام : شكم با خوردن ، سركش مى شود. نزديك ترين حالت بنده به خداوند (عز و جل ) هنگامى است كه شكمش سبك باشد و دورترين حالت بنده از خداوند (عز و جل ) نيز آن هنگام است كه شكمش ‍ پر باشد.
ج - گرسنگى در روز قيامت
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، صداى آروغ مردى را شنيد. فرمود: ((اى بنده خدا! آروغت را كوتاه كن ، زيرا كسانى كه در روز قيامت ، بيشترين گرسنگى را مى كشند، آنانى هستند كه در دنيا سيرترين مردم بوده اند.))
سنگدلى ناشى از زيان هاى پرخورى
مصباح الشريعه - در حديثى كه به امام صادق (ع) منسوب است - : بسيار خفتن ، از نوشيدن بسيار، و بسيار نوشيدن از سيرى فراوان ، زاده مى شود و اين دو، انسان را نسبت به فرمانبرى از خدا سنگين مى كنند و دل را سخت تر از آن مى كنند كه تفكر و خضوع داشته باشد.
مصباح الشريعه - در حديثى كه به امام صادق (ع) منسوب است -: براى دل مؤ من ، هيچ چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست و آن ، دو چيز را پديد مى آورد: سنگدلى و برانگيختگى شهوت .
آداب غذاخوردن
شستن دست ها
الامالى - به نقل از هشام بن سالم ، از امام صادق (ع) از پدرانش (عليهم السلام ) - : ((پيامبر خدا فرمود: هر كس از اين خرسند مى شود كه خير و بركت خانه اش ‍ بسيار باشد، در هنگام آورده شدن غذا وضو بسازد، و هر كس پيش و پس از غذا وضو بسازد، در گشايش روزى به سر برد و از هر بلايى در تن خويش ، بركنار باشد)).
هشام بن سالم گفت : امام صادق عليه السلام : به من فرمود: ((اى هشام بن سالم ! مقصود از ((وضو)) در اين جا، شستن دست ها پيش و پس از غذاست .))
امام صادق عليه السلام : هر چيز را زيورى و زيور سفره ، سبزى است .
الكافى - به نقل از حنّان -: با امام صادق (ع) بر سر سفره اى نشسته بودم . ايشان دست به سوى سبزى دراز كرد، در حالى كه من به دليل بيمارى اى كه داشتم ، از آن پرهيز نمودم .
امام به من رو كرد و فرمود: ((اى حنّان ! مگر نمى دانى نزد امير مؤ منان (ع) هيچ طبقى آورده نمى شد، مگر اين كه سبزى هم داشت ؟))
گفتم : فدايت شوم ! چرا؟
فرمود: ((زيرا دل هاى مؤ منان سبز است و به همانند خويش ، ميل دارد.))
نام خدا مقدمه ى شروع غذا
امام صادق عليه السلام : امير مؤ منان (ع) فرمود: ((براى كسى كه بر غذاى خود نام خدا ببرد، ضمانت مى كنم كه از آن غذا، به هيچ درد و رنجى گرفتار نمى شود.))
ابن كوّاء - كه اين را شنيد - پرسيد: اى امير مؤ منان ! من ديروز غذايى خوردم و نام خدا را نيز به گاه خوردن آن بردم ، اما آن مرا آزار داد!
فرمود: ((اى نادان ! شايد چند گونه غذا خورده اى ، و بر برخى گونه ها نام خدا برده و بر برخى ديگر نام خداى نبرده اى )).
امام صادق عليه السلام : به نقل از پدرانش (عليهم السلام ) - امير مؤ منان (ع) فرمود: ((هيچ گاه به بدگوارى ، مبتلا نشده ام )).
پرسيدند: چرا؟
فرمود (زيرا) هيچ لقمه اى به سوى دهان نبرده ام ، مگر اين كه نام خدا را بر آن ياد كرده ام )).
المحاسن - به نقل از مسمع بن عبدالملك -: به امام صادق (ع) گفتم : من گاه ، احساس ‍ بدگوارى مى كنم .
فرمود: ((آيا نام خدا مى برى ؟))
گفتم : بسم الله هم گفته ام !
فرمود: شايد غذاهاى گوناگون مى خورى ؟
گفتم : آرى .
فرمود: ((براى هر گونه ، بسم الله مى گويى ؟))
گفتم : نه .
فرمود: ((از همين جاست كه به بدگوارى ، گرفتار مى شوى ؟))
الكافى - به نقل از مِسمَع - نزد امام صادق (ع) از اين كه پس از خوردن غذا از آن آزار مى بينم ، اظهار ناراحتى كردم .
فرمود: ((بسم الله نمى گويى ؟))
گفتم : بسم الله هم مى گويم ، اما غذا مرا آزار مى دهد!
فرمود: ((آيا هنگامى كه با سخن گفتن ، رشته آن بسم الله پيشين را مى گسلى و سپس ديگر بار به غذا ادامه مى دهى ، دوباره نام خدا را مى برى ؟)).
گفتم : نه
فرمود: از همين جاست كه غذا به تو زيان مى رساند. زنهار كه اگر به گاه ادامه دادن به غذا، ( ديگر بار) نام خدا را مى بردى ، غذا تو را زيان نمى رساند.
آغاز كردن غذا با نمك و به پايان بردن آن با نمك يا سركه
امام صادق عليه السلام : بنى اسرائيل ، ( غذا را) با سركه آغاز مى كردند و با آن نيز به پايان مى بردند؛ ولى ما با نمك آغاز مى كنيم و با سركه به پايان مى بريم .
خوردن غذا به هنگام گرسنگى و اشتها
امام صادق عليه السلام : در سفارش هايى به عنوان بَصرى -: تو را به نه چيز سفارش مى كنم و اين ، سفارش من به همه كسانى است كه جوياى راهى به سوى خداوند متعال هستند، و از خداوند مى خواهم كه تو را در بكار بستن اين سفارش توفيق دهد. سه تا از اين توصيه ها در تربيت نفس است .



RE: طب صادق - هادی - ۱۳۹۰-۸-۲۵

طب الصادق عليه السلام
(تغذيه و خوراكى ها در فرهنگ طب الصادق )
دكتر محمد دريايى
اما آنها كه در تربيت نفْس است : از اين حذر كن كه آنچه را اشتها ندارى ، بخورى ؛ چرا كه در كار كودنى و نابخردى مى آورد. جز به گاه گرسنگى مخور، و چون خواستى بخورى ، حلال بخور و نام خدا را بر زبان بياور.
خوردن غذاى گرم ، پيش از سرد شدن
المحاسن - به نقل از مُرازِم - امام صادق (ع) براى ما غذايى گرم فرستاد و فرمود: ((پيش از آنكه سرد شود، بخوريد؛ چرا كه اين ، خوش تر است )).
دست كشيدن بر چهره و دعا كردن پس از شستن دستان
الكافى - به نقل از مفضّل - : بر امام صادق (ع) وارد شدم و نزد او از چشم درد، اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود: ((آيا نكته اى تازه مى خواهى ؟))
سپس به من فرمود: ((چون پس از غذا خوردن ، دست خويش را شستى ، بر ابروهايت دست بكش و سه بار بگو: ((سپاس ، خداوند نيكوكار زيبا كردار بهره رسان فضيلت بخش را.)) الحَمدُلِلهِ المُحسِنِ المُجمِلِ المُنعِمِ المُفضِلِ
من اين كار را انجام دادم و از آن پس ، چشمانم درد نگرفت . سپاس ، خداوند جهانيان راست .
امام صادق عليه السلام : دست كشيدن بر چهره پس از وضو، كنجدك (كَك مَك ) را از ميان مى برد و روزى را افزون مى كند.
امام صادق عليه السلام : چون پس از غذا دستانت را شستى ، با باقى مانده آب ، دستى بر چشمان خود بكش ؛ چرا كه مايه ايمنى از چشم درد است .
كشف الغمه - به نقل از جميل بن دَرّاج -: نزد امام صادق (ع)بودم . بُكَير بن اعيَن ، در حالى كه چشم درد داشت ، وارد شد. امام (ع) به او گفت : ((انسان زيرك هم چشم درد مى كشد؟!))
(كسى ) پرسيد: چه مى كند؟
فرمود: ((هنگامى كه چربى را از دستان خود شست ، دستى بر چشمانش ‍ بكشد.))
من اين كار را انجام دادم و چشم درد نديدم .
به پشت دراز كشيدن پس از غذا
امام صادق عليه السلام : دراز كشيدن پس از غذا، بدن را چاق مى كند، غذا را هضم مى نمايد و درد را (از درون انسان ) بيرون مى كشد.
الكافى - به نقل از سَماعه ، در گفتگو با امام صادق (ع) -: از ايشان درباره اين كه كسى با دست چپ بخورد يا بياشامد، پرسيدم .
فرمود: ((مبادا كسى با دست چپ بخورد يا بياشامد و يا با آن چيزى را بردارد)).
پرهيز از خوردن پس از سيرى
امام صادق عليه السلام : چهار چيز، هدر مى رود: بذر در شوره زار، چراغ در شب مهتابى ، خوردن پس از سيرى و نيكى به كسى كه شايسته آن نيست .
امام صادق عليه السلام : در سه چيز ناخشنودى خداوند (عز و جل ) است : خفتن بدون بيدارى كشيدن (و احساس نياز به خواب ) خنديدن بدون شگفتى ، و خوردن پس از سيرى .
پرهيز از خوردن غذاى داغ
امام صادق عليه السلام : نزد پيامبر غذايى داغ آوردند. فرمود: ((خداوند، آتش ‍ را خوراكمان نكرده است . كنارش بگذاريد تا سرد شود)). پس آن را واگذاشتند تا سرد شد.
امام صادق عليه السلام : براى پيامبر غذايى بسيار داغ آوردند. فرمود: ((چنين نيست كه خداوند، آتش را خوراكمان كرده باشد. آن را در جايى بگذاريد تا سرد شود و (جوشش آن ، ) آرام بگيرد، چرا كه غذاى داغ ، بركت ندارد. شيطان را در آن بهره اى است )).
المحاسن - به نقل از عائذ بن حبيب -: نزد امام صادق (ع) بوديم . برايمان تريدى آوردند. دستان خود را به سوى آن دراز كرديم و ديديم كه داغ است . در اين هنگام ، امام صادق (ع) فرمود: ((ما از خوردن آتش ، نهى شده ايم . دست برداريد؛ چرا كه بركت در سرد شدن آن است .))
آداب خوردن گوشت
امام صادق عليه السلام : آن زن يهودى ، پيامبر (ص) را با زهرى كه در سردست گوشت نهاده بود، مسموم كرد. پيامبر، دست و شانه گوسفند را دوست داشت و بُن ران را به دليل نزديك بودنش به پيشابگاه ، دوست نداشت .
پرهيز از خوردن گوشت خشكيده نمك سود
امام صادق عليه السلام : چهار چيز، (انسان را) پيش از فرا رسيدن هنگام پيرى ، پير مى كند: خوردن گوشت خشك شده ، نشستن بر جاى مرطوب ، بالا رفتن از پلكان و آميزش با پيرزنان .
امام صادق عليه السلام : سه چيز، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم بكُشد: خوردن گوشت خشكيده ى فاسد، حمّام رفتن با شكم پُر، و همبسترى با پيرزنان .
امام صادق عليه السلام : سه نوع از خوردنى ها، موجب لاغرى است : گوشت خشك شده ، پنير و شكوفه خرما.
امام صادق عليه السلام : دو چيز است كه از هر جهت ، زيان دارد و براى هيچ چيز فايده اى ندارد...: گوشت خشك شده و پنير.
نهى از خوردن گوشت خام
الكافى - به نقل از هشام بن سالم - از امام صادق (ع) درباره ى خوردن گوشت خام پرسيدم . فرمود: ((اين ، خوراك درندگان است .))
پرهيز از اعتياد به خوردن گوشت
امام صادق عليه السلام : على (ع) عادت به خوردن گوشت را بد مى شمرد و مى فرمود: ((آن اعتيادى همچون اعتياد به شراب است .))
نوبت هاى خوردن گوشت
امام صادق عليه السلام : در هر هفته يك بار گوشت بخوريد و خود فرزندانتان را بدان عادت ندهيد؛ زيرا موجب اعتيادى همچون اعتياد به شراب مى گردد. نيز آنان را بيش از چهل روز، از آن محروم مداريد؛ چرا كه آنان را بدخوى مى كند.
المحاسن - به نقل از ادريس بن عبدالله - : نزد امام صادق (ع) بودم . از گوشت ، سخن به ميان آورد و فرمود: (غذا را) يك روز با گوشت بخور، يك روز با شير، و يك روز با چيزى ديگر)).
عواقب عدم مصرف گوشت به مدت چهل روز
امام صادق عليه السلام : هر چيز را دل دادگى است و دل دادگى مَرد، گوشت است . پس ، هر كه چهل روز آن را واگذارد، بدخوى مى شود. و هر كس ‍ بدخوى شد، در گوش راستش اذان بگوييد.
امام صادق عليه السلام : گوشت ، گوشت مى روياند. هر كس گوشت را چهل روز واگذارد، بدخوى مى شود. و هر كس بدخوى شد، در گوش راستش اذان بگوييد.
امام صادق عليه السلام : گوشت از گوشت است ، هر كس آن را چهل روز واگذارد، بدخوى مى شود. آن را بخوريد، چرا كه بر شنوايى و بينايى مى افزايد.
امام صادق عليه السلام : گوشت ، گوشت مى روياند، و عقل را افزون مى سازد. هر كس آن را چند روز واگذارد، عقلش تباه مى شود.
آداب خوردن ميوه
شستن ميوه با آب
الكافى - به نقل از فُرات بن اَحنَف ، از امام صادق (ع) - : ((هر ميوه اى را زهرى (سمّى ) است . پس اگر ميوه آورديد، آبى به آن بزنيد)) - يا ((آن را در آب فرو ببريد)) - يعنى بشوييد.
جدا نكردن پوست ميوه
الكافى - از ابى القدّاح درباره ى امام صادق (ع) روايت شده است كه ايشان ، پوست كندن ميوه را دوست نداشت .
پرهيز از خوردن چند ميوه با هم
دعائم الاسلام :
از پيامبر خدا روايت شده كه ايشان از جاى دادن دو خرما در كنار هم در دهان و يا دو ميوه ى ديگر نهى فرمود.
امام صادق (ع) فرموده است : ((البته اين ، در صورتى است كه شخص با ديگر مردم و بر سفره اى مشترك باشد؛ امّا اگر كسى به تنهايى مى خورَد، هر گونه كه دوست دارد، بخورد)).
آداب آشاميدن
آنچه در آشاميدن ، بايسته است
امام صادق عليه السلام : ايستاده آشاميدن آب در روز، مايه ى قدرت افزونتر و تندرستى بيشتر است .
امام صادق عليه السلام : ايستاده آشاميدن آب در روز، موجب عرق كردن بيشتر و توان افزونتر بدن است .
امام صادق عليه السلام : ايستاده آشاميدن آب در روز، غذا را گوارا مى سازد و ايستاده آشاميدن آب در شب ، زرداب مى آورد.
امام باقر (ع) يا امام صادق عليه السلام : در حالت ايستاده ، آب مياشام ، و در آب بركه ، پيشاب مكن ، و بر گرد قبر، مچرخ و در خانه اى تنها ممان ، و با يك لنگه پاى افزار، راه مرو؛ چرا كه چون بنده اى در يكى از اين حالتها باشد، شيطان بسيار زود به سوى او مى شتابد.
آشاميدن آب نيم گرم
امام صادق عليه السلام : دو چيز مناسب است كه به هيچ درون نادرستى در نمى آيند، مگر اين كه آن را به درستى مى آورند، و دو چيز نامناسب است كه به هيچ درون سالمى در نمى آيند، مگر اين كه آن را نادرست (و ناسالم ) مى كنند. آن دو چيز مناسب عبارتند از: انار و آب نيم گرم (وِلرم ) و آن دو چيز نامناسب عبارتند از: پنير و گوشت خشك شده .
نوشيدن آب فراوان
امام صادق عليه السلام : آب بسيار منوش ؛ چرا كه سرچشمه هر دردى است .
امام صادق عليه السلام : اگر مردم كمتر آب مى نوشيدند، بدن هايشان به سامان بود.
امام صادق عليه السلام : هر كس كمتر آب مى نوشد، تندرست است .
امام صادق عليه السلام : كمتر آب بنوش ؛ چرا كه هر دردى را به سوى خود مى كشد. از درمان نيز تا هنگامى كه بدنت تاب درد را دارد، بپرهيز.
نوشيدن آب سرد و آب جو در حمّام
امام صادق عليه السلام : از نوشيدن آب سرد و آب جو (فُقّاع ) در حمام ، حذر كن چرا كه معده را تباه مى كند.
نوبت هاى غذا
صبحگاهان و شامگاهان
الكافى - به نقل از شهاب بن عبد ربّه -: نزد امام صادق (ع) از دردها و بدگوارى هايى كه داشتم ، اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود: ((صبحانه بخور و شام بخور و در فاصله ميان آنها چيزى مخور؛ چرا كه موجب تباهى تن است . مگر نشنيده اى كه خداوند (عز و جل ) مى فرمايد: ((و آنان ، صبحگاهان و شامگاهان ، روزى ويژه خويش را دارند)).
امام صادق عليه السلام : چون نماز صبح را خواندى ، پاره نانى بخور تا با آن دهان خويش را خوشبو سازى ، حرارت خود را فرو بنشانى ، دندانهايت را استوار سازى ، لثه ات را استحكام بخشى ، روزى خويش را به چنگ آورى و خوى خود را نكو سازى .
امام صادق عليه السلام : مؤ من را بايسته است كه تا غذا نخورده ، از خانه بيرون نرود؛ چرا كه اين كار به او استوارى بيشتر مى دهد.
تاءكيد بر خوردن شام و نهى از ترك آن
امام صادق عليه السلام : خوردن شام را وا مگذار، هر چند به سه لقمه (نان ) با نمك باشد.
امام صادق عليه السلام : سرچشمه ويرانى تن واگذاردن شام است .
امام صادق عليه السلام : براى كسى كه پا به سن نهاده ، خوب نيست با شكم سبك بخوابد؛ بلكه اگر با شكم پُر بخوابد برايش بهتر است .
امام صادق عليه السلام : براى پير كهن سال ، بايسته است كه حتما به گاه خفتن ، شكمش از غذا پُر باشد. اين سبب خواب آرامتر و بوى خوشتر دهان براى اوست .
المحاسن - به نقل از مفضّل بن عمر -: شبى ، در حاليكه امام صادق (ع) شام مى خورد، بر ايشان وارد شدم فرمود: ((اى مفضّل ! پيش آى و بخور)).
گفتم : شام خورده ام .
فرمود: ((پيش آى و بخور؛ زيرا مستحب است مرد، هنگامى كه به ميان سالى در آمد، شب را در حالى بخوابد كه غذايى تازه در شكم اوست )).
من نيز پيش رفتم و خوردم .
امام صادق عليه السلام : واگذاردن شام ، مايه ى پيرى است . براى مرد، آن هنگام كه پا به سن نهاد، بايسته است كه تنها در حالى بخوابد كه درونش از غذا پر باشد.
الكافى - به نقل از على بن على لهبى - : امام صادق (ع) فرمود: ((طبيبان شما درباره شام شب ، چه مى گويند؟)).
گفتم : ما را از آن ، باز مى دارند.
فرمود: (( اما من ، شما را بدان فرمان مى دهم )).
الكافى - به نقل از زياد بن ابى الحلال -: با امام صادق (ع) شام خوردم . فرمود: ((شام پس از نماز خفتن ، شام پيامبران است )).
امام صادق عليه السلام : هر كس شام را واگذارد، رگى در بدن وى مى ميرد و هرگز زنده نمى شود.
امام صادق عليه السلام : هر كس شام را در شب شنبه و يكشنبه ، پشت سر هم واگذارد، نيروى وى از كف مى رود و اين نيرو تا چهل روز به وى باز نمى گردد.
امام صادق عليه السلام : هر كس شام خوردن را واگذارد، نيرويى از او كاسته مى شود و به او باز نمى گردد.
درمان با ميوه ها و گياهان دارويى
ترنج
خوردن تُرنج پس از غذا
الكافى - به نقل از عبدالله بن ابراهيم جعفرى -: امام صادق (ع) فرمود: پزشكانِ شما درباره تُرنج چه دستور مى دهند؟)).
گفتم : دستور مى دهند كه آن را پيش از غذا بخوريم .
فرمود: ((اما من ، شما را به خوردن آن پس از غذا فرمان مى دهم )).
الكافى - به نقل از ابراهيم بن عمر يمانى -: به امام صادق (ع) گفتم : آنان مدعى اند كه بهترين وضعيت براى خوردن تُرنج ، حالت ناشتاست .
امام صادق (ع) فرمود: ((اگر پيش از غذا خوب باشد، پس از غذا به مراتب بهتر و پسنديده تر است )).
امام صادق عليه السلام : تُرُنج را پس از غذا بخوريد، چرا كه محمد (ص) چنين مى كنند.
آنچه تُرنج را هضم مى كند
الكافى - به نقل از ابوبصير -: ميهمانى داشتم كه به تُرنج همراه با عسل ، اظهار تمايل كرد. آن را به او دادم و خود نيز با وى خوردم . سپس نزد امام صادق (ع) رفتم و ديدم كه سفره اى نزد ايشان گشوده است - به من فرمود: ((پيش آى و بخور)).
گفتم : پيش از آنكه نزد شما بيايم ، ترنج و عسل خورده ام و اكنون سنگينى آن را احساس مى كنم ، زيرا زياد خورده ام !
(ايشان به يكى از غلامان خود) فرمود: ((اى غلام ! نزد كنيز برو و به او بگو: برايمان يك كناره نان خشك از آن چه در تنور خشك مى كنى ، بفرست )).
آن نان آورده شد پس به من فرمود: ((از اين نان خشك بخور، چرا كه تُرنج را هضم مى كند)).
من آن را خوردم و سپس از جاى برخاستم ، گويا كه هيچ چيز نخورده ام .
مرباى ترنج
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از ابراهيم بن حسن جعفرى -: امام صادق (ع) به ياران خويش ‍ فرمود: ((به من بگوييد كه پزشكانتان درباره ى ترنج به شما چه دستور مى دهند)).
(يكى ) گفت : اى پسر پيامبر خدا! ما را به خوردن آن ، پيش از غذا، سفارش ‍ مى كنند.
فرمود: ((هيچ چيز از آن در حالتى كه پيش از غذا خورده شود، بدتر نيست و هيچ چيز، از آن ، در حالتى كه پس از غذا خورده شود سودمندتر نيست . بر شما باد مرباى آن ، كه در درون انسان ، بويى چون بوى مشك دارد)).
آلو
امام صادق عليه السلام : آلو در حالت ناشتا صفرا را فرو مى نشاند، هر چند كه بادها را نيز تحريك مى كند.
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از ازرق بن سليمان - : از امام صادق (ع) درباره آلو پرسيدم . فرمود: ((براى صفرا مفيد است و مفاصل را نيز نرم مى كند؛ اما از آن ، زياد مخور كه سرانجام ، در مفصلهايت ، بادهايى بر جا مى نهد)).
خواص برنج
امام صادق عليه السلام : برنج ، نيكو غذايى است . ما آن را براى بيماران خويش ‍ نگه مى داريم .
امام صادق عليه السلام : از جانب شما چيزى دوست داشتنى تر از برنج و بنفشه براى ما نمى آيد. من (يك بار،) از دردى سخت در رنج بودم و در اين هنگام به من الهام شد كه برنج بخورم . گفتم كه آن را فراهم آوردند... پس ، خداوند (عز و جل ) با آن ، دردم را از ميان برد.
بادروج (حَوك )
امام صادق عليه السلام : نزد پيامبر خدا، سركه ، دوست داشتنى ترين نان خورش ، و حَوك (يعنى بادروج )، دوست داشتنى ترين سبزى بود.
امام صادق عليه السلام : امير مؤ منان - كه درودهاى خدا بر او باد - به بادروج ، علاقه داشت .
امام صادق عليه السلام : حَوك سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن ، هشت ويژگى است : اشتها آور است ، گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد، آروغ را خوشبو مى سازد، درد و بيمارى را از بدن مى كشد و امان انسان از جذام است . چون در درون انسان جاى گيرد، همه بيمارى ها را فرو مى نشاند.
بادمجان
امام صادق عليه السلام : بادمجان بخوريد كه شفاى هر درد است .
امام صادق عليه السلام : بادمجان بخوريد زيرا درد را مى برد و خود، درد نمى آورد.
امام صادق عليه السلام : بر شما باد بادمجان بورانى ؛ زيرا شفايى است كه از پيسى ، ايمن مى سازد. بادمجان سرخ شده در روغن نيز چنين است .
امام صادق عليه السلام : بادمجان ، براى سودا، خوب است و به صفرا نيز زيان نمى رساند.
امام صادق عليه السلام : روايت شده است كه نزد امام سجاد(ع) بادمجان سرخ شده در روغن بود. ايشان چشم درد داشت و از اين بادمجان مى خورد. به ايشان گفتم : اى پسر پيامبر خدا! از اين مى خورى در حالى كه آتش ‍ است ؟!
فرمود: ((خموش ! پدرم از جدم برايم نقل كرد كه گفته است : بادمجان ، از پيه زمين است و در هر چه بيفتد، آن را خوش و خوشبو مى سازد)).
امام صادق عليه السلام : در فصل خرماچينى ، بادمجان زياد بخوريد زيرا درمان هر دردى است ، فروغ چهره را افزون مى سازد، رگ ها را نرم مى كند و به آب كمر مى افزايد.
خواص باقلا
امام صادق عليه السلام : باقلا، بيمارى را مى برد و در آن ، بيمارى اى نيست .
امام صادق عليه السلام : خوردن باقلا، استخوانهاى ساق پا را استحكام مى بخشد.
امام صادق عليه السلام : خوردن باقلا، مغز استخوانهاى ساق پا را استحكام مى بخشد و خون تازه توليد مى كند.
امام صادق عليه السلام : باقلا را با پوستش بخوريد؛ چرا كه معده را پاك مى كند.
پياز
امام صادق عليه السلام : پياز، تب را مى برد.
امام صادق عليه السلام : پياز، خستگى را مى برد، پيه را استحكام مى بخشد، بر گامها مى افزايد، آب را افزون مى سازد و تب را مى برد.
الكافى - به نقل از عبدالله بن محمد جعفى -: امام صادق (ع) از پياز ياد كرد و فرمود: ((بوى دهان را خوش مى سازد، بلغم را مى برد، و توان آميزش را مى افزايد)).
امام صادق عليه السلام : پياز، دهان را خوشبو مى كند، پشت را قوى مى سازد و پوست را نرمى مى بخشد.
خواص خربزه
امام صادق عليه السلام : درباره ويژگى هاى خربزه -: سنگ را در مثانه ، ذوب مى كند.
امام صادق عليه السلام : خربزه بخوريد، چرا كه در آن ، ده ويژگى است : (مانند) دنبلان كوهى است ، نه دردى در آن هست و نه فسادى ؛ خوراك است نوشيدنى است ؛ ميوه است ؛ خوش بو كننده است ؛ شست وشودهنده است ؛ خورش است ؛ توان جنسى را مى افزايد؛ مثانه را مى شويد؛ و ادرارآور است .
نهى از خوردن خربزه در حالت ناشتا
امام صادق عليه السلام : خوردن خربزه در ناشتا، سست اندامى مى آورد.
خواص تخم مرغ
امام صادق عليه السلام : هر كس فرزند ندارد، تخم مرغ بخورد.
الكافى - به نقل از مُرازِم - : امام صادق (ع) از تخم مرغ ياد كرد و فرمود: ((هان كه خوراكى سبُك است . دل دادگى به گوشت را فرو مى نشاند؛ ولى عارضه هاى گوشت را هم ندارد)).
خوردن تخم مرغ با پياز و روغن زيتون
مكارم الاخلاق - به نقل از يكى از ياران امام صادق (ع) در گفتگو با ايشان -: (گفتم Smile فدايت شوم ! من كنيز مى خرم . دوست دارم چيزى به من تعليم فرمايى كه بر آنها توانايى يابم .
فرمود: ((پياز را ريز و در روغن زيتون ، سرخ كن . تخم مرغى هم بردار و در سينى اى بشكن و قدرى نمك بر آن بپاش . آن گاه اين تخم مرغ را روى پياز و روغن زيتون بريز و اندكى تفت بده و سپس از آن بخور.
اين كار را انجام دادم و از آن پس ، هر گاه قصد آميزش با كنيزان مى كردم ، بر آن توانايى داشتم .
خوردن تخم مرغ با گوشت
امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران ، از كمى فرزندان ، به درگاه خداوند ( عز و جل ) شكايت برد. خداوند فرمود: ((گوشت با تخم مرغ بخور)).
زرده ى تخم مرغ
امام صادق عليه السلام : زرده تخم مرغ ، سبُك و سفيده ، سنگين است .
المحاسن - به نقل از حمران بن اَعيَن -: به امام صادق (ع) گفتم : كسانى مى گويند زرده تخم مرغ ، از سفيده آن ، سبك تر است .
فرمود: ((دليلشان براى اين سخن چيست ؟))
گفتم : مدعى اند پَر، از سفيده است و استخوان و پى ، از زرده است .
امام صادق (ع) فرمود: ((پس پَر، سبُك ترينِ آنهاست )).
تخم مرغهاى حلال و تخم مرغهاى حرام
امام باقر (ع) و
امام صادق عليه السلام : اگر به نيزارى درآمدى و تخم پرنده اى يافتى ، از آن مخور، مگر آنچه دو سويش ناهمسان است .
امام صادق عليه السلام : از تخم هاى پرندگان ، آنچه دو سويش ناهمسان است ، خورده مى شود.
امام صادق عليه السلام : آنچه دو سويش با هم تفاوت دارد، خوردنش حلال است . و آنچه دوسويش همسان است ، خوردنش حرام است .
الكافى - به نقل از مَسعَدة بن صَدَقه -: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى فرمود: ((از تخم هاى پرندگان ، آنچه را دو سرشان ناهمسان است ، بخور)).
نيز فرمود: ((از تخم هاى پرندگان دريايى ، آنچه همانند و هم شكل تخم مرغ است (يعنى يكى از دو سرش پهن تر است )، خوردنى است ، و گرنه مخور)).
الكافى - به نقل از ابوالخطاب -: از امام صادق (ع) پرسيدم كه : مردى به نيزار در مى آيد و آن جا تخم هاى پرندگان گوناگونى مى يابد و نمى داند كه تخم چه پرنده اى است : از آنِ پرندگان ناخوشايند است و يا پرندگان خوشايند؟
فرمود: ((در آنها، نشانه اى پنهان ناشدنى است . بنگر! هر تخمى را كه سر و ته آن را از هم باز شناختى ، بخور و هر چه را از اين نظر همسان بود، واگذار)).
خواص سيب
امام صادق عليه السلام : سيب ، پالاينده و خوش بو كننده معده است .
المحاسن - به نقل از اسحاق بن مطهر، از امام صادق (ع)-: ((سيب ، معده را گشايش ميدهد)).
همچنين فرمود : ((سيب بخور، چرا كه حرارت را فرو مى نشاند، درون را سرد مى كند و تب را مى برد)).
در حديث ديگرى است كه فرمود: ((وبا را از ميان مى برد)) .
امام صادق عليه السلام : به تبداران خود سيب بدهيد، چرا كه هيچ چيز، سودمندتر از سيب نيست .
امام صادق (ع): اگر مردم مى دانستند كه در سيب چيست ، بيمارانشان را جز به سيب درمان نمى كردند. بدانيد كه سيب ، بويژه ، سودمندترين چيز براى قلب و مايه ى شست و شوى آن است .
دعائم الاسلام - درباره امام صادق (ع) روايت شده است كه : مردى از سرزمينى وبازده به ايشان نامه نوشت و از وباى آن جا خبر داد.
امام (ع) در پاسخ نوشت : ((بر تو باد سيب . آن را بخور)).
او هم اين كار را انجام داد و عافيت يافت .
و فرمود: ((سيب ، حرارت را فرو مى نشاند و درون را خنك مى كند و تب را مى برد)).
الكافى - به نقل از محمد بن فيض -: به امام صادق (ع) گفتم كسى از ما كه بيمار مى شود، درمانگران ، او را به پرهيز، توصيه مى كنند.
امام (ع) فرمود: ((اما ما خاندان ، جز از خرما، پرهيز نمى كنيم و (بيماران خويش را) با سيب و آب سرد، درمان مى سازيم )).
الكافى - به نقل از دُرُست بن ابى منصور -: مفضّل بن عمر مرا با هديه هايى نزد امام صادق (ع) فرستاد.
در روزى تابستانى و در حالى كه سينى اى از سيب سبز نزد امام صادق (ع) بود، بر ايشان وارد شدم . به خداوند سوگند، بى درنگ به او گفتم : فدايت شوم ! آيا در حالى كه مردم ، اين را خوش نمى دارند، از آن مى خورى ؟
در حالى كه گويا مرا از دير باز مى شناخته است ، به من فرمود: ((همين امشب تبدار شدم ، كسى فرستادم و آن را نزد من آوردند و آن را خوردم . آن ، تب را ريشه كن مى سازد و حرارت را فرو مى نشاند)).
من به سوى نزديكان خويش باز گشتم و ديدم آنان تب دارند. و به آنها سيب دادم و تب را از آنان ريشه كن ساختم .