۱۴۰۱-۳-۲۵، ۰۶:۳۱ عصر
سلام من عاشق پسری هستم که هم من هم ایشون ۱۸ سالمون هست سه ساله همدیگه رو میشناسیم اما دوساله وارد رابطه شدیم ایشون خیلی آدم مذهبیه هستن و تو این مدت دوسال هم باهم ارتباط زیادی نداشتیم قصدمون ام ازدواجه اما یه روز همینجوری رفت و گفت که رابطه ما گناهه و باید تا زمان اینکه به سن ازدواج برسه صبر کنیم و تو این مدت ارتباط نداشته باشیم منم بهش گفتم که این همه سال نمیشه که گفت مجبوریم گفت اگه تنهات نزارم یه گناه میوفتم و از اینکه ایشون منو دوست داره مطمئنم...و اونروز کلی باهم حرف زدیم درباره اینکه اگه بره چند سال دیگه میاد خواستگاری و اینکه چون تو یه شهر دیگهست قرار شده بیاد شهر ما دانشگاه و گفت اونموقع بر میگرده و خداحافظی کردیم و قرار شد دیگه باهم حرف نزنیم و همدیگه رو بلاک کردیم.....
حالا من نمیدونم بهش اعتماد کنم یا نه؟ آخه تو این چند سال ممکنه که سرد بشه یا منو فراموش کنه...
و اینکه الان یکماهی میشه از هم خبر نداریم خیلی دلم براش تنگ شده و اینکه من تحقیق کردم گفتن که به قصد ازدواج اشکال نداره در حد حرفای معمولی باهم حرف بزنیم و گناه نیست...الان خیلی دلم براش تنگ شده میشه بگید چیکار کنم؟ بهش پیام بدم دوباره با اینکه خداحافظی کردیم و بهش بگم که حداقل ماهی یه بار درحد یه سلام و احوال پرسی باهم حرف بزنیم یا نه؟
واقعا حس میکنم میره و منو فراموش میکنه نمیدونم چیکار کنم میخوام از بلاتکلیفی دربیام
حالا من نمیدونم بهش اعتماد کنم یا نه؟ آخه تو این چند سال ممکنه که سرد بشه یا منو فراموش کنه...
و اینکه الان یکماهی میشه از هم خبر نداریم خیلی دلم براش تنگ شده و اینکه من تحقیق کردم گفتن که به قصد ازدواج اشکال نداره در حد حرفای معمولی باهم حرف بزنیم و گناه نیست...الان خیلی دلم براش تنگ شده میشه بگید چیکار کنم؟ بهش پیام بدم دوباره با اینکه خداحافظی کردیم و بهش بگم که حداقل ماهی یه بار درحد یه سلام و احوال پرسی باهم حرف بزنیم یا نه؟
واقعا حس میکنم میره و منو فراموش میکنه نمیدونم چیکار کنم میخوام از بلاتکلیفی دربیام