۱۳۹۹-۵-۸، ۰۴:۲۳ عصر
خلاصه آن کس که میخواهد خودش را بسازد و خلق را بسازد و رشد بدهد و تربیت کند و مربی باشد؛
1- باید به تمام استعدادها آگاهی داشته باشد.
2- باید میدان کار این استعدادها را شناخته باشد.
3- باید به قانونهایی که در این میدان و بر این استعدادها حاکمند احاطه داشته باشد.
با این توضیحها دانش آموز میتواند بیابد که ناچار در طول زندگی حرکتهایی دارد و در این حرکتها، مقصدها و قلهها و مانعها و پرتگاههایی به راهش نشستهاند. با شروع حرکت، شروع درگیری است و این درگیریها آفریدگار ورزیدگی و باروری هستند و آموزگارِ چگونه پیش رفتن و چگونه کمبودها را تأمین نمودن. تا در جریان نیفتیم و کمبودها را لمس نکنیم برای تأمین آن نمیکوشیم. قلههای بلندتر نیازهای بیشتری را فراهم میکنند و هدفهای عالیتر گامهای بلندتری میخواهند و این
چگونه انگیزه انقلابی ایجاد کنیم؟
هدفها همتها را به دنبال میآورد و همتها، نیازها را و نیازها حرکتها را و حرکت درگیریها را و درگیریها ورزیدگی و نیروهای بیشتر برای رفتن بیشتر را.
کسانی که خود را شناختهاند و خود را باور کردهاند و فهمیدهاند، نه فقط برای شکم خودشان که برای تمام خودشان و تمام خلق استعداد دارند به اندازه همه وجود خود و همه وجودهای دیگر مایه دارند، برای همه میکوشند.
با این شناخت و همراه این بینش تو میتوانی به تحصیل رو بیاوری. محصل باید پیش از شروع به درس از مسایل بنیادی فارغ شده باشد و یافته باشد که ما محکومیم و حاکمی داریم، از ما به ما نزدیکتر و آگاهتر و مهربانتر. حال این آگاهِ مهربانِ نزدیک به ما...
به ما چه داده؟
برای ما چه کرده؟
از ما چه میخواهد؟
این سئوالها باید برای محصل حل شده باشد و گرنه قرآن و دین و عربی و ... میشود یک سئوال بزرگ که به عصیان و انزجار منتهی میگردد و به نفرت دست میدهد.
با این توضیح ها محصل میتواند قلههایش را ببیند و نیازهایش را بشناسد و قدم در راه بگذارد. این کاری است که مربی باید پیش از اولین درس به دانشآموز یاد بدهد، نه اینکه زود درس را شروع کند و طرف را مشغول بدارد، که این اشتغالهای سیع دوامی نخواهد داشت. این درست است که گاهی به ثمر رسیده و افرادی که اول آگاه نبودهاند، سپس به آگاهی و بینش رسیدهاند. ولی این افتخار را نمیتوان برای فرار از مرگ تجویز کرد. اگر اینها با آگاهی شروع میکردند، بهرههای بیشتری بدست میآوردند و در وقت کمتر راه زیادتری را طی مینمودند.»
1- باید به تمام استعدادها آگاهی داشته باشد.
2- باید میدان کار این استعدادها را شناخته باشد.
3- باید به قانونهایی که در این میدان و بر این استعدادها حاکمند احاطه داشته باشد.
با این توضیحها دانش آموز میتواند بیابد که ناچار در طول زندگی حرکتهایی دارد و در این حرکتها، مقصدها و قلهها و مانعها و پرتگاههایی به راهش نشستهاند. با شروع حرکت، شروع درگیری است و این درگیریها آفریدگار ورزیدگی و باروری هستند و آموزگارِ چگونه پیش رفتن و چگونه کمبودها را تأمین نمودن. تا در جریان نیفتیم و کمبودها را لمس نکنیم برای تأمین آن نمیکوشیم. قلههای بلندتر نیازهای بیشتری را فراهم میکنند و هدفهای عالیتر گامهای بلندتری میخواهند و این
چگونه انگیزه انقلابی ایجاد کنیم؟
هدفها همتها را به دنبال میآورد و همتها، نیازها را و نیازها حرکتها را و حرکت درگیریها را و درگیریها ورزیدگی و نیروهای بیشتر برای رفتن بیشتر را.
کسانی که خود را شناختهاند و خود را باور کردهاند و فهمیدهاند، نه فقط برای شکم خودشان که برای تمام خودشان و تمام خلق استعداد دارند به اندازه همه وجود خود و همه وجودهای دیگر مایه دارند، برای همه میکوشند.
با این شناخت و همراه این بینش تو میتوانی به تحصیل رو بیاوری. محصل باید پیش از شروع به درس از مسایل بنیادی فارغ شده باشد و یافته باشد که ما محکومیم و حاکمی داریم، از ما به ما نزدیکتر و آگاهتر و مهربانتر. حال این آگاهِ مهربانِ نزدیک به ما...
به ما چه داده؟
برای ما چه کرده؟
از ما چه میخواهد؟
این سئوالها باید برای محصل حل شده باشد و گرنه قرآن و دین و عربی و ... میشود یک سئوال بزرگ که به عصیان و انزجار منتهی میگردد و به نفرت دست میدهد.
با این توضیح ها محصل میتواند قلههایش را ببیند و نیازهایش را بشناسد و قدم در راه بگذارد. این کاری است که مربی باید پیش از اولین درس به دانشآموز یاد بدهد، نه اینکه زود درس را شروع کند و طرف را مشغول بدارد، که این اشتغالهای سیع دوامی نخواهد داشت. این درست است که گاهی به ثمر رسیده و افرادی که اول آگاه نبودهاند، سپس به آگاهی و بینش رسیدهاند. ولی این افتخار را نمیتوان برای فرار از مرگ تجویز کرد. اگر اینها با آگاهی شروع میکردند، بهرههای بیشتری بدست میآوردند و در وقت کمتر راه زیادتری را طی مینمودند.»