۱۳۹۹-۵-۹، ۰۲:۱۹ عصر
اشکالات چیست؟
حالا اشکالات چیه ؟
1ـ فرهنگی که این جلسات ترویج می کنه ، مستمع را به سمت انزوا و گوشه گیری و از مردم بریدن منفی پیش می بره . یعنی مستمع یک جوری بار میاد که یواش یواش حرفی برای عموم مردم نداره ، و حرفهای عموم مردم رو هم بر نمی تابد ، تحمل نمی کند . مستمع تو یک وادی میره که در این وادی ، آرزوهاش در چند بعد خلاصه می شه . زیارت کربلا یعنی زیارت یک مرقد . زیارت حرم حضرت عباس (ع) ، زیارت بین الحرمین ، امام رضا (ع) و بساطی برای اشک ، گریه و تو سر و سینه زدن و ابداً هیچ راه حل و کانالی برای ارتباط با مردم نداره . همین دوتاکلمه حرفی رو که می زنم رو هم نمی تونه بزنه . اگر این مستمع را ببری ، حتی اون مجری رو ببری تو یه محیطی که این محیط کاملا با این فرهنگ بیگانه اند ، ابدا نمی تونه ترویج کنه این فرهنگ رو . مثلاً از یکی از متولیان یکی از جلسات سؤال می شه که آقا به نظر شما با جوونا چکار کنیم ؟ می گه : آقا جوونا رو بیارید تو جلسه ما . بعد می گیم آقا وقتی میان تو جلسه های شما این چیزها را می بینید و یک مقداری براشون سنگینه ، چه کار کنیم ؟ می گه آقا این کار ، کار عشق است ربطی به دین نداره . همین که هست . نمی تونه ارتباط برقرار کنه، با قشر دانشگاهی نمی تونه ارتباط برقرار کنه . با دبیرستانی که مورد تهاجم فرهنگی واقع شده نمی تونه ارتباط برقرار کنه و ارتباطی که اون با قشری برقرار می کنه ، یک ارتباط کاملاً موقتیه . یعنی در تصاویر کاملاً جلسه به جلسه و سال به سال ، مستع مقابل ، قیافه ها عوض شده . تو این سن و سال پایینی ، با القاء یک سری هیجانات می توانند نگهدارند . اما به دلیل اینکه حرفی برای گفتن ندارند و نمی تونند با جمعهای مختلف ارتباط برقرار کنند ، نمی تونند در انجمن معلمها حرفی بزنند ، برای استادهای دانشگاه حرفی ندارند ، تو دانشگاه علوم پزشکی ساکتند . برای یک سری مستمیعنی که واقعاَ در یک سطح پایین سواد قرار دارند ، کم سواد بودن ، گناه نیست . یعنی من اصلاً نگفتم که آدمای بدیند . بحث اینه که آیا مکتب امام حسین (ع) اینقدر محدوده ؟ یعنی واقعاً امام حسین (ع) حرفی برای گفتن برای اینها نداره و بعد اتفاقاً با اینگونه نشون دادن تصویر از آقا اباعبدالله (ع) اغلبِ جو جامعه رو در این دورانی که تکنولوژی داره حرف اول رو می زنه و مردم بیشتر دنبال 4 خط مطلبند، بعد بنشینند گریه کنند ، تا توجیه نشوند نمی تونند این کار رو بکنند اینا نمی تونند این حرف رو بزنند ، حتی اگر صد نفر اینا رو جمع کنی فقط بگی دلیل سینه زدن چیست ؟ یک دلیل علمی برای سینه زدن نمی تونند بگن . ما علممون سینه زدن رواثبات کرده . من تو بحث چاکراها و اینکه چاکراهای قلب با ضربه حساس می شه و مرکز عاطفی انسان رو به تحرک وادار می کنه ، از نظر علمی برای سینه زدن خیلی حرفها زدیم . برای هیجانات . الان یک سری مشکلات این تیپی دارند و متاسفانه علی رغم صحبتهایی که من شخصاً به خیلی از اینها کردم و قبول کردند ، نمی یان تو میدون . نمی دونم چرا ؟ می گه آقا قبول دارم ، ولی خب حالا . چرا ؟ دلیلش اینه که کمبود علم دارند . یعنی یک کتاب که می دی دستش ، می گی بخون ، می گه آقا ول کن ، حال و حوصله کتاب خوندن رو ندارم . عزیز من ، تو جوون رو مقابلت نشوندی و قراره از تو مکتب امام حسین (ع) رو فرا بگیره . تو چرا احساس وظیفه نمی کنی که از بقیه سالهای زندگی امام حسین (ع) بتونی مطلب به خوردش بدی ؟ بله ! امشب خیلی خوب گریه می کند ، اشک می ریزد ، خدا پدر هر دوتون هم بیامرزه ، دست هردوتون رو هم می بوسم . اما صبح تو دبیرستان و دانشگاه این جوون نیاز به یک حرفهای دیگه هم دارد . چرا بهش نگفتی ؟ وقتی اومد تو جلسه تو و برگشت آیا حرفی برای این که تو جامعه بتونه تحوّل ایجاد کنه یاد گرفت ؟ بعد چون حرف برای گفتن نداره منزوی می شه ، بعد متاسفانه ، متاسفانه، اینو دل بدید ، انزوا یواش یواش به بریدن دچار می شه . ما یه 10 ، 20 سالی تو این وادی هستیم . رفقای خودمون که بغل دستمون سینه می زدن ، نمی دونم استکان تو سر خودشون خرد می کردند ، نمی دونم فلان و فلان ، داریم می بینیم الان خیلی هاشون کجان ؟!!!. نه حسینی ، نه علی ای ، نه خدایی ، هیچی. برای اینکه اون زمان فقط هیجانشو ارضا می کرد . وقتی با اینها صحبت می شه ، می گن آقا قبول ، درست می گی . اما فلانی می دونی ، من که داغ می کنم دیگه دست خودم نیست . می گم عزیز من تو مروج فرهنگ امام حسینی . خب این جوان امانت نزد تو است . اگر فردا بِبُرِه ، در اثر برخوردهای تو و این فرهنگی که داری بهش القاء می کنی ، آیا روز قیامت می تونی جواب بدی ؟ ما متولی حسینیه هستیم ، می تونی جواب بدی ؟ تا بحث معرفت پیش میاد ،می گن : بله ، نمی دونم از تاریخ اسلام می گن . آقا تاریخ اسلام چیه ؟ صحبت امام حسین (ع) ، مرام امام حسین (ع) ، زندگی امام حسین (ع) . حالا بهش می رسیم . اجازه بدین یواش یواش بریم جلو .
حالا اشکالات چیه ؟
1ـ فرهنگی که این جلسات ترویج می کنه ، مستمع را به سمت انزوا و گوشه گیری و از مردم بریدن منفی پیش می بره . یعنی مستمع یک جوری بار میاد که یواش یواش حرفی برای عموم مردم نداره ، و حرفهای عموم مردم رو هم بر نمی تابد ، تحمل نمی کند . مستمع تو یک وادی میره که در این وادی ، آرزوهاش در چند بعد خلاصه می شه . زیارت کربلا یعنی زیارت یک مرقد . زیارت حرم حضرت عباس (ع) ، زیارت بین الحرمین ، امام رضا (ع) و بساطی برای اشک ، گریه و تو سر و سینه زدن و ابداً هیچ راه حل و کانالی برای ارتباط با مردم نداره . همین دوتاکلمه حرفی رو که می زنم رو هم نمی تونه بزنه . اگر این مستمع را ببری ، حتی اون مجری رو ببری تو یه محیطی که این محیط کاملا با این فرهنگ بیگانه اند ، ابدا نمی تونه ترویج کنه این فرهنگ رو . مثلاً از یکی از متولیان یکی از جلسات سؤال می شه که آقا به نظر شما با جوونا چکار کنیم ؟ می گه : آقا جوونا رو بیارید تو جلسه ما . بعد می گیم آقا وقتی میان تو جلسه های شما این چیزها را می بینید و یک مقداری براشون سنگینه ، چه کار کنیم ؟ می گه آقا این کار ، کار عشق است ربطی به دین نداره . همین که هست . نمی تونه ارتباط برقرار کنه، با قشر دانشگاهی نمی تونه ارتباط برقرار کنه . با دبیرستانی که مورد تهاجم فرهنگی واقع شده نمی تونه ارتباط برقرار کنه و ارتباطی که اون با قشری برقرار می کنه ، یک ارتباط کاملاً موقتیه . یعنی در تصاویر کاملاً جلسه به جلسه و سال به سال ، مستع مقابل ، قیافه ها عوض شده . تو این سن و سال پایینی ، با القاء یک سری هیجانات می توانند نگهدارند . اما به دلیل اینکه حرفی برای گفتن ندارند و نمی تونند با جمعهای مختلف ارتباط برقرار کنند ، نمی تونند در انجمن معلمها حرفی بزنند ، برای استادهای دانشگاه حرفی ندارند ، تو دانشگاه علوم پزشکی ساکتند . برای یک سری مستمیعنی که واقعاَ در یک سطح پایین سواد قرار دارند ، کم سواد بودن ، گناه نیست . یعنی من اصلاً نگفتم که آدمای بدیند . بحث اینه که آیا مکتب امام حسین (ع) اینقدر محدوده ؟ یعنی واقعاً امام حسین (ع) حرفی برای گفتن برای اینها نداره و بعد اتفاقاً با اینگونه نشون دادن تصویر از آقا اباعبدالله (ع) اغلبِ جو جامعه رو در این دورانی که تکنولوژی داره حرف اول رو می زنه و مردم بیشتر دنبال 4 خط مطلبند، بعد بنشینند گریه کنند ، تا توجیه نشوند نمی تونند این کار رو بکنند اینا نمی تونند این حرف رو بزنند ، حتی اگر صد نفر اینا رو جمع کنی فقط بگی دلیل سینه زدن چیست ؟ یک دلیل علمی برای سینه زدن نمی تونند بگن . ما علممون سینه زدن رواثبات کرده . من تو بحث چاکراها و اینکه چاکراهای قلب با ضربه حساس می شه و مرکز عاطفی انسان رو به تحرک وادار می کنه ، از نظر علمی برای سینه زدن خیلی حرفها زدیم . برای هیجانات . الان یک سری مشکلات این تیپی دارند و متاسفانه علی رغم صحبتهایی که من شخصاً به خیلی از اینها کردم و قبول کردند ، نمی یان تو میدون . نمی دونم چرا ؟ می گه آقا قبول دارم ، ولی خب حالا . چرا ؟ دلیلش اینه که کمبود علم دارند . یعنی یک کتاب که می دی دستش ، می گی بخون ، می گه آقا ول کن ، حال و حوصله کتاب خوندن رو ندارم . عزیز من ، تو جوون رو مقابلت نشوندی و قراره از تو مکتب امام حسین (ع) رو فرا بگیره . تو چرا احساس وظیفه نمی کنی که از بقیه سالهای زندگی امام حسین (ع) بتونی مطلب به خوردش بدی ؟ بله ! امشب خیلی خوب گریه می کند ، اشک می ریزد ، خدا پدر هر دوتون هم بیامرزه ، دست هردوتون رو هم می بوسم . اما صبح تو دبیرستان و دانشگاه این جوون نیاز به یک حرفهای دیگه هم دارد . چرا بهش نگفتی ؟ وقتی اومد تو جلسه تو و برگشت آیا حرفی برای این که تو جامعه بتونه تحوّل ایجاد کنه یاد گرفت ؟ بعد چون حرف برای گفتن نداره منزوی می شه ، بعد متاسفانه ، متاسفانه، اینو دل بدید ، انزوا یواش یواش به بریدن دچار می شه . ما یه 10 ، 20 سالی تو این وادی هستیم . رفقای خودمون که بغل دستمون سینه می زدن ، نمی دونم استکان تو سر خودشون خرد می کردند ، نمی دونم فلان و فلان ، داریم می بینیم الان خیلی هاشون کجان ؟!!!. نه حسینی ، نه علی ای ، نه خدایی ، هیچی. برای اینکه اون زمان فقط هیجانشو ارضا می کرد . وقتی با اینها صحبت می شه ، می گن آقا قبول ، درست می گی . اما فلانی می دونی ، من که داغ می کنم دیگه دست خودم نیست . می گم عزیز من تو مروج فرهنگ امام حسینی . خب این جوان امانت نزد تو است . اگر فردا بِبُرِه ، در اثر برخوردهای تو و این فرهنگی که داری بهش القاء می کنی ، آیا روز قیامت می تونی جواب بدی ؟ ما متولی حسینیه هستیم ، می تونی جواب بدی ؟ تا بحث معرفت پیش میاد ،می گن : بله ، نمی دونم از تاریخ اسلام می گن . آقا تاریخ اسلام چیه ؟ صحبت امام حسین (ع) ، مرام امام حسین (ع) ، زندگی امام حسین (ع) . حالا بهش می رسیم . اجازه بدین یواش یواش بریم جلو .