۱۳۹۹-۲-۷، ۱۰:۳۷ صبح
عصر اسلام: از باب مقدمه میگویم که شاه نعمت الله ولی، از عرفای قرن هشتم و معاصرحافظ شیرازی بوده و ۹۵ سال عمر کرده است و مزار او در ماهان کرمان واقع است و شهید مطهری در جلد ۱۴ مجموعه آثار خود؛ صفحه ۵۷۷ او را اجمالاً توثیق کرده و او را از معاریف و مشاهیر عرفا خوانده اند که نسب به علی (ع) میبرد. پیش بینیهای او شامل وقایع دوران صفویه و بعد از آن میشود و اهمیت آن از این جهت است که صفویه، قرنها پس از مرگ او به قدرت رسیده اند.
قــدرت کردگــار میبـینــم حالــت روزگــار میبـینــم
ازنجوم این سخن نمیگویم بلکـه از کردگــار میبینــم
از سلاطیــن گــردش دوران یک به یک را سوار میبینم
هر یکی را به مثل ذره نــــور پرتــوی آشکــار میبـینــم
از بـزرگـی و رفعـت ایشــان صفــوی برقرار میبینـــم
……………………..
آخــر پادشاهـــی صفــــوی یک حسینی*به کار میبینم
*آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین؛ شاهی فاسد و ستمگر بوده است.
نادری در جهان شــود پیــدا قامتــش استــوار میبینــــم
آخــر عهــد نـوجــــوانی او قتــــل او آشکـــار میبینـــم
شهر تبریز را چو کوفه کنند شهــرطهــران* قرار میبینم
* اشاره به انتقال پایتخت به تهران.
بعد از آن دیگـری فنا گردد شـاه دیگـر به کـــارمی بینم
که محمـد* به نـام او باشــــد تیـــغ او آبــدار میبــینـــم
* بنابر ویژگیهایی که از او میگوید، مرادش احتمالاً محمد شاه قاجار است نه، آغا محمدخان قاجار.
چــارده ســال پادشاهـــی او دولتــش کامکــار میبینــم
سال کز مرغ میشـود پیــدا مــرگ او آشکــار میبینـم
……………………..
ناصر الدین به نصـرت دوران چـارده هشـت سال*می بینــم
* عدد مزبور با هیچ یک از ارقام تاریخی در مورد ناصرالدین شاه تناسبی ندارد و نزدیکتر آن است که بگوییم مربوط به سن او در هنگام تاجگذاری باشد که البته این هم دقیق نیست، زیرا مجموع هشت و چهار، ۲۲ است حال آن که وی در ۱۸ سالگی به قدرت رسیده است.
اما اگر عبارت را "چهار ده، هشت سال” بگیریم جور در میاید. یعنی ۴*۱۰=۴۰ و ۸ سال= ۴۸ سال (طول سلطنت ناصرالدین شاه)
……………………..
از شهنشــاه ناصـر الدین شـاه شیــونــی بیــم دار*می بینــم
* اشاره به ترور ناصرالدین شاه.
روز جمعـــه ز. شهر ذیقعــده تن او در مـــــزار میبــینـم
بعد از آن شه مظفــر الدین را شاهیِــش ناگــوار میبینــم
چـارشنبـه ز. شهـر ذیقعـــــده* مــرگ او آشکــار میبینـم
* مرگ هر دو ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در ذیقعده واقع شده است بنابراین پیش بینی او در این باره دقیق میباشد.
از الــف تا بـه دال میگویـم شاه و شاهــی فکارمی بینـم*
* اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایههای سلطنت قاجاریه است.
درخراسان ومصروشام وعراق فتنــه و کـــارزار میبینـــم
جنگ وآشوب و فتنهی بسیار در یمیــن و یســار*می بینـم
* آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با، آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران.
غــارت و قتــل لشکــر بسیـار در میــان و کنــار میبـینـم
شه چو بیرون رود ز. جاگاهش* شاه دیگــر** بکارمی بـینـم
* مراد، احمد شاه قاجار است، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره میکند و نه مرگ او.
** مراد، رضا شاه است.
چون فریدون به تخـت بنشینـد نوکرانـش قطـــار میبینــم
متصف بر صفات سلطان است لیک من گرگ وار میبینــــم
دائـم اسبـش به زیر زیـن طــلا کمتـر آن را سـوار میبینـــــم
عدل و انصـاف در زمانـهی او همچــو هیمـه به نـار میبینــم
علمــــــای زمــان او دائــــــم همــه را تـــــار ومــارمی بینــم*
* تقابل دولت با دین و روحانیت، هیچ گاه در تاریخ ایران، به اندازهی دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد.
هست فصل حجاب در عهدش فصــل را بــی اعتبــارمی بینم*
* مهمترین اقدام ضد دینی رضاشاه، کشف حجاب زنان بود.
جنگ سختی شود تمــام جهان* کوه و صحــرا فکــار میبینـم
* اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم.
کــــار و بـــار زمانــه وارونـــه قحط و هم ننگ وعار*می بینم
* اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال سیاسی، در همکاری با بیگانگان.
چون دو ده سال*پادشاهـی کرد شهیــش بـــرکنــار**می بـینــم
* البته رضاشاه، بیست سال پادشاهی نکرده، اما عملاً از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا شهریور ۱۳۲۰، قدرت را در اختیار داشته است.
** اشاره به برکناری و تبعید رضاشاه.
پسرش چــون به تخت بنشینـــد بوالعجــــب روزگــار میبینم
نوجوانــی به ســان ســرو بلنــد رستمــش بنـده وار میبینــم
در امور شهــی است بی تدبیـــر لیکنــش بخت یــــار*می بینـم
* خود محمدرضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که میتوانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست.
بس فرومـــایگـــان بـی حاصـل حامـــل کـار و بــار میبینـــم
مذهب و دین ضعیـف مییابــم مُبتــدع* افتخــــارمی بــینـم
* بدعت گزاری در دین.
ظلم پنهــــان، خیانــت و تزویــر بر اعاظـــم شعــــــار میبینـم
ظلمــت ظلــم ظــالمــان دیــــار بی حــد و بی شمــار میبینــم
ماه را رو سیـــــــــاه مییابــــم مهــــــر را دل فکـــار میبینــم
دولـــت مرد و زن رود به فنـــــا حال مــــردم فکـــــار میبینــم
غــــارت و قتـــل مــردم ایــران دست خــارج به کــار میبینــم
کهنــه رنـــدی به کـار اهرمنــی* انــدر این روزگـــار میبینـــــم
* بسیار عجیب است که او ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار میدهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد میکند (شیطان بزرگ؛ آمریکا).
دور او هــم تمـــام خواهـد شـد لشکـــری را ســـوار میبـینـم
شور و غوغــای دیـــن شود پیدا* سر به ســــر کــارزار میبینـم
* اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران و مبارزات گستردهی مردمی از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر.
قصــهای بس غریــب میشنـوم غصــهای در دیـــار میبینــم
جنگ و آشـــوب و فتنهی بسیار نام او زشـت و خـوار*می بینـم
* محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که مردم ایران، مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند؛ بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است.
کم ز. چل* چون که پادشاهی کرد سلطـــه اش تار و مار میبینـم
* اشاره به ۳۷ سال حکومت محمدرضا پهلوی.
غم مخورزانکه من دراین تشویش خرمــــیّ وصــل یار میبینــم
بعد از او شـــاهی از میــان بــرود عالمـــــی، چون نگــار میبینـم
سیـــدی را ز. نســـل آل رســـول نــــام او، بـرقـرار*می بینـــم
* اولاً سیادت امام خمینی (ره) را تصریح میکند، ثانیاً نام او را نیز تعیین مینماید، زیرا عدد واژهی «برقرار» به حروف ابجد، ۷۱۰ و عدد واژهی «خمینی» نیز ۷۱۰ میباشد.
نایــب مهدی (عج) * آشکـار شـود ســروری را ســـــوار میبینـم
* نیابت عام حضرت، ولی عصر ارواحنا فداه، از پایان غیبت صغری، آغاز شده است، اما هیچگاه نیایت عام فقها، آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه؛ با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه، تأسیس گردید.
پیشــــــــــوای تمـــام دانــایـــی رهبــــــری با وقـــــار میبینم
متصــف بر صفــات سلطانیســت لیـــک درویــش وار میبینـم
رهنمــــا و امـــام هفت اقلیــم نــــام او را شعــار میبینـــم
همچــو مولا جلال الــدین مولا شمس تبریــــز وار میبـینـــم
بندگــــــان جناب حضـــرت او* سر بســــر تاجــــدار میبینـم
* اشاره به مسئولینی است که تحت ظلّ، ولی فقیه، یکی پس از دیگری خدمت میکنند.
گوهر شب چــراغ بهر کمــــال آن دُرِ شـــاهــــوار میبینــــم
هرکجا رو نهـــد به فضـــل الاه دشمنـــش خاکسـارمی بینــم*
* در روایات معصومین (ع) نیز این بشارت به چشم میخورد که حکومت جمهوری اسلامی، از شکست و ناکامی مصونیت دارد. تا قبل از آن، دور دورِ پیروزی فتنهها بر اهل حق است، اما در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سهمگینترین فتنهها، با امداد الهی، ناکام میماند. امام خمینی نیز پیش بینی فرمودند که ملت ایران، پرچم را به امام عصر (عج) تسلیم خواهد نمود.
بــا کرامــــات و جامـــع آداب آصــــف روزگـــــار میبینـم
تا چهل سالای برادر من دورهی شهریــــــار میبینــم*
* در روایات آمده است که «… کذب الوقّاتون» تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغ میگویند. در بیت اخیر، ظاهراً وقت تعیین شده است، اما توجه به این نکته ضروری است که اولاً شاعر، روز و ماه و سال تعیین نکرده، ثانیاً چه بسا او زمان وقوع را مدّ نظر ندارد و صرفاً به ترتیب حوادث اشاره میکند، ثالثاً امروز برای ما معلوم شده که نظام جمهوری اسلامی، کی تأسیس شده و کی چهل ساله میشود، اما برای او معلوم نبوده است، رابعاً عدد چهل، یکی از اعداد مقدس در اسلام شمرده شده و چه بسا مراد، خودِ عدد چهل نباشد بلکه شاعر از باب تقریب به آن توجه کرده و مراد او این است که پس دورهای که از حکومت جمهوری اسلامی گذشت، امام زمان (عج) ظهور خواهند کرد. بنابر این برای ما فقط این نکته مهم است که انشاءالله، جمهوری اسلامی، به حکومت آن حضرت متصل خواهد شد؛ حقیقتی که هم در روایات معصومین به آن اشاره شده و هم امام خمینی به آن تصریح فرموده اند.
نکتهی دیگر آن است که شاعر نمیگوید: «دور آن شهریار میبینم»، بلکه میگوید: «دورهی شهریار میبینم»؛ زیرا درصورت اول، حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه مییافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم میشد، اما در مصراع اصلی تصریح میکند که طول حیات جمهوری اسلامی، دورهی شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشهها و آرمانهای او منحرف نمیشود.
بعدازآن خود امام خواهد بود که جهــان را مدار میبینـــــم
صورت و سیرتـش چو پیغمبــر علم و حلمش شعار میبینـم
قـــــائم شــرع آل پیغمبــــــــر به جهان آشکـــــــار میبینم
میم وحا، میم ودال میخوانند نـام آن نامــــــدار میبینـم
از کمربنــد آن سپهـر وقـــار تیغ، چون ذوالفقـار میبینم
جنگ سختــی شود تمام جهـان* کوه و صحــرا فکــار میبینـم
* احتمالاً جنگ جهانی سوم.
مردمـــان جهــان ز. انس و پری همــــه را در فــــرار میبینــم
مر مسیـــــح از سمـا فـرود آیـد گــــوردجــــال زار*می بینـــم
* یکی از علائم قطعی ظهور، پیدایش دجال است. بسیاری از متفکران امروز، دجال را همان دستگاه عظیم تبلیغاتی، هنری و رسانهای غرب جدید میدانند که مجهز به کارآمدترین سلاحها؛ یعنی تکنولوژی فرا پیشرفتهی ارتباطات میباشد و همهی وجههی همت خود را در تخدیر ذهن و اندیشه و تخریب فرهنگی ملل جهان قرار داده است. بنابر روایات، پس از رجعت حضرت مسیح (ع)، و با توجه به اینکه خواستگاه دجال، مغرب زمین بوده و ظاهراً از تمدن مسیحی برخاسته است، کار نابودی او، به مسیح (ع) سپرده میشود.
رنگ یک چشم اوبه رنگ کبود* خری بر خر ســوارمی بینــم**
* در روایات است که دجال، یک چشم دارد و آن چشم که رنگی کبود دارد، همهی صورت او را اشغال کرده است و همهی نظرها را به خود جلب میکند و همهی ملل جهان به او مینگرند. برخی، این ویژگیها را با تلویزیون و مانیتور رایانه تطبیق داده اند.
** خری بر خر سوار، اشاره به این است که مبنای تفکر و دعوت دجال، حماقت و جهل بوده و کار اصلی او این است که مردم را از حقایق هستی، غافل نماید و آنان را به جهل و تن پروری و زر اندوزی و فساد و شهوت و دنیا طلبی، سرگرم کند.
هر قـــــدم از خرش بود میلـــی دورگردون غبـــــارمی بینــم*
* ویژگیهای مزبور که البته در روایات نیز با همین تعابیر اشاره شده است، نشان میدهد که دجّال، انسان نیست، زیرا هر قدم او یک میل راه است و وجود او، تمام دور گردون و منظومهی شمسی را مثل غباری پر کرده است، بنابر این دجال، امواجی است که به سرعت منتشر میشود و از طریق ماهوارهها که دور گردون در حرکتند، به همه جای زمین، منتشر میگردد.
آل سفیـــــان* تمام کشتــه شوند با هـــزاران ســــوار میبینـم
* همه میدانیم که یکی از علائم قطعی ظهور، خروج سفیانی است. سفیانی بنابر آنچه در روایات آمده است، یک شخص نیست بلکه یک جریان اقتدارگرا؛ متشکل از سفیانیهای متعدد است که سلطه را دنبال میکند. همه این را هم میدانیم که دشمنترین دشمنان پیامبر (ص)، ابوسفیان و پس از او، دشمنترین دشمنان آل پیغمبر (ع)، آل سفیان یا همان بنی امیه بوده اند. پس جریان سفیانی، یک جریان تاریخی است که از ابوسفیان آغاز شده و با معاویه و یزید و بنی امیه و سپس همهی سلطه گران فاسد که در مقابل حق و حقیقت ایستاده اند، ادامه یافته است و سرانجام به سفیانی عصر ظهور ختم میشود که به تمام قامت، در مقابل فرزند پیامبر خواهد ایستاد، اما این بار با همهی سپاهش، نابود خواهد شد. پس سفیانی عصر ظهور، همان جریان سلطهی جهانی است که حق و عدالت را برنمی تابد. نابودی سفیانی، در حقیقت، انتقام از همهی ظلمهای تاریخی و خونهای به ناحق ریخته شده است؛ مخصوصاً انتقام از بزرگترین ظلم و خونریزی تاریخ، که در کربلای حسینی رقم خورد.
مهــــدی وقت و عیســـی دوران هر دو را شهســـــوار میبینــم
دیـن و دنیــا از او شـــود معمور خلق از او، بخت یـــار میبینم
مسکنش شهر کوفه خواهد بـود دولتـــــــش پایــــدار میبینم
هفــــت باشـــد وزیر سلطانـــم همـــــه را کامکـــار میبینــم
زینـــت شـــرع و رونــق اسلام محکـــــم و استــــوار میبینم
عاصیـــــان از امـــام معصومــم خجـــل و شرمســـار میبینـــم
گرگ با میــش، شیـــر با آهـــو در چـــــرا، برقـــرار میبینــم*
* کنایه از گسترش عدل و امنیت و رفاه بر جغرافیای زمین، تحت حکومت واحد جهانی حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء
نه درودی به خـــود همی گویم بلکـــه از ســـرّ یار میگویـــم
نعمــت الله نشستــــه در کنجــی همــــه را در کنـــــار میبینم.
*************************
پیشگوییهای شاه نعمت الله، ولی در باره ایران
شایان ذکر است کلیه ابیات بدون تغییر از نسخه دستی متعلق به سال ۱۹۴۷ عینا منتقل شده و با توجه به بررسی این حقیر قدیمیترین نسخهای که پیدا نمودم میباشد. نسخههای بدست آمده قبلی همگی مخدوش و دست خورده بودند پس از ذکر آنان خودداری نمودم.
قــدرت کردگــار میبـینــم حالــت روزگــار میبـینــم
ازنجوم این سخن نمیگویم بلکـه از کردگــار میبینــم
از سلاطیــن گــردش دوران یک به یک را سوار میبینم
هر یکی را به مثل ذره نــــور پرتــوی آشکــار میبـینــم
از بـزرگـی و رفعـت ایشــان صفــوی برقرار میبینـــم
……………………..
آخــر پادشاهـــی صفــــوی یک حسینی*به کار میبینم
*آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین؛ شاهی فاسد و ستمگر بوده است.
نادری در جهان شــود پیــدا قامتــش استــوار میبینــــم
آخــر عهــد نـوجــــوانی او قتــــل او آشکـــار میبینـــم
شهر تبریز را چو کوفه کنند شهــرطهــران* قرار میبینم
* اشاره به انتقال پایتخت به تهران.
بعد از آن دیگـری فنا گردد شـاه دیگـر به کـــارمی بینم
که محمـد* به نـام او باشــــد تیـــغ او آبــدار میبــینـــم
* بنابر ویژگیهایی که از او میگوید، مرادش احتمالاً محمد شاه قاجار است نه، آغا محمدخان قاجار.
چــارده ســال پادشاهـــی او دولتــش کامکــار میبینــم
سال کز مرغ میشـود پیــدا مــرگ او آشکــار میبینـم
……………………..
ناصر الدین به نصـرت دوران چـارده هشـت سال*می بینــم
* عدد مزبور با هیچ یک از ارقام تاریخی در مورد ناصرالدین شاه تناسبی ندارد و نزدیکتر آن است که بگوییم مربوط به سن او در هنگام تاجگذاری باشد که البته این هم دقیق نیست، زیرا مجموع هشت و چهار، ۲۲ است حال آن که وی در ۱۸ سالگی به قدرت رسیده است.
اما اگر عبارت را "چهار ده، هشت سال” بگیریم جور در میاید. یعنی ۴*۱۰=۴۰ و ۸ سال= ۴۸ سال (طول سلطنت ناصرالدین شاه)
……………………..
از شهنشــاه ناصـر الدین شـاه شیــونــی بیــم دار*می بینــم
* اشاره به ترور ناصرالدین شاه.
روز جمعـــه ز. شهر ذیقعــده تن او در مـــــزار میبــینـم
بعد از آن شه مظفــر الدین را شاهیِــش ناگــوار میبینــم
چـارشنبـه ز. شهـر ذیقعـــــده* مــرگ او آشکــار میبینـم
* مرگ هر دو ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در ذیقعده واقع شده است بنابراین پیش بینی او در این باره دقیق میباشد.
از الــف تا بـه دال میگویـم شاه و شاهــی فکارمی بینـم*
* اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایههای سلطنت قاجاریه است.
درخراسان ومصروشام وعراق فتنــه و کـــارزار میبینـــم
جنگ وآشوب و فتنهی بسیار در یمیــن و یســار*می بینـم
* آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با، آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران.
غــارت و قتــل لشکــر بسیـار در میــان و کنــار میبـینـم
شه چو بیرون رود ز. جاگاهش* شاه دیگــر** بکارمی بـینـم
* مراد، احمد شاه قاجار است، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره میکند و نه مرگ او.
** مراد، رضا شاه است.
چون فریدون به تخـت بنشینـد نوکرانـش قطـــار میبینــم
متصف بر صفات سلطان است لیک من گرگ وار میبینــــم
دائـم اسبـش به زیر زیـن طــلا کمتـر آن را سـوار میبینـــــم
عدل و انصـاف در زمانـهی او همچــو هیمـه به نـار میبینــم
علمــــــای زمــان او دائــــــم همــه را تـــــار ومــارمی بینــم*
* تقابل دولت با دین و روحانیت، هیچ گاه در تاریخ ایران، به اندازهی دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد.
هست فصل حجاب در عهدش فصــل را بــی اعتبــارمی بینم*
* مهمترین اقدام ضد دینی رضاشاه، کشف حجاب زنان بود.
جنگ سختی شود تمــام جهان* کوه و صحــرا فکــار میبینـم
* اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم.
کــــار و بـــار زمانــه وارونـــه قحط و هم ننگ وعار*می بینم
* اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال سیاسی، در همکاری با بیگانگان.
چون دو ده سال*پادشاهـی کرد شهیــش بـــرکنــار**می بـینــم
* البته رضاشاه، بیست سال پادشاهی نکرده، اما عملاً از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا شهریور ۱۳۲۰، قدرت را در اختیار داشته است.
** اشاره به برکناری و تبعید رضاشاه.
پسرش چــون به تخت بنشینـــد بوالعجــــب روزگــار میبینم
نوجوانــی به ســان ســرو بلنــد رستمــش بنـده وار میبینــم
در امور شهــی است بی تدبیـــر لیکنــش بخت یــــار*می بینـم
* خود محمدرضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که میتوانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست.
بس فرومـــایگـــان بـی حاصـل حامـــل کـار و بــار میبینـــم
مذهب و دین ضعیـف مییابــم مُبتــدع* افتخــــارمی بــینـم
* بدعت گزاری در دین.
ظلم پنهــــان، خیانــت و تزویــر بر اعاظـــم شعــــــار میبینـم
ظلمــت ظلــم ظــالمــان دیــــار بی حــد و بی شمــار میبینــم
ماه را رو سیـــــــــاه مییابــــم مهــــــر را دل فکـــار میبینــم
دولـــت مرد و زن رود به فنـــــا حال مــــردم فکـــــار میبینــم
غــــارت و قتـــل مــردم ایــران دست خــارج به کــار میبینــم
کهنــه رنـــدی به کـار اهرمنــی* انــدر این روزگـــار میبینـــــم
* بسیار عجیب است که او ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار میدهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد میکند (شیطان بزرگ؛ آمریکا).
دور او هــم تمـــام خواهـد شـد لشکـــری را ســـوار میبـینـم
شور و غوغــای دیـــن شود پیدا* سر به ســــر کــارزار میبینـم
* اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران و مبارزات گستردهی مردمی از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر.
قصــهای بس غریــب میشنـوم غصــهای در دیـــار میبینــم
جنگ و آشـــوب و فتنهی بسیار نام او زشـت و خـوار*می بینـم
* محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که مردم ایران، مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند؛ بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است.
کم ز. چل* چون که پادشاهی کرد سلطـــه اش تار و مار میبینـم
* اشاره به ۳۷ سال حکومت محمدرضا پهلوی.
غم مخورزانکه من دراین تشویش خرمــــیّ وصــل یار میبینــم
بعد از او شـــاهی از میــان بــرود عالمـــــی، چون نگــار میبینـم
سیـــدی را ز. نســـل آل رســـول نــــام او، بـرقـرار*می بینـــم
* اولاً سیادت امام خمینی (ره) را تصریح میکند، ثانیاً نام او را نیز تعیین مینماید، زیرا عدد واژهی «برقرار» به حروف ابجد، ۷۱۰ و عدد واژهی «خمینی» نیز ۷۱۰ میباشد.
نایــب مهدی (عج) * آشکـار شـود ســروری را ســـــوار میبینـم
* نیابت عام حضرت، ولی عصر ارواحنا فداه، از پایان غیبت صغری، آغاز شده است، اما هیچگاه نیایت عام فقها، آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه؛ با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه، تأسیس گردید.
پیشــــــــــوای تمـــام دانــایـــی رهبــــــری با وقـــــار میبینم
متصــف بر صفــات سلطانیســت لیـــک درویــش وار میبینـم
رهنمــــا و امـــام هفت اقلیــم نــــام او را شعــار میبینـــم
همچــو مولا جلال الــدین مولا شمس تبریــــز وار میبـینـــم
بندگــــــان جناب حضـــرت او* سر بســــر تاجــــدار میبینـم
* اشاره به مسئولینی است که تحت ظلّ، ولی فقیه، یکی پس از دیگری خدمت میکنند.
گوهر شب چــراغ بهر کمــــال آن دُرِ شـــاهــــوار میبینــــم
هرکجا رو نهـــد به فضـــل الاه دشمنـــش خاکسـارمی بینــم*
* در روایات معصومین (ع) نیز این بشارت به چشم میخورد که حکومت جمهوری اسلامی، از شکست و ناکامی مصونیت دارد. تا قبل از آن، دور دورِ پیروزی فتنهها بر اهل حق است، اما در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سهمگینترین فتنهها، با امداد الهی، ناکام میماند. امام خمینی نیز پیش بینی فرمودند که ملت ایران، پرچم را به امام عصر (عج) تسلیم خواهد نمود.
بــا کرامــــات و جامـــع آداب آصــــف روزگـــــار میبینـم
تا چهل سالای برادر من دورهی شهریــــــار میبینــم*
* در روایات آمده است که «… کذب الوقّاتون» تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغ میگویند. در بیت اخیر، ظاهراً وقت تعیین شده است، اما توجه به این نکته ضروری است که اولاً شاعر، روز و ماه و سال تعیین نکرده، ثانیاً چه بسا او زمان وقوع را مدّ نظر ندارد و صرفاً به ترتیب حوادث اشاره میکند، ثالثاً امروز برای ما معلوم شده که نظام جمهوری اسلامی، کی تأسیس شده و کی چهل ساله میشود، اما برای او معلوم نبوده است، رابعاً عدد چهل، یکی از اعداد مقدس در اسلام شمرده شده و چه بسا مراد، خودِ عدد چهل نباشد بلکه شاعر از باب تقریب به آن توجه کرده و مراد او این است که پس دورهای که از حکومت جمهوری اسلامی گذشت، امام زمان (عج) ظهور خواهند کرد. بنابر این برای ما فقط این نکته مهم است که انشاءالله، جمهوری اسلامی، به حکومت آن حضرت متصل خواهد شد؛ حقیقتی که هم در روایات معصومین به آن اشاره شده و هم امام خمینی به آن تصریح فرموده اند.
نکتهی دیگر آن است که شاعر نمیگوید: «دور آن شهریار میبینم»، بلکه میگوید: «دورهی شهریار میبینم»؛ زیرا درصورت اول، حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه مییافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم میشد، اما در مصراع اصلی تصریح میکند که طول حیات جمهوری اسلامی، دورهی شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشهها و آرمانهای او منحرف نمیشود.
بعدازآن خود امام خواهد بود که جهــان را مدار میبینـــــم
صورت و سیرتـش چو پیغمبــر علم و حلمش شعار میبینـم
قـــــائم شــرع آل پیغمبــــــــر به جهان آشکـــــــار میبینم
میم وحا، میم ودال میخوانند نـام آن نامــــــدار میبینـم
از کمربنــد آن سپهـر وقـــار تیغ، چون ذوالفقـار میبینم
جنگ سختــی شود تمام جهـان* کوه و صحــرا فکــار میبینـم
* احتمالاً جنگ جهانی سوم.
مردمـــان جهــان ز. انس و پری همــــه را در فــــرار میبینــم
مر مسیـــــح از سمـا فـرود آیـد گــــوردجــــال زار*می بینـــم
* یکی از علائم قطعی ظهور، پیدایش دجال است. بسیاری از متفکران امروز، دجال را همان دستگاه عظیم تبلیغاتی، هنری و رسانهای غرب جدید میدانند که مجهز به کارآمدترین سلاحها؛ یعنی تکنولوژی فرا پیشرفتهی ارتباطات میباشد و همهی وجههی همت خود را در تخدیر ذهن و اندیشه و تخریب فرهنگی ملل جهان قرار داده است. بنابر روایات، پس از رجعت حضرت مسیح (ع)، و با توجه به اینکه خواستگاه دجال، مغرب زمین بوده و ظاهراً از تمدن مسیحی برخاسته است، کار نابودی او، به مسیح (ع) سپرده میشود.
رنگ یک چشم اوبه رنگ کبود* خری بر خر ســوارمی بینــم**
* در روایات است که دجال، یک چشم دارد و آن چشم که رنگی کبود دارد، همهی صورت او را اشغال کرده است و همهی نظرها را به خود جلب میکند و همهی ملل جهان به او مینگرند. برخی، این ویژگیها را با تلویزیون و مانیتور رایانه تطبیق داده اند.
** خری بر خر سوار، اشاره به این است که مبنای تفکر و دعوت دجال، حماقت و جهل بوده و کار اصلی او این است که مردم را از حقایق هستی، غافل نماید و آنان را به جهل و تن پروری و زر اندوزی و فساد و شهوت و دنیا طلبی، سرگرم کند.
هر قـــــدم از خرش بود میلـــی دورگردون غبـــــارمی بینــم*
* ویژگیهای مزبور که البته در روایات نیز با همین تعابیر اشاره شده است، نشان میدهد که دجّال، انسان نیست، زیرا هر قدم او یک میل راه است و وجود او، تمام دور گردون و منظومهی شمسی را مثل غباری پر کرده است، بنابر این دجال، امواجی است که به سرعت منتشر میشود و از طریق ماهوارهها که دور گردون در حرکتند، به همه جای زمین، منتشر میگردد.
آل سفیـــــان* تمام کشتــه شوند با هـــزاران ســــوار میبینـم
* همه میدانیم که یکی از علائم قطعی ظهور، خروج سفیانی است. سفیانی بنابر آنچه در روایات آمده است، یک شخص نیست بلکه یک جریان اقتدارگرا؛ متشکل از سفیانیهای متعدد است که سلطه را دنبال میکند. همه این را هم میدانیم که دشمنترین دشمنان پیامبر (ص)، ابوسفیان و پس از او، دشمنترین دشمنان آل پیغمبر (ع)، آل سفیان یا همان بنی امیه بوده اند. پس جریان سفیانی، یک جریان تاریخی است که از ابوسفیان آغاز شده و با معاویه و یزید و بنی امیه و سپس همهی سلطه گران فاسد که در مقابل حق و حقیقت ایستاده اند، ادامه یافته است و سرانجام به سفیانی عصر ظهور ختم میشود که به تمام قامت، در مقابل فرزند پیامبر خواهد ایستاد، اما این بار با همهی سپاهش، نابود خواهد شد. پس سفیانی عصر ظهور، همان جریان سلطهی جهانی است که حق و عدالت را برنمی تابد. نابودی سفیانی، در حقیقت، انتقام از همهی ظلمهای تاریخی و خونهای به ناحق ریخته شده است؛ مخصوصاً انتقام از بزرگترین ظلم و خونریزی تاریخ، که در کربلای حسینی رقم خورد.
مهــــدی وقت و عیســـی دوران هر دو را شهســـــوار میبینــم
دیـن و دنیــا از او شـــود معمور خلق از او، بخت یـــار میبینم
مسکنش شهر کوفه خواهد بـود دولتـــــــش پایــــدار میبینم
هفــــت باشـــد وزیر سلطانـــم همـــــه را کامکـــار میبینــم
زینـــت شـــرع و رونــق اسلام محکـــــم و استــــوار میبینم
عاصیـــــان از امـــام معصومــم خجـــل و شرمســـار میبینـــم
گرگ با میــش، شیـــر با آهـــو در چـــــرا، برقـــرار میبینــم*
* کنایه از گسترش عدل و امنیت و رفاه بر جغرافیای زمین، تحت حکومت واحد جهانی حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء
نه درودی به خـــود همی گویم بلکـــه از ســـرّ یار میگویـــم
نعمــت الله نشستــــه در کنجــی همــــه را در کنـــــار میبینم.
*************************
پیشگوییهای شاه نعمت الله، ولی در باره ایران
شایان ذکر است کلیه ابیات بدون تغییر از نسخه دستی متعلق به سال ۱۹۴۷ عینا منتقل شده و با توجه به بررسی این حقیر قدیمیترین نسخهای که پیدا نمودم میباشد. نسخههای بدست آمده قبلی همگی مخدوش و دست خورده بودند پس از ذکر آنان خودداری نمودم.