۱۳۹۹-۵-۹، ۱۱:۴۶ صبح
شجره طیبه صالحین
فلاسفه انسان را حیوان ناطق می نامند و در تعریف ناطق می گویند: حیوانی است که دارای قوه تعقل است. در واقع عقل در انسان، ودیعه ای ارزشمند است که وجه تمایز او با سیر موجودات می باشد و اصولا همین قوه ارزشمند است که از انسان موجودی دارای اراده و در عین حال صاحب اختیار ساخته است.
انسان مختار آفریده شده است تا مسئولیت انتخا هایش را و رفتن ها و نرفتن هایش را، و نیز رکود و از راه ماندنش را، در طول حیات بر دوش بگیرد و در واپسین روز حسابرسی، بعنوان یک موجود مسئول و مکلف، پاسخگوی اعمالش باشد، پاسخگوی هر اقدامی که کرده است و لذا از همین روست که خداوند متعال می فرماید:
«ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئول»
«در پیشگاه حکم خدا، گوشها و چشم ها و دلها همه مسئولند.»
انسان، علاوه بر اینکه موجودی آزاد است و اراده و اختیار دارد اما در عین حال، نیازمند تربیت است و بر خلاف سایر موجودات، اگر تحت تربیت درست قرار نگیرد حتی قادر به تامین نیازهای اولیه حیات خویش نخواهد بود. انسان، یکی از منعطف ترین موجودات هستی است. انسان موجودی است یاد گیرنده، شکل پذیر، دوستدار دانش، متعالی و تشنه حقیقت و کمال.
بر این اساس، مربی صالحین باید همواره توجه داشته باشد که با موجودی سر و کار دارد که دارای ابعاد مختلف روحی و روانی است و در نهانش متغیرهای پنهان بسیاری دارد که همه را نمی توان به یک شکل تعریف کرد.
انسان، از محیط اطراف اثر می پذیرد، از گروه همسالان الگو می گیرد و از همه مهمتر به رفتار والدین و مربیانش در زندگی تاسی می جوید.
پس با این توضیحات، حال سئوال اینجاست که مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟
بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟
البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» در جریان صالحین است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد.
در هر صورت، مرحله جذب در جریان صالحین، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع مسجدی ها در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است.
پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی صالحین دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟!
فلاسفه انسان را حیوان ناطق می نامند و در تعریف ناطق می گویند: حیوانی است که دارای قوه تعقل است. در واقع عقل در انسان، ودیعه ای ارزشمند است که وجه تمایز او با سیر موجودات می باشد و اصولا همین قوه ارزشمند است که از انسان موجودی دارای اراده و در عین حال صاحب اختیار ساخته است.
انسان مختار آفریده شده است تا مسئولیت انتخا هایش را و رفتن ها و نرفتن هایش را، و نیز رکود و از راه ماندنش را، در طول حیات بر دوش بگیرد و در واپسین روز حسابرسی، بعنوان یک موجود مسئول و مکلف، پاسخگوی اعمالش باشد، پاسخگوی هر اقدامی که کرده است و لذا از همین روست که خداوند متعال می فرماید:
«ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئول»
«در پیشگاه حکم خدا، گوشها و چشم ها و دلها همه مسئولند.»
انسان، علاوه بر اینکه موجودی آزاد است و اراده و اختیار دارد اما در عین حال، نیازمند تربیت است و بر خلاف سایر موجودات، اگر تحت تربیت درست قرار نگیرد حتی قادر به تامین نیازهای اولیه حیات خویش نخواهد بود. انسان، یکی از منعطف ترین موجودات هستی است. انسان موجودی است یاد گیرنده، شکل پذیر، دوستدار دانش، متعالی و تشنه حقیقت و کمال.
بر این اساس، مربی صالحین باید همواره توجه داشته باشد که با موجودی سر و کار دارد که دارای ابعاد مختلف روحی و روانی است و در نهانش متغیرهای پنهان بسیاری دارد که همه را نمی توان به یک شکل تعریف کرد.
انسان، از محیط اطراف اثر می پذیرد، از گروه همسالان الگو می گیرد و از همه مهمتر به رفتار والدین و مربیانش در زندگی تاسی می جوید.
پس با این توضیحات، حال سئوال اینجاست که مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟
بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟
البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» در جریان صالحین است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد.
در هر صورت، مرحله جذب در جریان صالحین، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع مسجدی ها در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است.
پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی صالحین دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟!