۱۳۹۹-۵-۹، ۱۲:۴۰ عصر
در این عرصه که حفظ ایمان برای هر فردی از هجمه های نرم و شبیخون های فرهنگی بسیار مشکل است، حفظ و هدایت ایمان خانواده به مراتب دشوار تر خواهد بود و با این توضیح هر ابزاری که در حفظ و ارتقای ایمان فردی کمک نماید قابل چشم پوشی نخواهد بود، چه رسد به راه حلی که در بهبود ایمان خانواده و به تبع آن، جامعه نقش آفرین باشد.
احتمالاً در خانواده های اقوام و اطرافیان مان کسانی را دیده ایم که در ایمان شان محکم نبوده و بعضاً از انجام فرایض خود حیا می کنند و یا خانواده هایی که نسبت به برخی رفتارهای ضد فرهنگی و خلاف دینی هیچ خجالتی نمی کشند و حتی آن ها را توجیه و یا ترویج می کنند و یا کسانی که با افراد مختلف، اعم از مؤمن و منحرف روابط خانوادگی صمیمانه برقرار می کنند و در هر جمعی رنگ همان جمع را می گیرند و یا حتماً خانواده هایی را مشاهده کرده ایم که نماز را اول وقت می خوانند ولی به بسیاری از احکام الهی مثل حجاب بی تفاوتند؛ با نگاهی به تمام این خانواده ها، یک خصوصیت مشترک در تمام آن ها قابل مشاهده است، اهل مسجد نبودن است (البته یقیناً این بدان معنی نیست که هرکسی که اهل مسجد باشد بی نقص است)، این خانواده ها یا افراد فقط در مناسبات خیلی مهم مذهبی و یا مراسم فوتِ آشنایان مختصری در مسجد حاضر می شوند و شاید در ابتدا این گونه به نظر برسد که این افراد تنها چون ایمان شان کم است با مسجد قطع رابطه کرده اند و یا به انحراف کشیده شده اند ولی من به یقین می دانم که خود کم ایمانی از محصولات مهم قهر کردن با مساجد است، چرا که حضور در مسجد باعث می شود تا انسان به جمع مؤمنان بپیوندد، همین مسأله باعث می شود تا ظاهر و باطن انسان به تدریج به مؤمنان شبیه شود، یعنی نه تنها از عبادت خجالت نمی کشد، بلکه از حضور در جمع نمازگزاران لذت می برد و حتی به آن احساس نیاز می کند و آنچه که از آن شرم خواهد کرد، گناه خواهد بود نه عبادت.
قرآن کریم، انجام عبادت و فرائض در مسجد را به آباد کردن مسجد تعبیر می کند و خود خداوند آباد کنندگان مسجد را مژده امید به هدایت داده است، این مضمون را از سوره توبه، آیه ۱۸: “مساجد خدا را تنها کسى آباد مىکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهى از هدایتیافتگان باشند.” می توان برداشت کرد و به همین دلیل می توان گفت که اگر می خواهیم، ایمان مان را حفظ و یا بر آن بیافزاییم، چاره ای جز نزدیکی به مساجد نداریم. مسجد محل عبادت در کنار بندگان خداست، محل دوستی با دوستان خداست، محل پند است، محل یاد خدا و ذکر اهل بیت است و اگر قبول کنیم که مسجد خانه خداست، چگونه می توان پذیرفت که چنین میزبانی از میهمان خود پذیرایی کامل ننماید.
همانطور که آشنایان و دوستان از ما انتظار دارند تا به منزلشان برویم، خداوند نیز منتظر حضورماست، اصلاً خود خداوند می فرماید اگر بنده می دانست که خداوند چه قدر به او مشتاق است، هر آینه از شوق جان می داد، صدای اذانی که از مأذنه به گوش می رسد، ندای الهی دعوت به مسجد است، یعنی هر جا که میهمان هر
احتمالاً در خانواده های اقوام و اطرافیان مان کسانی را دیده ایم که در ایمان شان محکم نبوده و بعضاً از انجام فرایض خود حیا می کنند و یا خانواده هایی که نسبت به برخی رفتارهای ضد فرهنگی و خلاف دینی هیچ خجالتی نمی کشند و حتی آن ها را توجیه و یا ترویج می کنند و یا کسانی که با افراد مختلف، اعم از مؤمن و منحرف روابط خانوادگی صمیمانه برقرار می کنند و در هر جمعی رنگ همان جمع را می گیرند و یا حتماً خانواده هایی را مشاهده کرده ایم که نماز را اول وقت می خوانند ولی به بسیاری از احکام الهی مثل حجاب بی تفاوتند؛ با نگاهی به تمام این خانواده ها، یک خصوصیت مشترک در تمام آن ها قابل مشاهده است، اهل مسجد نبودن است (البته یقیناً این بدان معنی نیست که هرکسی که اهل مسجد باشد بی نقص است)، این خانواده ها یا افراد فقط در مناسبات خیلی مهم مذهبی و یا مراسم فوتِ آشنایان مختصری در مسجد حاضر می شوند و شاید در ابتدا این گونه به نظر برسد که این افراد تنها چون ایمان شان کم است با مسجد قطع رابطه کرده اند و یا به انحراف کشیده شده اند ولی من به یقین می دانم که خود کم ایمانی از محصولات مهم قهر کردن با مساجد است، چرا که حضور در مسجد باعث می شود تا انسان به جمع مؤمنان بپیوندد، همین مسأله باعث می شود تا ظاهر و باطن انسان به تدریج به مؤمنان شبیه شود، یعنی نه تنها از عبادت خجالت نمی کشد، بلکه از حضور در جمع نمازگزاران لذت می برد و حتی به آن احساس نیاز می کند و آنچه که از آن شرم خواهد کرد، گناه خواهد بود نه عبادت.
قرآن کریم، انجام عبادت و فرائض در مسجد را به آباد کردن مسجد تعبیر می کند و خود خداوند آباد کنندگان مسجد را مژده امید به هدایت داده است، این مضمون را از سوره توبه، آیه ۱۸: “مساجد خدا را تنها کسى آباد مىکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهى از هدایتیافتگان باشند.” می توان برداشت کرد و به همین دلیل می توان گفت که اگر می خواهیم، ایمان مان را حفظ و یا بر آن بیافزاییم، چاره ای جز نزدیکی به مساجد نداریم. مسجد محل عبادت در کنار بندگان خداست، محل دوستی با دوستان خداست، محل پند است، محل یاد خدا و ذکر اهل بیت است و اگر قبول کنیم که مسجد خانه خداست، چگونه می توان پذیرفت که چنین میزبانی از میهمان خود پذیرایی کامل ننماید.
همانطور که آشنایان و دوستان از ما انتظار دارند تا به منزلشان برویم، خداوند نیز منتظر حضورماست، اصلاً خود خداوند می فرماید اگر بنده می دانست که خداوند چه قدر به او مشتاق است، هر آینه از شوق جان می داد، صدای اذانی که از مأذنه به گوش می رسد، ندای الهی دعوت به مسجد است، یعنی هر جا که میهمان هر