۱۳۹۹-۵-۱۱، ۱۱:۱۱ عصر
گفتگو با:استاد معماریانی
آنچه که در تشکل ها باید عامل تجمع افراد باشد، اهداف تشکل است و همین اهداف است که افراد را به یک جمع تبدیل می کند که همگی، در هرکجا که باشند، دغدغه مشترک دارند. دغدغه رشد آدم ها
در هر تشکل افرادی هستند که با عنوان نسل اول یا موسسین شناخته می شوند که ارتباط با نسل اول جذب شده در تشکل هم با همین افراد بوده است اما با گذشت زمان که مخاطب اول جای خود را به نسل بعد از خودش می دهد، موسسین سنشان بالا می رود و دیگر نمی توانند آنطور که باید به مخاطب رسیدگی کنند ولذا نگهداشت مخاطب با مشکل مواجه می شود که در نهایت این مسئله می تواند موجب از کار افتادن مجموعه شود. اما اگر تشکل بخواهد به حیات خود ادامه دهد باید افرادی را همواره به عنوان کادر خود تربیت کند. البته این نکته اساسی است که حتما نمی گوییم افراد در تشکل بمانند و ساختار را حفظ کنند بلکه آنچه مهم است این است که همان عاملی که باعث به وجود آمدن تشکل شده است، همان در اعضا درونی شود تا آنها در هر موقعیتی که بودند اهداف تشکل را دنبال کنند و خود را همچنان یک عضو بدانند نه اینکه ارتباطات، به خاطر زنده شدن خاطرات و یاد گذشته ها باشد.
رویکرد جنابعالی به کادرسازی چیست؟
رویکرد بنده به کادر سازی این است که کادرسازی باید در یک بستر کاملا طبیعی اتفاق بیفتد. یعنی آدم ها در فضای واقعی زندگی و مسائلش وارد شوند اما در یک طرح تربیتی باشند. مثلا در جبهه بودند کسانی که خدای رزم شبانه بودند یا خدای اسلحه شناسی بودند اما خط نرفته بودند این به درد نمی خورد. انچه که بچه ها را رزمنده می کرد حضورشان در میدان نبرد بود.
کادرسازی به این معنی است که هر تشکل باید نیروهای مولد تولید کند. یعنی نیرویی که اوهم مثل تشکلش دغدغه آدم ها را داشته باشد. مثلا اگر حتی یک مکانیک هم تولید می کند این مکانیک دغدغه این را داشته باشد که دونفر مکانیک دیگر مثل خودش تربیت کند. شما الان ببینید خطر یک معتاد این است که دونفر دیگر را هم معتاد می کند و ما باید از همین درس بگیریم. هرکجا بودیم سعی کنیم اثرگذار بر دیگران باشیم. تشکل باید طوری رفتار کند که اعضایش هرکجا که بودند همان اهداف را دنبال کنند و آن دغدغه و هدف اصلی به تک تک افراد هم تزریق شده باشد.
آنچه که در تشکل ها باید عامل تجمع افراد باشد، اهداف تشکل است و همین اهداف است که افراد را به یک جمع تبدیل می کند که همگی، در هرکجا که باشند، دغدغه مشترک دارند. دغدغه رشد آدم ها
در هر تشکل افرادی هستند که با عنوان نسل اول یا موسسین شناخته می شوند که ارتباط با نسل اول جذب شده در تشکل هم با همین افراد بوده است اما با گذشت زمان که مخاطب اول جای خود را به نسل بعد از خودش می دهد، موسسین سنشان بالا می رود و دیگر نمی توانند آنطور که باید به مخاطب رسیدگی کنند ولذا نگهداشت مخاطب با مشکل مواجه می شود که در نهایت این مسئله می تواند موجب از کار افتادن مجموعه شود. اما اگر تشکل بخواهد به حیات خود ادامه دهد باید افرادی را همواره به عنوان کادر خود تربیت کند. البته این نکته اساسی است که حتما نمی گوییم افراد در تشکل بمانند و ساختار را حفظ کنند بلکه آنچه مهم است این است که همان عاملی که باعث به وجود آمدن تشکل شده است، همان در اعضا درونی شود تا آنها در هر موقعیتی که بودند اهداف تشکل را دنبال کنند و خود را همچنان یک عضو بدانند نه اینکه ارتباطات، به خاطر زنده شدن خاطرات و یاد گذشته ها باشد.
رویکرد جنابعالی به کادرسازی چیست؟
رویکرد بنده به کادر سازی این است که کادرسازی باید در یک بستر کاملا طبیعی اتفاق بیفتد. یعنی آدم ها در فضای واقعی زندگی و مسائلش وارد شوند اما در یک طرح تربیتی باشند. مثلا در جبهه بودند کسانی که خدای رزم شبانه بودند یا خدای اسلحه شناسی بودند اما خط نرفته بودند این به درد نمی خورد. انچه که بچه ها را رزمنده می کرد حضورشان در میدان نبرد بود.
کادرسازی به این معنی است که هر تشکل باید نیروهای مولد تولید کند. یعنی نیرویی که اوهم مثل تشکلش دغدغه آدم ها را داشته باشد. مثلا اگر حتی یک مکانیک هم تولید می کند این مکانیک دغدغه این را داشته باشد که دونفر مکانیک دیگر مثل خودش تربیت کند. شما الان ببینید خطر یک معتاد این است که دونفر دیگر را هم معتاد می کند و ما باید از همین درس بگیریم. هرکجا بودیم سعی کنیم اثرگذار بر دیگران باشیم. تشکل باید طوری رفتار کند که اعضایش هرکجا که بودند همان اهداف را دنبال کنند و آن دغدغه و هدف اصلی به تک تک افراد هم تزریق شده باشد.