۱۳۹۰-۱-۱۵، ۱۱:۲۶ صبح
ای مهربانتر از من ،
_ با من ،
در دستهای تو ،
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
کز من دریغ کردی .
تنها تویی ،
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر ،
_ مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من ،
در کوچه باغهای محبت ،
مثل شکوفه های سپید سیب ،
ایثار سادگی است
.
افسوس !
آیا چه کس تو را ،
از مهربان شدن با من ،
مایوس می کند ؟
_ با من ،
در دستهای تو ،
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
کز من دریغ کردی .
تنها تویی ،
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر ،
_ مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من ،
در کوچه باغهای محبت ،
مثل شکوفه های سپید سیب ،
ایثار سادگی است
.
افسوس !
آیا چه کس تو را ،
از مهربان شدن با من ،
مایوس می کند ؟