۱۳۹۹-۹-۲۵، ۰۷:۵۲ صبح
«تابناک با تو» - بیایید رو راست باشیم، آیا به عنوان یک پدر و مادر همیشه رویای داشتن یک «فرزند خوب» که رفتاری برازنده داشته، حرف گوشکن و فرمانبردار باشد و ... نداشتهایم؟ در نظرسنجیها تعریف والدین از «بچه خوب» یعنی بچهای که همه درخواستهای آنها را بدون، چون و چرا و درست انجام میدهد.
عجالتا، اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند
این بچهها ویژگیهای رفتاری مشترکی دارند، شکایت نمیکنند، معمولا خجالتیاند، منظماند، سرکش نیستند، معمولا مشکلی ایجاد نمیکنند، احساساتشان را خوب مدیریت میکنند و برای درس و مشقشان لازم نیست با آنها سر و کله بزنیم. ما این بچهها را «خوب» توصیف میکنیم و بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که این صفت خوب بودن برایشان بههمراه دارد از داشتنشان احساس غرور میکنیم و بر نیازهایشان کمتر تمرکز میکنیم و کمتر دربارهشان دچار نگرانی میشویم.
اما این ویژگیهای به ظاهر مثبت، فرزند «همهچیز تمام ما» را از نظر سلامت روان دچار آسیبهای جدی میکند، چون آنها خوب هستند فقط به این دلیل که یاد گرفتند که خوب باشند و خوبی آنها فقط یک اجبار است و نه انتخاب. اگر تعبیر شما از فرزند خوب همین ویژگیهای بالاست، به شما هشدار میدهیم که واقعیت تلخی در کمین آنهاست. در ادامه، نکاتی در اینباره و همچنین آسیبهای داشتن چنین تفکری مطرح خواهد شد.
عجالتا، اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند
قربانی قلدری دیگران میشود
از اینکه فرزند شما خواستههایتان را بیهیچ کموکاست و اعتراضی انجام میدهد، احساس غرور میکنید؟ او در برابر تقاضاها هیچ اظهارنظری نمیکند، چون بهدلیل ذات مطیع بودنش، مورد ستایش و قدردانی اطرافیان قرار گرفته است. این بچه خوب در اجتماع دوستیاش ممکن است از سوی دوستان یا همسالانش تحت فشار و اذیت قرار گیرد تا کارهایی را انجام دهد که هیچ تمایلی به انجامش ندارد. در نوجوانی و بزرگ سالی، احتمال این که از نظر جسمی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد بسیار است، زیرا طبیعت سازگار و منفعل او اجازه نمیدهد که در برابر رد خواستههای مصرانه دیگران که برخلاف میلش است مقاومت کند، موضعی محکم داشته باشد و از خودش دفاع کند.
احساس نداشتن رضایت در او تشدید میشود
به ظاهر کودک «خوب» شما احساس رضایت و خوشحالی دارد، چون همواره به دلیل مطیع بودنش مورد توجه همه است. این کودکان در برآورده کردن انتظارات اطرافیان متخصص هستند، اما در واقع اینطور نیست و افکار و احساسات واقعی آنها نادیده گرفته میشود! این بچهها، چون هرگز مخالف نظر پدر و مادر کاری را انجام ندادهاند، نمیتوانند پیشبینی کنند که اگر کاری را به شیوهای متفاوت انجام دهند چه اتفاقی میافتد.
در نتیجه به مرور از اشتباه و خطر کردن میترسند و بینظر دیگران هیچ تصمیمی نمیگیرند و تا بزرگ سالی بیشتر تمایل دارند دنبالکننده و پیرو باشند، درحالیکه افراد از اشتباههای خود برای تجربههای بزرگتر در آینده درس میگیرند. در سالهای نوجوانی که هم سنوسالانشان بهتدریج استقلال فکری خود را به رخ میکشند، بچههای «خوب» از ترس خشم والدینشان بیاراده میمانند. نداشتن استقلال فکری این بچهها را تا بزرگ سالی به فردی بدخلق و ناراضی تبدیل میکند و در ارتباطشان با اطرافیان دچار مشکل میشوند. از طرفی، چون از تلاش مداومشان برای رضایت والدین خسته میشوند ممکن است خیلی زود به فردی سرکش و عصیانگر تبدیل شوند.
عجالتا، اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند
این بچهها ویژگیهای رفتاری مشترکی دارند، شکایت نمیکنند، معمولا خجالتیاند، منظماند، سرکش نیستند، معمولا مشکلی ایجاد نمیکنند، احساساتشان را خوب مدیریت میکنند و برای درس و مشقشان لازم نیست با آنها سر و کله بزنیم. ما این بچهها را «خوب» توصیف میکنیم و بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که این صفت خوب بودن برایشان بههمراه دارد از داشتنشان احساس غرور میکنیم و بر نیازهایشان کمتر تمرکز میکنیم و کمتر دربارهشان دچار نگرانی میشویم.
اما این ویژگیهای به ظاهر مثبت، فرزند «همهچیز تمام ما» را از نظر سلامت روان دچار آسیبهای جدی میکند، چون آنها خوب هستند فقط به این دلیل که یاد گرفتند که خوب باشند و خوبی آنها فقط یک اجبار است و نه انتخاب. اگر تعبیر شما از فرزند خوب همین ویژگیهای بالاست، به شما هشدار میدهیم که واقعیت تلخی در کمین آنهاست. در ادامه، نکاتی در اینباره و همچنین آسیبهای داشتن چنین تفکری مطرح خواهد شد.
عجالتا، اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند
قربانی قلدری دیگران میشود
از اینکه فرزند شما خواستههایتان را بیهیچ کموکاست و اعتراضی انجام میدهد، احساس غرور میکنید؟ او در برابر تقاضاها هیچ اظهارنظری نمیکند، چون بهدلیل ذات مطیع بودنش، مورد ستایش و قدردانی اطرافیان قرار گرفته است. این بچه خوب در اجتماع دوستیاش ممکن است از سوی دوستان یا همسالانش تحت فشار و اذیت قرار گیرد تا کارهایی را انجام دهد که هیچ تمایلی به انجامش ندارد. در نوجوانی و بزرگ سالی، احتمال این که از نظر جسمی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد بسیار است، زیرا طبیعت سازگار و منفعل او اجازه نمیدهد که در برابر رد خواستههای مصرانه دیگران که برخلاف میلش است مقاومت کند، موضعی محکم داشته باشد و از خودش دفاع کند.
احساس نداشتن رضایت در او تشدید میشود
به ظاهر کودک «خوب» شما احساس رضایت و خوشحالی دارد، چون همواره به دلیل مطیع بودنش مورد توجه همه است. این کودکان در برآورده کردن انتظارات اطرافیان متخصص هستند، اما در واقع اینطور نیست و افکار و احساسات واقعی آنها نادیده گرفته میشود! این بچهها، چون هرگز مخالف نظر پدر و مادر کاری را انجام ندادهاند، نمیتوانند پیشبینی کنند که اگر کاری را به شیوهای متفاوت انجام دهند چه اتفاقی میافتد.
در نتیجه به مرور از اشتباه و خطر کردن میترسند و بینظر دیگران هیچ تصمیمی نمیگیرند و تا بزرگ سالی بیشتر تمایل دارند دنبالکننده و پیرو باشند، درحالیکه افراد از اشتباههای خود برای تجربههای بزرگتر در آینده درس میگیرند. در سالهای نوجوانی که هم سنوسالانشان بهتدریج استقلال فکری خود را به رخ میکشند، بچههای «خوب» از ترس خشم والدینشان بیاراده میمانند. نداشتن استقلال فکری این بچهها را تا بزرگ سالی به فردی بدخلق و ناراضی تبدیل میکند و در ارتباطشان با اطرافیان دچار مشکل میشوند. از طرفی، چون از تلاش مداومشان برای رضایت والدین خسته میشوند ممکن است خیلی زود به فردی سرکش و عصیانگر تبدیل شوند.