۱۳۹۹-۹-۲۹، ۰۴:۰۴ صبح
محمدعلی فروغی، شخصیتی چند وجهی است. نقش سیاسی که او در یکی از حساسترین دورههای تاریخی ایران برعهده گرفت و انتقال قدرت و سلطنت را ماهرانه ساماندهی کرد، با همه جنبههای آشکار و پنهان این ماجرا، نقشی نبود که هر سیاستمداری بتواند به عهده بگیرد.
تاثیرهای عمیقی که او در سیاستها و فعالیتهای فرهنگی عصر خود برجای گذاشت، تاثیرهایی که هنوز هم ادامه و پیامد دارد، به این زودیها از صدر فهرست موضوعهای پژوهشی دارای اولویت خارج نخواهد شد. البته موافقان و مخالفان فروغی، از هر دو دست، بسیارند.
«اندیشه دور و دراز» در میان آثار متنوع محمدعلی فروغی (۱۲۵۴-۱۳۲۱) اثری کاملا متفاوت است.
این رساله نسبتا کوتاه که در سال ۱۳۰۶ در استانبول منتشر شد، حال و هوایی داستانی دارد. نویسنده از روایتی تخیلی بهره میبرد تا گمانها و اندیشههایی را در زمینه ترقی و تکامل و تربیت بشر مطرح کند.
رساله در نوع خود روایتی نو و پیشرو در آن روزگار است؛ با این همه تا همین اواخر، یعنی زمانی که تکههایی از آن در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته نشده بود، مورد توجه قرار نگرفته بود.
داستان این رساله:
نصرالله انتظام فروغی را در پاییز ۱۹۲۸م (۱۳۰۷) در ژنو میبیند؛ یعنی زمانی که ایران به تازگی در جامعه ملل پذیرفته شد و به فروغی در حالی که عهده دار سفارت کبرای ایران در ترکیه بود، نمایندگی شورا سپرده شد.
در همین دیدار، فروغی نسخهای از اندیشه دور و دراز را به انتظام میدهد و میگوید: «این کتاب را وقتی در اسلامبول منتظر دستور از دولت بودم و نمیرسید، برای گذراندن وقت نوشتم.»
البته فروغی در یادداشت آغازین رساله تصریح میکند: « این اندیشهها تازه به ذهن قاصر من نیامده و زیاده از ده سال پیش برای بعضی از دوستان نقل کرده بودم.»
اندیشه دور و دراز» هم به لحاظ ساخت و صورت و هم از چشم انداز اندیشه، شایسته درنگ است. از جهت قالب میتوان آن را یک نوع ادبی مستقل قلمداد کرد که در ایران با این ویژگیها همتایی ندارد. از نظر تأملات علمی و ملاحظات اخلاقی و تربیتی نیز سرشار از نکات تازه و ژرفی است که هنوز نیازمند بازخوانی و بازاندیشی آن هستیم.
تاثیرهای عمیقی که او در سیاستها و فعالیتهای فرهنگی عصر خود برجای گذاشت، تاثیرهایی که هنوز هم ادامه و پیامد دارد، به این زودیها از صدر فهرست موضوعهای پژوهشی دارای اولویت خارج نخواهد شد. البته موافقان و مخالفان فروغی، از هر دو دست، بسیارند.
«اندیشه دور و دراز» در میان آثار متنوع محمدعلی فروغی (۱۲۵۴-۱۳۲۱) اثری کاملا متفاوت است.
این رساله نسبتا کوتاه که در سال ۱۳۰۶ در استانبول منتشر شد، حال و هوایی داستانی دارد. نویسنده از روایتی تخیلی بهره میبرد تا گمانها و اندیشههایی را در زمینه ترقی و تکامل و تربیت بشر مطرح کند.
رساله در نوع خود روایتی نو و پیشرو در آن روزگار است؛ با این همه تا همین اواخر، یعنی زمانی که تکههایی از آن در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته نشده بود، مورد توجه قرار نگرفته بود.
داستان این رساله:
نصرالله انتظام فروغی را در پاییز ۱۹۲۸م (۱۳۰۷) در ژنو میبیند؛ یعنی زمانی که ایران به تازگی در جامعه ملل پذیرفته شد و به فروغی در حالی که عهده دار سفارت کبرای ایران در ترکیه بود، نمایندگی شورا سپرده شد.
در همین دیدار، فروغی نسخهای از اندیشه دور و دراز را به انتظام میدهد و میگوید: «این کتاب را وقتی در اسلامبول منتظر دستور از دولت بودم و نمیرسید، برای گذراندن وقت نوشتم.»
البته فروغی در یادداشت آغازین رساله تصریح میکند: « این اندیشهها تازه به ذهن قاصر من نیامده و زیاده از ده سال پیش برای بعضی از دوستان نقل کرده بودم.»
اندیشه دور و دراز» هم به لحاظ ساخت و صورت و هم از چشم انداز اندیشه، شایسته درنگ است. از جهت قالب میتوان آن را یک نوع ادبی مستقل قلمداد کرد که در ایران با این ویژگیها همتایی ندارد. از نظر تأملات علمی و ملاحظات اخلاقی و تربیتی نیز سرشار از نکات تازه و ژرفی است که هنوز نیازمند بازخوانی و بازاندیشی آن هستیم.